سیره سیاسی امام کاظم: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۶: خط ۶۶:
از جمله فرقه‌های مهم شیعی [[عصر امام کاظم]]{{ع}} زیدیه است که به لحاظ عِده و عُده، [[جمعیت]] زیادی داشتند و قیام‌های مهمی مانند [[قیام]] [[صاحب فخ]]، قیام [[یحیی]] و [[ادریس]] -[[پسران]] عبدالله - در عصر امام کاظم{{ع}} توسط آنان انجام یافت.
از جمله فرقه‌های مهم شیعی [[عصر امام کاظم]]{{ع}} زیدیه است که به لحاظ عِده و عُده، [[جمعیت]] زیادی داشتند و قیام‌های مهمی مانند [[قیام]] [[صاحب فخ]]، قیام [[یحیی]] و [[ادریس]] -[[پسران]] عبدالله - در عصر امام کاظم{{ع}} توسط آنان انجام یافت.
همان طور که دانسته شد در بعد [[سیاسی]] و نظامی امام کاظم{{ع}} زیدیه را [[تأیید]] نکرد و در بعد [[فکری]] [[فرهنگی]] هم با آنان در مسائل مهمی از جمله [[امامت]]<ref>زیدیه امامت را به نص خفی می‌دانستند؛ یعنی هر کسی را دارای صفاتی مانند: از نسل امام حسن یا امام حسین{{عم}}، عالم، شجاع و... باشد، امام می‌دانستند.</ref>[[اختلاف]] داشتند. مهم‌ترین اختلاف زیدیان با [[شیعیان]] در باب [[امام‌شناسی]] موضوع شرط [[قیام مسلحانه]] در هر شرایط برای [[امام]] بود که از آن به [[قائم]] بالسیف یاد می‌شود. از نظر [[فقهی]] نیز [[اختلافات]] زیادی بود. روش زیدیان گاه موجب افشای [[اسرار]] و [[گرفتاری]] شیعیان می‌شد، چنان که شخصی به نام [[ابن مفضل]] در [[زمان]] [[خلافت مهدی]] [[عباسی]] با [[نوشتن]] کتابی درباره فرق مذهبی و فاش کردن [[باورهای شیعه]] موجب [[سختگیری]] [[خلیفه عباسی]] بر شیعیان شد<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۴۲.</ref>. بنابراین، یکی از [[مشکلات]] و چالش‌های مهم [[امام کاظم]]{{ع}} در خصوص مقابله با [[زیدیه]] بود.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۴۷.</ref>
همان طور که دانسته شد در بعد [[سیاسی]] و نظامی امام کاظم{{ع}} زیدیه را [[تأیید]] نکرد و در بعد [[فکری]] [[فرهنگی]] هم با آنان در مسائل مهمی از جمله [[امامت]]<ref>زیدیه امامت را به نص خفی می‌دانستند؛ یعنی هر کسی را دارای صفاتی مانند: از نسل امام حسن یا امام حسین{{عم}}، عالم، شجاع و... باشد، امام می‌دانستند.</ref>[[اختلاف]] داشتند. مهم‌ترین اختلاف زیدیان با [[شیعیان]] در باب [[امام‌شناسی]] موضوع شرط [[قیام مسلحانه]] در هر شرایط برای [[امام]] بود که از آن به [[قائم]] بالسیف یاد می‌شود. از نظر [[فقهی]] نیز [[اختلافات]] زیادی بود. روش زیدیان گاه موجب افشای [[اسرار]] و [[گرفتاری]] شیعیان می‌شد، چنان که شخصی به نام [[ابن مفضل]] در [[زمان]] [[خلافت مهدی]] [[عباسی]] با [[نوشتن]] کتابی درباره فرق مذهبی و فاش کردن [[باورهای شیعه]] موجب [[سختگیری]] [[خلیفه عباسی]] بر شیعیان شد<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۴۲.</ref>. بنابراین، یکی از [[مشکلات]] و چالش‌های مهم [[امام کاظم]]{{ع}} در خصوص مقابله با [[زیدیه]] بود.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۴۷.</ref>
==[[امام کاظم]]{{ع}} و [[اسماعیلیه]]==
اسماعیلیه از فرقه‌هایی است که مدعی [[امامت اسماعیل]] و سپس محمد بن اسماعیل شدند. ادعای آنان بر اساس [[امامت]] پسر بزرگ بود و از آنجا که اسماعیل در [[زمان]] [[پدر]] از [[دنیا]] رفته بود و [[امام صادق]]{{ع}} هم بارها هنگام [[تشییع جنازه]] او را نشان می‌داد تا شبهه‌ای در [[مرگ]] او نباشد<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۰۹؛ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۷۱.</ref>، اما برخی منکر مرگ او و اسماعیل را [[امام غائب]] شمردند. برخی نیز [[مرگ اسماعیل]] را پذیرفتند، اما بر اساس جایز نبودن امامت دو [[برادر]] به جز [[حسنین]]{{عم}} [[امامت امام کاظم]]{{ع}} را نپذیرفتند و به امامت [[محمد بن اسماعیل]] [[معتقد]] شدند<ref>ر.ک: مفید، الفصول المختاره، ص۳۰۶.</ref>. گروه اول را [[اسماعیلیه خالصه]] گویند که منقرض شدند و گروه دوم را [[مبارکیه]] و [[قرامطه]]<ref>ر.ک: مفید، الفصول المختاره، ص۳۰۵. برای آگاهی بیشتر ر.ک: مدخل اسماعیلیه، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۶۸۱-۷۰۱.</ref>.
این [[فرقه]] به دلیل استمرار آن تا قرن‌های بعد و حتی تا کنون مشکل اصلی امام کاظم{{ع}} بود که سبب انشعاب [[شیعه]] شد. علاوه بر ابطال این فرقه از سوی امام صادق{{ع}} با توجه به رد اسماعیل<ref>ر.ک: ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۶۶ و ۷۱.</ref> و نیز دلایلی که برای امامت امام کاظم{{ع}} از آن [[حضرت]] صادر شده است، امام کاظم{{ع}} نیز برای ابطال ادعای آنان [[کرامات]] و معجزاتی صادر نمودند.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص۴۸.</ref>
==امام کاظم{{ع}} و [[فطحیه]]==
فطحیه یا أفطحیه از گروه‌های شیعه بودند که به امامت عبدالله، پسر [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}}، ملقب به افطح (چون سر و یا پای او پهن بود) معتقد بودند. او با نقل این [[روایت]] از قول پدرش که: «امامت هر امام به پسر بزرگ او منتقل می‌شود»<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۳۵۱.</ref> ادعای [[جانشینی]] کرد؛ زیرا پس از اسماعیل که در زمان [[حیات]] امام صادق{{ع}} از دنیا رفته بود او پسر بزرگ امام صادق{{ع}} به شمار می‌رفت. بر اساس این [[شبهه]]، عده‌ای را دور خود جمع نمود، اما ادعای او دوام چندانی نیافت و عبدالله هفتاد [[روز]] پس از [[شهادت امام صادق]]{{ع}} از [[دنیا]] رفت و چون فرزند و [[جانشینی]] نداشت، [[پیروان]] او به [[امامت امام کاظم]]{{ع}} بازگشتند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۲۵.</ref> و بدین‌سان [[عمر]] این [[فرقه]] در اندک مدتی به پایان رسید. برخی نیز با استناد به اینکه [[امامت]] دو [[برادر]] تنها منحصر به [[حسنین]]{{عم}} است و یا از عبدالله سؤالات [[حلال و حرام]] کردند و او نتوانست پاسخ دهد از او رویگردان شده به [[امام کاظم]]{{ع}} بازگشتند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۲۵.</ref>.
گرچه این فرقه برای [[شیعیان]] سبب تشتت و شبهه را فراهم نمود و از این ناحیه اسباب زحمتی برای امام کاظم{{ع}} در آغازین امامت او شد، اما این فرقه به دلیل عمر کوتاه و [[دلایل]] روشن [[انحراف]] و بطلان آن چندان مشکلی برای امام کاظم{{ع}} به وجود نیاورد. آن [[حضرت]] در برخورد با عبدالله و ادعای او فرمودند: او می‌خواهد که [[خدا]] [[عبادت]] نشود<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۳۵۲.</ref>. این فرمایش [[امام]] از انحراف عمیق او خبر می‌دهد. امام کاظم{{ع}} برای ابطال ادعای [[عبدالله افطح]] آتشی افروخت و ساعتی در وسط آن نشست و با [[مردم]] سخن گفت؛ سپس برخاست و به عبدالله فرمود: اگر تو هم امامی، چنین کن و از [[آتش]] بیرون آمد<ref>حر عاملی، اثبات الهداة، ص۵۷۲.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص۴۹.</ref>
==امام کاظم{{ع}} و [[مقابله با غلات]]==
جریان [[غلات]] از مهم‌ترین جریان‌های غیر [[عقلانی]] در میان [[مذاهب اسلامی]] است؛ از این رو، به طور کلی [[امامان شیعه]]{{عم}} علیه غلات موضع‌گیری کرده و به رد نظریات آنان می‌پرداختند<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۴۱؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۲۹۴.</ref>. [[افکار]] [[غالیانه]] موجب رنجش [[ائمه]]{{عم}} می‌شد و آنان به پیروان خود دستور می‌دادند با [[غالیان]] نشست و برخاست و [[مصافحه]] نکنند، هم [[خوراک]] نشوند، [[ازدواج]] نکنند و با آنان در [[ارث]] [[شریک]] نشوند<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۹۱. برای آگاهی احادیث مربوط به غلو و غالیان، ر.ک: میزان الحکمة، ماده غلو.</ref>. مقصود از این [[دستورها]] بیرون راندن [[غلات]] از جمع [[پیروان]] خود و خنثی کردن اندیشه‌های آنان در میان [[شیعه]] و [[تطهیر]] [[شیعیان]] از [[افکار]] و [[اعمال]] غلات و گرفتن بهانه از دست [[دشمن]] بود.
غلات از عمل به [[وظایف دینی]] کوتاهی کرده و تنها [[شناخت امام]] را برای [[دینداری]] کافی می‌دانستند و سعی در اشاعه [[احادیث]] [[دروغین]] و جذب [[پیروان اهل بیت]]{{عم}} داشتند<ref>برای اطلاع بیشتر از عقاید غلات، ر.ک: کتاب‌های الفرق.</ref>. بر پایه روایتی، [[امام کاظم]]{{ع}} [[ایمان]] [[اهل]] [[غلو]] را [[ایمانی]] غیر [[واقعی]] دانسته است<ref>حمیری، قرب الإسناد، ص۳۳۵؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۴۱۸؛ ج۴، ص۲۰۳؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۶.</ref>. خطر برخی غلات مانند [[محمد بن بشیر]] و سخنان [[غلوآمیز]] او به حدی بود (ادعای خدایی برای امام کاظم{{ع}} و [[نبوت]] برای خود)<ref>ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۶.</ref> که [[امام]] او را [[نفرین]] و [[لعن]] و مهدور الدم اعلام کرد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۶؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۳۱۶.</ref>.
تلاش امام کاظم{{ع}} بر آن بود تا از ورود افکار [[غالیانه]] داخل اندیشه‌های [[شیعی]] جلوگیری کند؛ لذا هنگامی که [[عیسی]] بن شَلَقان از آن [[حضرت]] درباره [[ابوالخطاب]]، یکی از غلات، سؤال کرد حضرت فرمود: ایمان ابوالخطاب عاریه‌ای بود که [[خداوند]] از او سلب کرد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۲۹۲؛ طبری، دلائل الامامة، ص۳۳۰.</ref>. آن حضرت او را از دایره ایمان خارج کرد تا تردیدی در [[تزویر]] و نادرستی افکار [[غالیان]] باقی نماند.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص۵۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۰۱۷

ویرایش