مسور بن مخرمه زهری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'معاویه بن ابی سفیان' به 'معاویة بن ابی‌سفیان'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
جز (جایگزینی متن - 'معاویه بن ابی سفیان' به 'معاویة بن ابی‌سفیان')
خط ۹۷: خط ۹۷:


== مسور و [[امام علی]] {{ع}} ==
== مسور و [[امام علی]] {{ع}} ==
[[بلاذری]] می‌نویسد: علی {{ع}} پس از رسیدن به [[خلافت]]، مسور بن مخرمه<ref>نظر طبری این است که برنده نامه سبره جهانی بوده است. (تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۳، به نقل از سیف).</ref> را به سوی [[معاویه]] فرستاد تا از او [[بیعت]] بگیرد<ref>البته شیخ طوسی و ابن داود نیز به این مطلب بدون ذکر جزییات اشاره کرده‌اند. (رجال الطوسی، ص۸۲؛ رجال این داود، ص۳۴۷).</ref> و در نامه‌ای به او چنین نوشت: "[[مردم]]، عثمان را بدون [[مشورت]] با من کشتند و با من بیعت کردند؛ پس تو نیز بیعت کن". علی {{ع}} برای او درباره [[ولایت]] [[شام]] چیزی ننوشت. هنگامی که [[نامه]] به دست معاویه رسید او از بیعت، سرباز زد و از امر [[امام]] {{ع}} [[سرپیچی]] کرد و فردی را با صفحه سفیدی که چیزی بر آن ننوشته بود و مهری بر آن نزده بود به نزد [[علی]] {{ع}} فرستاد و عنوان نامه‌اش این بود: از [[معاویه بن ابی سفیان]] به [[علی بن ابی طالب]]. زمانی که علی {{ع}} آن مرد را دید، به او فرمود: "وای بر تو چه چیزی را مخفی کرده‌ای!"
[[بلاذری]] می‌نویسد: علی {{ع}} پس از رسیدن به [[خلافت]]، مسور بن مخرمه<ref>نظر طبری این است که برنده نامه سبره جهانی بوده است. (تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۳، به نقل از سیف).</ref> را به سوی [[معاویه]] فرستاد تا از او [[بیعت]] بگیرد<ref>البته شیخ طوسی و ابن داود نیز به این مطلب بدون ذکر جزییات اشاره کرده‌اند. (رجال الطوسی، ص۸۲؛ رجال این داود، ص۳۴۷).</ref> و در نامه‌ای به او چنین نوشت: "[[مردم]]، عثمان را بدون [[مشورت]] با من کشتند و با من بیعت کردند؛ پس تو نیز بیعت کن". علی {{ع}} برای او درباره [[ولایت]] [[شام]] چیزی ننوشت. هنگامی که [[نامه]] به دست معاویه رسید او از بیعت، سرباز زد و از امر [[امام]] {{ع}} [[سرپیچی]] کرد و فردی را با صفحه سفیدی که چیزی بر آن ننوشته بود و مهری بر آن نزده بود به نزد [[علی]] {{ع}} فرستاد و عنوان نامه‌اش این بود: از [[معاویة بن ابی‌سفیان]] به [[علی بن ابی طالب]]. زمانی که علی {{ع}} آن مرد را دید، به او فرمود: "وای بر تو چه چیزی را مخفی کرده‌ای!"


او گفت: "می‌ترسم مرا بکشی".
او گفت: "می‌ترسم مرا بکشی".
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش