جز
جایگزینی متن - 'موضعی' به 'مکانی'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'موضعی' به 'مکانی') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ابوالسرایا مدتی طولانی در کنار پلی که بر روی [[فرات]] بود ایستاد، مردی از [[اهل بغداد]] بیرون آمد و او را دشنام میداد، ابوالسرایا آنگاه از پشت سر بر آنها حمله نمود تا به جایگاه اول خود بازگشت و در آنجا ایستاد در حالی که نفس میزد و [[خون]] از [[زره]] او نمایان بود، سپس غلام خود سیار را طلبید و او را با گروهی از اصحابش فرستاد و به او دستور داد برود و هر وقت که پشت سر سپاه [[دشمن]] رسید از آنجا به دشمن حمله کند. | ابوالسرایا مدتی طولانی در کنار پلی که بر روی [[فرات]] بود ایستاد، مردی از [[اهل بغداد]] بیرون آمد و او را دشنام میداد، ابوالسرایا آنگاه از پشت سر بر آنها حمله نمود تا به جایگاه اول خود بازگشت و در آنجا ایستاد در حالی که نفس میزد و [[خون]] از [[زره]] او نمایان بود، سپس غلام خود سیار را طلبید و او را با گروهی از اصحابش فرستاد و به او دستور داد برود و هر وقت که پشت سر سپاه [[دشمن]] رسید از آنجا به دشمن حمله کند. | ||
غلام او با سپاهیانش حرکت کرد و همانگونه که ابوالسرایا به او دستور داده بود انجام داد. [[ابوالسرایا]] به اهل کوفه فریاد زد: [[حمله]] کنید و خود حمله کرد و آنها هم به دنبال او حرکت کردند. ابوالسرایا فریاد زد: هر کس از اسب خود فرود آید، در [[امان]] است. پس سپاه زهیر بن مسیب از اسبهایشان فرود آمدند و سپاه ابوالسرایا سواره بودند و آنها را تعقیب کردند تا از شاهی<ref>شاهی: نام | غلام او با سپاهیانش حرکت کرد و همانگونه که ابوالسرایا به او دستور داده بود انجام داد. [[ابوالسرایا]] به اهل کوفه فریاد زد: [[حمله]] کنید و خود حمله کرد و آنها هم به دنبال او حرکت کردند. ابوالسرایا فریاد زد: هر کس از اسب خود فرود آید، در [[امان]] است. پس سپاه زهیر بن مسیب از اسبهایشان فرود آمدند و سپاه ابوالسرایا سواره بودند و آنها را تعقیب کردند تا از شاهی<ref>شاهی: نام مکانی نزدیک قادسیه میباشد. مراصد الاطلاع، ج۲، ص۷۷۷.</ref> گذشتند. [[اهل کوفه]] غنیمتهای بسیاری به دست آوردند که کسی مانند آن را به دست نیاورده بود. | ||
چون [[جنگ]] به پایان رسید ابوالسرایا با گروه بسیاری از [[اسیران]] و سرهای زیادی که بر سر نیزهها بود و یا به گردن اسبان آویخته شده بود وارد کوفه شدند و کسانی که از اهل کوفه با او بودند در حالی وارد [[شهر]] خود شدند که بر اسبهایشان سوار و [[سلاح]] بر تن داشتند و خوشحال از [[پیروزی]] و آنچه [[غنیمت]] به دست آورده بودند<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص۵۱۵ ـ ۵۲۰.</ref>. | چون [[جنگ]] به پایان رسید ابوالسرایا با گروه بسیاری از [[اسیران]] و سرهای زیادی که بر سر نیزهها بود و یا به گردن اسبان آویخته شده بود وارد کوفه شدند و کسانی که از اهل کوفه با او بودند در حالی وارد [[شهر]] خود شدند که بر اسبهایشان سوار و [[سلاح]] بر تن داشتند و خوشحال از [[پیروزی]] و آنچه [[غنیمت]] به دست آورده بودند<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص۵۱۵ ـ ۵۲۰.</ref>. |