ازد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود')
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
خط ۲۵: خط ۲۵:
موطن اصلی این قبیله بزرگ که برخی آن را شاخص‌ترین [[نماینده]] تیره [[کهلان بن سبأ]] گفته، <ref> عمر بن رسول، طرفة الاصحاب فی معرفة الاصحاب، ص۱۹</ref> و از آن همواره به عنوان رقیب [[حمیر]]، دیگر فرزند [[سبأ]] یاد کرده‌اند<ref>ر. ک. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۱۹۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۸-۴۹</ref> را "مأرب" در جنوب [[یمن]] دانسته‌اند.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۴.</ref>
موطن اصلی این قبیله بزرگ که برخی آن را شاخص‌ترین [[نماینده]] تیره [[کهلان بن سبأ]] گفته، <ref> عمر بن رسول، طرفة الاصحاب فی معرفة الاصحاب، ص۱۹</ref> و از آن همواره به عنوان رقیب [[حمیر]]، دیگر فرزند [[سبأ]] یاد کرده‌اند<ref>ر. ک. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۱۹۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۸-۴۹</ref> را "مأرب" در جنوب [[یمن]] دانسته‌اند.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۴.</ref>


گفته شده که در پی آشفتگی‌های [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] حاصل از کشمکش‌های [[حمیریان]] و [[قحطانیان]] و [[تغییر]] راه‌های [[تجاری]] یمن که شریان اصلی [[اقتصاد]] یمن بسته بدان بود و سرانجام با [[تخریب]] سد مأرب<ref> ر. ک. احمد امین؛ پرتو اسلام، ص۲۹؛ غلام حسین مصاحب، دائرة المعارف فارسی، جلد اول، ص۱۲۵۶؛ فیلیپ خلیل حتّی، تاریخ عرب، ص۸۳ و...</ref> در حدود [[قرن اول]] و دوم میلادی<ref> احمد پاکتچی، ازد [پیش از اسلام]، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۲۴-۲۵.</ref> و وارد شدن آسیب شدید بر شبکه آبیاری مأرب، ازدیان - جز اندکی که در یمن ماندند-،<ref> عبدالملک بن هشام، التیجان فی ملوک حمیر، ج ۱،ص۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ۳۸۲</ref> به [[رهبری]] [[عمرو بن عامر مُزَیقیاء]] جلای [[وطن]] کرده، به [[امید]] یافتن زیستگاهی دائمی روی به شمال آوردند، در نجد و تهامه وارد شدند.<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۸-۳۲۹</ref> اما دیری نپایید که با وقوع افتراقی بزرگ، [[طوایف]] [[ازد]] به چند جانب متفرق شدند و سرنوشتی مستقل در پیش گرفتند. چندان که بر اساس قصیده جماعة [[بارقی]] -از شعرای متقدم [[ازدی]]-، گروهی از ازدیان به [[عراق]] و گروهی به [[شام]] و جماعتی به عمان، یمامه و [[بحرین]] روی آوردند و گروهی نیز در تهامه، بخشی در سراة و بخشی در نواحی [[مکه]] اقامت گزیدند. <ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۸-۳۲۹. احمد پاکتچی، ازد [پیش از اسلام]، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۲۴.</ref>
گفته شده که در پی آشفتگی‌های [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] حاصل از کشمکش‌های [[حمیریان]] و [[قحطانیان]] و [[تغییر]] راه‌های [[تجاری]] یمن که شریان اصلی [[اقتصاد]] یمن بسته بدان بود و سرانجام با [[تخریب]] سد مأرب<ref> ر. ک. احمد امین؛ پرتو اسلام، ص۲۹؛ غلام حسین مصاحب، دائرة المعارف فارسی، جلد اول، ص۱۲۵۶؛ فیلیپ خلیل حتّی، تاریخ عرب، ص۸۳ و...</ref> در حدود [[قرن اول]] و دوم میلادی<ref> احمد پاکتچی، ازد [پیش از اسلام]، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۲۴-۲۵.</ref> و وارد شدن آسیب شدید بر شبکه آبیاری مأرب، ازدیان - جز اندکی که در یمن ماندند-<ref> عبدالملک بن هشام، التیجان فی ملوک حمیر، ج ۱،ص۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ۳۸۲</ref> به [[رهبری]] [[عمرو بن عامر مُزَیقیاء]] جلای [[وطن]] کرده، به [[امید]] یافتن زیستگاهی دائمی روی به شمال آوردند، در نجد و تهامه وارد شدند.<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۸-۳۲۹</ref> اما دیری نپایید که با وقوع افتراقی بزرگ، [[طوایف]] [[ازد]] به چند جانب متفرق شدند و سرنوشتی مستقل در پیش گرفتند. چندان که بر اساس قصیده جماعة [[بارقی]] -از شعرای متقدم [[ازدی]]- گروهی از ازدیان به [[عراق]] و گروهی به [[شام]] و جماعتی به عمان، یمامه و [[بحرین]] روی آوردند و گروهی نیز در تهامه، بخشی در سراة و بخشی در نواحی [[مکه]] اقامت گزیدند. <ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۸-۳۲۹. احمد پاکتچی، ازد [پیش از اسلام]، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۲۴.</ref>


[[همدانی]] در توضیح این افتراق، ازدیان [[مهاجر]] به عراق ([[حیره]]) را از تیره دوس، [[مهاجران]] به شام را از [[آل]] [[حارث محرَّق]] و آل جَفنه -دو پسر عمرو بن عامر-، ازدیان راهی عمان را از شاخه دوس و از تیره‌هایی چون «یحمد»، «حدّان»، «عتیک» و «جُدید» دانسته و در ادامه از سکنای تیره‌های [[اوس و خزرج]] – فرزندان [[ثعلبة بن عمرو مزیقیاء]]- در یثرب، تیره [[خزاعه]] در [[مکه]] و نواحی آن –از جمله «مَرالظهران»، «تنعیم»، «جعرانه»، «سرف»، «فَخ»، «عصم»، «عسفان»، «قدید»<ref> عبدالقادر فیاض حرفوش، قبیلة خزاعه فی الجاهلیة والاسلام، ص۳۹</ref> و تهامه مکه-،<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۹۱؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۸.</ref> گروهی در منطقه [[طائف]] و سرانجام تیره‌هایی چون [[حجر بن هنو]]، «لهب» و «غامد» در سرات یاد کرده است. او حتی می‌‌افزاید که بخشی از اخلاف [[نصر بن ازد]] به مناطق ساحلی «شِحر» و «ریسوت» در جنوب و نیز به اطراف [[سرزمین]] [[فارس]] کوچیده‌اند.<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۳۰-۳۳۱. احمد پاکتچی، ازد پیش از اسلام، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۲۴-۲۵.</ref> سپس بخشی از آنان با [[هجرت]] از شِحر عُمان در [[بحرین]] و هَجَر پراکنده شدند.<ref> یعقوبی، تاریخ، جلد ۱، ص۲۵۰.</ref> ضمن این که دسته‌ای از ازدیان هم، از تیره «بارق» و «بنی‌راسب»<ref> عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۱۱۱ (ذیل کلمه راسب)</ref> در «سراة» ساکن شدند که به «اَزد شَنُوءَة» معروف بوده،<ref> یعقوبی، تاریخ، جلد ۱، ص۲۴۹؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۶ الی ۳۳۰.</ref> مخلاف آنان نیز به همین نام، شناخته می‌شده است.
[[همدانی]] در توضیح این افتراق، ازدیان [[مهاجر]] به عراق ([[حیره]]) را از تیره دوس، [[مهاجران]] به شام را از [[آل]] [[حارث محرَّق]] و آل جَفنه -دو پسر عمرو بن عامر- ازدیان راهی عمان را از شاخه دوس و از تیره‌هایی چون «یحمد»، «حدّان»، «عتیک» و «جُدید» دانسته و در ادامه از سکنای تیره‌های [[اوس و خزرج]] – فرزندان [[ثعلبة بن عمرو مزیقیاء]]- در یثرب، تیره [[خزاعه]] در [[مکه]] و نواحی آن –از جمله «مَرالظهران»، «تنعیم»، «جعرانه»، «سرف»، «فَخ»، «عصم»، «عسفان»، «قدید»<ref> عبدالقادر فیاض حرفوش، قبیلة خزاعه فی الجاهلیة والاسلام، ص۳۹</ref> و تهامه مکه-<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۹۱؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۸.</ref> گروهی در منطقه [[طائف]] و سرانجام تیره‌هایی چون [[حجر بن هنو]]، «لهب» و «غامد» در سرات یاد کرده است. او حتی می‌‌افزاید که بخشی از اخلاف [[نصر بن ازد]] به مناطق ساحلی «شِحر» و «ریسوت» در جنوب و نیز به اطراف [[سرزمین]] [[فارس]] کوچیده‌اند.<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۳۰-۳۳۱. احمد پاکتچی، ازد پیش از اسلام، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۲۴-۲۵.</ref> سپس بخشی از آنان با [[هجرت]] از شِحر عُمان در [[بحرین]] و هَجَر پراکنده شدند.<ref> یعقوبی، تاریخ، جلد ۱، ص۲۵۰.</ref> ضمن این که دسته‌ای از ازدیان هم، از تیره «بارق» و «بنی‌راسب»<ref> عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۱۱۱ (ذیل کلمه راسب)</ref> در «سراة» ساکن شدند که به «اَزد شَنُوءَة» معروف بوده،<ref> یعقوبی، تاریخ، جلد ۱، ص۲۴۹؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۶ الی ۳۳۰.</ref> مخلاف آنان نیز به همین نام، شناخته می‌شده است.


== گذری بر [[تاریخ]] [[ازد]] تا پیش از [[اسلام]] ==
== گذری بر [[تاریخ]] [[ازد]] تا پیش از [[اسلام]] ==
خط ۵۰: خط ۵۰:
افزون بر آن، باید به ازدواج‌های مکرر میان دو [[طایفه]] مانند [[ازدواج]] [[هاشم بن عبدمناف]] با "[[قیله بنت عامر]]" از خزاعه و [[عبدالمطلب بن هاشم]] با "[[لبنی بنت هاجر]]" از خزاعه<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱،ص۹۸ و ۱۰۰.</ref> و [[اجحم بن دندنه خزاعی]] با [[حیه بنت هاشم]]<ref> عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۱،ص۴۳۲-۴۳۵.</ref> اشاره کرد.
افزون بر آن، باید به ازدواج‌های مکرر میان دو [[طایفه]] مانند [[ازدواج]] [[هاشم بن عبدمناف]] با "[[قیله بنت عامر]]" از خزاعه و [[عبدالمطلب بن هاشم]] با "[[لبنی بنت هاجر]]" از خزاعه<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱،ص۹۸ و ۱۰۰.</ref> و [[اجحم بن دندنه خزاعی]] با [[حیه بنت هاشم]]<ref> عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۱،ص۴۳۲-۴۳۵.</ref> اشاره کرد.


گزارش‌هایی هم از حضور ازدیانی در [[طائف]]<ref> ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۲، ص۳۷؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ۳۳۰-۳۳۱.</ref> و نیز سکونت شمار اندکی از آنان در [[شهر]] [[نجران]] در دست است.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۶.</ref> ضمن این که درباره سکنای ازدیان در یثرب، [[روایات]] [[سخن]] از آن دارند که [[حاکمیت]] در آن دیار پیش‌تر با [[مهاجران]] [[یهود]] بوده که پس از کشمکش‌هایی میان آنان و ازدیان تازه وارد، به ویژه دو تیره [[اوس و خزرج]] -[[فرزندان]] [[حارثة بن ثعلبة بن عمرو بن عامر]] -، سرانجام [[یهودیان]] مغلوب شده میدان را به ازدیان وانهادند.<ref> ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۹۶؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> از آن پس، اوس و خزرج جایگزین آنها در شهر شدند و یهودیان در خارج شهر اقامت گزیدند. <ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰.</ref>
گزارش‌هایی هم از حضور ازدیانی در [[طائف]]<ref> ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۲، ص۳۷؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ۳۳۰-۳۳۱.</ref> و نیز سکونت شمار اندکی از آنان در [[شهر]] [[نجران]] در دست است.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۶.</ref> ضمن این که درباره سکنای ازدیان در یثرب، [[روایات]] [[سخن]] از آن دارند که [[حاکمیت]] در آن دیار پیش‌تر با [[مهاجران]] [[یهود]] بوده که پس از کشمکش‌هایی میان آنان و ازدیان تازه وارد، به ویژه دو تیره [[اوس و خزرج]] -[[فرزندان]] [[حارثة بن ثعلبة بن عمرو بن عامر]] - سرانجام [[یهودیان]] مغلوب شده میدان را به ازدیان وانهادند.<ref> ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۹۶؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> از آن پس، اوس و خزرج جایگزین آنها در شهر شدند و یهودیان در خارج شهر اقامت گزیدند. <ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰.</ref>


اما سرزمین‌ "سراة" که سلسله ارتفاعاتی است میان تهامه و نجد که از [[سرزمین یمن]] به سمت [[شام]] امتداد یافته است، پذیرای گسترده‌ترین [[مهاجرت]] ازدیان بود. این ارتفاعات، خود به چند قسمت تقسیم می‌‌شود و به مجموع آنها سَرَواة اطلاق می‌شود.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> از آن پس به ازدیانی که ساکن سراة شدند، [[ازد]] سراة گفته شده است.
اما سرزمین‌ "سراة" که سلسله ارتفاعاتی است میان تهامه و نجد که از [[سرزمین یمن]] به سمت [[شام]] امتداد یافته است، پذیرای گسترده‌ترین [[مهاجرت]] ازدیان بود. این ارتفاعات، خود به چند قسمت تقسیم می‌‌شود و به مجموع آنها سَرَواة اطلاق می‌شود.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> از آن پس به ازدیانی که ساکن سراة شدند، [[ازد]] سراة گفته شده است.
خط ۶۷: خط ۶۷:
در سده شش میلادی سرات جنوبی نیز برای ازدیان، دیگر مسکنی آرام نبود؛ چراکه دو [[قبیله]] [[برادر]] -[[خثعم]] و [[بجیله]]- که خاستگاهی [[یمانی]] داشتند، عرصه را بر ازد دوس تنگ کرده بودند،<ref> قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۳۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۲۰.</ref> از سویی وجود [[بت]] "ذوالخَلَصه" [[معبود]] مشترک ازدیان (به ویژه دوس)، [[خثعم]] و بجیله، خود عاملی برای [[استحکام]] [[دوستی]] بین تیره‌هایی از ازدیان با آنان شده بود. <ref> هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۳۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۲۲.</ref>
در سده شش میلادی سرات جنوبی نیز برای ازدیان، دیگر مسکنی آرام نبود؛ چراکه دو [[قبیله]] [[برادر]] -[[خثعم]] و [[بجیله]]- که خاستگاهی [[یمانی]] داشتند، عرصه را بر ازد دوس تنگ کرده بودند،<ref> قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۳۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۲۰.</ref> از سویی وجود [[بت]] "ذوالخَلَصه" [[معبود]] مشترک ازدیان (به ویژه دوس)، [[خثعم]] و بجیله، خود عاملی برای [[استحکام]] [[دوستی]] بین تیره‌هایی از ازدیان با آنان شده بود. <ref> هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۳۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۲۲.</ref>


[[ازد]] سرات از مدتها پیش از ظهور [[اسلام]] - شاید از سده پنج میلادی که بیشتر به سرات جنوبی محدود شده بود-، ازد شنوئه خوانده می‌‌شد که در آثار عصر نخستین [[اسلامی]] گاه به عنوان معادلی برای [[ازد]] سرات و گاه به عنوان بخشی از آن به کار رفته است.<ref> من باب نمونه ر. ک. مبرد، الکامل فی اللغة و الادب، ج۴، ص۳۳؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۹، ص۹۵.</ref>  
[[ازد]] سرات از مدتها پیش از ظهور [[اسلام]] - شاید از سده پنج میلادی که بیشتر به سرات جنوبی محدود شده بود- ازد شنوئه خوانده می‌‌شد که در آثار عصر نخستین [[اسلامی]] گاه به عنوان معادلی برای [[ازد]] سرات و گاه به عنوان بخشی از آن به کار رفته است.<ref> من باب نمونه ر. ک. مبرد، الکامل فی اللغة و الادب، ج۴، ص۳۳؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۹، ص۹۵.</ref>  


همچنین بر اساس [[روایات]]، همزمان با آغاز نخستین مهاجرت‌های ازدیان در پی خروج [[عمرو بن عامر]] از مأرب، گروهی محدود از تیره بنی‌نصر ازد حدود سال ۱۲۰ میلادی روی به عمان نهادند و با پذیرش [[تابعیت]] [[حکمرانان]] [[ایرانی]]، در آن دیار اقامت گزیدند.<ref> Badger, g. ، introd. History of the imams and seyyids of oman, Page ۶.</ref> این همان کوچی است که [[همدانی]] با اشاره از آن یاد کرده و خاطرنشان کرده است که بخشی از اخلاف نصر بن ازد در جریان خروج به مناطق ساحلی شِحر و ریسوت تا اطراف [[سرزمین]] [[فارس]] کوچیده بودند.<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref>
همچنین بر اساس [[روایات]]، همزمان با آغاز نخستین مهاجرت‌های ازدیان در پی خروج [[عمرو بن عامر]] از مأرب، گروهی محدود از تیره بنی‌نصر ازد حدود سال ۱۲۰ میلادی روی به عمان نهادند و با پذیرش [[تابعیت]] [[حکمرانان]] [[ایرانی]]، در آن دیار اقامت گزیدند.<ref> Badger, g. ، introd. History of the imams and seyyids of oman, Page ۶.</ref> این همان کوچی است که [[همدانی]] با اشاره از آن یاد کرده و خاطرنشان کرده است که بخشی از اخلاف نصر بن ازد در جریان خروج به مناطق ساحلی شِحر و ریسوت تا اطراف [[سرزمین]] [[فارس]] کوچیده بودند.<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref>
خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:
کما این که از [[اصحاب]]، [[علماء]] و محدِّثان آنان نیز همچون [[جندب بن زهیر]] از اصحاب و شهدای صفین،<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۳۵۹</ref> [[عبدالله بن قُرط ازدی ثمالی]]،<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۴۴۱.</ref> [[أبو هُریره]]،<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۲.</ref> [[جریر بن حازم]] [[محدِّث]]،<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۱۰، ص۱۰۱.</ref> [[سعید بن زید بن درهم ازدی جَهضَمی]] معروف به [[ابوالحسن بصری]]<ref> ابن‌حجر عسقلانی، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۹۶.</ref> و [[معیقب ابی فاطمه دوسی]]<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ص۳۱۶.</ref> نباید [[غفلت]] کرد.<ref> أمینة بیطار، مقاله "ازد"، موسوعه عربیه.</ref>
کما این که از [[اصحاب]]، [[علماء]] و محدِّثان آنان نیز همچون [[جندب بن زهیر]] از اصحاب و شهدای صفین،<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۳۵۹</ref> [[عبدالله بن قُرط ازدی ثمالی]]،<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۴۴۱.</ref> [[أبو هُریره]]،<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۲.</ref> [[جریر بن حازم]] [[محدِّث]]،<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۱۰، ص۱۰۱.</ref> [[سعید بن زید بن درهم ازدی جَهضَمی]] معروف به [[ابوالحسن بصری]]<ref> ابن‌حجر عسقلانی، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۹۶.</ref> و [[معیقب ابی فاطمه دوسی]]<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ص۳۱۶.</ref> نباید [[غفلت]] کرد.<ref> أمینة بیطار، مقاله "ازد"، موسوعه عربیه.</ref>


همچنین از میان چهره‌های برجسته ازد می‌‌توان به نام بسیاری از امرا و [[فرماندهان]] بزرگ این [[قبیله]] همچون [[سفیان بن عوف ازدی]] -از اصحاب و [[فرماندار]] ولات صوائف و شواتی در [[زمان معاویه]]-، [[صَبْرَة بن شَیْمان]] [[رئیس]] [[أزد]] [[بصره]] و [[فرمانده]] آنان در [[جنگ جمل]]،<ref> خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۳، ص۲۰۰.</ref> [[مخنف بن سلیم بن حارث]] [[صحابی رسول خدا]] {{صل}} و از [[یاران علی]] {{ع}} و [[والی]] آن حضرت در [[اصفهان]]،<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۴۶۷.</ref> [[قدامة بن عجلان ازدی]] [[کارگزار]] علی {{ع}} بر کسگر،<ref> احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۳. نصر بن مزاحم از او با نام قدامة بن مظعون ازدی یاد کرده است. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ۴۴-۴۵.</ref> [[مسعود بن عمرو عَتکی]] بزرگ [[أهل]] [[بصره]] <ref> خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۷، ص۲۱۹.</ref> و... اشاره کرد
همچنین از میان چهره‌های برجسته ازد می‌‌توان به نام بسیاری از امرا و [[فرماندهان]] بزرگ این [[قبیله]] همچون [[سفیان بن عوف ازدی]] -از اصحاب و [[فرماندار]] ولات صوائف و شواتی در [[زمان معاویه]]- [[صَبْرَة بن شَیْمان]] [[رئیس]] [[أزد]] [[بصره]] و [[فرمانده]] آنان در [[جنگ جمل]]،<ref> خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۳، ص۲۰۰.</ref> [[مخنف بن سلیم بن حارث]] [[صحابی رسول خدا]] {{صل}} و از [[یاران علی]] {{ع}} و [[والی]] آن حضرت در [[اصفهان]]،<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۴۶۷.</ref> [[قدامة بن عجلان ازدی]] [[کارگزار]] علی {{ع}} بر کسگر،<ref> احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۳. نصر بن مزاحم از او با نام قدامة بن مظعون ازدی یاد کرده است. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ۴۴-۴۵.</ref> [[مسعود بن عمرو عَتکی]] بزرگ [[أهل]] [[بصره]] <ref> خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۷، ص۲۱۹.</ref> و... اشاره کرد


ضمن این که بی‌تردید مشهورترین چهره [[فرماندهی]] این [[قبیله]] [[مهلب بن أبی‌صُفره]] و پسرش [[یزید بن مهلب]] از [[أزد]] عُمان<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۶؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۸۷.</ref> هستند. همچنین بواسطه داخل شدن بسیاری از ازدیان به [[مذهب خوارج]]، از [[عبدالله بن وهب راسبی ازدی]]<ref> احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ص۲۰۲</ref> به عنوان چهره [[برتر]] این [[فرقه]] نام برده شده است.
ضمن این که بی‌تردید مشهورترین چهره [[فرماندهی]] این [[قبیله]] [[مهلب بن أبی‌صُفره]] و پسرش [[یزید بن مهلب]] از [[أزد]] عُمان<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۶؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۸۷.</ref> هستند. همچنین بواسطه داخل شدن بسیاری از ازدیان به [[مذهب خوارج]]، از [[عبدالله بن وهب راسبی ازدی]]<ref> احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ص۲۰۲</ref> به عنوان چهره [[برتر]] این [[فرقه]] نام برده شده است.
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش