←عروة بن مسعود ثقفی و میانجیگری او میان پیامبر {{صل}} و مردم مکه
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
عروة بن مسعود جد [[مادری]] [[علی اکبر]] {{ع}} است. یعنی لیلا، [[مادر]] علی اکبر {{ع}} دختر ابوهرّه و ابوهرّه پسر [[عروة بن مسعود ثقفی]] بود<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. [[همسر]] [[عروه]]، [[زینب]]، [[دختر ابوسفیان]] بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۰.</ref>. عروه در [[زمان]] [[ابوبکر]]، به [[دستور]] وی به اسکندریه نزد مقوقس رفت و در دوران [[عمر]] هم بار دیگر در [[سال ۱۵ هجری]] به نزد مقوقس رفت. او در [[فتح مصر]] حضور داشت و [[مسلمانان]] را [[راهنمایی]] میکرد. وی در [[دوران جاهلیت]] در [[تجارت]] بز با عمر [[شریک]] بود<ref>الاعلام، زرکلی، ج۵، ص۲۲۸.</ref>. او در [[صلح حدیبیه]] حضور داشت و پس از [[فتح]] [[طائف]]، [[اسلام]] آورد<ref>امتاع الاسماع، مقریزی، ج۶، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[عروة بن مسعود ثقفی (مقاله)|مقاله «عروة بن مسعود ثقفی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref> | عروة بن مسعود جد [[مادری]] [[علی اکبر]] {{ع}} است. یعنی لیلا، [[مادر]] علی اکبر {{ع}} دختر ابوهرّه و ابوهرّه پسر [[عروة بن مسعود ثقفی]] بود<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. [[همسر]] [[عروه]]، [[زینب]]، [[دختر ابوسفیان]] بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۰.</ref>. عروه در [[زمان]] [[ابوبکر]]، به [[دستور]] وی به اسکندریه نزد مقوقس رفت و در دوران [[عمر]] هم بار دیگر در [[سال ۱۵ هجری]] به نزد مقوقس رفت. او در [[فتح مصر]] حضور داشت و [[مسلمانان]] را [[راهنمایی]] میکرد. وی در [[دوران جاهلیت]] در [[تجارت]] بز با عمر [[شریک]] بود<ref>الاعلام، زرکلی، ج۵، ص۲۲۸.</ref>. او در [[صلح حدیبیه]] حضور داشت و پس از [[فتح]] [[طائف]]، [[اسلام]] آورد<ref>امتاع الاسماع، مقریزی، ج۶، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[عروة بن مسعود ثقفی (مقاله)|مقاله «عروة بن مسعود ثقفی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref> | ||
== عروة بن مسعود ثقفی و | == عروة بن مسعود ثقفی و میانجیگری او میان [[پیامبر]] {{صل}} و [[مردم]] [[مکه]] == | ||
در [[سال ششم هجرت]]، پیامبر {{صل}} به همراه برخی [[اصحاب]] برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] ([[حج]] [[عمره]]) به سوی مکه حرکت کرد. مردم مکه برای جلوگیری از ورود آنها به مکه به تکاپو افتادند و جمعی از بزرگان خود را به حضور پیامبر {{صل}} فرستادند اما نتیجهای به دست نیامد تا اینکه بالاخره دست به دامان عروة بن مسعود شدند و او را برای وساطت به حضور [[رسول خدا]] {{صل}} فرستادند. عروه پس از [[ملاقات]] با پیامبر {{صل}} نزد ایشان نشست و این گونه سخن گفت: "یا [[محمد]]! عدهای از مردم مختلف را گرد آورده، آمدهای تا [[فامیل]] و خاندانت را از بین ببری! اینها از قبیله قریشاند و با تمام قوا حرکت کرده و آماده شدهاند که به هر قیمتی شده نگذارند شما به [[زور]] به مکه داخل شوید و چنان میبینم که افراد شما از اطرافت پراکنده شده و تو را تنها میگذارند". | در [[سال ششم هجرت]]، پیامبر {{صل}} به همراه برخی [[اصحاب]] برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] ([[حج]] [[عمره]]) به سوی مکه حرکت کرد. مردم مکه برای جلوگیری از ورود آنها به مکه به تکاپو افتادند و جمعی از بزرگان خود را به حضور پیامبر {{صل}} فرستادند اما نتیجهای به دست نیامد تا اینکه بالاخره دست به دامان عروة بن مسعود شدند و او را برای وساطت به حضور [[رسول خدا]] {{صل}} فرستادند. عروه پس از [[ملاقات]] با پیامبر {{صل}} نزد ایشان نشست و این گونه سخن گفت: "یا [[محمد]]! عدهای از مردم مختلف را گرد آورده، آمدهای تا [[فامیل]] و خاندانت را از بین ببری! اینها از قبیله قریشاند و با تمام قوا حرکت کرده و آماده شدهاند که به هر قیمتی شده نگذارند شما به [[زور]] به مکه داخل شوید و چنان میبینم که افراد شما از اطرافت پراکنده شده و تو را تنها میگذارند". | ||