ملیکه بنت کعب لیثی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
 
خط ۴: خط ۴:
'''ملیکه بنت کعب لیثی'''<ref>ابن‌سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۱۱۷؛ ابن‌عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۳۱.</ref> و به [[نقلی]] [[کنانی]]<ref> عسقلانی، ابن‌حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ج۸، ص۳۲.</ref> را یکی از [[همسران رسول خدا]] {{صل}} گفته‌اند که هم از نظر [[جمال]] بی‌نظیر بود و هم از نظر [[جوانی]] از دیگر [[همسران پیامبر]] {{صل}} به ویژه [[عایشه]] جوان‌تر بود. از این‌رو عایشه جهت خلاصی از دست این هووی زیباتر و جوان‌تر خود، با ترفندی عجیب موجب شد تا [[رسول خدا]] {{صل}} او را [[طلاق]] دهد.
'''ملیکه بنت کعب لیثی'''<ref>ابن‌سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۱۱۷؛ ابن‌عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۳۱.</ref> و به [[نقلی]] [[کنانی]]<ref> عسقلانی، ابن‌حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ج۸، ص۳۲.</ref> را یکی از [[همسران رسول خدا]] {{صل}} گفته‌اند که هم از نظر [[جمال]] بی‌نظیر بود و هم از نظر [[جوانی]] از دیگر [[همسران پیامبر]] {{صل}} به ویژه [[عایشه]] جوان‌تر بود. از این‌رو عایشه جهت خلاصی از دست این هووی زیباتر و جوان‌تر خود، با ترفندی عجیب موجب شد تا [[رسول خدا]] {{صل}} او را [[طلاق]] دهد.


در توصیف این ماجرا [[منابع اهل سنت]] چنین [[روایت]] کرده‌اند که: رسول خدا {{صل}} در [[سال هشتم هجری]] و در پی [[فتح مکه]] (سال هشتم هجری) با ملیکه بنت کعب - که پدرش در واقعه فتح مکه به دست [[خالد بن ولید]] کشته شده بود -، [[ازدواج]] کرد. ملیکه به [[زیبایی]] [[خیره]] کننده‌اش زبانزد بود. عایشه بعد از این [[ازدواج]]، بر او وارد شد و گفت: «تو [[حیا]] نمی‌کنی با کسی ازدواج می‌کنی که پدرت را - در [[روز]] [[فتح]] - کشته است؟ از او به [[خدا]] [[پناه]] ببر تا خدا تو را پناه خود گیرد». ملیکه بر [[نبی اکرم]] {{صل}} وارد شد و گفت: «از تو به خدا پناه می‌برم». [[پیامبر]] {{صل}} از او روی برگرداند و سپس وی را طلاق داد.<ref>الماوردی البصری الشافعی، علی بن محمد بن حبیب؛ الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی و هو شرح مختصر المزنی، تحقیق الشیخ علی محمد معوض و الشیخ عادل احمد الموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، الطبعة الاولی، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۸. و با اختلاف: بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹، ج۱، ص۴۵۸.</ref> [[اقوام]] و [[خویشان]] ملیکه بعد از این اتفاق، نزد پیامبر {{صل}} رفتند و گفتند: «یا [[رسول الله]] {{صل}} او خردسال است و [[ضعیف]] الرأی، از او درگذر؛ او [[فریب]] [[عایشه]] را خورده، به او [[رجوع]] کن». اما [[حضرت]] نپذیرفت. پس [[اقوام]] [[ملیکه]] از ایشان اجازه خواستند تا ملیکه را به [[ازدواج]] یکی از نزدیکانش از [[قبیله]] بنی‌عذره در آورند. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز اجازه فرمود.<ref> ابن‌حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۳۲؛ ابن‌کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر؛ البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶، ج۵، ص۲۹۹.</ref> پس او با آن مرد عذری ازدواج نمود.<ref> ابن‌سعد؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۱۷.</ref> نقل است که [[واقدی]] [[روایت]] فوق را [[ضعیف]] برشمرده و در باب نادرستی این روایت بر این مطلب استناد کرده که: «عایشه در [[سفر]] [[فتح مکه]] همراه [[پیامبر]] {{صل}} نبوده است تا به آن [[زن]] چنین گفته باشد».<ref> ابن‌سعد؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۱۷؛ ابن‌عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۳۲.</ref>  
در توصیف این ماجرا [[منابع اهل سنت]] چنین [[روایت]] کرده‌اند که: رسول خدا {{صل}} در [[سال هشتم هجری]] و در پی [[فتح مکه]] (سال هشتم هجری) با ملیکه بنت کعب - که پدرش در واقعه فتح مکه به دست [[خالد بن ولید]] کشته شده بود - [[ازدواج]] کرد. ملیکه به [[زیبایی]] [[خیره]] کننده‌اش زبانزد بود. عایشه بعد از این [[ازدواج]]، بر او وارد شد و گفت: «تو [[حیا]] نمی‌کنی با کسی ازدواج می‌کنی که پدرت را - در [[روز]] [[فتح]] - کشته است؟ از او به [[خدا]] [[پناه]] ببر تا خدا تو را پناه خود گیرد». ملیکه بر [[نبی اکرم]] {{صل}} وارد شد و گفت: «از تو به خدا پناه می‌برم». [[پیامبر]] {{صل}} از او روی برگرداند و سپس وی را طلاق داد.<ref>الماوردی البصری الشافعی، علی بن محمد بن حبیب؛ الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی و هو شرح مختصر المزنی، تحقیق الشیخ علی محمد معوض و الشیخ عادل احمد الموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، الطبعة الاولی، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۸. و با اختلاف: بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹، ج۱، ص۴۵۸.</ref> [[اقوام]] و [[خویشان]] ملیکه بعد از این اتفاق، نزد پیامبر {{صل}} رفتند و گفتند: «یا [[رسول الله]] {{صل}} او خردسال است و [[ضعیف]] الرأی، از او درگذر؛ او [[فریب]] [[عایشه]] را خورده، به او [[رجوع]] کن». اما [[حضرت]] نپذیرفت. پس [[اقوام]] [[ملیکه]] از ایشان اجازه خواستند تا ملیکه را به [[ازدواج]] یکی از نزدیکانش از [[قبیله]] بنی‌عذره در آورند. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز اجازه فرمود.<ref> ابن‌حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۳۲؛ ابن‌کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر؛ البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶، ج۵، ص۲۹۹.</ref> پس او با آن مرد عذری ازدواج نمود.<ref> ابن‌سعد؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۱۷.</ref> نقل است که [[واقدی]] [[روایت]] فوق را [[ضعیف]] برشمرده و در باب نادرستی این روایت بر این مطلب استناد کرده که: «عایشه در [[سفر]] [[فتح مکه]] همراه [[پیامبر]] {{صل}} نبوده است تا به آن [[زن]] چنین گفته باشد».<ref> ابن‌سعد؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۱۷؛ ابن‌عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۳۲.</ref>  


در روایتی دیگر، از [[عطاء بن یزید جندعی]] نقل شده که رسول خدا {{صل}} در [[رمضان]] [[سال هشتم هجری]] با ملیکه بنت کعب ازدواج نمود و با او زفاف نمود. ملیکه همچنان در [[عقد]] [[ازدواج پیامبر]] {{صل}} بود تا این که در [[خانه]] حضرت از [[دنیا]] رفت.<ref> ابن‌کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرف للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۳۹۵ق، ج۴، ص۵۹۲؛ ابن‌حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۳۲.</ref> اما [[محمد بن عمر واقدی]] این روایت را هم رد کرده، مدعی شده که: «[[زهری]] و جمیع [[اصحاب]] ما منکر این مطلب‌اند و معتقدند رسول خدا {{صل}} به طور قطع با ملیکه ازدواج نکرده است».<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۸-۴۵۹.</ref>
در روایتی دیگر، از [[عطاء بن یزید جندعی]] نقل شده که رسول خدا {{صل}} در [[رمضان]] [[سال هشتم هجری]] با ملیکه بنت کعب ازدواج نمود و با او زفاف نمود. ملیکه همچنان در [[عقد]] [[ازدواج پیامبر]] {{صل}} بود تا این که در [[خانه]] حضرت از [[دنیا]] رفت.<ref> ابن‌کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرف للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۳۹۵ق، ج۴، ص۵۹۲؛ ابن‌حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۳۲.</ref> اما [[محمد بن عمر واقدی]] این روایت را هم رد کرده، مدعی شده که: «[[زهری]] و جمیع [[اصحاب]] ما منکر این مطلب‌اند و معتقدند رسول خدا {{صل}} به طور قطع با ملیکه ازدواج نکرده است».<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۸-۴۵۹.</ref>
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش