←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
#همانگونه که آثار صنع و [[حکمت]] در [[جهان]] و [[ارسال رسولان]] دلیل بر وجود [[خداوند]] است، انتفای این آثار از خدای دیگر، دلیل بر عدم وجود آن میباشد؛ زیرا [[ربوبیت]] از صفات [[الوهیت]] است<ref>شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.</ref>. این [[استدلال]] در [[کلام]] [[نورانی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به فرزندش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} اینگونه بیان شده است: «بدان ای فرزندم که اگر پروردگارت شریکی میداشت، [[رسولان]] او نزد تو میآمدند و تو آثار [[فرمانروایی]] او را [[مشاهده]] میکردی و [[افعال]] و صفاتش را میشناختی، ولی او – همانگونه که خود را وصف کرده - [[خدای یگانه]] است<ref>نهج البلاغه، وصایا، ش۳۱.</ref>. توضیح این که اگر غیر از [[پروردگار متعال]] خدای دیگری بود، میبایست بتوان او را از طریق افعال یا صفات افعال، یا [[صفات ذات]] و یا ذاتش و یا از راه نقل، [[شناخت]]. به این احتمالات در کلام امیرالمؤمنین{{ع}} اشاره شده است. از راه فعل دلیلی بر وجود [[پروردگار]] دیگری وجود ندارد؛ زیرا وجود فعل بر وجود فاعل دلالت دارد نه بر تعدد فاعل آن، از راه صفات [[افعال]] نیز دلیلی بر وجود خدایی دیگر در دست نیست؛ زیرا [[نظم]] و [[اتقان]] عالم کنونی بر وجود مدیری عالم و [[حکیم]] دلالت میکند و بر تعدد آن دلالتی ندارد. [[اثبات]] ذات پروردگاری دیگر از طریق صفات ذاتی او نیز ممکن نیست؛ زیرا [[علم]] به وجود صفات ذاتیه که عین ذاتند فرع علم به ذات است، اگر علم به ذات متفرع بر علم به صفات ذاتیه باشد، دور [[باطل]] لازم خواهد آمد. از راه نقل نیز آنچه تاکنون از طریق [[پیامبران]] نقل شده وجود [[خدای یگانه]] است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۶۱.</ref>. گفته شده است: این [[استدلال]] اقناعی است نه برهانی؛ زیرا اگر مقصود این است که اگر خدای دیگری وجود داشته باشد باید با افعال و صفات ویژهاش شناخته شود، چنین ملازمهای وجود ندارد، چون خواه دو [[خدا]] از نظر [[حقیقت]] متفق باشند یا مختلف، [[اختلاف]] در افعال و آثار آنها لازم نیست و اتفاق آن دو در لوازم و آثار امکان پذیر است و اگر مقصود این است که خدای دیگر آثار و افعالی داشته باشد، هر چند مختص به او نباشد، دلیلی بر بطلان [[تالی]] وجود ندارد و میتوان [[نظام]] کنونی عالم را اثر مشترک آن دو دانست، چون مدلول نظام کنونی وجود [[آفریدگار]] و [[مدبر]] است، و بر [[وحدت]] و تعدد آن دلالتی ندارد<ref>ابن میثم، شرح نهج البلاغة، ج۵، ص۲۳.</ref>. اشتراک دو خدا در آثار و افعال دو گونه متصور است: یکی این که هر یک در هر پدیدهای تأثیر مستقل داشته باشد، این فرض مستلزم توارد دو علت مستقل بر معلول واحد بوده و محال است. دوم تأثیر آن دو در یک پدیده به صورت غیر مستقل است که مستلزم محدودیت فاعلیت آن دو بوده و با [[مقام]] [[الاهیت]] سازگاری ندارد<ref>ربانی گلپایگانی، علی، الإلهیات فی مدرسة اهل البیت{{عم}}، ص۱۱۵.</ref>. | #همانگونه که آثار صنع و [[حکمت]] در [[جهان]] و [[ارسال رسولان]] دلیل بر وجود [[خداوند]] است، انتفای این آثار از خدای دیگر، دلیل بر عدم وجود آن میباشد؛ زیرا [[ربوبیت]] از صفات [[الوهیت]] است<ref>شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.</ref>. این [[استدلال]] در [[کلام]] [[نورانی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به فرزندش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} اینگونه بیان شده است: «بدان ای فرزندم که اگر پروردگارت شریکی میداشت، [[رسولان]] او نزد تو میآمدند و تو آثار [[فرمانروایی]] او را [[مشاهده]] میکردی و [[افعال]] و صفاتش را میشناختی، ولی او – همانگونه که خود را وصف کرده - [[خدای یگانه]] است<ref>نهج البلاغه، وصایا، ش۳۱.</ref>. توضیح این که اگر غیر از [[پروردگار متعال]] خدای دیگری بود، میبایست بتوان او را از طریق افعال یا صفات افعال، یا [[صفات ذات]] و یا ذاتش و یا از راه نقل، [[شناخت]]. به این احتمالات در کلام امیرالمؤمنین{{ع}} اشاره شده است. از راه فعل دلیلی بر وجود [[پروردگار]] دیگری وجود ندارد؛ زیرا وجود فعل بر وجود فاعل دلالت دارد نه بر تعدد فاعل آن، از راه صفات [[افعال]] نیز دلیلی بر وجود خدایی دیگر در دست نیست؛ زیرا [[نظم]] و [[اتقان]] عالم کنونی بر وجود مدیری عالم و [[حکیم]] دلالت میکند و بر تعدد آن دلالتی ندارد. [[اثبات]] ذات پروردگاری دیگر از طریق صفات ذاتی او نیز ممکن نیست؛ زیرا [[علم]] به وجود صفات ذاتیه که عین ذاتند فرع علم به ذات است، اگر علم به ذات متفرع بر علم به صفات ذاتیه باشد، دور [[باطل]] لازم خواهد آمد. از راه نقل نیز آنچه تاکنون از طریق [[پیامبران]] نقل شده وجود [[خدای یگانه]] است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۶۱.</ref>. گفته شده است: این [[استدلال]] اقناعی است نه برهانی؛ زیرا اگر مقصود این است که اگر خدای دیگری وجود داشته باشد باید با افعال و صفات ویژهاش شناخته شود، چنین ملازمهای وجود ندارد، چون خواه دو [[خدا]] از نظر [[حقیقت]] متفق باشند یا مختلف، [[اختلاف]] در افعال و آثار آنها لازم نیست و اتفاق آن دو در لوازم و آثار امکان پذیر است و اگر مقصود این است که خدای دیگر آثار و افعالی داشته باشد، هر چند مختص به او نباشد، دلیلی بر بطلان [[تالی]] وجود ندارد و میتوان [[نظام]] کنونی عالم را اثر مشترک آن دو دانست، چون مدلول نظام کنونی وجود [[آفریدگار]] و [[مدبر]] است، و بر [[وحدت]] و تعدد آن دلالتی ندارد<ref>ابن میثم، شرح نهج البلاغة، ج۵، ص۲۳.</ref>. اشتراک دو خدا در آثار و افعال دو گونه متصور است: یکی این که هر یک در هر پدیدهای تأثیر مستقل داشته باشد، این فرض مستلزم توارد دو علت مستقل بر معلول واحد بوده و محال است. دوم تأثیر آن دو در یک پدیده به صورت غیر مستقل است که مستلزم محدودیت فاعلیت آن دو بوده و با [[مقام]] [[الاهیت]] سازگاری ندارد<ref>ربانی گلپایگانی، علی، الإلهیات فی مدرسة اهل البیت{{عم}}، ص۱۱۵.</ref>. | ||
#تفرد در صنع و [[تدبیر]]، کمال، و اشتراک در آن، [[نقص]] است، و [[واجب]] الوجود بالذات واجد همه [[کمالات]] و پیراسته از همه نواقص است<ref>شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۵۶.</ref> | #تفرد در صنع و [[تدبیر]]، کمال، و اشتراک در آن، [[نقص]] است، و [[واجب]] الوجود بالذات واجد همه [[کمالات]] و پیراسته از همه نواقص است<ref>شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۵۶.</ref> | ||
===مظاهر [[توحید افعالی]]=== | |||
توحید افعالی مظاهر و مصادیق بسیاری دارد که برخی از آنها به دلیل این که در میان [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] درباره آنها انحرافاتی رخ داده است، در آثار [[فلسفی]] و [[کلامی]] مورد اهتمام ویژه قرار گرفته است: | |||
====[[توحید خالقی]]==== | |||
یکی از مظاهر توحید افعالی، [[توحید در خالقیت]] است. توحید خالقی در [[آیات]] بسیاری از [[قرآن کریم]] مورد تأکید واقع شده است: أ. آیاتی که [[خالقیت]] [[خدای سبحان]] را مفروغ عنه دانسته و آن را پایه و اساس اسمای حسنای فعلی دیگر قلمداد میکند: {{متن قرآن|هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟» سوره فاطر، آیه ۳.</ref>؛ ب. آیاتی که با [[صراحت]]؛ [[آفرینش]] چیزی را به غیر [[خدا]] نسبت میدهد و لیکن آن را به [[اذن خداوند]] میداند: {{متن قرآن|وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي}}<ref>«و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد» سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref> ج. آیاتی که وصف کمالی [[خالق]] را منحصر در خدای سبحان میداند: {{متن قرآن|هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است» سوره انعام، آیه ۱۰۲.</ref>؛ د. آیاتی که ضمن [[اثبات]] خالقیت موجودهای دیگر، خدا را [[نیکوترین]] خالق میشمرد: {{متن قرآن|فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref>. مفاد مجموع آیات در این باره همان [[توحید در خالقیت]]، یعنی انحصار [[آفرینش]] بالذات در [[خدای سبحان]] است. قید {{متن قرآن|بِإِذْنِي}} که در بعضی [[آیات]] تکرار شده، قرینه است که موجودهای امکانی ذاتاً از خود هیچ ندارند و [[اسناد]] [[آفریدن]] به آنان، مانند اسناد سایر [[اسمای حسنای الهی]] به آنها، در حد مظهریت آنهاست و در آیاتی نیز که قید مزبور ذکر نشده باید با سایر [[آیات محکم]] [[قرآن]] تطبیق و [[مقید]] شود<ref>جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، ص۳۹۹-۴۰۰.</ref>. | |||
به بیانی دیگر، از مطالعه دقیق [[آیات قرآن]] به روشنی به دست میآید که [[قرآن کریم]] [[قانون]] سببیت را در عالم به رسمیت شناخته و برای پدیدههای مادی و غیرمادی، بشری و غیربشری آثار و [[افعال]] ویژهای را [[اثبات]] میکند و آنچه را که مخصوص [[خدا]] میداند، تأثیرگذاری بالذات و استقلالی است، نه مطلق تأثیرگذاری و فاعلیت. بنابراین، [[تفسیری]] که [[اشاعره]] از توحید در خالقیت ارائه کرده و اصل سببیت را به طور عام، و تأثیر [[قدرت]] [[انسان]] در افعالش را به طور خاص منکر شدهاند، با قرآن کریم سازگاری ندارد، چگونه ممکن است قرآن اصل علیت را منکر شود در حالی که با استناد به آن بر وجود [[صانع]] عالم و [[یگانگی]]، قدرت، [[علم]] و دیگر صفات او [[استدلال]] کرده است. اگر علیت [[انکار]] شود، باب [[اثبات خدا]] و [[صفات جمال و جلال]] او بسته خواهد شد، در آن صورت کتابی آسمانی اثبات نخواهد شد تا بر بطلان علیت به آن استناد شود، چگونه ممکن است قرآن کریم [[قانون علیت]] را که [[حکم]] صریح [[عقل]] است [[باطل]] کند، در حالی که [[حقانیت]] و [[حجیت قرآن]] با [[حکم عقل]] اثبات میشود، این، یعنی ابطال دلیل، توسط نتیجه که نتیجه را نیز باطل میکند<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۲۹۴ و ۲۹۸.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۵۸.</ref> | |||
====[[توحید در مالکیت]]==== | |||
یکی از مظاهر [[توحید افعالی]]، توحید در مالکیت است، در [[مالکیت]] [[حقیقی]]، وجود مملوک، وابسته به وجود مالک است مانند [[وابستگی]] اعضای [[بدن انسان]] به او؛ از آنجا که وجود [[عالم ممکنات]] به وجود [[خدای متعال]] وابسته است، مملوک او بوده و [[خدا]] مالک [[حقیقی]] و بالذات آن است و [[مالکیت]] [[انسان]] بر اعضای وجودیش تابع [[مالکیت خدا]] نسبت به آنهاست: {{متن قرآن|أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ}}<ref>«بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره یونس، آیه ۳۱.</ref>. هیچ موجودی مالک بالذات و مستقل [[سود]] و [[زیان]] خود نبوده و نخواهد بود. از آنجا که یکی از انگیزههای [[پرستش]] معبودان غیر خدا، [[جلب منفعت]] یا [[دفع ضرر]] و زیان بوده است در [[آیات قرآن]] بر اینکه غیر خدا مالک هیچگونه ضرر و زیانی نیست، تأکید شده است<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} «به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد میآفریند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷؛ {{متن قرآن|قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}} «بگو آیا به جای خداوند، چیزی را میپرستید که برای شما نه زیان دارد و نه سود؛ و خداوند است که شنوای داناست» سوره مائده، آیه ۷۶؛ {{متن قرآن|أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا}} «آیا نمیدیدند که (آن گوساله) به آنان پاسخی نمیدهد و هیچ زیان و سودی برای آنان در بر ندارد؟» سوره طه، آیه ۸۹؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}} «بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه ۱۶؛ {{متن قرآن|قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا}} «(به مشرکان) بگو: کسانی را که به جای او (خدا) میپندارید فرا بخوانید آنگاه (خواهید دید که) توان گرداندن بلا از شما و هیچ دگرگونی (دیگر) را ندارند» سوره اسراء، آیه ۵۶؛ {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا}} «و به جای او خدایانی را برگزیدند که چیزی نمیآفرینند و خود آفریده میشوند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خویش و اختیار مرگ و زندگی و برانگیختنی را ندارند» سوره فرقان، آیه ۳؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}} «تنها بتهایی را به جای خداوند میپرستید و دروغی فرا میبافید؛ بیگمان کسانی که به جای خداوند میپرستید اختیار روزی شما را ندارند، روزی را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس گزارید که به سوی او باز گردانده میشوید» سوره عنکبوت، آیه ۱۷؛ {{متن قرآن|قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ}} «بگو: کسانی را که به جای خداوند، (خدای خود) میپندارید فرا خوانید؛ آنان همسنگ ذرهای را در آسمانها و زمین در اختیار ندارند و آنان را در (آفرینش) آن دو، شرکتی نیست و او را از میان آنان هیچ پشتیبانی نیست» سوره سبأ، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ}} «از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند» سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۵۹.</ref> | |||
====[[توحید ربوبی]]==== | |||
از دیگر مظاهر [[توحید افعالی]]، توحید ربوبی است. [[حقیقت]] [[ربوبیت]] و [[تدبیر]] عالم، تنظیم اسباب و مسببات به گونهای است که موجودات در یکدیگر تأثیر میکنند و در نتیجه هر موجودی به کمال مناسب و [[هدف]] مطلوب خود میرسد و این در حقیقت [[آفریدن]] هدفمند و نظاممند است، یعنی در عالم [[تکوین]]، تدبیر، مستلزم [[خالقیت]] است<ref>ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات، ص۶۸.</ref>. منشأ خطای [[مشرکان]] این بوده است که [[تدبیر الهی]] را از قبیل تدبیرهای بشری انگاشتهاند که گاهی تدبیرکننده چیزی غیر از سازنده آن است، در حالی که تدبیر در عالم تکوین، بدون [[سازندگی]] و ایجاد ممکن نیست، تدبیر در تکوین در حقیقت، [[خلق]] و [[آفرینش]] مستمر است پس [[براهین]] [[توحید در خالقیت]]، [[براهین]] [[توحید در ربوبیت]] نیز به شمار میروند<ref>سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. مضاف بر این که در باب [[ربوبیت]] از [[نظم]] و [[هماهنگی]] [[حاکم]] بر [[جهان]] نیز میتوان بر [[یگانگی]] مدیر جهان [[استدلال]] کرد و این یکی از تقریرهای [[برهان تمانع]] است<ref>ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، مدخل برهان تمانع.</ref>. در [[آیات قرآن کریم]] [[ربوبیت الهی]] به [[خالقیت]] [[خداوند]] تعلیل شده است: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید» سوره یونس، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ}}<ref>«ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.</ref>. | |||
از اینجا میتوان به مفاد [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ}}<ref>«آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> پی برد. کلمه «[[خلق]]» ناظر به [[آفرینش]]، و کلمه «امر» ناظر به [[تدبیر]] جهان است، در نتیجه [[آیه شریفه]] بر [[حصر]] خالقیت و تدبیر جهان به [[خدای متعال]] دلالت میکند<ref>سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۱، ص۴۰۹.</ref>. | |||
در [[روایات ائمه اهل بیت]]{{عم}} از طریق هماهنگی حاکم بر جهان، بر یگانگی [[مدبر]] عالم استدلال شده است<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، ص۲۴۴ و ۲۵۰.</ref>. معنای انحصار تدبیر در خدای متعال [[نفی]] هرگونه مدبر در عالم نیست؛ زیرا علاوه بر [[گواهی]] [[حس]] بر نقش اسباب طبیعی در [[نظام]] عالم، [[قرآن کریم]] آشکارا از مدیرات امور عالم یاد کرده است {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار،» سوره نازعات، آیه ۵.</ref>، اما مدبرهای طبیعی و ماوراء طبیعی در ذات و فعل خود [[استقلال]] ندارند و همگی در دایره ایجاد و [[تدبیر الهی]] عمل میکنند و در ذات و فعل خود وامدار [[قادر]] [[متعال]] هستند: {{متن قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً}}<ref>«و او بر بندگان خویش چیره است و بر شما نگهبانانی میفرستد تا چون مرگ هر یک از شما در رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و آنان کوتاهی نمیورزند» سوره انعام، آیه ۶۱.</ref>. نقش اسباب [[تکوینی]] عالم نسبت به نقش [[خداوند]] در [[جهان]] از قبیل نقشی است که قلم در نوشتار نسبت به نقش نویسنده در آن دارد، یعنی سببیت آن دو طولی بوده و یکی مسخر دیگری است<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۲۰، ص۱۸۳-۱۸۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۵۹.</ref> | |||
====[[توحید در ولایت]]==== | |||
یکی از مظاهر [[توحید افعالی]]، توحید در ولایت است. «ولی» یکی از [[اسمای حسنای الهی]] است. [[ولایت]] دارای معانی یا کاربردهای متعدد است، آنچه در اینجا مقصود است، داشتن [[حق سرپرستی]] و [[تدبیر امور]] است. ولایت یا تکوینی است یا [[تشریعی]]. [[ولایت تکوینی]] مربوط به [[نظام تکوینی]] عالم است، و [[ولایت تشریعی]] مربوط به [[نظام تشریعی]] است که به [[انسان]] و موجودات همانند او اختصاص دارد و به حوزه بایدها و نبایدهای [[اخلاقی]]، [[حقوقی]] و [[عبادی]] باز میگردد. ولایت تکوینی و تشریعی به صورت بالذات به [[خدای سبحان]] اختصاص دارد؛ زیرا او [[خالق]] و مالک انسان و جهان است. | |||
[[توحید در حاکمیت]] و [[فرمانروایی]] به توحید در ولایت تشریعی باز میگردد؛ زیرا [[حاکمیت]] [[مشروع]] در گرو آن است که [[حاکم]] از [[حق ولایت]] بر دیگران برخوردار باشد، و ولایت بالذات از آن [[آفریدگار]] و [[پروردگار]] است که مالک [[حقیقی]] موجودات میباشد: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ الْحُكْمُ}}<ref>«آگاه باشید که داوری با اوست» سوره انعام، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ}}<ref>«از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند» سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد میآفریند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷.</ref>. | |||
از آنجا که [[جامعه بشری]] به حاکمانی از جنس [[بشر]] نیاز دارد، [[خداوند]] برای [[پیامبران]] و اوصیای آنان و منصوبین از سوی آنان [[حق حاکمیت]] [[تشریع]] کرده است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در رد [[عقیده]] [[خوارج]] که [[حکمیت]] را بر خلاف [[قرآن]] میپنداشتند، فرمود: «این سخن حقی است که از آن برداشت [[باطل]] شده است، آری [[حکم]] به [[خدا]] اختصاص دارد، ولی اینان میگویند [[امارت]] مخصوص خداست، در حالی که [[مردم]] به امیری [[نیکوکار]] یا [[تبهکار]] نیاز دارند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>. این که [[خداوند متعال]] خود را {{متن قرآن|أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«آیا خداوند داورترین داوران نیست؟» سوره تین، آیه ۸.</ref> و {{متن قرآن|خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۷.</ref> دانسته، دلیل روشنی بر وجود حاکمانی در مرتبهای نازلتر از او است که حاکمیتشان در طول [[حاکمیت الهی]] قرار دارد. آری، [[قرآن کریم]] [[حاکمیت]] [[تکوینی]] را به غیر خدا نسبت نداده است، شاید وجه آن اشعار این وصف به نوعی [[استقلال]] است که مخصوص خداوند است، چنانکه الفاظ «[[بدیع]]»، «باری»، «[[فاطر]]» که به گونهای از اختصاص، اشعار دارند را نیز در مورد غیر خدا به کار نبرده است<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۱۱۶-۱۱۷.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۶۰.</ref> | |||
====[[توحید در اطاعت]]==== | |||
یکی دیگر از مظاهر و [[شؤون]] [[توحید در ربوبیت]]، [[توحید]] در [[حق اطاعت]] است؛ زیرا خداوند به دلیل این که [[آفریدگار]] و [[پروردگار]] [[جهان]] است، مالک [[حقیقی]] میباشد و همه موجودات مملوک و مسخر او هستند، در نتیجه او از [[حق اطاعت]] بالذات برخوردار است و [[حق اطاعت]] دیگران، تابع [[مشیت]] و [[اذن الهی]] است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۶۰.</ref> | |||
====[[توحید در تشریع]]==== | |||
[[حق تشریع]] از دیگر مظاهر [[توحید در ربوبیت]] است؛ زیرا [[تشریع]] در [[حقیقت]]، [[تدبیر]] [[حیات]] فرد و [[جامعه بشری]] و مانند آن است که به صورت بالذات، مخصوص [[خداوند متعال]] است و تدبیر [[تشریعی]] غیر [[خداوند]] منوط به [[اذن]] و [[مشیت الهی]] و مشروط به [[هماهنگی]] آن با [[احکام]] تشریعی خداوند است و اگر بر خلاف [[حکم]] و [[تشریع الهی]] باشد، [[کفر]]، [[ظلم]] و [[فسق]] خواهد بود<ref>{{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ * وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ *... * وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}} «ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (توراتشناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری میکردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند * و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند *... * و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۴-۴۵ و ۴۷.</ref>. بنابراین، [[اطاعت]] از کسانی که از جانب [[خدا]] [[مأذون]] نیستند، [[شرک در اطاعت]] و [[ربوبیت]] خواهد بود، بدین جهت [[قرآن کریم]] [[پیروی]] [[اهل کتاب]] از عالمانشان در امور [[نامشروع]] را [[شرک]] در ربوبیت دانسته است: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۶۱.</ref> | |||
====[[توحید در شفاعت]] و [[مغفرت]]==== | |||
توحید در شفاعت و مغفرت از دیگر اقسام [[توحید افعالی]] است. از آنجا که [[مشرکان]] در این باره به شرکگراییده بودند، قرآن کریم بر اختصاص [[شفاعت]] و مغفرت به خدا تأکید کرده است: {{متن قرآن|لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ}}<ref>«و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«و کسانی که چون (کار) ناشایستهای میکنند یا به خویش ستم روا میدارند خداوند را به یاد میآورند و از گناهان خود آمرزش میخواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را میآمرزد؟- و (آن کسان که) بر آنچه کردهاند دانسته پافشاری نمیکنند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.</ref> و به [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] از جانب [[خداوند متعال]] [[حق]] [[شفاعت]] و حق [[استغفار]] برای دیگران اعطا شده است<ref>{{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا}} «در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}} «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. | |||
[[توحید افعالی]] به موارد یاد شده اختصاص ندارد، بلکه همه حوادث و رخدادهای عالم را شامل میشود. اختصاص بحث به موارد مزبور در کتابهای [[کلامی]] به دلیل گرایشهای [[شرک]] آلود در آنها در میان [[اقوام]] و [[ملل]] مختلف و بحثهای [[بین الادیانی]] یا بین المذاهبی کلامی درباره آنهاست. | |||
یکی از مسایل دیرینه در باب توحید افعالی، مسأله [[شرور]] است که عدهای را به دوگانهگرایی در [[آفریدگار]] و مدیر [[جهان]] سوق داده است. [[متکلمان]] و [[فلاسفه]] [[اسلامی]] به گونههای مختلف به آن پاسخ دادهاند<ref>ر.ک: مدخل ثنویت و شرور.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۶۱.</ref> | |||
====توحید افعالی و [[افعال]] ناروای [[بشر]]==== | |||
انتساب افعال ناروای بشر به [[خدای متعال]] از دیگر [[مشکلات]] در باب توحید افعالی است؛ زیرا مقتضای توحید افعالی آن است که این گونه افعال نیز به [[خدا]] منتسب شود که با [[تنزه]] خدا از [[قبایح]] منافات دارد. این مطلب یکی از عوامل [[گرایش]] به [[تفویض]] نیز بوده است، چنانکه [[عبدالجبار معتزلی]] در [[نفی]] [[خلق]] [[اعمال]] گفته است: «در [[افعال عباد]]، [[ظلم و جور]] یافت میشود، اگر [[خداوند]] [[خالق]] [[افعال عباد]] باشد، خداوند [[ظالم]] و [[جائر]] خواهد بود، در حالی که خداوند از آن مبرا است<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۳۴۵.</ref>. از [[حسن بصری]] نیز نقل شده که گفته است: هر چیزی به [[قضا و قدر الهی]] واقع میشود، مگر [[معاصی]]<ref>سید مرتضی، امالی، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. حل این مشکل در گرو تفکیک میان عناوین [[حقیقی]] و اعتباری و جهات [[تکوینی]] [[افعال]] از جهات [[تشریعی]] آنهاست. عناوین تکوینی افعال بیانگر [[واقعیت]] تکوینی افعال است. از این نظر هیچ فعلی ناروا نخواهد بود،؛ چراکه [[خلقت]] و [[حُسن]] متلازماند: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه ۷.</ref>. اما عناوین [[ظلم]]، [[کذب]] و [[معصیت]] ناظر به واقعیت تکوینی افعال نیستند، بلکه از مقایسه افعال با [[اوامر و نواهی]] [[شرعی]] و [[احکام عقلی]] یا عقلایی انتزاع شده و از دایره خلقت بیرون هستند و [[قبح]] آنها نیز به فاعل مباشری افعال باز میگردد؛ زیرا مطابقت یا عدم مطابقت فعل با اوامر و نواهی شرعی و احکام عقلی و عقلایی یا [[مصالح]] و [[مفاسد اجتماعی]]، ناشی از [[اراده]] فاعل است، بنابراین، [[توحید افعالی]] مستلزم انتساب [[قبایح]] افعال [[بشر]] به [[خدای سبحان]] نخواهد بود<ref>ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۲۹۶-۲۹۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، ایضاح المراد، ص۲۲۳-۲۲۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۶۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |