مقاومت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'جهان شمولی' به 'جهان‌شمولی'
جز (جایگزینی متن - 'کلیه' به 'کلیه')
جز (جایگزینی متن - 'جهان شمولی' به 'جهان‌شمولی')
خط ۲۴: خط ۲۴:
# '''[[توحیدگرایی]]''': اساس مقاومت در قرآن بر [[توحید]] بنا شده است. [[امر]] به مقاومت و [[ایستادگی]] در قرآن از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> به دو موضوع بنیادین برمی‌گردد که یکی شناختن [[خدا]] و دیگری [[برقراری عدالت]] و [[قسط]] در [[جامعه بشری]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. که [[جامعه]] متکثر را به‌سوی «توحید» سوق می‌دهد. [[امام خمینی]] می‌گوید: «ما از این اصل [[اعتقادی]] (توحید)، اصل [[آزادی]] [[بشر]] را می‌آموزیم...»<ref>خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۸.</ref>. [[آیت‌الله خامنه‌ای]] مفهوم توحید [[اجتماعی]] را که مقاومت بر اساس آن شکل می‌گیرد، به‌معنای [[پایبندی]] به [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] [[جهان]] و [[خویشاوندی]] تمام اجزا و عناصر آن، [[برابری]] [[انسان‌ها]] در [[آفرینش]] و مایه‌های [[انسانی]] و در امکان تعالی و [[تکامل]] و [[آزادگی]] همه انسان‌ها از قید [[اسارت]] و [[عبودیت]] غیر خدا می‌داند<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، طرح کلی اندیشه اسلامی، ص۵۲-۵۳؛ خامنه‌ای، سیدعلی، روح توحید، ص۵-۱۲.</ref>. در [[اسلام]] «[[خط مشی]] و برنامه» با «[[حقیقت]]» یکسانند. قرآن با پیوند بین [[الوهیت]] و عبودیت، مسئله [[عقیده]] را در چهارچوب بنیادین «توحید» و «[[عدالت]]» [[تفسیر]] کرد و با ارائه [[جهان‌بینی]] و [[ایدئولوژی]] جامعی، تمامی امور را در شبکه هستی به [[خداوند]] واگذار کرد. اسلام با [[دعوت]] به [[اقرار]] و [[ایمان]] به {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} با معنای [[حقیقی]] آن در تمامی امور، [[حاکمیت]] را به خدا بازگرداند و تجاوزگرانی که با قائل شدن این [[حق]] برای خویشتن در [[دنیا]] به [[سلطنت]] [[خداوند]] [[تجاوز]] می‌نمایند را طرد کرد<ref>سید قطب، نشانه‌های راه، ترجمه: محمود محمودی، ص۴۱-۵۳.</ref>. براین اساس مقاومت بر [[توحید]] بنا می‌شود و امر به مقاومت، [[امر]] به اقامه توحید و لوازم آن است؛ اعم از [[تشکیل حکومت]] و تعیین [[استراتژی]] جهت تحقق [[حاکمیت خدا]] و ایفای [[حقوق انسانی]] بر اساس مبانی است و بر مبنای آن [[مبارزه]] با [[شرک]]، [[بی‌عدالتی]]، [[دفع تجاوز]]، [[ستمگری]] و [[ظلم]] و [[دفاع از مظلوم]] شکل می‌گیرد.
# '''[[توحیدگرایی]]''': اساس مقاومت در قرآن بر [[توحید]] بنا شده است. [[امر]] به مقاومت و [[ایستادگی]] در قرآن از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> به دو موضوع بنیادین برمی‌گردد که یکی شناختن [[خدا]] و دیگری [[برقراری عدالت]] و [[قسط]] در [[جامعه بشری]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. که [[جامعه]] متکثر را به‌سوی «توحید» سوق می‌دهد. [[امام خمینی]] می‌گوید: «ما از این اصل [[اعتقادی]] (توحید)، اصل [[آزادی]] [[بشر]] را می‌آموزیم...»<ref>خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۸.</ref>. [[آیت‌الله خامنه‌ای]] مفهوم توحید [[اجتماعی]] را که مقاومت بر اساس آن شکل می‌گیرد، به‌معنای [[پایبندی]] به [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] [[جهان]] و [[خویشاوندی]] تمام اجزا و عناصر آن، [[برابری]] [[انسان‌ها]] در [[آفرینش]] و مایه‌های [[انسانی]] و در امکان تعالی و [[تکامل]] و [[آزادگی]] همه انسان‌ها از قید [[اسارت]] و [[عبودیت]] غیر خدا می‌داند<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، طرح کلی اندیشه اسلامی، ص۵۲-۵۳؛ خامنه‌ای، سیدعلی، روح توحید، ص۵-۱۲.</ref>. در [[اسلام]] «[[خط مشی]] و برنامه» با «[[حقیقت]]» یکسانند. قرآن با پیوند بین [[الوهیت]] و عبودیت، مسئله [[عقیده]] را در چهارچوب بنیادین «توحید» و «[[عدالت]]» [[تفسیر]] کرد و با ارائه [[جهان‌بینی]] و [[ایدئولوژی]] جامعی، تمامی امور را در شبکه هستی به [[خداوند]] واگذار کرد. اسلام با [[دعوت]] به [[اقرار]] و [[ایمان]] به {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} با معنای [[حقیقی]] آن در تمامی امور، [[حاکمیت]] را به خدا بازگرداند و تجاوزگرانی که با قائل شدن این [[حق]] برای خویشتن در [[دنیا]] به [[سلطنت]] [[خداوند]] [[تجاوز]] می‌نمایند را طرد کرد<ref>سید قطب، نشانه‌های راه، ترجمه: محمود محمودی، ص۴۱-۵۳.</ref>. براین اساس مقاومت بر [[توحید]] بنا می‌شود و امر به مقاومت، [[امر]] به اقامه توحید و لوازم آن است؛ اعم از [[تشکیل حکومت]] و تعیین [[استراتژی]] جهت تحقق [[حاکمیت خدا]] و ایفای [[حقوق انسانی]] بر اساس مبانی است و بر مبنای آن [[مبارزه]] با [[شرک]]، [[بی‌عدالتی]]، [[دفع تجاوز]]، [[ستمگری]] و [[ظلم]] و [[دفاع از مظلوم]] شکل می‌گیرد.
# '''[[عدالت]]''': یکی از مهم‌ترین مبانی مقاومت بعد از توحید «عدالت» است. برخی [[اعتقاد]] و [[باور]] به «[[خدا]]» در [[اندیشه]] را [[توحید نظری]] و فردی، و «[[عدالت اجتماعی]]» را تجلی خدا در [[زندگی]] و توحید [[اجتماعی]] می‌دانند<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۴.</ref>. ابن‌عاشور با [[فطری]] دانستن عدالت می‌نویسد: «خداوند از ایجاد تا [[ختم رسالت]] [[پیامبران]]، [[هدف]] واحدی را دنبال می‌کرد و آن [[حفظ نظام]] این عالم و تأمین [[مصالح]] و احوال [[اهل]] عالم بوده است و آن را تحت آن چه عدالت و [[استقامت]] نامیده است در [[نفوس]] پیروانش آنها را علاقمند می‌کند و به‌سمت عدالت و استقامت می‌کشاند‌»<ref>ابن‌عاشور، محمد طاهر، اصول النظام الاجتماعی فی الاسلام‌، ص۸.</ref>. [[مطهری]] «عدالت» را معیار [[اسلام]] و [[منشأ دین]] و [[قانون]] می‌داند؛ بدین‌معنا که عدالت به‌مثابه اصلی است که [[دین]] و قانون براساس آن ایجاد می‌گردد و می‌نویسد: «[[عدل]] [[قرآن]]، همدوش توحید، رکن معاد‌، هدف [[تشریع]] [[نبوّت]]، [[فلسفه]] [[زعامت]] و [[امامت]]، معیار کمال فرد‌، و مقیاس [[سلامت]] [[اجتماع]] است»<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۱، ص۶۱.</ref>. جوادی‌آملی می‌نویسد: «نادیده‌انگاشتن [[قسط و عدل]]، [[مخالفت]] با [[نظام طبیعی]] و اهتمام به آن، [[هماهنگی]] با [[نظام هستی]] است»<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>. عدالت مفهومی مشترک در میان [[مکتب‌های الهی]] و بشری است. ازاین‌رو اگر نظریه عدالت در درون پارادایم خودش؛ یعنی با [[جهان‌بینی دینی]] تعریف نشود‌، همه چیز به‌هم می‌ریزد<ref>سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۳۴۹.</ref>. قرآن همگان را به عدالت و [[احسان]] [[امر]] می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. [[پیامبر]] نیز [[رسالت]] خود را اقامه [[عدالت]] در [[جامعه]] برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>. [[آیات]] متعدد بیانگر آن است بین توحید‌، [[عدل]] و [[احسان]] رابطه [[تکوینی]] وجود دارد و این رابطه معنایی به‌خاطر [[جامعیت]] مفهوم «عدالت» است‌<ref>طیب، سید عبدالحسین، تفسیر أطیب البیان، ج۱۱، ص۴۶۹.</ref>. و از سوی دیگر تنظیم‌کننده [[روابط]] و تأمین‌کننده نیازمندی‌های بشری نیز هست. با این بیان «مقاومت» از منظر [[قرآن]]، همچون امور تکوینی، بر اساس عدالت یا [[تابعی]] از عدالت است‌، ازاین‌رو همه فعالیت‌های [[اجتماعی]] و هرگونه [[اقدام]] و [[برنامه‌ریزی]] و وضع [[قوانین]] در حوزه‌های مختلف نیز باید برآمده از عدالت و تأمین‌کننده نیاز‌ها و ایفای [[حقوق]] طبیعی [[انسان‌ها]] و [[جوامع انسانی]] باشد، در غیر این صورت خروج از مقاومت تلقی می‌شود.
# '''[[عدالت]]''': یکی از مهم‌ترین مبانی مقاومت بعد از توحید «عدالت» است. برخی [[اعتقاد]] و [[باور]] به «[[خدا]]» در [[اندیشه]] را [[توحید نظری]] و فردی، و «[[عدالت اجتماعی]]» را تجلی خدا در [[زندگی]] و توحید [[اجتماعی]] می‌دانند<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۴.</ref>. ابن‌عاشور با [[فطری]] دانستن عدالت می‌نویسد: «خداوند از ایجاد تا [[ختم رسالت]] [[پیامبران]]، [[هدف]] واحدی را دنبال می‌کرد و آن [[حفظ نظام]] این عالم و تأمین [[مصالح]] و احوال [[اهل]] عالم بوده است و آن را تحت آن چه عدالت و [[استقامت]] نامیده است در [[نفوس]] پیروانش آنها را علاقمند می‌کند و به‌سمت عدالت و استقامت می‌کشاند‌»<ref>ابن‌عاشور، محمد طاهر، اصول النظام الاجتماعی فی الاسلام‌، ص۸.</ref>. [[مطهری]] «عدالت» را معیار [[اسلام]] و [[منشأ دین]] و [[قانون]] می‌داند؛ بدین‌معنا که عدالت به‌مثابه اصلی است که [[دین]] و قانون براساس آن ایجاد می‌گردد و می‌نویسد: «[[عدل]] [[قرآن]]، همدوش توحید، رکن معاد‌، هدف [[تشریع]] [[نبوّت]]، [[فلسفه]] [[زعامت]] و [[امامت]]، معیار کمال فرد‌، و مقیاس [[سلامت]] [[اجتماع]] است»<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۱، ص۶۱.</ref>. جوادی‌آملی می‌نویسد: «نادیده‌انگاشتن [[قسط و عدل]]، [[مخالفت]] با [[نظام طبیعی]] و اهتمام به آن، [[هماهنگی]] با [[نظام هستی]] است»<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>. عدالت مفهومی مشترک در میان [[مکتب‌های الهی]] و بشری است. ازاین‌رو اگر نظریه عدالت در درون پارادایم خودش؛ یعنی با [[جهان‌بینی دینی]] تعریف نشود‌، همه چیز به‌هم می‌ریزد<ref>سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۳۴۹.</ref>. قرآن همگان را به عدالت و [[احسان]] [[امر]] می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. [[پیامبر]] نیز [[رسالت]] خود را اقامه [[عدالت]] در [[جامعه]] برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>. [[آیات]] متعدد بیانگر آن است بین توحید‌، [[عدل]] و [[احسان]] رابطه [[تکوینی]] وجود دارد و این رابطه معنایی به‌خاطر [[جامعیت]] مفهوم «عدالت» است‌<ref>طیب، سید عبدالحسین، تفسیر أطیب البیان، ج۱۱، ص۴۶۹.</ref>. و از سوی دیگر تنظیم‌کننده [[روابط]] و تأمین‌کننده نیازمندی‌های بشری نیز هست. با این بیان «مقاومت» از منظر [[قرآن]]، همچون امور تکوینی، بر اساس عدالت یا [[تابعی]] از عدالت است‌، ازاین‌رو همه فعالیت‌های [[اجتماعی]] و هرگونه [[اقدام]] و [[برنامه‌ریزی]] و وضع [[قوانین]] در حوزه‌های مختلف نیز باید برآمده از عدالت و تأمین‌کننده نیاز‌ها و ایفای [[حقوق]] طبیعی [[انسان‌ها]] و [[جوامع انسانی]] باشد، در غیر این صورت خروج از مقاومت تلقی می‌شود.
# '''[[فطرت]]''': در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] بر وجود فطرت مشترک میان [[آدمیان]] تأکید شده است که از [[حقیقت]] خود مبدل نخواهد شد: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. مطابق فرمایش [[پیامبر اکرم]] {{صل}} هر [[انسانی]] بر [[فطرت توحیدی]] [[آفریده]] شده است: {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref> از [[فطرت بشر]]، هم اصول مشترک [[الهی]] بر می‌آید و هم اصول مشترک انسانی<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، روابط بین الملل در اسلام، ص۲۳.</ref>. [[ایمان به خدا]] و [[نفی]] [[شرک]] و [[طاغوت]] و [[وحدت]] [[هدف]]، نشانه‌های [[فطرت انسانی]] است و هرگونه شرک و [[ستم‌گری]] و هرگونه [[اختلاف]] و تفرقه‌، [[انحراف]] از فطرت قلمداد می‌شود‌<ref>صدر، سید محمدباقر، اسلام راهبر زندگی، ص۱۷۲‌.</ref>. [[انسان]] به [[حکم]] [[فطرت]]، [[عدول]] از [[حق]]، [[عدالت]] و [[انسانیت]] را، فارغ از [[اعتقاد]] به [[باورهای دینی]] نمی‌پسندد. [[تاریخ]] [[گواهی]] می‌دهد در [[جوامع بشری]] تلاش برای اقامه عدالت و دست‌یابی به [[حقوق انسانی]] از سوی آگاهان [[جامعه]] همواره وجود داشته و با [[ظلم]]، [[تجاوز]]، [[ستمگری]] و [[سلطه]] به مقابله و [[مبارزه]] برخاسته‌اند و برهمین‌اساس است که [[مطهری]] انسان‌هایی را که بر اساس فطرت، [[اهل]] [[احسان]]، [[جود]] و عدالت باشند‌، را به [[خداپرستی]] [[فطری]] تعبیر نموده است و نزد [[خدا]] ماْجور می‌داند حتی اگر [[مشرک]] باشند‌<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. همه [[تمایلات]] و [[سنن]] فطری [[بشر]] را می‌توان به‌طور خلاصه [[استقامت]] در [[دعوت]] به [[عدل]] و بازداشتن از ظلم و [[انحراف از حق]] بیان داشت که هرانسانی به فطرت [[سلیم]] خود آن را عدالت می‌داند‌<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۷۳.</ref>. براساس رویکرد [[جهان شمولی اسلام]]، در [[قرآن]] امر به «مقاومت» با تبیین عدالت، [[آزادی]]، [[حقوق]] طبیعی و [[کرامت]] [[انسان در قرآن]] مبتنی بر فطرت مشترک [[انسانی]] بنا نهاده شده است و برهمین‌اساس [[تشریع احکام]] و وضع [[قوانین]] و دستورالعمل‌های فردی و [[اجتماعی]] بر مبنای فطرت [[الهی]] در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است.
# '''[[فطرت]]''': در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] بر وجود فطرت مشترک میان [[آدمیان]] تأکید شده است که از [[حقیقت]] خود مبدل نخواهد شد: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. مطابق فرمایش [[پیامبر اکرم]] {{صل}} هر [[انسانی]] بر [[فطرت توحیدی]] [[آفریده]] شده است: {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref> از [[فطرت بشر]]، هم اصول مشترک [[الهی]] بر می‌آید و هم اصول مشترک انسانی<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، روابط بین الملل در اسلام، ص۲۳.</ref>. [[ایمان به خدا]] و [[نفی]] [[شرک]] و [[طاغوت]] و [[وحدت]] [[هدف]]، نشانه‌های [[فطرت انسانی]] است و هرگونه شرک و [[ستم‌گری]] و هرگونه [[اختلاف]] و تفرقه‌، [[انحراف]] از فطرت قلمداد می‌شود‌<ref>صدر، سید محمدباقر، اسلام راهبر زندگی، ص۱۷۲‌.</ref>. [[انسان]] به [[حکم]] [[فطرت]]، [[عدول]] از [[حق]]، [[عدالت]] و [[انسانیت]] را، فارغ از [[اعتقاد]] به [[باورهای دینی]] نمی‌پسندد. [[تاریخ]] [[گواهی]] می‌دهد در [[جوامع بشری]] تلاش برای اقامه عدالت و دست‌یابی به [[حقوق انسانی]] از سوی آگاهان [[جامعه]] همواره وجود داشته و با [[ظلم]]، [[تجاوز]]، [[ستمگری]] و [[سلطه]] به مقابله و [[مبارزه]] برخاسته‌اند و برهمین‌اساس است که [[مطهری]] انسان‌هایی را که بر اساس فطرت، [[اهل]] [[احسان]]، [[جود]] و عدالت باشند‌، را به [[خداپرستی]] [[فطری]] تعبیر نموده است و نزد [[خدا]] ماْجور می‌داند حتی اگر [[مشرک]] باشند‌<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. همه [[تمایلات]] و [[سنن]] فطری [[بشر]] را می‌توان به‌طور خلاصه [[استقامت]] در [[دعوت]] به [[عدل]] و بازداشتن از ظلم و [[انحراف از حق]] بیان داشت که هرانسانی به فطرت [[سلیم]] خود آن را عدالت می‌داند‌<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۷۳.</ref>. براساس رویکرد [[جهان‌شمولی اسلام]]، در [[قرآن]] امر به «مقاومت» با تبیین عدالت، [[آزادی]]، [[حقوق]] طبیعی و [[کرامت]] [[انسان در قرآن]] مبتنی بر فطرت مشترک [[انسانی]] بنا نهاده شده است و برهمین‌اساس [[تشریع احکام]] و وضع [[قوانین]] و دستورالعمل‌های فردی و [[اجتماعی]] بر مبنای فطرت [[الهی]] در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است.
# '''[[آخرت‌گرایی]]''': یکی دیگر از مبانی مقاومت در قرآن، [[حقیقت]] [[معاد]] است که از [[اعتقاد به توحید]] ریشه می‌گیرد‌. انسان [[معتقد]] به معاد، در همه عرصه‌ها با [[جهاد]] و مبارزه و بذل [[مال]] و [[جان]] تا مرز [[شهادت]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>، خود را در مسیر [[اطاعت]] و برخورداری از [[نصرت]] و [[فلاح]] و [[رستگاری]] [[حقیقی]] می‌بیند و به احدی الحسنیین می‌اندیشد<ref>{{متن قرآن|قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ}} «بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی را انتظار دارید؟ و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید پس چشم به راه باشید که ما نیز با شما چشم به راهیم» سوره توبه، آیه ۵۲.</ref>. یکی از عمده‌ترین تفاوت حامیان [[اندیشه‌ها]] و مکتب‌های مادی و غیرمادی، [[باور]] یا عدم باور آنان به [[معاد]] و به [[جهان آخرت]] است. [[اعتقاد]] به معاد، [[بینش]] [[انسان]] را از تنگنای [[دنیا]] به فراخنای [[جهان]] باقی پیوند می‌دهد، و [[همّت]] او را بلندمرتبه‌تر از آن می‌گرداند که بخواهد به تعلّقات [[دنیوی]] و [[مادّی]] و تضییع [[حقوق]] دیگران [[خشنود]] گردد و بدان [[رضایت]] دهد. [[حضرت علی]] {{ع}} [[هدف]] نهایی از [[خلقت]] را [[قیامت]] می‌داند. {{متن حدیث|فَإِنَّ الْغَايَةَ، الْقِيَامَةُ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۰.</ref>. این اصل در حوزه [[اندیشه]] و نظر و عملکرد منشأ اثر است، یکی از آثار اعتقاد به معاد، توجه به عواقب [[اعمال]] است که موجب می‌شود انسان به [[عدالت]] [[رفتار]] کند و [[آزادی]] منطبق بر [[فرمان الهی]] را در نظر بگیرد و در محدوده [[حکم خداوند]] عمل کند و بی‌مبالاتی و [[بی‌بندوباری]] که در [[آخرت]] موجب [[عذاب]] می‌شود، نداشته باشد‌<ref>سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۱۸۲.</ref>. جوادی‌آملی می‌نویسد: «[[فراموشی]] معاد موجب [[تبه‌کاری]] و [[ستمگری]] فردی و [[اجتماعی]] است» ‌<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۴ (معاد در قرآن)، ص۲۲.</ref>. اعتقاد به معاد‌، موجب [[اطاعت‌پذیری]] از [[خدا]] و [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] در برابر [[ولایت کافران]]<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ}} «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.</ref> و موجب [[استقامت]] و [[نصرت الهی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}} «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>، آخرت‌اندیشی و [[وارستگی]] [[مجاهدان]]<ref>{{متن قرآن|فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ}} «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند» سوره نساء، آیه ۷۴.</ref> و سالم‌سازی [[اقتصاد]]<ref>{{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ * أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظِيمٍ * يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ * كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ}} «وای بر کم‌فروشان! * آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند * و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند * آیا آنان نمی‌دانند که برانگیخته خواهند شد * در روزی بزرگ؟ * روزی که مردم نزد پروردگار جهانیان بپا می‌ایستند * نه چنین است، کارنامه بدکاران در «سجّین» است» سوره مطففین، آیه ۱-۷.</ref> می‌گردد. [[قرآن]] [[حیات]] [[حقیقی]] را [[زندگی اخروی]] دانسته و در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ}}<ref>«و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref> به آن [[اذعان]] نموده است<ref>[[اصغر زاهدی‌تیر|زاهدی‌تیر، اصغر]]، [[محمد هادی امین ناجی|امین ناجی، محمد هادی]]، [[بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن (مقاله)|بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه تفسیری]]، ص227</ref>.
# '''[[آخرت‌گرایی]]''': یکی دیگر از مبانی مقاومت در قرآن، [[حقیقت]] [[معاد]] است که از [[اعتقاد به توحید]] ریشه می‌گیرد‌. انسان [[معتقد]] به معاد، در همه عرصه‌ها با [[جهاد]] و مبارزه و بذل [[مال]] و [[جان]] تا مرز [[شهادت]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>، خود را در مسیر [[اطاعت]] و برخورداری از [[نصرت]] و [[فلاح]] و [[رستگاری]] [[حقیقی]] می‌بیند و به احدی الحسنیین می‌اندیشد<ref>{{متن قرآن|قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ}} «بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی را انتظار دارید؟ و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید پس چشم به راه باشید که ما نیز با شما چشم به راهیم» سوره توبه، آیه ۵۲.</ref>. یکی از عمده‌ترین تفاوت حامیان [[اندیشه‌ها]] و مکتب‌های مادی و غیرمادی، [[باور]] یا عدم باور آنان به [[معاد]] و به [[جهان آخرت]] است. [[اعتقاد]] به معاد، [[بینش]] [[انسان]] را از تنگنای [[دنیا]] به فراخنای [[جهان]] باقی پیوند می‌دهد، و [[همّت]] او را بلندمرتبه‌تر از آن می‌گرداند که بخواهد به تعلّقات [[دنیوی]] و [[مادّی]] و تضییع [[حقوق]] دیگران [[خشنود]] گردد و بدان [[رضایت]] دهد. [[حضرت علی]] {{ع}} [[هدف]] نهایی از [[خلقت]] را [[قیامت]] می‌داند. {{متن حدیث|فَإِنَّ الْغَايَةَ، الْقِيَامَةُ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۰.</ref>. این اصل در حوزه [[اندیشه]] و نظر و عملکرد منشأ اثر است، یکی از آثار اعتقاد به معاد، توجه به عواقب [[اعمال]] است که موجب می‌شود انسان به [[عدالت]] [[رفتار]] کند و [[آزادی]] منطبق بر [[فرمان الهی]] را در نظر بگیرد و در محدوده [[حکم خداوند]] عمل کند و بی‌مبالاتی و [[بی‌بندوباری]] که در [[آخرت]] موجب [[عذاب]] می‌شود، نداشته باشد‌<ref>سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۱۸۲.</ref>. جوادی‌آملی می‌نویسد: «[[فراموشی]] معاد موجب [[تبه‌کاری]] و [[ستمگری]] فردی و [[اجتماعی]] است» ‌<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۴ (معاد در قرآن)، ص۲۲.</ref>. اعتقاد به معاد‌، موجب [[اطاعت‌پذیری]] از [[خدا]] و [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] در برابر [[ولایت کافران]]<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ}} «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.</ref> و موجب [[استقامت]] و [[نصرت الهی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}} «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>، آخرت‌اندیشی و [[وارستگی]] [[مجاهدان]]<ref>{{متن قرآن|فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ}} «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند» سوره نساء، آیه ۷۴.</ref> و سالم‌سازی [[اقتصاد]]<ref>{{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ * أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظِيمٍ * يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ * كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ}} «وای بر کم‌فروشان! * آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند * و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند * آیا آنان نمی‌دانند که برانگیخته خواهند شد * در روزی بزرگ؟ * روزی که مردم نزد پروردگار جهانیان بپا می‌ایستند * نه چنین است، کارنامه بدکاران در «سجّین» است» سوره مطففین، آیه ۱-۷.</ref> می‌گردد. [[قرآن]] [[حیات]] [[حقیقی]] را [[زندگی اخروی]] دانسته و در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ}}<ref>«و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref> به آن [[اذعان]] نموده است<ref>[[اصغر زاهدی‌تیر|زاهدی‌تیر، اصغر]]، [[محمد هادی امین ناجی|امین ناجی، محمد هادی]]، [[بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن (مقاله)|بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه تفسیری]]، ص227</ref>.


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش