ویژگی علم معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{علم معصوم}}
{{مدخل مرتبط
{{خرد}}
| موضوع مرتبط = علم معصوم
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[علم معصوم]]''' است. "'''[[ویژگی علم معصوم]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[ویژگی علم معصوم در کلام اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ویژگی علم معصوم در قرآن]] | [[ویژگی علم معصوم در حدیث]] | [[ویژگی علم معصوم در کلام اسلامی]] | [[ویژگی علم معصوم در فلسفه اسلامی]] | [[ویژگی علم معصوم در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
*مهم‌ترین ویژگی‌های دانش [[اهل بیت]]{{عم}} که ویژه آنان است و دیگران، از آن محروم‌اند، عبارت است از:
#'''[[خزانه‌دار دانش خداوند]]:''' [[امامان]]{{ع}}، نگهبان دانش خداوند هستند و آن را به سان گنجی پر بها، پاس می‌دارند. در حدیث قدسی، گزارش شده که خداوند، [[اهل بیت]]{{عم}} ما را برای پیامبرش چنین توصیف فرموده است: ایشان، پس از تو، خزانه‌دار دانش من هستند.<ref>{{عربی|اندازه=155%|"هم ځزانی علی علمی من بعدک"}}؛ کافی ج ۱، ص۱۹۳، ح۴.</ref> [[امام باقر]]{{ع}}، در حدیثی فرموده است: به خدا سوگند، ما خزانه داران خدا در آسمان و زمینش هستیم، نه بر زر و سیم، که خزانه داران دانش اوییم.<ref>{{عربی|اندازه=155%|"والله انا لا الله فی سمائه و أرضه ، لا علی ذهب ولا علی فضة إلا علی علمه"}}؛ کافی ج ۱، ص۱۹۳، ح۲.</ref> ماهیت دانش الهی نیز برای ما مجهول است و [[ائمه]]{{عم}}، در توضیح دانش خداوند، فرموده‌اند: خداوند، دانشی خاص دارد و دانشی عام. دانش خاص او، همان دانشی است که فرشتگان مقرب و پیامبران فرستاده شده او هم بر آن، آگاهی ندارند؛ و دانش عام او، همان دانشی است که فرشتگان مقرب و پیامبران فرستاده شده او بر آن، آگاهی دارند و همانا آن، از [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} به ما رسیده است.<ref>التوحید ص۱۳۸ ح۱۴.</ref> دانش خاص خداوند، اشاره به علم ذات باری تعالی است که سرچشمه همه دانش‌هاست و کسی از آن، آگاهی ندارد. دانش عام خداوند نیز تنها از طریق خاصان الهی انتقال می‌یابد و از این رو، [[اهل بیت]]{{عم}} ما هم از طریق [[پیامبر]]{{صل}} به آن، آگاه شده‌اند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]] ، ص۷۶ الی ۸۲.</ref>.
#'''[[ظرف دانش خداوند]]:''' هر کسی نمی‌تواند دانش الهی را تحمل کند؛ بلکه دانش الهی به سبب گستردگی، نیازمند انسان‌های باظرفیتی است که دانش الهی را می‌پذیرند و از هم، فرو نمی‌ریزند. یکی از ویژگی‌های دانش [[اهل بیت|اهل بیت‌ها]]{{عم}}، توانایی پذیرش دانش خداوند است. آنان، برگزیده خداوند و ظرف دانش او هستند. [[امام سجاد]]{{ع}}، در توصیف [[اهل بیت]]{{عم}} فرموده است: ما، درهای خدا هستیم و ما، راه راست اوییم و ما، ظرف دانش او هستیم.<ref>{{عربی|اندازه=155%|"نحن أبواب الله و نحن الصراط المستقیم و نحن عیبة علمه"}}؛ معانی الاخبار ص۳۵ ح۵.</ref> این از عنایات خداوند به [[اهل بیت]]{{ع}} است و چنین ظرفیتی را خداوند، تنها برای ایشان ، فراهم آورده است.
#'''[[وارثان دانش پیامبران]]:''' سومین ویژگی دانش [[اهل بیت]]{{ع}}، میراث‌داری دانش پیامبران است. این ویژگی نیز در شرح قسمت دیگری از "زیارت جامعه: (و ورثة الأنبیاء)" ، بررسی خواهد شد. دانش تمام پیامبران پیشین، به [[پیامبر]]{{صل}} واگذار شد و [[پیامبر]]{{صل}}، آن را به [[اهل بیت]]{{عم}} خود سپرد. [[امام باقر]]{{ع}}، در روایتی از [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} نقل کرده که فرمود: نخستین جانشینی که بر زمین بود، هبة الله، پسر آدم بود، و پیامبری رحلت نکرده، مگر آن که جانشینی داشته است و شمار همه پیامبران، یکصد و بیست هزار پیامبر بوده است که پنج تن از ایشان، یعنی : [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[پیامبر|محمد]]{{صل}}، اولو العزم بوده‌اند و [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}}، هدیه خداوند به [[پیامبر|محمد]]{{صل}} است که دانش اوصیا و دانش کسانی را که پیش از او بوده‌اند، به ارث برده است؛ ولی [[پیامبر|محمد]]{{صل}}، دانش پیامبران و فرستاده شدگان پیشین را به ارث برده است.<ref>الکافی ، ج ۱، ص ۲۲۴، ح ۲.</ref> [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}}، مردم را از بی‌راهه و کژراهه، باز می‌داشت و به مردم می‌فرمود:{{عربی|اندازه=155%|"إن العلم الذی هبط به آدم وجمیع ما فضلت به النبیون إلی خاتم النبیین فی عترة محمد، فأین یتاه بکم؟ بل أین تذهبون؟"}}<ref>ارشاد ج۱ ص۲۳۲.</ref> دانشی که آدم و آن را فرود آورد و هر آنچه پیامبران تا خاتم الأنبیاء، بدان برتری داده شده‌اند، در خاندان [[پیامبر|محمد]]{{صل}} است. پس به کدام کژراهه می‌روید؟ و به کدام سو روانید؟
#'''[[همسانی سخن آنان با حدیث پیامبر]]:''' در باور پیروان [[اهل بیت]]{{ع}}، حدیث [[اهل بیت]]{{ع}}، همان حدیث [[پیامبر]]{{صل}} است و در میان گفتار پیشوایان دینی، هیچ گونه تفاوتی دیده نمی‌شود. سخن خاندان رسالت، تفصیل و تبیین احادیث [[پیامبر]]{{صل}} است و میراث ماندگار حدیثی شیعه، ۲۷۳ سال، همراه معصومان ما بوده است، در حالی که میراث حدیثی اهل سنت، تنها به ۲۳ سال عمر پربرکت [[پیامبر]]{{صل}} محدود می‌شود و برای پاسخگویی به مشکلات دینی، به سخن صحابیان و تابعیان غیر معصوم، پناه می‌برند. [[امام صادق]]{{ع}}، در سخن زیبایی، یکسانی سخن [[ائمه]]{{عم}} با حدیث [[پیامبر]]{{صل}} را چنین ترسیم فرموده است: سخن من، سخن پدرم ([[امام باقر]]{{ع}}) است و سخن پدرم، سخن جدم([[امام سجاد|امام زین العابدین]]{{ع}})است و سخن جدم، سخن [[امام حسین|حسین]]{{ع}} است و سخن [[امام حسین|حسین]]{{ع}}، سخن [[امام حسن|حسن]]{{ع}} است و سخن [[امام حسن|حسن]]{{ع}}، سخن [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} است و سخن [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}}، سخن [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} است و سخن [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}}، کلام خداوندی است.<ref>{{عربی|اندازه=155%|"حدیثی حدیث أبی، وحدیث أبی حدیث جدی، وحدیث جدی حدیث الحسین، و حدیث الحسین حدیث الحسن، وحدیث الحسن حدیث أمیر المؤمنین ، وحدیث أمیر المؤمنین حدیث رسول الله، و حدیث رسول الله قول الله"}}؛ کافی ج۱، ص۵۳، ح۱۴.</ref> آنچه سخن [[پیامبر]]{{صل}} و خاندان ایشان را همسان کرده، اتصال آن به منبع وحی است و از آن جا که سرچشمه همه احادیث [[اهل بیت]]{{عم}}، سخن خداوند است، در واقع، هیچ تعارضی در میان احادیث آنان، وجود ندارد.
#'''[[آگاه ترین مردم]]:''' [[اهل بیت]]{{ع}}، آگاه ترین مردم هستند؛ زیرا دانش الهی نزد آنان است و گنج‌وران دانش خداوندند و بر همه نادانستنی‌ها، آگاه‌اند. [[جابر بن عبد الله انصاری]]، نیکویار [[پیامبر]]{{صل}} که عمری طولانی داشت و سلام [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} را به [[امام باقر]]{{ع}} ابلاغ کرد، نزد [[امام باقر]]{{ع}} می‌رفت و از محضر ایشان، دانش می‌اندوخت. یک بار [[امام]]{{ع}} که در آن زمان، بسیار جوان بود، درباره چیزی از او پرسید. [[جابر]] در پاسخ گفت: به خدا سوگند، من بر خلاف نهی [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} رفتار نمی‌کنم! او به من، چنین فرموده است: شما امامان هدایت‌گر از خاندانش پس از او هستید که در کودکی، خردمندترین مردم و در بزرگی، داناترین مردمید<ref>{{عربی|اندازه=155%|"إنکم الأئمه الهداة من أهل بیته من بعده، أحلم الناس صغار أو أعلم الناس کبارا"}}.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]] ، ص۷۶ الی ۸۲.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== مقدمه ==
* [[ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
انجام درست [[وظائف]] محوله به [[امام]] مستلزم [[علم]] و [[دانش]] متناسب با این [[مسؤولیت]] هاست با نگاه به [[وظائف امام]] مانند [[تعلیم]] و [[تبیین معارف]] و [[احکام دین]] و [[مراقبت]] و محافظت از [[باورها]] و جلوگیری ازانحراف و کج فهمی و همچنین [[زعامت]] [[اجتماعی]] و [[هدایت]]، [[عقل]] [[حکم]] می‌‌کند که [[امام]] باید واجد [[دانایی]] و [[علم]] خاص و متمایز از دیگران باشد که از آن به [[علم خدادادی]] تعبیر می‌‌شود. به سخن دیگر بدون داشتن این [[دانایی]] ویژه [[وظیفه]] [[امامت]] قابل تحقق نیست یعنی اداره شئونات [[دینی]] و اجرایی [[مردم]] بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} بر اساس [[موازین]]- به نحوی که [[رضایت خداوند]] را دربرداشته باشد- [[نیازمند]] پیشوای دانای و [[آگاه]] به [[علم خدادادی]] است نه [[علم]] مشوب به [[جهل]] و [[نادانی]] و بر اساس تخمین و احتمال.
* [[ویژگی‌های علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)]]


این [[نیاز]] مبرم با نگاه به موضوع [[خاتمیت]] و [[انقطاع وحی]] رسالی جدی‌تر احساس می‌‌شود که با [[انقطاع وحی]]، [[امام]] باید معارف و [[احکام الهی]] و [[مصالح]] واقعی را برای سوال کنندگان [[تبیین]] کند به گونه‌ای که از پاسخ او برای پرسش کنندگان، [[علم]] و [[یقین]] به واقع حاصل شود و نسبت به انجام [[تکالیف]] خود [[اطمینان]] پیدا کنند.


==جستارهای وابسته==
به بیان دیگر [[امام]] و [[هادی]] [[الهی]] نسبت به [[شئون]] و مسؤولیت‌هایی که بر عهده دارد ابزار و توانایی‌هایی لازم را- که یکی از اصلی‌ترین آنها [[علم]] و [[دانایی]] خاص می‌‌باشد- در [[اختیار]] نداشته باشد، تحقق غرض و [[هدف]] از [[جعل امامت]] و [[جانشینی]] برای [[رسول خدا]] {{صل}} ممکن نخواهد شد و این مستلزم نقض غرض است که از [[حکیم]]، قبیح و محال است.  
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[ویژگی علم امام]]؛
* [[ویژگی علم پیامبر]]؛
* [[ویژگی علم پیامبر خاتم]]؛
* [[ویژگی علم ولی]]؛
* [[ویژگی علم وصی]]؛
* [[ویژگی علم اهل بیت]]{{عم}}؛
* [[ویژگی علم فاطمه زهرا]]{{س}}.
{{پایان}}
{{پایان}}


=='''[[:رده:آثار علم معصوم|منبع‌شناسی جامع علم معصوم]]'''==
این [[دانش]] و [[دانایی]] خاص [[امام]] دارای ویژگی‌هایی است؛ از جمله:
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==منابع==
=== نخست: [[علم]] مطابق با واقع ===
* [[پرونده:10103832.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|'''شرح زیارت جامعه کبیره''']]؛
تحقق و انجام [[مسؤولیت]] مهم [[امامت]] در امر [[هدایت]] به سوی [[حق]] و آشنا کردن [[مردم]] به [[معارف الهی]] و [[احکام]] و بایدها و نبایدهای شرعی که از [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳ و نیز سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> به معنای {{عربی| یدعون الناس الی امرنا}} فهمیده می‌‌شود. بدون داشتن [[علم]] مطابق با واقع، قابل تحقق نیست؛ زیرا ممکن نیست فردی که معارف حقه الهیه را نشناخته و به احکام واقعی و [[تکالیف]] و بایدها و نبایدهای شرعی به درستی آشنایی نداشته باشد. بتواند [[راهنمایی]] دیگران را به گونه درست و صحیح عهده دار شود.


چنین فردی- حتی گاه از روی [[ناآگاهی]] به قصد [[فساد]]- [[مردم]] را از راه راست دور کرده و مطالب [[باطل]] و نادرست را به آنان القا و آنان را از [[سعادت]] دور و به [[شقاوت]] سوق می‌‌دهد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۸۱-۸۶.</ref>.


==پانویس==
=== دوم: [[دانش]] [[خالص]] ===
{{یادآوری پانویس}}
[[امام]] و زعیم [[اسلامی]] زمانی می‌‌تواند در انجام [[مسؤولیت]] [[هدایت]] مقید باشد که [[دانش]] و آگاهی‌اش [[خالص]] بوده و آمیخته با [[جهل]] نباشد یعنی دانشی که از سرچشمه اصلی گرفته شده باشد. [[قرآن کریم]] در مورد [[لزوم]] [[ضرورت]] مراجعه [[مسلمانان]] درمسائل مهم [[اجتماعی]]- که از آن [[آگاهی]] ندارند- به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[اولی الامر]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌‌یافتند به آن پی می‌‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>.
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
مقصود از "[[اولوالامر]]" در این [[آیه]] همان کسانی هستند که در [[آیه]] ۵۹ [[سوره]] نساء<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹</ref> به آنان اشاره شده و آنان نازل منزله [[رسول خدا]] {{صل}} هستند<ref>ر. ک: المیزان، ج۵، ص ۲۲ و، ج ۴، ص ۳۸۷-۳۹۱.</ref>.
[[رده:ویژگی علم معصوم]]
 
در [[آیه]] دو ویژگی برای [[اولی الامر]] ذکر شده که نمی‌تواند درباره افراد معمولی [[صادق]] باشد: نخست اینکه می‌‌گوید: "اگر مراجعه به [[اولوالامر]] کنند، آنان که از ریشه مسائل آگاه‌اند راهنمائی شان می‌‌کنند" و با توجه به ظاهر این تعبیر با ملاحظه کلمه "یستنبطونه" [[اولی الامر]] یعنی صاحبان [[فرمان]]، به [[یقین]] در اینجا به معنی فرماندهان [[جنگی]] نیست، چرا به به دنبال آن می‌‌گوید: آنهایی که [[استنباط]] امور می‌‌کنند- یعنی مسائل را از ریشه مورد بررسی قرار می‌‌دهند- از این گونه امور آگاه‌اند و [[مردم]] [[ناآگاه]] باید به آنها مراجعه کنند.
 
يَسْتَنْبِطُونَهُ از ماده "نَبَط" بر وزن "فقط" در اصل به معنی نخستین آبی است که از چاه می‌‌کشند و از ریشه‌های [[زمین]] خارج می‌‌شود، و از همین رو به دست آوردن هر حقیقتی را از دلائل و شواهد مختلف استباط می‌‌گویند<ref>پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۰۸.</ref>. این تعبیر بیانگر آن است که [[علم]] و [[دانایی]] [[اولی الامر]] دانشی اساسی و بنیانی است و هرگز آمیخته به [[جهل]] و [[شک]] و [[خطا]] نیست.
 
نکته دیگر اینکه وجود [[اولوالامر]] را نوعی [[فضل]] و [[رحمت الهی]] می‌‌شمرد که [[اطاعت]] آنها [[مردم]] را از متابعت [[شیطان]] باز می‌‌دارد {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>. روشن است که تنها متابعت و [[پیروی]] صاحبان [[علم]] خاص یعنی [[دانایی]] خدادادی می‌‌تواند [[انسان]] را از [[گمراهی]] و متابعت [[شیاطین]] به طور قطع باز دارد؛ چرا که افراد غیرمعصوم و بدون [[دانایی]] خاص ممکن است [[لغزش]] پیدا کنند و گرفتار [[خطا]] و بازیچه دست [[شیطان]] گردند<ref>ر. ک: تفسیر المیزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹، ۲۵۸؛ پیام قرآن، ج۹، ص ۱۰۷.</ref>. در [[مجمع البیان]] ذیل [[آیه کریمه]] در [[تفسیر]] [[اولی الامر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند {{متن حدیث|هُمُ الْأَئِمَّةُ الْمَعْصُومُونَ}}<ref>«آنان امامان معصوم‌اند» مجمع البیان، جلد ۳، صفحه ۸۲. و تفسیر العیاشی ۱: ۲۶۰. بحارالأنوار، ج ۲۳، ص ۲۹۵.</ref> و از [[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} [[نقل]] شده {{متن حدیث|يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ- وَ هُمُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَ مِنْهُمُ الْقُرْآنَ - وَ يَعْرِفُونَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ هُمُ الْحُجَّةُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}}<ref>تفسیر کنزالدقائق، جلد ۳، ص ۴۸۶.</ref>.
 
[[امام رضا]] {{ع}} [[وظیفه]] و [[تکلیف]] [[مردم]] هنگام تحیر در [[باب]] معارف و [[احکام]] را رجوع به [[اهل بیت]] {{عم}} به عنوان اهل [[استنباط]] و افرادی که صلاحیت [[استنباط]] از [[قرآن]] دارند، می‌‌دانند و برای [[تبیین]] این [[وظیفه]] به [[آیه کریمه]] مورد بحث استناد فرموده‌اند: {{متن حدیث|كَانَ الْفَرْضُ عَلَيْهِمْ وَ الْوَاجِبُ لَهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْوُقُوفَ عِنْدَ التَّحَيُّرِ وَ رَدَّ مَا جَهِلُوهُ مِنْ ذَلِكَ إِلَى عَالِمِهِ وَ مُسْتَنْبِطِهِ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌‌یافتند به آن پی می‌‌بردند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ {{ع}} وَ هُمُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَ مِنْهُمُ الْقُرْآنَ- وَ يَعْرِفُونَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ هُمُ الْحُجَّةُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}}<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۶۰.</ref>.
 
و در [[حدیث]] دیگری از [[امام باقر]] {{ع}} می‌‌خوانیم: {{متن حدیث|وَ مَنْ وَضَعَ وَلَايَةَ اللَّهِ وَ أَهْلَ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِ اللَّهِ فِي غَيْرِ أَهْلِ الصَّفْوَةِ مِنْ بُيُوتَاتِ الْأَنْبِيَاءِ فَقَدْ خَالَفَ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلَ الْجُهَّالَ وُلَاةَ أَمْرِ اللَّهِ وَ الْمُتَكَلِّفِينَ بِغَيْرِ هُدًى وَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ أَهْلُ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِ اللَّهِ فَكَذَّبُوا عَلَى اللَّهِ وَ زَاغُوا عَنْ وَصِيَّةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَلَمْ يَضَعُوا فَضْلَ اللَّهِ حَيْثُ وَضَعَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا أَتْبَاعَهُمْ فَلَا تَكُونُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۱۸؛ کافی، ج ۸، ص ۱۱۸.</ref>. هر که [[ولایت الهی]] و اهل [[استنباط]] [[علم الهی]] را در غیر برگزیدگان از [[خاندان]] [[پیامبران]] قرار دهد با [[فرمان]] [[خداوند تعالی]] [[مخالفت]] ورزیده و نادانان و [[متکلمان]] را بدون آنکه راه [[هدایت]] را یافته باشند والیان امرالهی قرار داده است و می‌‌پندارند که آنها شایستگی [[استنباط]] [[علم]] [[خدا]] را دارند. اینان بر [[خدا]] [[دروغ]] بستند و از سفارش و توصیه او [[منحرف]] شدند و فضل الهی را در جایگاهی که [[خدا]] معین فرموده قرار ندادند پس [[گمراه]] شدند و [[پیروان]] خود را نیز [[گمراه]] کردند و [[روز قیامت]] [[حجت]] و عذری ندارند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۸۱-۸۶</ref>.
 
=== سوم و چهارم: [[جامعیت علم امام|جامعیت]] و [[فعلیت علم امام|فعلیت]] ===
از دیگر ویژگی‌های [[علم امام]] [[جامعیت علم امام|جامعیت]] و[[فعلیت علم امام|فعلیت]]آن است یعنی [[امام]] باید به همه [[احکام]] و [[معارف دین]] آن هم به صورت بالفعل (نه بالقوه) [[علم]] و [[آگاهی]] داشته باشد و ندانستن برخی از [[احکام]] و معارف و عدم [[فعلیت علم امام|فعلیت]] [[علم]]، شخص را از صلاحیت برای [[زعامت]] [[امت اسلامی]] و [[جانشینی رسول خدا]] {{صل}} سلب می‌‌کند.
 
دانشمندان [[عامه]] هم در مباحث نظری، [[علم]] و [[دانایی]] برای [[امام]] و [[حاکم]] را لازم می‌‌دانند و به این نکته توجه دارند که بدون معلومات [[دینی]]، حکمرانی اسلامی معنی پیدا نمی‌کند و مهم‌ترین اهداف و فوائد [[نصب امام]] که عبارت از حفظ [[عقائد]] و حل و فصل معضلات [[اجتماعی]] است، بدون [[امام]] دانا و [[آگاه]] به [[دین]] و [[احکام شرعی]] قابل تحقق نیست<ref>ر.ک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۹ و، ص ۳۵۷.</ref>.
 
البته [[علم امام]] و [[خلیفه]] [[مسلمانان]] نزد [[اهل سنت]] از نوع علم اجتهادی و ظنی است برخلاف [[امامیه]] که [[علم]] خاص و [[دانایی]] خدادادی و مطابق با واقع را لازم می‌‌دانند. از سوی دیگر در [[کلام]] [[اهل سنت]]- برخلاف [[امامیه]]- [[لزوم]] [[علم]] به جمیع [[احکام]] آن هم به صورت بالفعل نه بالقوه و اشتراط اعلمیت به روشنی نفی شده است.
 
مستند آنان برای این نظریه عبارت است از آنچه بر [[امت اسلامی]] بعد از [[سقیفه]] گذشته است یعنی چون خلفای [[حاکم]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} فاقد چنین ویژگی‌هایی بودند پس اشتراط آن در [[امام]] و [[خلیفه]] را ناتمام می‌‌دانند<ref>ر.ک. شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۵۰ و، ص ۳۵۷.</ref>.
 
لازم به [[تذکر]] است که با نگاه زمینی به جایگاه امام و تنزل این منصب در حد یک [[حاکم]] معمولی که صرفاً موظف به [[برقراری نظم]] است. [[انتظار]] نمی‌رود نزد [[اهل سنت]] هم لازم باشد [[امام]] [[علم خدادادی]] داشته باشد. بلکه آنچه در مقام عمل اتفاق افتاده بسیار نازل‌تر از چیزی است که در مباحث نظری مطرح کرده‌اند. [[التزام]] به [[تعیین امام]] از راه قهر و [[غلبه]] بدون [[رضایت]] [[امت اسلامی]] و [[لزوم اطاعت]] از [[حاکم]] [[جائر]] و [[فاسق]] و به رسمیت شناختن او آن هم به عنوان [[جانشین پیامبر]] {{صل}}<ref>توضیح بیشتر در درس ۲۳ با عنوان راه‌های دیگر تعیین امام خواهد آمد.</ref> نشانگر تنزل مقام و [[منصب امامت]] حتی نازل‌تر از یک عالم معمولی با [[دانش]] و صفات حداقلی است.
 
در نقد این نظریه کافی است بدانیم در مباحث [[امامت]] باید از [[قرآن]] و [[سنت]] قطعی [[رسول خدا]] {{صل}} ملاک و معیار را به دست آورده سپس آنچه بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} اتفاق افتاده را با آن ملاک و ضابطه مورد سنجش و بررسی قراردهیم. بنابراین نمی‌توان از "ما وقع" که اعتبار و شرعی بودنش اول الکلام است [[میزان]] و ضابطه به دست آورد.
 
=== پنجم: اعلمیت ===
در سخن متکلمان امامیه به ضرورت عقلی و [[لزوم]] [[علم امام]] به عنوان ابزار انجام وظیفه [[امامت]] توجه شده است و گفته‌اند: از [[ویژگی‌های امام]] آن است که از میان [[امت]] داناترین افراد نسبت به [[احکام شرع]] و جنبه‌های [[سیاسی]] و [[مدیریت]] [[اجتماعی]] باشد<ref>ر. ک: الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۲۹ و الاقتصاد فی مایتلق بالاعتماد، ص ۳۱۰ و تخلیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص ۴۳۰.</ref>. [[قرآن کریم]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌‌فرمایند: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ}}<ref>نهج البلاغة- خطبه ۱۷۳.</ref>.
 
[[متکلمان]] [[اهل سنت]] در بحث اشتراط اعلمیت در [[امام]] نیز به صراحت با این شرط [[مخالفت]] کرده‌اند آنان با نگاهی که به [[جایگاه امامت]] به عنوان [[حاکم]] و امیری که صرفاً موظف به ایجاد [[نظم]] است، دارند برای "اعلمیت" نقشی در صلاحیت [[امام]] قائل نیستند؛ زیرا [[میزان]] در صلاحیت [[امام]] [[قدرت]] اجرایی و اداره اجتماع است آن هم غیر مقید به ضوابط [[شرع]]<ref>شرح المواقف ج۸، ص ۳۷۳: {{عربی|المعتبر فی ولایة کل امر و القیام به معرفة مصالحه و مفاسده و قوة القیام بلوازمه و رب مفضول فی علمه و علمه هو بالزعامه اعرف و بشرائطها اقوم و علی تحمل اعباعها اقوم}}.</ref>.
 
حاصل [[کلام]] این که با نگاه به [[امامت]] به عنوان منصب و جایگاه [[هدایت الهی]] برای [[راهنمایی]] [[امت]] به آنچه [[صلاح]] و [[مصلحت]] واقعی [[دین]] و دنیای [[امت اسلامی]] بعد از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است. قطعا چنین مقامی مستلزم داشتن [[علم]] و [[آگاهی]] خاص و متناسب با این [[مسؤولیت]] مهم و اساسی است<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۸۱-۸۶</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
* [[ویژگی علم اهل بیت]]
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:علم معصوم]]
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش