بغیض بن عامر بن شماس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بنوتمیم' به 'بنی‌تمیم'
جز (جایگزینی متن - 'بنوتمیم' به 'بنی‌تمیم')
 
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
ادامه [[نسب]] او چنین است: [[لای بن جعفر بن قریع بن عوف بن کعب بن سعد بن زید مناة بن تمیم]]. وی از رؤسای [[قبیله تمیم]] در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] بود و هر چند اسلام را [[درک]] کرد، ولی گزارش نشده که نزد [[رسول خدا]] {{صل}} رفته و [[مسلمان]] شده باشد. از این رو، [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۷۱.</ref> نام او را در بخش سوم کتابش ([[مخضرمین]]) آورده است. تنها گزارش مربوط به او، به [[دوران عمر]] برمی‌گردد که [[ابوالفرج اصفهانی]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۲، ص۱۷۱-۱۷۷.</ref> آن را ذیل [[اخبار]] حطیئه شاعر به تفصیل بیان کرده و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۲.</ref> خلاصه آن را چنین آورده است: [[زبرقان بن بدر تمیمی]] که از سوی [[پیامبر]] بر گردآوری [[زکات]] [[بنوتمیم]] گمارده شده بود، در [[زمان ابوبکر]] و [[عمر]] نیز بر همین سمت باقی ماند. یک بار در [[زمان عمر]] در حال آوردن زکات به [[مدینه]] بود که در قَرقَری، حطیئه شاعر را به همراه دو پسر و [[دختران]] و همسرش دید. از او پرسید: به کجا می‌روی؟ گفت: به [[عراق]] می‌روم تا در آنجا بتوانم مخارج خانواده‌ام را برآورده سازم. [[زبرقان]]، نامه‌ای برای همسرش أم بدره - عمه [[فرزدق]] - نوشت و در آن سفارش آنان را کرد. این خبر به [[بغیض بن عامر]] و [[برادران]] و پسر عموهایش، از جمله بغیض بن شماس و [[علقمة بن هوذه]] و جمع دیگری که از دیرباز با [[ریاست]] زبرقان [[دشمنی]] داشتند، رسید. آنان [[توطئه]] کردند و نزد أم بدره رفتند و اظهار کردند زبرقان با این کار قصد دارد با دختر حطیئه [[ازدواج]] کند. در نتیجه بغیض بن عامر، حطیئه و [[خانواده]] او را نزد خود برد و آنان را در جوار خود قرار داد. این موضوع نزدیک بود سبب درگیری میان زبرقان و بغیض بن عامر شود که با وساطت گروهی از بنوتمیم، [[تصمیم]] را به خود حطیئه واگذاشتند که نزد هرکس خواهد بماند. حطیئه هم بغیض بن عامر را [[انتخاب]] کرد. به دنبال این، [[زبرقان]]، [[دثار بن شیبان]] شاعر را به هجو بغیض و [[خانواده]] او واداشت و حطیئه نیز در ابیاتی او را [[سرزنش]] کرد.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بغیض بن عامر بن شماس»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۵۷-۲۵۸.</ref>
ادامه [[نسب]] او چنین است: [[لای بن جعفر بن قریع بن عوف بن کعب بن سعد بن زید مناة بن تمیم]]. وی از رؤسای [[قبیله تمیم]] در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] بود و هر چند اسلام را [[درک]] کرد، ولی گزارش نشده که نزد [[رسول خدا]] {{صل}} رفته و [[مسلمان]] شده باشد. از این رو، [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۷۱.</ref> نام او را در بخش سوم کتابش ([[مخضرمین]]) آورده است. تنها گزارش مربوط به او، به [[دوران عمر]] برمی‌گردد که [[ابوالفرج اصفهانی]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۲، ص۱۷۱-۱۷۷.</ref> آن را ذیل [[اخبار]] حطیئه شاعر به تفصیل بیان کرده و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۲.</ref> خلاصه آن را چنین آورده است: [[زبرقان بن بدر تمیمی]] که از سوی [[پیامبر]] بر گردآوری [[زکات]] [[بنی‌تمیم]] گمارده شده بود، در [[زمان ابوبکر]] و [[عمر]] نیز بر همین سمت باقی ماند. یک بار در [[زمان عمر]] در حال آوردن زکات به [[مدینه]] بود که در قَرقَری، حطیئه شاعر را به همراه دو پسر و [[دختران]] و همسرش دید. از او پرسید: به کجا می‌روی؟ گفت: به [[عراق]] می‌روم تا در آنجا بتوانم مخارج خانواده‌ام را برآورده سازم. [[زبرقان]]، نامه‌ای برای همسرش أم بدره - عمه [[فرزدق]] - نوشت و در آن سفارش آنان را کرد. این خبر به [[بغیض بن عامر]] و [[برادران]] و پسر عموهایش، از جمله بغیض بن شماس و [[علقمة بن هوذه]] و جمع دیگری که از دیرباز با [[ریاست]] زبرقان [[دشمنی]] داشتند، رسید. آنان [[توطئه]] کردند و نزد أم بدره رفتند و اظهار کردند زبرقان با این کار قصد دارد با دختر حطیئه [[ازدواج]] کند. در نتیجه بغیض بن عامر، حطیئه و [[خانواده]] او را نزد خود برد و آنان را در جوار خود قرار داد. این موضوع نزدیک بود سبب درگیری میان زبرقان و بغیض بن عامر شود که با وساطت گروهی از بنی‌تمیم، [[تصمیم]] را به خود حطیئه واگذاشتند که نزد هرکس خواهد بماند. حطیئه هم بغیض بن عامر را [[انتخاب]] کرد. به دنبال این، [[زبرقان]]، [[دثار بن شیبان]] شاعر را به هجو بغیض و [[خانواده]] او واداشت و حطیئه نیز در ابیاتی او را [[سرزنش]] کرد.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بغیض بن عامر بن شماس»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۵۷-۲۵۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش