←وفد قبیله طی
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
از این قبیله، ابتدا دو نفر [[خدمت]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} آمدند. "[[عامر بن طفیل]]"<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶.</ref> و به [[نقلی]] "بجیرة بن فراس"<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۳۹.</ref> به پیامبر{{صل}} عرض کرد: "اگر من [[مسلمان]] شوم چه امتیازی برای من خواهد بود". حضرت فرمود: "آنچه برای همه [[مسلمانان]] است برای تو هم خواهد بود و هر وظیفهای که ایشان دارند تو هم خواهی داشت". سپس او از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال کرد: "آیا پس از خود، [[فرماندهی]] (امر [[حکومت]]) را برای من قرار میدهی؟" پیامبر با این خواسته او موافقت نکرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. حضرت، طبق [[نقلی]] فرمود: "این امر به دست خداست و برای هر کسی که خواسته باشد آن را قرار میدهد"<ref>{{متن حدیث|الأمر الى اللّه يضعه حيث يشاء}}؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۰.</ref>. او سپس فرماندهی بر [[بادیهنشینان]] را خواستار شد. باز هم پیامبر{{صل}} موافقت نکرد. سپس [[عامر]]، حضرت را [[تهدید]] کرد. آن بزرگوار از [[خدا]] خواست [[شر]] او را کفایت کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. پس از او افراد دیگری از قبیلهاش نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[مسلمان]] شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|وفود]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۳۸۴.</ref> | از این قبیله، ابتدا دو نفر [[خدمت]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} آمدند. "[[عامر بن طفیل]]"<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶.</ref> و به [[نقلی]] "بجیرة بن فراس"<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۳۹.</ref> به پیامبر{{صل}} عرض کرد: "اگر من [[مسلمان]] شوم چه امتیازی برای من خواهد بود". حضرت فرمود: "آنچه برای همه [[مسلمانان]] است برای تو هم خواهد بود و هر وظیفهای که ایشان دارند تو هم خواهی داشت". سپس او از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال کرد: "آیا پس از خود، [[فرماندهی]] (امر [[حکومت]]) را برای من قرار میدهی؟" پیامبر با این خواسته او موافقت نکرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. حضرت، طبق [[نقلی]] فرمود: "این امر به دست خداست و برای هر کسی که خواسته باشد آن را قرار میدهد"<ref>{{متن حدیث|الأمر الى اللّه يضعه حيث يشاء}}؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۰.</ref>. او سپس فرماندهی بر [[بادیهنشینان]] را خواستار شد. باز هم پیامبر{{صل}} موافقت نکرد. سپس [[عامر]]، حضرت را [[تهدید]] کرد. آن بزرگوار از [[خدا]] خواست [[شر]] او را کفایت کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. پس از او افراد دیگری از قبیلهاش نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[مسلمان]] شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|وفود]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۳۸۴.</ref> | ||
=== | === وفد [[قبیله طی]] === | ||
پانزده نفر از این [[قبیله]] به حضور پیامبر{{صل}} رسیدند. سالار این گروه، "[[زید الخیل]]" بود. [[خاتم انبیا]]{{صل}}، [[اسلام]] را بر آنها عرضه کرد و ایشان همگی مسلمان شدند. سپس هدایایی به آنها داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. پیامبر{{صل}} درباره زید الخیل فرمود: "هر مردی از [[اعراب]] را که برای من توصیف کردند، کمتر از آنچه گفته بودند دیدم، به جز زید الخیل". پیامبر{{صل}} اندکی بعد، نام او را "[[زید الخیر]]" گذاشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۷۷.</ref>.<ref>یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله، وفود (مقاله)|وفود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۸۴.</ref> | پانزده نفر از این [[قبیله]] به حضور پیامبر{{صل}} رسیدند. سالار این گروه، "[[زید الخیل]]" بود. [[خاتم انبیا]]{{صل}}، [[اسلام]] را بر آنها عرضه کرد و ایشان همگی مسلمان شدند. سپس هدایایی به آنها داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. پیامبر{{صل}} درباره زید الخیل فرمود: "هر مردی از [[اعراب]] را که برای من توصیف کردند، کمتر از آنچه گفته بودند دیدم، به جز زید الخیل". پیامبر{{صل}} اندکی بعد، نام او را "[[زید الخیر]]" گذاشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۷۷.</ref>.<ref>یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله، وفود (مقاله)|وفود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۸۴.</ref> | ||