اگر امام حسن علم غیب داشت چرا از ظرف زهر خورد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۳۳
، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۳، بخش دوم
جز (جایگزینی متن - '== منبعشناسی جامع علم غیب معصوم ==↵{{منبع جامع}}↵* کتابشناسی علم غیب معصوم؛↵* مقالهشناسی علم غیب معصوم؛↵* پایاننامهشناسی علم غیب معصوم.↵{{پایان منبع جامع}}' به '') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]] | | موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]] | ||
| تصویر = 7626626262.jpg | | تصویر = 7626626262.jpg | ||
| نمایه وابسته = [[بهرهمندی معصوم از علم غیب (نمایه)|بهرهمندی معصوم از علم غیب]] | | نمایه وابسته = [[بهرهمندی معصوم از علم غیب (نمایه)|بهرهمندی معصوم از علم غیب]] | ||
| مدخل اصلی = [[علم غیب]] | | مدخل اصلی = [[علم غیب]] | ||
| موضوعات وابسته = | | موضوعات وابسته = | ||
| پاسخدهندگان = [[سید محمد هادی حسینی میلانی|حسینی میلانی]]؛ [[سید عبدالحسین طیب|طیب]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[نادعلی صالحی|صالحی]]؛ پژوهشگران [[وبگاه پرسمان]] و پژوهشگران [[پایگاه اطلاعرسانی حوزه]] | | پاسخدهندگان = [[سید محمد هادی حسینی میلانی|حسینی میلانی]]؛ [[سید عبدالحسین طیب|طیب]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[نادعلی صالحی|صالحی]]؛ پژوهشگران [[وبگاه پرسمان]] و پژوهشگران [[پایگاه اطلاعرسانی حوزه]] | ||
}} | }} | ||
'''اگر [[امام حسن]]{{ع}} [[علم غیب]]داشت چرا از ظرف زهر خورد؟''' یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[اگر معصوم علم غیب دارد پس چرا کاری میکند که منجر به مرگش میشود؟ (پرسش)|اگر معصوم علم غیب دارد پس چرا کاری میکند که منجر به مرگش میشود؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | '''اگر [[امام حسن]] {{ع}} [[علم غیب]]داشت چرا از ظرف زهر خورد؟''' یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[اگر معصوم علم غیب دارد پس چرا کاری میکند که منجر به مرگش میشود؟ (پرسش)|اگر معصوم علم غیب دارد پس چرا کاری میکند که منجر به مرگش میشود؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | ||
== عبارتهای دیگر از این پرسش == | == عبارتهای دیگر از این پرسش == | ||
* اگر [[امام حسن]]{{ع}} [[علم غیب]] داشت و میدانست که همسرش او را با سم مسموم میکند پس چرا از آن سم خورد و به شهادت رسید؟ | * اگر [[امام حسن]] {{ع}} [[علم غیب]] داشت و میدانست که همسرش او را با سم مسموم میکند پس چرا از آن سم خورد و به شهادت رسید؟ | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
خط ۲۸: | خط ۲۵: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | | پاسخ = آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
«برای خداوند دو لوح است یعنی دو نحو علم میباشد، یکی لوح محفوظ و آن علومی است که به [[انبیا]] و [[اوصیا]] و [[ملائکه]] افاضه میشود و یکی لوح محو و اثبات که مختصّ به ذات باری تعالی است (...)؛ بنابر این مراد از علم غیبی که [[اهل بیت]]{{عم}} نمیدانند و علمی که شبهای جمعه به آنها افاضه میشود علم لوح محو و اثبات است و همچنین موضوع لیلة المبیت و مقاتله با شجعان و بردن سوره برائت و آنچه از این قبیل است از لوح محو و اثبات میباشد و تا مشیت آنها که عین مشیت حق است تعلق نگیرد که بدانند نمیدانند و (...) دستور ظاهر اسلام است که هر کس اظهار شهادتین نمود تا باسباب عادی خلاف آن ثابت نشده باید حکم اسلام بر او بار نمود و امّا (...) رفتن [[امام حسین|سیدالشهداء]] {{ع}} به کربلا و شرب سم سایر [[ائمه]]{{عم}} بنا به مقتضای حکمت و مصلحت و تسلیم شدن به فرمان و قضای الهی بوده چنانچه اگر پیغمبر و امام امر کنند به مؤمنی که به جهاد دشمن رود و به او خبر دهند که تو کشته میشوی رفتن او به جهاد واجب است با اینکه میداند کشته میشود»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۰۶.]</ref>. | «برای خداوند دو لوح است یعنی دو نحو علم میباشد، یکی لوح محفوظ و آن علومی است که به [[انبیا]] و [[اوصیا]] و [[ملائکه]] افاضه میشود و یکی لوح محو و اثبات که مختصّ به ذات باری تعالی است (...)؛ بنابر این مراد از علم غیبی که [[اهل بیت]] {{عم}} نمیدانند و علمی که شبهای جمعه به آنها افاضه میشود علم لوح محو و اثبات است و همچنین موضوع لیلة المبیت و مقاتله با شجعان و بردن سوره برائت و آنچه از این قبیل است از لوح محو و اثبات میباشد و تا مشیت آنها که عین مشیت حق است تعلق نگیرد که بدانند نمیدانند و (...) دستور ظاهر اسلام است که هر کس اظهار شهادتین نمود تا باسباب عادی خلاف آن ثابت نشده باید حکم اسلام بر او بار نمود و امّا (...) رفتن [[امام حسین|سیدالشهداء]] {{ع}} به کربلا و شرب سم سایر [[ائمه]] {{عم}} بنا به مقتضای حکمت و مصلحت و تسلیم شدن به فرمان و قضای الهی بوده چنانچه اگر پیغمبر و امام امر کنند به مؤمنی که به جهاد دشمن رود و به او خبر دهند که تو کشته میشوی رفتن او به جهاد واجب است با اینکه میداند کشته میشود»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۰۶.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۴: | خط ۴۱: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در ''«[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=45929&pageindex=27&mid=320371 وبگاه رسمی خود]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در ''«[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=45929&pageindex=27&mid=320371 وبگاه رسمی خود]»'' در اینباره گفته است: | ||
«شکی نیست که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} کراراً از امور پنهانی مربوط به حال یا آینده خبر دادهاند، و به تعبیر دیگر دارای [[علم غیب]] بودند، قرآن مجید نیز در باره [[حضرت مسیح]] میگوید که یکی از معجزاتش آگاهی بر غیب و امور پنهانی بود: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref>«من از آنچه میخورید و در خانههای خود ذخیره میکنید به شما خبر میدهم» سوره آل عمران آیه۴۹.</ref> البته اعتقاد به علم غیب درباره آنها بر مبنای مصداق آموختن از صاحب علم، [[امامان]] از [[پیامبر]] و [[پیامبر]] از خداوند بزرگ است، و به تعبیر دیگر همان گونه که همه چیز ما از سوی خداست، و در تمام شئون هستی خود نیازمند و وابسته به او هستیم، همچنین [[علم غیب]] [[پیامبر]] و [[امامان]] از سوی خدا و وابسته به علم اوست. لذا آگاهی از اسرار غیب، بالذات مخصوص خدا است و دیگران هر چه دارند بالعرض و از طریق تعلیم الهی میباشد و به همین دلیل محدود به حدودی است که او اراده میکند. بنابراین آنها همه امور را میدانند اما بالقوه نه بالفعل یعنی هرگاه بخواهند و اراده کنند چیزی از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام میکند، و یا قواعد و اصولی نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب میشود و میتوانند هر چیزی از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبی نزد آنها است که به آن مینگرند و از اسرار غیب با خبر میشوند، یا اینکه در هر حال که خدا اراده کند و به اصطلاح حالت بسط به آنها دست دهد از این اسرار با خبر میشوند، و در حالی که این اراده برگرفته شود و به اصطلاح حالت قبض حاصل گردد، این علوم موقتا پنهان میشود. | «شکی نیست که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} کراراً از امور پنهانی مربوط به حال یا آینده خبر دادهاند، و به تعبیر دیگر دارای [[علم غیب]] بودند، قرآن مجید نیز در باره [[حضرت مسیح]] میگوید که یکی از معجزاتش آگاهی بر غیب و امور پنهانی بود: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref>«من از آنچه میخورید و در خانههای خود ذخیره میکنید به شما خبر میدهم» سوره آل عمران آیه۴۹.</ref> البته اعتقاد به علم غیب درباره آنها بر مبنای مصداق آموختن از صاحب علم، [[امامان]] از [[پیامبر]] و [[پیامبر]] از خداوند بزرگ است، و به تعبیر دیگر همان گونه که همه چیز ما از سوی خداست، و در تمام شئون هستی خود نیازمند و وابسته به او هستیم، همچنین [[علم غیب]] [[پیامبر]] و [[امامان]] از سوی خدا و وابسته به علم اوست. لذا آگاهی از اسرار غیب، بالذات مخصوص خدا است و دیگران هر چه دارند بالعرض و از طریق تعلیم الهی میباشد و به همین دلیل محدود به حدودی است که او اراده میکند. بنابراین آنها همه امور را میدانند اما بالقوه نه بالفعل یعنی هرگاه بخواهند و اراده کنند چیزی از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام میکند، و یا قواعد و اصولی نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب میشود و میتوانند هر چیزی از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبی نزد آنها است که به آن مینگرند و از اسرار غیب با خبر میشوند، یا اینکه در هر حال که خدا اراده کند و به اصطلاح حالت بسط به آنها دست دهد از این اسرار با خبر میشوند، و در حالی که این اراده برگرفته شود و به اصطلاح حالت قبض حاصل گردد، این علوم موقتا پنهان میشود. | ||
شاهد این نظر روایاتی است که میگوید: [[امامان]] و پیشوایان معصوم هنگامی که میخواستند چیزی را بدانند میدانستند. و از آنجا که علم آنها نسبت به امور غیبی متکی به علم و اراده پروردگار است، و اگر خدا بخواهد آنها میدانند هر چند مربوط به نزدیکترین نقاط جهان باشد، لذا میتوان گفت آنها اگر میخواستند بدانند میدانستند، ولی آنها میدانستند که خداوند برای امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده است آگاهی پیدا کنند. در حدیثی از [[امام صادق]]{{ع}} میخوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا [[امام]] [[علم غیب]] میداند؟ فرمود: نه، [[امام]] [[علم غیب]]را ذاتاً نمیداند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم میده. از سوی دیگر نیز باید دانست امامان همچون انسانهای دیگر طبق سنن عادی انسانی زندگی میکنند و در کارهای عادی خود تکیه بر علم عادی دارند که از مجاری معمولی حاصل میشود، نه [[علم غیب]]؛ همان گونه که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] نیز در مسائل مربوط به زندگی خود و یارانش تکیه بر علم حاصله از مجاری عادی داشت و از علم غیب جز در موارد استثنایی استفاده نمیفرمود. این بیان در مورد علم [[پیامبران]] و [[امامان]] بسیاری از مشکلات را نیز حل میکند، از جمله اینکه چرا مثلا [[امام حسن]]{{ع}}از کوزه زهرآلود آب نوشید؟ و...»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=45929&pageindex=27&mid=320371 پایگاه اظلاعرسانی دفتر آیت الله مکارم]</ref>. | شاهد این نظر روایاتی است که میگوید: [[امامان]] و پیشوایان معصوم هنگامی که میخواستند چیزی را بدانند میدانستند. و از آنجا که علم آنها نسبت به امور غیبی متکی به علم و اراده پروردگار است، و اگر خدا بخواهد آنها میدانند هر چند مربوط به نزدیکترین نقاط جهان باشد، لذا میتوان گفت آنها اگر میخواستند بدانند میدانستند، ولی آنها میدانستند که خداوند برای امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده است آگاهی پیدا کنند. در حدیثی از [[امام صادق]] {{ع}} میخوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا [[امام]] [[علم غیب]] میداند؟ فرمود: نه، [[امام]] [[علم غیب]]را ذاتاً نمیداند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم میده. از سوی دیگر نیز باید دانست امامان همچون انسانهای دیگر طبق سنن عادی انسانی زندگی میکنند و در کارهای عادی خود تکیه بر علم عادی دارند که از مجاری معمولی حاصل میشود، نه [[علم غیب]]؛ همان گونه که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] نیز در مسائل مربوط به زندگی خود و یارانش تکیه بر علم حاصله از مجاری عادی داشت و از علم غیب جز در موارد استثنایی استفاده نمیفرمود. این بیان در مورد علم [[پیامبران]] و [[امامان]] بسیاری از مشکلات را نیز حل میکند، از جمله اینکه چرا مثلا [[امام حسن]] {{ع}}از کوزه زهرآلود آب نوشید؟ و...»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=45929&pageindex=27&mid=320371 پایگاه اظلاعرسانی دفتر آیت الله مکارم]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۴: | خط ۵۱: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه]»'' در اینباره گفته است: | ||
«نکته اساسی در اینجا این است که بدانیم علم مراتبی دارد و معنای علم داشتن این نیست که همیشه قضیهای در ذهن حاضر است. با توجه به این نکته میتوان گفت: ممکن است کسی نسبت به یک مسأله به گونهای باشد که هم بتواند بگوید میدانم و هم بتواند بگوید نمیدانم. مرحوم [[عبدالکریم حائری یزدی|آیتالله حائری]] مؤسس حوزه علمیه قم میفرمودند: یک نوع علم، علم توی جیبی است؛ برای مثال اگر از کسی که مشغول خوردن سحری است سؤال کنند که آیا فجر طلوع کرده است، او با نگاه کردن به افق میتواند بفهمد که فجر طلوع کرده است یا خیر، اما اگر بدون نگاه کردن به افق بگوید نمیدانم که فجر طلوع کرده است یا نه، راست گفته است. اما همین شخص به یک معنا میتواند بگوید میدانم، چراکه اگر سرش را بالا بیاورد پاسخ را میفهمد. توجه به این نکته برای فهم دستهای از روایات درباره علم امام مفید است. در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره علم امام آمده که عنوان آن این است: [[آیا علم معصوم به غیب دائمی است؟ (پرسش)|ائمه اطهار هر گاه بخواهند بدانند میدانند]] {{عربی|«إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»}}<ref> الکافی، ج۱ ص۲۵۸.</ref> معنای این روایات آن است که [[ائمه]] {{عم}} مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند. بنابراین اگر سؤال شود که [[امام حسن]]{{ع}} میدانست در آن آبی که نوشید و مسموم شد، زهر هست یا نه؟ در پاسخ میگوییم: ایشان هم میدانست و هم نمیدانست؛ زیرا در آن موقعیت، آگاهی عادی به این قضیه نداشت. ازاینرو میتوانیم بگوییم نمیدانست، اما ایشان اگر میخواست میتوانست بداند. ازاینرو میتوانیم بگوییم میدانست»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده]</ref>. | «نکته اساسی در اینجا این است که بدانیم علم مراتبی دارد و معنای علم داشتن این نیست که همیشه قضیهای در ذهن حاضر است. با توجه به این نکته میتوان گفت: ممکن است کسی نسبت به یک مسأله به گونهای باشد که هم بتواند بگوید میدانم و هم بتواند بگوید نمیدانم. مرحوم [[عبدالکریم حائری یزدی|آیتالله حائری]] مؤسس حوزه علمیه قم میفرمودند: یک نوع علم، علم توی جیبی است؛ برای مثال اگر از کسی که مشغول خوردن سحری است سؤال کنند که آیا فجر طلوع کرده است، او با نگاه کردن به افق میتواند بفهمد که فجر طلوع کرده است یا خیر، اما اگر بدون نگاه کردن به افق بگوید نمیدانم که فجر طلوع کرده است یا نه، راست گفته است. اما همین شخص به یک معنا میتواند بگوید میدانم، چراکه اگر سرش را بالا بیاورد پاسخ را میفهمد. توجه به این نکته برای فهم دستهای از روایات درباره علم امام مفید است. در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره علم امام آمده که عنوان آن این است: [[آیا علم معصوم به غیب دائمی است؟ (پرسش)|ائمه اطهار هر گاه بخواهند بدانند میدانند]] {{عربی|«إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»}}<ref> الکافی، ج۱ ص۲۵۸.</ref> معنای این روایات آن است که [[ائمه]] {{عم}} مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند. بنابراین اگر سؤال شود که [[امام حسن]] {{ع}} میدانست در آن آبی که نوشید و مسموم شد، زهر هست یا نه؟ در پاسخ میگوییم: ایشان هم میدانست و هم نمیدانست؛ زیرا در آن موقعیت، آگاهی عادی به این قضیه نداشت. ازاینرو میتوانیم بگوییم نمیدانست، اما ایشان اگر میخواست میتوانست بداند. ازاینرو میتوانیم بگوییم میدانست»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۴: | خط ۶۱: | ||
«در این مورد دو دیدگاه مهم وجود دارد: | «در این مورد دو دیدگاه مهم وجود دارد: | ||
دیدگاه اول امامان معصوم همانند [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}، علاوه بر علومی که از راههای عادی مانند مطالعه، مشاهده، تجربه و... به دست میآوردند از طریق وحی و الهامات غیبی نیز با اذن خدا به امور غیبی و ماورایی آگاهی داشتند و میتوانستند از گذشته و حال و آینده با خبر باشند. اما در مرحله عمل و در مسائل شخصی، آنجا که ربطی به تبیین و تفسیر احکام دین نداشت موظف بودند که براساس علوم عادی عمل کنند و علم غیب خود را مبنا قرار ندهند. بنابراین، روش و رفتار آنان در امور مختلف زندگی مانند معاملات، معاشرتها، ازدواج و مسائل زناشویی، پوشیدن، نوشیدن، خوردن، خوابیدن و غیر آن، مانند سایر مردم بود؛ مثلا هنگامی که برای حل و فصل امور مردم اقدام میکردند، از علم غیب استفاده نمیکردند و اگر در جایی دلیل شرعی بر قاتل بودن فردی خاص وجود نداشت، حکم به قصاص نمیکردند، هرچند از طریق علم غیب میدانستند که او واقعآ قاتل است. همچنین در جایی که به حسب ظاهر دلیلی بر مسموم بودن غذایی وجود نداشت از آن تناول میکردند، هر چند از طریق غیب با خبر بودند که غذا مسموم است. از اینرو گرچه [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام جواد]]{{ع}} از طریق علم غیب قاتل خود را میشناختند و میدانستند که به وسیله همسران خود به شهادت میرسند اما بر آنان لازم نبود با تکیه بر این علم عمل کنند. این دیدگاه در بین مفسّران و صاحب نظران، طرفدارانی همچون [[علامه طباطبایی]] دارد، چرا که سنّت الهی بر این است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش برود. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز با اسباب به جریان بیندازد. اگر مجموع زوایای زندگی امامان معصوم بر مبنای علم غیب باشد برای دیگران الگو نخواهد بود و تبعیت از آنان ممکن نیست. از این رو در امور شخصی و زندگی خود بر اساس علم عادی و معمولی عمل میکردند تا الگوپذیری برای مردم عادی ممکن شود و جریان امور بر اساس سنّت الهی باشد. | دیدگاه اول امامان معصوم همانند [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}}، علاوه بر علومی که از راههای عادی مانند مطالعه، مشاهده، تجربه و... به دست میآوردند از طریق وحی و الهامات غیبی نیز با اذن خدا به امور غیبی و ماورایی آگاهی داشتند و میتوانستند از گذشته و حال و آینده با خبر باشند. اما در مرحله عمل و در مسائل شخصی، آنجا که ربطی به تبیین و تفسیر احکام دین نداشت موظف بودند که براساس علوم عادی عمل کنند و علم غیب خود را مبنا قرار ندهند. بنابراین، روش و رفتار آنان در امور مختلف زندگی مانند معاملات، معاشرتها، ازدواج و مسائل زناشویی، پوشیدن، نوشیدن، خوردن، خوابیدن و غیر آن، مانند سایر مردم بود؛ مثلا هنگامی که برای حل و فصل امور مردم اقدام میکردند، از علم غیب استفاده نمیکردند و اگر در جایی دلیل شرعی بر قاتل بودن فردی خاص وجود نداشت، حکم به قصاص نمیکردند، هرچند از طریق علم غیب میدانستند که او واقعآ قاتل است. همچنین در جایی که به حسب ظاهر دلیلی بر مسموم بودن غذایی وجود نداشت از آن تناول میکردند، هر چند از طریق غیب با خبر بودند که غذا مسموم است. از اینرو گرچه [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام جواد]] {{ع}} از طریق علم غیب قاتل خود را میشناختند و میدانستند که به وسیله همسران خود به شهادت میرسند اما بر آنان لازم نبود با تکیه بر این علم عمل کنند. این دیدگاه در بین مفسّران و صاحب نظران، طرفدارانی همچون [[علامه طباطبایی]] دارد، چرا که سنّت الهی بر این است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش برود. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز با اسباب به جریان بیندازد. اگر مجموع زوایای زندگی امامان معصوم بر مبنای علم غیب باشد برای دیگران الگو نخواهد بود و تبعیت از آنان ممکن نیست. از این رو در امور شخصی و زندگی خود بر اساس علم عادی و معمولی عمل میکردند تا الگوپذیری برای مردم عادی ممکن شود و جریان امور بر اساس سنّت الهی باشد. | ||
دیدگاه دوم بر اساس این دیدگاه که افرادی همانند مرحوم آیه الله صالحی نجفآبادی طرفدار آن بودند، امامان معصوم در چارچوب امامت و رسالتهای سنگین آن؛ یعنی تبیین و تفسیر احکام الهی و حفظ آن از تغییر و تحریف، به طور مستقیم از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} یا از طریق غیر عادی و الهامات غیبی و یا از طریق امامان قبلی، از علوم غیبی به میزان لازم و کافی برخوردارند ولی این علم بینهایت نیست، چون علم بینهایت از خالق هستی است و هر یک از مخلوقات به اندازه سعه وجودی خود از علم الهی برخوردارند و این علم محدود است به آنچه خدا میخواهد. وانگهی، علم امام، ارادی است، اگر نخواهند نمیدانند و اراده آنها هم تحت مشیّت الهی است. اگر خدا بخواهد و مأذون باشند اراده میکنند تا مسائل پنهانی را بدانند. بنابراین امامان معصوم نیز خارج از چارچوب مشیّت الهی کار نمیکنند و میخواهند هر آنچه را خدا میخواهد و برخوردارند آن مقداری را که خدا مصلحت و ضروری بداند. این طور نیست که آن بزرگواران به همه مسائل و موضوعات ریز و درشت، حتی آن اموری که به انجام رسالت یا وظیفه امامتشان مربوط نیست علم فعلی داشته باشند. اگر غذای مسمومی را میل میکنند و یا مثلا با زنی به ظاهر شایسته اما در باطن ناشایست، ازدواج میکنند، کاملا طبیعی است. البته در ازدواج آنها حکمتهایی نهفته است که مأذون به اعلام آن نمیباشند، وگرنه آن بزرگواران نیز همانند سایر مردم بشرند و ممکن است در بعضی مسائل به دلیل پذیرش محدود بودن علمشان از حوادث، مطلع نشوند و این ضربهای به امامت و رسالت آنان نمیزند. البته هر یک از این دو دیدگاه با ادلّه و شواهدی از قرآن و حدیث همراه است که باید در جایگاه خود بررسی و ارزیابی شود»<ref>[http://lib.eshia.ir/10258/20/15/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 وبگاه کتابخانه مدرسه فقاهت]</ref>. | دیدگاه دوم بر اساس این دیدگاه که افرادی همانند مرحوم آیه الله صالحی نجفآبادی طرفدار آن بودند، امامان معصوم در چارچوب امامت و رسالتهای سنگین آن؛ یعنی تبیین و تفسیر احکام الهی و حفظ آن از تغییر و تحریف، به طور مستقیم از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} یا از طریق غیر عادی و الهامات غیبی و یا از طریق امامان قبلی، از علوم غیبی به میزان لازم و کافی برخوردارند ولی این علم بینهایت نیست، چون علم بینهایت از خالق هستی است و هر یک از مخلوقات به اندازه سعه وجودی خود از علم الهی برخوردارند و این علم محدود است به آنچه خدا میخواهد. وانگهی، علم امام، ارادی است، اگر نخواهند نمیدانند و اراده آنها هم تحت مشیّت الهی است. اگر خدا بخواهد و مأذون باشند اراده میکنند تا مسائل پنهانی را بدانند. بنابراین امامان معصوم نیز خارج از چارچوب مشیّت الهی کار نمیکنند و میخواهند هر آنچه را خدا میخواهد و برخوردارند آن مقداری را که خدا مصلحت و ضروری بداند. این طور نیست که آن بزرگواران به همه مسائل و موضوعات ریز و درشت، حتی آن اموری که به انجام رسالت یا وظیفه امامتشان مربوط نیست علم فعلی داشته باشند. اگر غذای مسمومی را میل میکنند و یا مثلا با زنی به ظاهر شایسته اما در باطن ناشایست، ازدواج میکنند، کاملا طبیعی است. البته در ازدواج آنها حکمتهایی نهفته است که مأذون به اعلام آن نمیباشند، وگرنه آن بزرگواران نیز همانند سایر مردم بشرند و ممکن است در بعضی مسائل به دلیل پذیرش محدود بودن علمشان از حوادث، مطلع نشوند و این ضربهای به امامت و رسالت آنان نمیزند. البته هر یک از این دو دیدگاه با ادلّه و شواهدی از قرآن و حدیث همراه است که باید در جایگاه خود بررسی و ارزیابی شود»<ref>[http://lib.eshia.ir/10258/20/15/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 وبگاه کتابخانه مدرسه فقاهت]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۵: | خط ۷۲: | ||
«در مورد علم [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} نکاتی را باید مد نظر قرار داد: | «در مورد علم [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} نکاتی را باید مد نظر قرار داد: | ||
# [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} در مسائل عادی، فردی و امور اجتماعی، موظّف به استفاده از علم عادی بودهاند. از این رو همواره در این گونه مسائل، از طرق معمولی تحقیق و کسب آگاهی نموده و بر اساس آن عمل میکردند. سر این مسأله نیز آن است که آنان الگوی بشریتاند و اگر در مسیر زندگی و حرکتهای اجتماعی، راهی غیر از این بپویند، دیگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانیان به بهانه آنکه آنان با علم لدنی عمل میکردهاند، از حرکتهای سازنده، انقلابی و اصلاحی باز خواهند ایستاد. | # [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} در مسائل عادی، فردی و امور اجتماعی، موظّف به استفاده از علم عادی بودهاند. از این رو همواره در این گونه مسائل، از طرق معمولی تحقیق و کسب آگاهی نموده و بر اساس آن عمل میکردند. سر این مسأله نیز آن است که آنان الگوی بشریتاند و اگر در مسیر زندگی و حرکتهای اجتماعی، راهی غیر از این بپویند، دیگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانیان به بهانه آنکه آنان با علم لدنی عمل میکردهاند، از حرکتهای سازنده، انقلابی و اصلاحی باز خواهند ایستاد. | ||
#برخی بر این عقیدهاند که [[علم غیب]] برای [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} شأنی است؛ یعنی، چنان نیست که همواره هر چیزی را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی را در اختیار آنان قرار خواهد داد. روایاتی دراین باب از [[امامان]] وارد شده است و در اصول کافی این روایات آمده است. در هر صورت [[امام]] و [[پیامبر]] انسان است و خدا نیستند. این خداست که هیچگونه مجهولی ندارد و اگر کسی در باره امامان و پیابر چنین بیندیشد اشکالی پیش نمیآید. آنچه مهم است این است که آنچه را که برای هدایت انسان لازم است [[امام]] و [[پیامبر]] میدانند و در هیچ موردی حیران نمیمانند. | # برخی بر این عقیدهاند که [[علم غیب]] برای [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} شأنی است؛ یعنی، چنان نیست که همواره هر چیزی را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی را در اختیار آنان قرار خواهد داد. روایاتی دراین باب از [[امامان]] وارد شده است و در اصول کافی این روایات آمده است. در هر صورت [[امام]] و [[پیامبر]] انسان است و خدا نیستند. این خداست که هیچگونه مجهولی ندارد و اگر کسی در باره امامان و پیابر چنین بیندیشد اشکالی پیش نمیآید. آنچه مهم است این است که آنچه را که برای هدایت انسان لازم است [[امام]] و [[پیامبر]] میدانند و در هیچ موردی حیران نمیمانند. | ||
# [[علم غیب]] گاهی به واقعه حتمی و تغییر ناپذیر تعلق میگیرد. بنابراین بعضی از چیزهایی که [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} از طریق غیبی میدانند، همان چیزی است که حتما واقع خواهد شد؛ مانند کسی که از عمارت بسیار بلندی پرتاب گردیده و در بین راه میداند که به سرعت به زمین اصابت خواهد کرد. این گونه آگاهی چیزی نیست که با آن بتوان تغییری ایجاد نمود و سرنوشت چیزی را تغییر داد. به عبارت دیگر، گاهی علم به صورت تعلیقی و شرطی است؛ مثل اینکه انسان بداند اگر از منزل بیرون رود تصادف خواهد کرد. این قضیهای شرطی است و فرد ممکن است با بیرون نرفتن از منزل، خود را حفظ کند؛ ولی اگر بداند که در روز معینی فلان حادثه برای او اتفاق خواهد افتاد و چیزی اختیاری در دگرونی آن دخیل نیست، آیا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگیری نماید؟ علم [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} به کیفیت مرگ خود میتواند از این نوع نیز تفسیر شود. توجه به این مطلب هم داشته باشیم که امامان مانند ما نیستند که از مرگ بترسند بلکه آنان مرگ را آغاز زندگی بسیار بهتر از این زندگی میدانند و برای رسیدن به آن انتظار میکشند. اگر خداوند روز مرگ آنان را به آنان اطلاع بدهد نه تنها ناراحت نمیشوند بلکه خوشحال هم میشوند. | # [[علم غیب]] گاهی به واقعه حتمی و تغییر ناپذیر تعلق میگیرد. بنابراین بعضی از چیزهایی که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} از طریق غیبی میدانند، همان چیزی است که حتما واقع خواهد شد؛ مانند کسی که از عمارت بسیار بلندی پرتاب گردیده و در بین راه میداند که به سرعت به زمین اصابت خواهد کرد. این گونه آگاهی چیزی نیست که با آن بتوان تغییری ایجاد نمود و سرنوشت چیزی را تغییر داد. به عبارت دیگر، گاهی علم به صورت تعلیقی و شرطی است؛ مثل اینکه انسان بداند اگر از منزل بیرون رود تصادف خواهد کرد. این قضیهای شرطی است و فرد ممکن است با بیرون نرفتن از منزل، خود را حفظ کند؛ ولی اگر بداند که در روز معینی فلان حادثه برای او اتفاق خواهد افتاد و چیزی اختیاری در دگرونی آن دخیل نیست، آیا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگیری نماید؟ علم [[پیامبر]] و [[ائمه]] {{عم}} به کیفیت مرگ خود میتواند از این نوع نیز تفسیر شود. توجه به این مطلب هم داشته باشیم که امامان مانند ما نیستند که از مرگ بترسند بلکه آنان مرگ را آغاز زندگی بسیار بهتر از این زندگی میدانند و برای رسیدن به آن انتظار میکشند. اگر خداوند روز مرگ آنان را به آنان اطلاع بدهد نه تنها ناراحت نمیشوند بلکه خوشحال هم میشوند. | ||
نکته دیگر آن که بین [[علم لدنی]] و علم معمولی و عادی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این که علم لدنی معیار و میزان تکلیف نمیباشد، آنچه را که [[ائمه|ائمه طاهرین]] {{عم}} در مسایل مختلف از جمله شهادت خود میدانند از این قبیل بوده است؛ برعکس علم عادی و معمولی که زمینهاش برای همه مردم وجود دارد معیار تکلیف پذیری است که [[ائمه اطهار]]{{ع}} براساس همین علم گاهی به کاری دست میزدند و گاهی از کارهایی پرهیز میکردند. بنابر این پیامبران گرچه باطن افراد را بدانند ولی با این حال باید با مردم به صورت متعارف رفتار کنند»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=129492 وبگاه پرسمان.]</ref>. | نکته دیگر آن که بین [[علم لدنی]] و علم معمولی و عادی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این که علم لدنی معیار و میزان تکلیف نمیباشد، آنچه را که [[ائمه|ائمه طاهرین]] {{عم}} در مسایل مختلف از جمله شهادت خود میدانند از این قبیل بوده است؛ برعکس علم عادی و معمولی که زمینهاش برای همه مردم وجود دارد معیار تکلیف پذیری است که [[ائمه اطهار]] {{ع}} براساس همین علم گاهی به کاری دست میزدند و گاهی از کارهایی پرهیز میکردند. بنابر این پیامبران گرچه باطن افراد را بدانند ولی با این حال باید با مردم به صورت متعارف رفتار کنند»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=129492 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۵: | خط ۸۲: | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = امامت]] منصب الهی جهت جانشینی [[پیامبر خاتم | | پاسخدهنده = امامت]] منصب الهی جهت جانشینی [[پیامبر خاتم | ||
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.hawzah.net/fa/Question/View/12337/%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1 پایگاه اطلاعرسانی حوزه]»'' «شیعه دوازده امامی معتقد است [[امامت]] منصب الهی جهت جانشینی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در امر هدایت بشر غیر از وحی است لذا امام نیز باید تمام خصوصیات [[پیامبر]]{{صل}} مانند عصمت، علم لدنی کمالات و فضائل و دوری از صفات ناپسند، را دارا باشد. زیرا امام مبین و تطبیق دهنده و حافظ شریعت است لذا باید از گناه و سهو و فراموشکاری معصوم باشد و نیز عالم به شریعت و آنچه را که امت در جهت کمال به آن نیاز دارند دارا باشد، چرا که امام باید از تمام جهات سرآمد انسانهای روی زمین باشد. و از جهت علمی همانگونه که در کتب روائی آمده امام وارث علم [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] {{صل}} است. | | پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.hawzah.net/fa/Question/View/12337/%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1 پایگاه اطلاعرسانی حوزه]»'' «شیعه دوازده امامی معتقد است [[امامت]] منصب الهی جهت جانشینی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در امر هدایت بشر غیر از وحی است لذا امام نیز باید تمام خصوصیات [[پیامبر]] {{صل}} مانند عصمت، علم لدنی کمالات و فضائل و دوری از صفات ناپسند، را دارا باشد. زیرا امام مبین و تطبیق دهنده و حافظ شریعت است لذا باید از گناه و سهو و فراموشکاری معصوم باشد و نیز عالم به شریعت و آنچه را که امت در جهت کمال به آن نیاز دارند دارا باشد، چرا که امام باید از تمام جهات سرآمد انسانهای روی زمین باشد. و از جهت علمی همانگونه که در کتب روائی آمده امام وارث علم [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] {{صل}} است. | ||
ابو بصیر از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده است که حضرت فرمود: حضرت داوود علم [[پیغمبران]] را به ارث برد و سلیمان از داوود آن علوم را به ارث برد، و [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]] {{صل}} از [[حضرت سلیمان]] {{ع}} ارث برد و ما [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} از [[محمد]]{{صل}} به ارث میبریم و مصحف [[ابراهیم]]{{ع}} و الواح [[موسی]]{{ع}} نزد ماست. ابوبصیر گفت: علم کامل همین است؟ فرمود: ای ابا محمد علم کامل این نیست علم کامل آن است که در هر شبانه روز و ساعت به ساعت برای ما پدید میآید. | ابو بصیر از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده است که حضرت فرمود: حضرت داوود علم [[پیغمبران]] را به ارث برد و سلیمان از داوود آن علوم را به ارث برد، و [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]] {{صل}} از [[حضرت سلیمان]] {{ع}} ارث برد و ما [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} از [[محمد]] {{صل}} به ارث میبریم و مصحف [[ابراهیم]] {{ع}} و الواح [[موسی]] {{ع}} نزد ماست. ابوبصیر گفت: علم کامل همین است؟ فرمود: ای ابا محمد علم کامل این نیست علم کامل آن است که در هر شبانه روز و ساعت به ساعت برای ما پدید میآید. | ||
آیات قران نیز بر [[علم غیب]] [[پیغمبر]] و [[امام]] دلالت دارد. سه آیه در قرآن مجید است که اگر کنار هم ملاحظه گردد مسئله [[]علم غیب]] [[پیغمبر]]{{صل}} و امامان روشن میگردد. | آیات قران نیز بر [[علم غیب]] [[پیغمبر]] و [[امام]] دلالت دارد. سه آیه در قرآن مجید است که اگر کنار هم ملاحظه گردد مسئله [[]علم غیب]] [[پیغمبر]] {{صل}} و امامان روشن میگردد. | ||
#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ]]}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل آیه ۴۰.</ref> | #{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ]]}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل آیه ۴۰.</ref> | ||
#در آیه دیگر می خوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«آنها که کافر شدند میگویند: تو پیامبر نیستی! بگو: کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره نمل آیه ۴۰.</ref> | # در آیه دیگر می خوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«آنها که کافر شدند میگویند: تو پیامبر نیستی! بگو: کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره نمل آیه ۴۰.</ref> | ||
از سوی دیگر در احادیث متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و شیعه نقل شده چنین میخوانیم که: ابو سعید خدری میگوید از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} معنی {{متن قرآن|الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب}} را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داوود بود، گفتم {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب}} کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است. با توجه به اینکه {{متن قرآن|علْمٌ مِنَ الْکِتاب}} که در مورد آصف آمده علم جزئی است، و {{متن قرآن|عِلْمُ الْکِتاب}} که در مورد [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} آمده علم کلی است، تفاوت میان مقام علمی آصف و [[علی]]{{ع}} روشن میگردد. | از سوی دیگر در احادیث متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و شیعه نقل شده چنین میخوانیم که: ابو سعید خدری میگوید از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} معنی {{متن قرآن|الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب}} را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داوود بود، گفتم {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب}} کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} است. با توجه به اینکه {{متن قرآن|علْمٌ مِنَ الْکِتاب}} که در مورد آصف آمده علم جزئی است، و {{متن قرآن|عِلْمُ الْکِتاب}} که در مورد [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} آمده علم کلی است، تفاوت میان مقام علمی آصف و [[علی]] {{ع}} روشن میگردد. | ||
از سوی سوم آمده است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است» سوره نحل آیه ۸۹.</ref> روشن است کسی که عالم به اسرار چنین کتابی باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلی است آشکار بر اینکه ممکن است انسانی از اولیاء الله از اسرار غیب به فرمان خدا آگاه گردد. | از سوی سوم آمده است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است» سوره نحل آیه ۸۹.</ref> روشن است کسی که عالم به اسرار چنین کتابی باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلی است آشکار بر اینکه ممکن است انسانی از اولیاء الله از اسرار غیب به فرمان خدا آگاه گردد. | ||
نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که [[پیامبر]] و [[امام]]{{ع}} از آنجا که مظهر جمیع صفات جمال کمال الهیاند دارای علم غیبند ولی این نوع علم را در اعمال و رفتار شخصی خود بهکار نمیگیرند. و هیچگاه مخالف قضا و قدر الهی کاری انجام نمیدهند. بهطور قطع میدانستهاند فلان روز بهوسیله فلان شخص مثلا با شمشیر مانند [[امام علی|علی]] {{ع}} و یا با زهر مانند [[امام حسن|امام مجتبی]] {{ع}} و بعضی دیگر از [[ائمه]]{{عم}} شیعه به شهادت میرسند. | نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که [[پیامبر]] و [[امام]] {{ع}} از آنجا که مظهر جمیع صفات جمال کمال الهیاند دارای علم غیبند ولی این نوع علم را در اعمال و رفتار شخصی خود بهکار نمیگیرند. و هیچگاه مخالف قضا و قدر الهی کاری انجام نمیدهند. بهطور قطع میدانستهاند فلان روز بهوسیله فلان شخص مثلا با شمشیر مانند [[امام علی|علی]] {{ع}} و یا با زهر مانند [[امام حسن|امام مجتبی]] {{ع}} و بعضی دیگر از [[ائمه]] {{عم}} شیعه به شهادت میرسند. | ||
دیگر اینکه پیغمبر و امام از علوم غیبی که به اذن خدا میدانند در ترویج دین خدا استفاده میکنند نه در امور روزمره و کارهای شخصی و در این امور مانند دیگران عمل میکنند مثلا شخصی که جزء نیروهای مسلح کشور است اسلحهای که تحویل اوست برای حفظ امنیت کشور باید بهکار بگیرد نه آنکه اگر با خانمش در منزل نزاعی پیش آمد او را به رگبار ببندد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Question/View/12337/%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1 پایگاه اطلاعرسانی حوزه]</ref>. | دیگر اینکه پیغمبر و امام از علوم غیبی که به اذن خدا میدانند در ترویج دین خدا استفاده میکنند نه در امور روزمره و کارهای شخصی و در این امور مانند دیگران عمل میکنند مثلا شخصی که جزء نیروهای مسلح کشور است اسلحهای که تحویل اوست برای حفظ امنیت کشور باید بهکار بگیرد نه آنکه اگر با خانمش در منزل نزاعی پیش آمد او را به رگبار ببندد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Question/View/12337/%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1 پایگاه اطلاعرسانی حوزه]</ref>. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۱۹: | ||
# [[چرا معصوم همیشه مطابق علم غیب خود عمل نمیکند؟ (پرسش)]] | # [[چرا معصوم همیشه مطابق علم غیب خود عمل نمیکند؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان پرسش وابسته}} | {{پایان پرسش وابسته}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |