بحث:عمار بن یاسر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن'
جز (جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکس‌العمل')
جز (جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن')
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:


==[[عمار]] و [[زمامداری]] [[عمر بن خطاب]]==
==[[عمار]] و [[زمامداری]] [[عمر بن خطاب]]==
پس از آن‌که تلاش عمار و دیگر [[اصحاب]] [[راه]] به جایی [[نبرد]] و برنامه ریزان به مقصود خود رسیدند و [[امام علی]]{{ع}} مظلومانه و به [[ستم]] کنار گذاشته شد، عمار مدتی را در [[عراق]] به سر برد و در آنجا به فعالیت و [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[اسلام راستین]] مشغول شد<ref>البته هجرت عمار می‌تواند به خاطر حکم حکومت برای ولایت عراق که از عمر بن خطاب برای او صادر کرد اتفاق افتاده باشد. باید توجه داشت که عمربن خطاب به شدت از خارج شدن صحابه از مدینه جلوگیری می‌کرد و اگر افرادی چون عمار اصرار بر خروج داشتند، سعی می‌کرد آنها را به وسیله اعطای حکومت برخی مناطق کنترل کند و رابطه خود را با آنان قطع نکند.</ref>. هم‌چنین عمر بن خطاب او را [[والی کوفه]] قرار داد البته [[عبدالله بن مسعود]] را نیز به عنوان معاون او و [[آموزگار]] مسائل [[شرعی]] [[مردم]] برگزید. او [[عثمان بن حنیف]] و [[حذیفه]] را نیز برای انجام مسئولیت‌هایی به همراه عمار به [[کوفه]] فرستاد. عمر بن خطاب در نامه‌ای به [[مردم کوفه]] این گونه نوشت: "اما بعد؛ من عمار را به عنوان [[استاندار]] و [[ابن مسعود]] را به عنوان [[وزیر]] و [[معلم]] به سوی شما فرستادم و این را بدانید که ایشان از برگزیدگان [[یاران محمد]]{{صل}} می‌باشند؛ پس به ایشان [[اقتدا]] کنید"<ref>{{عربی|اما بعد فإني قد بعثت الیكم عمار اميرا و عبدالله بن مسعود وزيرا و معلما و هما من نجباء اصحاب محمد{{صل}} فاقتدوا بهما...}}؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۳۲؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۴۷. این‌گونه هم نقل شده: و حکم را برای سه نفر به همراه عمار نوشت و برای هر یک وظایفی را مشخص و غذای روزانه آنها را نیز معین کرد. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۶۴).</ref>.
پس از آن‌که تلاش عمار و دیگر [[اصحاب]] [[راه]] به جایی [[نبرد]] و برنامه ریزان به مقصود خود رسیدند و [[امام علی]]{{ع}} مظلومانه و به [[ستم]] کنار گذاشته شد، عمار مدتی را در [[عراق]] به سر برد و در آنجا به فعالیت و [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[اسلام راستین]] مشغول شد<ref>البته هجرت عمار می‌تواند به خاطر حکم حکومت برای ولایت عراق که از عمر بن خطاب برای او صادر کرد اتفاق افتاده باشد. باید توجه داشت که عمر بن خطاب به شدت از خارج شدن صحابه از مدینه جلوگیری می‌کرد و اگر افرادی چون عمار اصرار بر خروج داشتند، سعی می‌کرد آنها را به وسیله اعطای حکومت برخی مناطق کنترل کند و رابطه خود را با آنان قطع نکند.</ref>. هم‌چنین عمر بن خطاب او را [[والی کوفه]] قرار داد البته [[عبدالله بن مسعود]] را نیز به عنوان معاون او و [[آموزگار]] مسائل [[شرعی]] [[مردم]] برگزید. او [[عثمان بن حنیف]] و [[حذیفه]] را نیز برای انجام مسئولیت‌هایی به همراه عمار به [[کوفه]] فرستاد. عمر بن خطاب در نامه‌ای به [[مردم کوفه]] این گونه نوشت: "اما بعد؛ من عمار را به عنوان [[استاندار]] و [[ابن مسعود]] را به عنوان [[وزیر]] و [[معلم]] به سوی شما فرستادم و این را بدانید که ایشان از برگزیدگان [[یاران محمد]]{{صل}} می‌باشند؛ پس به ایشان [[اقتدا]] کنید"<ref>{{عربی|اما بعد فإني قد بعثت الیكم عمار اميرا و عبدالله بن مسعود وزيرا و معلما و هما من نجباء اصحاب محمد{{صل}} فاقتدوا بهما...}}؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۳۲؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۴۷. این‌گونه هم نقل شده: و حکم را برای سه نفر به همراه عمار نوشت و برای هر یک وظایفی را مشخص و غذای روزانه آنها را نیز معین کرد. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۶۴).</ref>.


این [[حکم]] چندان نپایید و طولی نکشید که پس از یک سال و اندی [[عمار]] از کار بر کنار شد و [[حکم]] [[عزل]] او را [[عمر بن خطاب]] صادر کرد. وقتی [[عمر]] عمار را دید، از او پرسید: آیا از بر کناری خود ناراحت شدی؟ عمار در پاسخ با [[قاطعیت]] گفت: "از [[انتصاب]] به این [[مقام]] خوشحال نشدم تا از معزول شدن از آن ناراحت شوم". و به [[نقل]] [[ابن اثیر]] عمار در پاسخ عمر بر گفت: "سوگند به [[خدا]] هم این [حکم] [[ولایت]] و [[حکومت]] برای من ناخوش بود و آزارم داد و هم برکناری از آن"<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۳۱.</ref>.
این [[حکم]] چندان نپایید و طولی نکشید که پس از یک سال و اندی [[عمار]] از کار بر کنار شد و [[حکم]] [[عزل]] او را [[عمر بن خطاب]] صادر کرد. وقتی [[عمر]] عمار را دید، از او پرسید: آیا از بر کناری خود ناراحت شدی؟ عمار در پاسخ با [[قاطعیت]] گفت: "از [[انتصاب]] به این [[مقام]] خوشحال نشدم تا از معزول شدن از آن ناراحت شوم". و به [[نقل]] [[ابن اثیر]] عمار در پاسخ عمر بر گفت: "سوگند به [[خدا]] هم این [حکم] [[ولایت]] و [[حکومت]] برای من ناخوش بود و آزارم داد و هم برکناری از آن"<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۳۱.</ref>.
۲۱۸٬۱۹۶

ویرایش