جز
جایگزینی متن - 'سیره نویسان' به 'سیرهنویسان'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
جز (جایگزینی متن - 'سیره نویسان' به 'سیرهنویسان') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==[[شخصیت]] خانوادگی حضرت علی اکبر{{ع}}== | ==[[شخصیت]] خانوادگی حضرت علی اکبر{{ع}}== | ||
حضرت علی اکبر{{ع}} فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و جد بزرگوارش [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و جد بزرگ مادریش [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است. کنیهاش [[ابوالحسن]] گفته شده از او [[فرزندی]] به یادگار نمانده است<ref>مقاتل الطالبیین، ص۵۳.</ref>. برخی از [[ | حضرت علی اکبر{{ع}} فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و جد بزرگوارش [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و جد بزرگ مادریش [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است. کنیهاش [[ابوالحسن]] گفته شده از او [[فرزندی]] به یادگار نمانده است<ref>مقاتل الطالبیین، ص۵۳.</ref>. برخی از [[سیرهنویسان]] هم برای او فرزندی قائل شدهاند<ref>محمدحسین مقرم فرزند عبدالرزاق مقرم در پاورقی مقتل مقرم، ص۲۵۹ آورده که شاید علی اکبر دارای فرزند بوده به نام حسن و از همین جهت کنیه او ابوالحسن است و زیارت آن حضرت که امام صادق{{ع}} به ابی حمزه آموخت چنین است: {{متن حدیث|صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى عِتْرَتِكَ وَ أَهْلِ بَيْتِكَ وَ آبَائِكَ وَ أَبْنَائِكَ وَ أُمَّهَاتِكَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً}}، و ابناء جمع این و حداقل جمع سه نفر میباشد، بنابراین برای علی اکبر بیشتر از دو فرزند بوده است؟ مؤلف: در پاسخ باید گفت: اگر برای حضرت علی اکبر فرزند بود باید در کتابهای رجالی، نامی از آنها برده میشد و چنین نیست، پس معلوم نیست که او فرزند داشته باشد و اما در زیارتنامه که کلمه ابناء گفته شده، اولا علم آن را به اهلش واگذار میکنیم و ثانیا شاید مجازا گفته شده، و لذا در همین زیارت فرزندان و امهات او را جزء مطهرین آورده با این که تنها فاطمه زهرا{{س}} از مادران او جزء مطهرین است و قطعاً فرزندان علی اکبر بر فرض که فرزند داشته است، از مطهرین نیستند. پس، زیارتنامه نمیتواند دلیلی بر فرزند داشتن علی اکبر باشد.</ref>. | ||
طبق نقل برخی از [[مورخان]] او از جدش [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] نقل کرده است <ref>ابصارالعین، ص۵۱.</ref>. | طبق نقل برخی از [[مورخان]] او از جدش [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] نقل کرده است <ref>ابصارالعین، ص۵۱.</ref>. |