غفلت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
خط ۳۸: خط ۳۸:
* این [[آیات]] به وضوح بر تأثیر عمل در [[جان]] [[آدمی]]، و چگونگی آن تأثیر دلالت می‌نماید. بر این اساس، آشکار می‌شود که به واسطه [[اعمال]] [[زشت]] و [[صفات ناپسند]]، [[هویّت]] و ذات انسانی به حیوان تبدیل شده، در [[قیامت]] تمامی [[مردم]] او را به همان صورت مشاهده خواهند کرد. طُرفه آنکه آنان که از چشمی [[بینا]] برخوردارند، در همین [[دنیا]] نیز بدکاران را به صورت واقعی خویش می‌بینند.
* این [[آیات]] به وضوح بر تأثیر عمل در [[جان]] [[آدمی]]، و چگونگی آن تأثیر دلالت می‌نماید. بر این اساس، آشکار می‌شود که به واسطه [[اعمال]] [[زشت]] و [[صفات ناپسند]]، [[هویّت]] و ذات انسانی به حیوان تبدیل شده، در [[قیامت]] تمامی [[مردم]] او را به همان صورت مشاهده خواهند کرد. طُرفه آنکه آنان که از چشمی [[بینا]] برخوردارند، در همین [[دنیا]] نیز بدکاران را به صورت واقعی خویش می‌بینند.
* آری! [[توبه]] همچون نمک‌زاری است که سگ در آن افتد، و پس از چندی [[پاک]] و [[پاکیزه]] شود؛ چه به وسیله [[توبه]] [[باطن]] [[انسان]] [[پاک]] می‌شود، و همان‌گونه که ظاهر او صورتی انسانی دارد، باطنش نیز صورتی این‌گونه خواهد یافت: {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدی‌هایشان می‌گرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>.
* آری! [[توبه]] همچون نمک‌زاری است که سگ در آن افتد، و پس از چندی [[پاک]] و [[پاکیزه]] شود؛ چه به وسیله [[توبه]] [[باطن]] [[انسان]] [[پاک]] می‌شود، و همان‌گونه که ظاهر او صورتی انسانی دارد، باطنش نیز صورتی این‌گونه خواهد یافت: {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدی‌هایشان می‌گرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>.
* اگر این [[رذیلت]] را هیچ مضرّتی جز از پذیرفته نشدن [[اعمال]] نیکوی [[انسان]] نبود- هرچند آن [[اعمال]] در کمال درستی انجام شده باشد-، باز کافی بود تا [[آدمی]] دست در کار همّت برد، و خود را از شرّ آن وارهاند؛ چه تنها [[اعمال]] [[متّقیان]] پذیرفته می‌شود و بس: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>.
* اگر این [[رذیلت]] را هیچ مضرّتی جز از پذیرفته نشدن [[اعمال]] نیکوی [[انسان]] نبود- هرچند آن [[اعمال]] در کمال درستی انجام شده باشد- باز کافی بود تا [[آدمی]] دست در کار همّت برد، و خود را از شرّ آن وارهاند؛ چه تنها [[اعمال]] [[متّقیان]] پذیرفته می‌شود و بس: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>.
* نیز [[گذشت]] که پذیرش تمامی [[اعمال]] در گرو پذیرش [[نماز]] است، و پذیرش [[نماز]] نیز در گرو توجّه و [[حضور قلب]]: "[[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرمایند: شخصی به شصت و یا هفتاد سالگی می‌رسد، در حالی که [[خداوند]] حتّی یک [[نماز]] از او قبول نمی‌کند" <ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: يَمْضِي عَلَى الرَّجُلِ سِتُّونَ سَنَةً أَوْ سَبْعُونَ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً}}؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۰۲.</ref>.
* نیز [[گذشت]] که پذیرش تمامی [[اعمال]] در گرو پذیرش [[نماز]] است، و پذیرش [[نماز]] نیز در گرو توجّه و [[حضور قلب]]: "[[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرمایند: شخصی به شصت و یا هفتاد سالگی می‌رسد، در حالی که [[خداوند]] حتّی یک [[نماز]] از او قبول نمی‌کند" <ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: يَمْضِي عَلَى الرَّجُلِ سِتُّونَ سَنَةً أَوْ سَبْعُونَ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً}}؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۰۲.</ref>.
* آری! اینکه فعلی بتواند [[تکلیف]] شرعی [[انسان]] را رفع کند و ثوابی بر آن مترتّب شود، مسأله‌ای است و اینکه آن فعلْ [[انسان]] را به ساحت ربوبی نزدیک کرده در مسیر [[سلوک]] عصای دست او باشد، مسأله‌ای دیگر است؛ این دو مسأله سخت از یکدیگر دور است و نمی‌توان به صرف حصول یکی، آن دیگری را نیز حاصل شده دانست. به این [[حدیث نبوی]] بنگرید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۱.</ref>:[[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرمایند: "دو مرد از [[امّت]] من به [[نماز]] می‌ایستند و [[رکوع]] و سجودی مشابه هم انجام می‌دهند، امّا فاصله میان [[نماز]] آن دو مانند فاصله میان [[آسمان]] و [[زمین]] است"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}:إِنَّ الرَّجُلَيْنِ مِنْ أُمَّتِي يَقُومَانِ فِي الصَّلَاةِ وَ رُكُوعُهُمَا وَ سُجُودُهُمَا وَاحِدٌ وَ إِنَّ مَا بَيْنَ صَلَاتَيْهِمَا مِثْلُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ‌}}؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۸.</ref>؛  
* آری! اینکه فعلی بتواند [[تکلیف]] شرعی [[انسان]] را رفع کند و ثوابی بر آن مترتّب شود، مسأله‌ای است و اینکه آن فعلْ [[انسان]] را به ساحت ربوبی نزدیک کرده در مسیر [[سلوک]] عصای دست او باشد، مسأله‌ای دیگر است؛ این دو مسأله سخت از یکدیگر دور است و نمی‌توان به صرف حصول یکی، آن دیگری را نیز حاصل شده دانست. به این [[حدیث نبوی]] بنگرید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۱.</ref>:[[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرمایند: "دو مرد از [[امّت]] من به [[نماز]] می‌ایستند و [[رکوع]] و سجودی مشابه هم انجام می‌دهند، امّا فاصله میان [[نماز]] آن دو مانند فاصله میان [[آسمان]] و [[زمین]] است"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}:إِنَّ الرَّجُلَيْنِ مِنْ أُمَّتِي يَقُومَانِ فِي الصَّلَاةِ وَ رُكُوعُهُمَا وَ سُجُودُهُمَا وَاحِدٌ وَ إِنَّ مَا بَيْنَ صَلَاتَيْهِمَا مِثْلُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ‌}}؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۸.</ref>؛  
خط ۵۲: خط ۵۲:
=== مرتبه دوّم ===
=== مرتبه دوّم ===
* [[غفلت]] از خود [[قلب]] است؛ بدین معنی که [[آدمی]] از [[قلب]] خود غافل شده آن‌سان که به مادّیات می‌پردازد، به [[قلب]] خویشتن نپردازد. [[حضرت حق]] با اشاره به این حالت می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref>.
* [[غفلت]] از خود [[قلب]] است؛ بدین معنی که [[آدمی]] از [[قلب]] خود غافل شده آن‌سان که به مادّیات می‌پردازد، به [[قلب]] خویشتن نپردازد. [[حضرت حق]] با اشاره به این حالت می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref>.
* در این حالت، شیطان‌ها [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرده در این [[جایگاه]] بلند مرتبه - که [[امانت]] [[حضرت حق]] نزد [[بنده]] اوست-، داخل شده آن را به تصرّف در می‌آورند: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>.
* در این حالت، شیطان‌ها [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرده در این [[جایگاه]] بلند مرتبه - که [[امانت]] [[حضرت حق]] نزد [[بنده]] اوست- داخل شده آن را به تصرّف در می‌آورند: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>.
* گویا منظور از "[[امانت]]" در این [[آیه شریفه]]، هرچند به وجه مطابقت با مصادیق بارز باشد، همین [[قلب]] است که در تمامی عوالم وجود هیچ چیزی پر ارزش‌تر، نفیس‌تر و وسیع‌تر از آن وجود ندارد. [[حضرت حق]] در [[حدیثی قدسی]] می‌فرماید: "مرا آسمانم و زمینم در بر نمی گیرد، اما [[قلب]] [[بنده]] مؤمنم وسعت دارد که مرا در برگیرد"<ref>{{متن حدیث|لَمْ يَسَعْنِي سَمَائِي وَ لَا أَرْضِي وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِنِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۹.</ref>؛ نیز در خبر است که: "[[قلب]] [[مؤمن]] [[عرش]] [[خداوند]] است" <ref>{{متن حدیث|قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۹.</ref>.
* گویا منظور از "[[امانت]]" در این [[آیه شریفه]]، هرچند به وجه مطابقت با مصادیق بارز باشد، همین [[قلب]] است که در تمامی عوالم وجود هیچ چیزی پر ارزش‌تر، نفیس‌تر و وسیع‌تر از آن وجود ندارد. [[حضرت حق]] در [[حدیثی قدسی]] می‌فرماید: "مرا آسمانم و زمینم در بر نمی گیرد، اما [[قلب]] [[بنده]] مؤمنم وسعت دارد که مرا در برگیرد"<ref>{{متن حدیث|لَمْ يَسَعْنِي سَمَائِي وَ لَا أَرْضِي وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِنِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۹.</ref>؛ نیز در خبر است که: "[[قلب]] [[مؤمن]] [[عرش]] [[خداوند]] است" <ref>{{متن حدیث|قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۹.</ref>.
* آری! [[انسان]] بر خویشتن به [[سختی]] [[ظلمت]] کرده که [[خداوند]] را با [[شیاطین]] عوض نموده، و پس از آنکه او را از خانه‌اش خارج ساخته [[شیاطین]] را جایگزین او ساخته است. گذشته از اینکه [[انسان]] به‌سختی [[ظالم]] است، [[نادان]] و [[جاهل]] نیز هست!، [[جاهلی]] که نه خود را شناخته و نه [[قدر]] خود را، تا به [[مقام]] لقاء او رسد و دست‌کم مراتب پایین لقاء را دریابد. [[انسان]] در این دنیای مادّی همچون کرمی که بر خود می‌تند، در مادّیات [[غوطه]] می‌خورد تا سرانجام تمامی راه‌های کمال را برخود بندد و از همه مراتب آن بازماند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۴.</ref>.
* آری! [[انسان]] بر خویشتن به [[سختی]] [[ظلمت]] کرده که [[خداوند]] را با [[شیاطین]] عوض نموده، و پس از آنکه او را از خانه‌اش خارج ساخته [[شیاطین]] را جایگزین او ساخته است. گذشته از اینکه [[انسان]] به‌سختی [[ظالم]] است، [[نادان]] و [[جاهل]] نیز هست!، [[جاهلی]] که نه خود را شناخته و نه [[قدر]] خود را، تا به [[مقام]] لقاء او رسد و دست‌کم مراتب پایین لقاء را دریابد. [[انسان]] در این دنیای مادّی همچون کرمی که بر خود می‌تند، در مادّیات [[غوطه]] می‌خورد تا سرانجام تمامی راه‌های کمال را برخود بندد و از همه مراتب آن بازماند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۴.</ref>.
خط ۶۳: خط ۶۳:
:*{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ}}<ref>«و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ}}<ref>«و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه می‌برم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز * که در دل‌های آدمیان وسوسه می‌افکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۶.</ref>.
:*{{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه می‌برم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز * که در دل‌های آدمیان وسوسه می‌افکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۶.</ref>.
* آن‌گونه که از این کتاب [[مقدّس]] آشکار می‌شود، دو کلمه "[[شیطان]]" و "[[شیاطین]]" شامل تمامی [[شیاطین]] جنّی و انسی می‌شود. آری در جایی که مطلبی خاص پیرامون [[شیطانی]] خاص ذکر شود، نمی‌توان آن [[حکم]] را به دیگر موارد مشابه سرایت داد؛ امّا در غیر این صورت همه آن چیزی که درباره [[شیاطین]] آمده، به یکایک آنان- که شامل شیطان‌های انسی نیز می‌گردد-، قابل تسرّی خواهد بود. به عنوان نمونه، در این دو [[آیه شریفه]] کلمه [[شیطان]] فقط ویژه [[شیاطین]] انسی بوده، به دیگر انواع ابلیس‌ها سرایت نخواهد داشت:
* آن‌گونه که از این کتاب [[مقدّس]] آشکار می‌شود، دو کلمه "[[شیطان]]" و "[[شیاطین]]" شامل تمامی [[شیاطین]] جنّی و انسی می‌شود. آری در جایی که مطلبی خاص پیرامون [[شیطانی]] خاص ذکر شود، نمی‌توان آن [[حکم]] را به دیگر موارد مشابه سرایت داد؛ امّا در غیر این صورت همه آن چیزی که درباره [[شیاطین]] آمده، به یکایک آنان- که شامل شیطان‌های انسی نیز می‌گردد- قابل تسرّی خواهد بود. به عنوان نمونه، در این دو [[آیه شریفه]] کلمه [[شیطان]] فقط ویژه [[شیاطین]] انسی بوده، به دیگر انواع ابلیس‌ها سرایت نخواهد داشت:
:*{{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.</ref>؛
خط ۷۰: خط ۷۰:
:*{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ}}<ref>«(اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>؛
:*{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ}}<ref>«(اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ}}<ref>«مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۷.</ref>.
:*{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ}}<ref>«مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۷.</ref>.
* [[غفلت]] از [[یاد خدا]] اگر به صورت ملکه درآید، و بر [[جان]] [[آدمی]] نشیند، گذشته از این عواقب - که نوعاً به [[قیامت]] و مراتب آن باز می‌گردد -، در [[دنیا]] نیز عواقبی سخت برای [[انسان]] به همراه خواهد داشت؛ عواقبی که می‌توان آن را نتایج مادّی [[غفلت]] از [[حضرت حق]] دانست. کمترین نتیجه‌ای که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد، [[هجوم]] اندوه‌ها، غم‌ها، گره‌ها و عقده‌های روحی و دیگر بیماری‌های نفْسی این‌گونه است. شماری از این مشکلات روحی و جسمی در [[قرآن کریم]] به اشاره گرفته شده است؛ به این نمونه‌ها بنگرید:
* [[غفلت]] از [[یاد خدا]] اگر به صورت ملکه درآید، و بر [[جان]] [[آدمی]] نشیند، گذشته از این عواقب - که نوعاً به [[قیامت]] و مراتب آن باز می‌گردد - در [[دنیا]] نیز عواقبی سخت برای [[انسان]] به همراه خواهد داشت؛ عواقبی که می‌توان آن را نتایج مادّی [[غفلت]] از [[حضرت حق]] دانست. کمترین نتیجه‌ای که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد، [[هجوم]] اندوه‌ها، غم‌ها، گره‌ها و عقده‌های روحی و دیگر بیماری‌های نفْسی این‌گونه است. شماری از این مشکلات روحی و جسمی در [[قرآن کریم]] به اشاره گرفته شده است؛ به این نمونه‌ها بنگرید:
:*{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>؛
:*{{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ}}<ref>«حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد؛ از آنچه به چنگ آورده‌اند چیزی در کف ندارند؛ این همان گمراهی ژرف است» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.</ref>؛
:*{{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ}}<ref>«حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد؛ از آنچه به چنگ آورده‌اند چیزی در کف ندارند؛ این همان گمراهی ژرف است» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.</ref>؛
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش