جون بن حوی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رویم' به 'رویم'
جز (جایگزینی متن - ' ه. ق ' به 'ه‍.ق ')
جز (جایگزینی متن - 'رویم' به 'رویم')
خط ۷۵: خط ۷۵:


== جَون، [[غلام ابوذر]] ==
== جَون، [[غلام ابوذر]] ==
وی، برده سیاهی بود از [[یاران امام حسین]] {{ع}}. وی، [[روز عاشورا]] خواست تا به میدان برود؛ ولی [[امام]] {{ع}} از وی خواست که از این کار، منصرف شود؛ امّا جَون، ضمن پافشاری برای رفتن به میدان، به امام {{ع}} گفت: «به [[خدا]] [[سوگند]]، بویی بد، تباری [[پست]] و رنگی سیاه دارم پس [[بهشت]] را از من دریغ مَدار تا بویم، خوش و تبارم، [[نیکو]] و [[رویم]] سپید شود! نه! به خدا سوگند، از شما جدا نمی‌شوم تا این که [[خون]] سیاهم با خون شما، در آمیزد»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّ رِيحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبِي لَلَئِيمٌ وَ لَوْنِي لَأَسْوَدُ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ فَيُطَيَّبَ رِيحِي وَ يُشَرَّفَ‏ حَسَبِي‏ وَ يَبْيَضَّ وَجْهِي لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُكُمْ حَتَّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمَائِكُمْ}} (الملهوف، ص۱۶۳؛ مثیر الأحزان، ص۶۳).</ref>. این خدمتگزار [[راستین]] [[آل محمد]] {{صل}} نیز جنگید تا به خیل [[شهیدان]] پیوست. در گزارشی آمده که امام {{ع}}، بر سرِ جنازه او ایستاد و برای او، این چنین [[دعا]] کرد: «خداوندا! صورت او را [[نورانی]] و بویش را خوش گردان و او را با [[نیکان]]، [[محشور]] کن و میان او و محمّد و [[خاندان]] محمّد {{صل}}، آشنایی برقرار نما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَيِّضْ‏ وَجْهَهُ‏ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}} (تسلیة المجالس، ج۲، ص۲۹۳؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۳).</ref>. از امام [[زین العابدین]] {{ع}}، [[روایت]] شده که پس از ده [[روز]] که [[مردم]]، برای [[دفن]] [[شهدا]] آمدند، از جنازه او بوی مُشک، استشمام می‌شد.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۴۰.</ref>
وی، برده سیاهی بود از [[یاران امام حسین]] {{ع}}. وی، [[روز عاشورا]] خواست تا به میدان برود؛ ولی [[امام]] {{ع}} از وی خواست که از این کار، منصرف شود؛ امّا جَون، ضمن پافشاری برای رفتن به میدان، به امام {{ع}} گفت: «به [[خدا]] [[سوگند]]، بویی بد، تباری [[پست]] و رنگی سیاه دارم پس [[بهشت]] را از من دریغ مَدار تا بویم، خوش و تبارم، [[نیکو]] و رویم سپید شود! نه! به خدا سوگند، از شما جدا نمی‌شوم تا این که [[خون]] سیاهم با خون شما، در آمیزد»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّ رِيحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبِي لَلَئِيمٌ وَ لَوْنِي لَأَسْوَدُ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ فَيُطَيَّبَ رِيحِي وَ يُشَرَّفَ‏ حَسَبِي‏ وَ يَبْيَضَّ وَجْهِي لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُكُمْ حَتَّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمَائِكُمْ}} (الملهوف، ص۱۶۳؛ مثیر الأحزان، ص۶۳).</ref>. این خدمتگزار [[راستین]] [[آل محمد]] {{صل}} نیز جنگید تا به خیل [[شهیدان]] پیوست. در گزارشی آمده که امام {{ع}}، بر سرِ جنازه او ایستاد و برای او، این چنین [[دعا]] کرد: «خداوندا! صورت او را [[نورانی]] و بویش را خوش گردان و او را با [[نیکان]]، [[محشور]] کن و میان او و محمّد و [[خاندان]] محمّد {{صل}}، آشنایی برقرار نما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَيِّضْ‏ وَجْهَهُ‏ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}} (تسلیة المجالس، ج۲، ص۲۹۳؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۳).</ref>. از امام [[زین العابدین]] {{ع}}، [[روایت]] شده که پس از ده [[روز]] که [[مردم]]، برای [[دفن]] [[شهدا]] آمدند، از جنازه او بوی مُشک، استشمام می‌شد.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۴۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش