جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
درباره حوادث خارقالعادهای (مانند: باریدن [[خون]] از [[آسمان]]) که وقوع آنها پس از شهادت امام حسین {{ع}} گزارش شده، چند نکته قابل توجّه است: | درباره حوادث خارقالعادهای (مانند: باریدن [[خون]] از [[آسمان]]) که وقوع آنها پس از شهادت امام حسین {{ع}} گزارش شده، چند نکته قابل توجّه است: | ||
# تحقّق این امور، استحاله [[عقلی]] ندارد (مُحال عقلی نیست). بنا بر این، وقوع آنها بر پایه ادلّه نقلیِ معتبر، قابل [[اثبات]] است؛ | # تحقّق این امور، استحاله [[عقلی]] ندارد (مُحال عقلی نیست). بنا بر این، وقوع آنها بر پایه ادلّه نقلیِ معتبر، قابل [[اثبات]] است؛ | ||
# حوادث خارقالعادهای که از آغاز [[تولد امام حسین]] {{ع}} در [[منابع معتبر شیعه]] و [[اهل]] [[سنّت]] گزارش شده - که به برخی از آنها اشاره شد - | # حوادث خارقالعادهای که از آغاز [[تولد امام حسین]] {{ع}} در [[منابع معتبر شیعه]] و [[اهل]] [[سنّت]] گزارش شده - که به برخی از آنها اشاره شد - به قدری فراواناند که هر پژوهشگر منصفی، میتواند با [[تأمّل]] در این گزارشها، اجمالاً به وقوعشان [[اطمینان]] پیدا کند؛ | ||
# هماکنون در روستای زرآباد<ref>زَرآباد، از روستاهای بخش «اَلَموت» قزوین است. در این روستا، قبر علیِ اصغر، پسر امام کاظم {{ع}}، واقع شده و در نزدیکیهای قبر، درخت چنار بزرگی هست که آن را «چنار خونبار» مینامند. مردم آن منطقه معتقدند که هر ساله در روز عاشورا، شاخهای از این درخت میشکند و از جای آن، خونْ جاری میشود و این، از دیر زمان تاکنون، مشهور است. داستان چنار خونبار زرآباد را بزرگانی در کتابهایشان نوشتهاند، از جمله آیة اللّه سید موسی زرآبادی قزوینی (متوفای ۱۳۵۳ق)، جامع معقول و منقول و صاحب آثاری مفید در فقه و اصول و تفسیر و کلام و علوم دیگر. از جمله آثار مرحوم زرآبادی، کتابی است به نام الکرامات که در کرامت ششم آن، چنین نوشته است: «جاری شدن خون از درخت در روز عاشورا، تا سال ۱۳۲۲ [قمری، سال نگارش این کتاب]، متوقف نشده است». وی آنگاه از پدرش حجة الاسلام آقا سید علی نقل کرده که وی نزدیک سی سال، آن واقعه را به چشم دیده است. او هم از پدرش مرحوم حجة الاسلام آقا سید مهدی نقل کرده که همان ماجرا را مشاهده کرده است. او نیز از پدرش مرحوم آقا میر بزرگ، همین را نقل کرده که همه ساله دیده بوده است. مرحوم سید موسی زرآبادی قدس سره نوشته است که: «ما در سال ۱۳۱۶ [ق]، با تعدادی از علما، از جمله: سید ابراهیم تنکابنی، ملا علی طارمی، ملا محمد زین آبادی و جمعی از طلاب و کسبه، به روستای زرآباد رفتیم و جاری شدن خون را از درخت در نزدیکی ظهر عاشورا دیدیم و سید ابراهیم تنکابنی کسی را فرستاد بالای درخت که با پنبه، مقداری از آن خون را گرفت و آورد. خونِ بسیار خوشبویی بود. بعد، یکی از پیرمردان آن جا، مرحوم حاج حسن سیمیاری، برایم نقل کرد: که: با جدّ شما مرحوم سید مهدی - رحمت خدا بر او - به دیدار همین درخت آمدیم که ناگهان صدای شکستن شاخهای را شنیدیم و دیدیم که خون، از جای شکستگی شاخه، همانند بیرون زدن خون به هنگام فصد (رگ زدن)، جاری شد. وی آنگاه گفت: چشمانم کور شود اگر بخواهم در این باره دروغ بگویم» (إیضاح الحجة فی شرح العروة، ج۲، ص۲۰۸).</ref> [[قزوین]]، درخت چناری وجود دارد که صدها سال [[عمر]] کرده و بر پایه گزارشهای [[متواتر]]، همه ساله در دهم [[محرّم]] (سال [[روز]] [[واقعه عاشورا]])، مادّهای شبیه [[خون]]، از بخشی از شاخههای آن میچکد و هزاران نفر برای [[رؤیت]] این پدیده [[خارقالعاده]]، عاشورای هر سال، به این نقطه [[سفر]] میکنند. نگارنده ([[ریشهری]]) در [[تاریخ]] ۲۵ / ۲ / ۱۳۸۶ (مطابق با ۲۷ [[ربیع الثانی]] ۱۴۲۸) درختِ یادشده را از نزدیک دیدم و [[شهادت]] جمعی از اهالی زرآباد را بر تکرار همه ساله این پدیده شنیدم، بهویژه پیرمردی که حدود ۸۵ سال داشت و چگونگی تکرار آن پدیده را در هر سال و بدون استثنا دیده بود. همچنین یکی از مدرّسانِ معروف حوزه علمیّه [[قم]]، مرحوم [[آیت اللّه]] شیخ [[قدرت اللّه وجدانی فخر سرابی]] (۱۳۱۱-۱۳۷۵ش) در سفر [[حج]] - که تقریباً یک سال قبل از [[وفات]] وی انجام شد - در [[مدینه]] برای دو نفر از همکاران مورد [[وثوق]] اینجانب نقل کرد که [[علامه سید محمد حسین طباطبایی]] (م ۱۳۵۸ش)، مؤلّف گران قدر [[تفسیر المیزان]]، در [[روز عاشورا]]، چگونگیِ خونْ [[گریه]] کردن [[زمین]] را به او نشان داده است<ref>آیت الله وجدانی فخر، برای جناب آقای اجاقنژاد نقل کردهاند که: در یکی از روزهای عاشورا، از نزدیک قبرستان نو (قم) عبور میکردم. استادم علامه طباطبایی را دیدم. پس از سلام و احوالپرسی با اشاره به مناسبت آن روز فرمود: میدانی در روز عاشورا، زمین و آسمان بر امام حسین {{ع}} گریه میکنند؟ گفتم: آری. فرمود: میدانی مرغهای بیابان بر ایشان، گریه میکنند؟ گفتم: آری. فرمود: میدانی ریگهای بیابان، گریه میکنند؟ گفتم: آری. (البته من به احترام استاد، هر چه میگفتند، تصدیق میکردم). در ادامه، علامه دست برد و از زمین، سنگی را برداشت و با دست، آن را مانند پنیر، باز کرد و قطره خونی را در آن، نشان داد و فرمود: اینطور!</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص۶۳۸.</ref> | # هماکنون در روستای زرآباد<ref>زَرآباد، از روستاهای بخش «اَلَموت» قزوین است. در این روستا، قبر علیِ اصغر، پسر امام کاظم {{ع}}، واقع شده و در نزدیکیهای قبر، درخت چنار بزرگی هست که آن را «چنار خونبار» مینامند. مردم آن منطقه معتقدند که هر ساله در روز عاشورا، شاخهای از این درخت میشکند و از جای آن، خونْ جاری میشود و این، از دیر زمان تاکنون، مشهور است. داستان چنار خونبار زرآباد را بزرگانی در کتابهایشان نوشتهاند، از جمله آیة اللّه سید موسی زرآبادی قزوینی (متوفای ۱۳۵۳ق)، جامع معقول و منقول و صاحب آثاری مفید در فقه و اصول و تفسیر و کلام و علوم دیگر. از جمله آثار مرحوم زرآبادی، کتابی است به نام الکرامات که در کرامت ششم آن، چنین نوشته است: «جاری شدن خون از درخت در روز عاشورا، تا سال ۱۳۲۲ [قمری، سال نگارش این کتاب]، متوقف نشده است». وی آنگاه از پدرش حجة الاسلام آقا سید علی نقل کرده که وی نزدیک سی سال، آن واقعه را به چشم دیده است. او هم از پدرش مرحوم حجة الاسلام آقا سید مهدی نقل کرده که همان ماجرا را مشاهده کرده است. او نیز از پدرش مرحوم آقا میر بزرگ، همین را نقل کرده که همه ساله دیده بوده است. مرحوم سید موسی زرآبادی قدس سره نوشته است که: «ما در سال ۱۳۱۶ [ق]، با تعدادی از علما، از جمله: سید ابراهیم تنکابنی، ملا علی طارمی، ملا محمد زین آبادی و جمعی از طلاب و کسبه، به روستای زرآباد رفتیم و جاری شدن خون را از درخت در نزدیکی ظهر عاشورا دیدیم و سید ابراهیم تنکابنی کسی را فرستاد بالای درخت که با پنبه، مقداری از آن خون را گرفت و آورد. خونِ بسیار خوشبویی بود. بعد، یکی از پیرمردان آن جا، مرحوم حاج حسن سیمیاری، برایم نقل کرد: که: با جدّ شما مرحوم سید مهدی - رحمت خدا بر او - به دیدار همین درخت آمدیم که ناگهان صدای شکستن شاخهای را شنیدیم و دیدیم که خون، از جای شکستگی شاخه، همانند بیرون زدن خون به هنگام فصد (رگ زدن)، جاری شد. وی آنگاه گفت: چشمانم کور شود اگر بخواهم در این باره دروغ بگویم» (إیضاح الحجة فی شرح العروة، ج۲، ص۲۰۸).</ref> [[قزوین]]، درخت چناری وجود دارد که صدها سال [[عمر]] کرده و بر پایه گزارشهای [[متواتر]]، همه ساله در دهم [[محرّم]] (سال [[روز]] [[واقعه عاشورا]])، مادّهای شبیه [[خون]]، از بخشی از شاخههای آن میچکد و هزاران نفر برای [[رؤیت]] این پدیده [[خارقالعاده]]، عاشورای هر سال، به این نقطه [[سفر]] میکنند. نگارنده ([[ریشهری]]) در [[تاریخ]] ۲۵ / ۲ / ۱۳۸۶ (مطابق با ۲۷ [[ربیع الثانی]] ۱۴۲۸) درختِ یادشده را از نزدیک دیدم و [[شهادت]] جمعی از اهالی زرآباد را بر تکرار همه ساله این پدیده شنیدم، بهویژه پیرمردی که حدود ۸۵ سال داشت و چگونگی تکرار آن پدیده را در هر سال و بدون استثنا دیده بود. همچنین یکی از مدرّسانِ معروف حوزه علمیّه [[قم]]، مرحوم [[آیت اللّه]] شیخ [[قدرت اللّه وجدانی فخر سرابی]] (۱۳۱۱-۱۳۷۵ش) در سفر [[حج]] - که تقریباً یک سال قبل از [[وفات]] وی انجام شد - در [[مدینه]] برای دو نفر از همکاران مورد [[وثوق]] اینجانب نقل کرد که [[علامه سید محمد حسین طباطبایی]] (م ۱۳۵۸ش)، مؤلّف گران قدر [[تفسیر المیزان]]، در [[روز عاشورا]]، چگونگیِ خونْ [[گریه]] کردن [[زمین]] را به او نشان داده است<ref>آیت الله وجدانی فخر، برای جناب آقای اجاقنژاد نقل کردهاند که: در یکی از روزهای عاشورا، از نزدیک قبرستان نو (قم) عبور میکردم. استادم علامه طباطبایی را دیدم. پس از سلام و احوالپرسی با اشاره به مناسبت آن روز فرمود: میدانی در روز عاشورا، زمین و آسمان بر امام حسین {{ع}} گریه میکنند؟ گفتم: آری. فرمود: میدانی مرغهای بیابان بر ایشان، گریه میکنند؟ گفتم: آری. فرمود: میدانی ریگهای بیابان، گریه میکنند؟ گفتم: آری. (البته من به احترام استاد، هر چه میگفتند، تصدیق میکردم). در ادامه، علامه دست برد و از زمین، سنگی را برداشت و با دست، آن را مانند پنیر، باز کرد و قطره خونی را در آن، نشان داد و فرمود: اینطور!</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص۶۳۸.</ref> | ||