←پانویس
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
[[ابوعلی جبایی]] به این دلیل که ابقاء او مشتمل بر [[لطف]] است آن را واجب دانسته، ولی [[ابوهاشم جبایی]] وجوب آن را منکر شده و آن را از مقوله [[تمکین]] دانسته است نه لطف. [[فاضل مقداد]] رای وی را اقوا دانسته و بر اساس آن به شبههای که برخی از [[اشاعره]] در این باره مطرح کردهاند پاسخ داده است، [[شبهه]] مربوط به فرض ورود [[کودک]]، [[مؤمن]] و کافری در [[قیامت]] است. اگر کودک به [[خدا]] بگوید چرا مرا باقی نداشتی تا از راه [[تکلیف]]، به [[پاداش]] [[برادر]] مؤمنم دست یازم، خدا پاسخ خواهد داد: میدانستم که اگر به [[بلوغ]] برسی [[کافر]] خواهی شد، بدین جهت تو را میراندم. در این جا کافر به خدا میگوید: چرا مرا قبل از بلوغ نمیراندی تا به خاطر [[کفر]] مستحق [[عذاب]] نشوم؟ در این جا [[حجت الهی]] قطع خواهد شد، پاسخ این است که [[میراندن]] کسی که خدا میداند که در [[آینده]] کافر خواهد شد، [[واجب]] نیست، در نتیجه فعل و ترک آن در مورد افراد مختلف جایز خواهد بود. به عبارت دیگر، ابقاء، [[تفضل]] است و تفضل واجب نیست. پاسخ دیگر تکلیف کودک اگر باقی میماند و [[مکلف]] میشد، برای دیگران [[مفسده]] داشت، ولی تکلیف کافر چنین مفسدهای در پی نداشت<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۲۴-۲۲۵؛ حمصی رازی، محمود بن علی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۵۰.</ref>. | [[ابوعلی جبایی]] به این دلیل که ابقاء او مشتمل بر [[لطف]] است آن را واجب دانسته، ولی [[ابوهاشم جبایی]] وجوب آن را منکر شده و آن را از مقوله [[تمکین]] دانسته است نه لطف. [[فاضل مقداد]] رای وی را اقوا دانسته و بر اساس آن به شبههای که برخی از [[اشاعره]] در این باره مطرح کردهاند پاسخ داده است، [[شبهه]] مربوط به فرض ورود [[کودک]]، [[مؤمن]] و کافری در [[قیامت]] است. اگر کودک به [[خدا]] بگوید چرا مرا باقی نداشتی تا از راه [[تکلیف]]، به [[پاداش]] [[برادر]] مؤمنم دست یازم، خدا پاسخ خواهد داد: میدانستم که اگر به [[بلوغ]] برسی [[کافر]] خواهی شد، بدین جهت تو را میراندم. در این جا کافر به خدا میگوید: چرا مرا قبل از بلوغ نمیراندی تا به خاطر [[کفر]] مستحق [[عذاب]] نشوم؟ در این جا [[حجت الهی]] قطع خواهد شد، پاسخ این است که [[میراندن]] کسی که خدا میداند که در [[آینده]] کافر خواهد شد، [[واجب]] نیست، در نتیجه فعل و ترک آن در مورد افراد مختلف جایز خواهد بود. به عبارت دیگر، ابقاء، [[تفضل]] است و تفضل واجب نیست. پاسخ دیگر تکلیف کودک اگر باقی میماند و [[مکلف]] میشد، برای دیگران [[مفسده]] داشت، ولی تکلیف کافر چنین مفسدهای در پی نداشت<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۲۴-۲۲۵؛ حمصی رازی، محمود بن علی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۵۰.</ref>. | ||
آخرین بحث در این باب، بقای تکلیف یا [[انقطاع]] آن است تکلیف پس از [[مرگ انسان]] منقطع میشود؛ چراکه اولاً: [[اجماعی]] است و ثانیاً: [[مبرهن]] است؛ زیرا اگر تکلیف پایان نپذیرد، ایصال [[ثواب]] به مکلف که [[وعده الهی]] است تحقق نخواهد یافت، و [[خلف وعده]] بر خدا روا نیست. بیان ملازمه اینکه تکلیف با [[مشقت]] همراه است و مشقت با ثواب که [[منفعت]] خالی از مشقت است قابل | آخرین بحث در این باب، بقای تکلیف یا [[انقطاع]] آن است تکلیف پس از [[مرگ انسان]] منقطع میشود؛ چراکه اولاً: [[اجماعی]] است و ثانیاً: [[مبرهن]] است؛ زیرا اگر تکلیف پایان نپذیرد، ایصال [[ثواب]] به مکلف که [[وعده الهی]] است تحقق نخواهد یافت، و [[خلف وعده]] بر خدا روا نیست. بیان ملازمه اینکه تکلیف با [[مشقت]] همراه است و مشقت با ثواب که [[منفعت]] خالی از مشقت است قابل جمع نیست. و از طرفی، اگر به دنبال هر طاعتی پاداش، و به دنبال هر معصیتی [[کیفر]] آن تحقق یابد و میان [[دار تکلیف]] و دار پاداش و کیفر فاصلهای نباشد، [[الجاء]] و [[اجبار]] بر [[طاعت]] و [[ترک معصیت]] لازم خواهد آمد که با شرط [[اختیار]] در تکلیف منافات دارد<ref>علم الهدی، علی بن حسین، الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۴۱-۱۴۳؛ حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۴۴۲-۴۴۳؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۲۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[تکلیف - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «تکلیف»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲، ص583-593.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
[[رده:احکام]] | [[رده:احکام]] | ||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |