علم الیقین معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==چیستی علم الیقین و برخورداری امام از آن==
*یقین لفظ مشترکی است که دو فریق آن را بر دو معنی مختلف اطلاق می‌کنند. اهل نظر و متکلمان "عدم شک" را گویند؛ چه میل نفس را به تصدیق چیزی، چهار مقام است: اول آن که تصدیق و تکذیب برابر بود و این را "شک" خوانند. دوم آن که نفس تو به یکی از این دو حکم میل کند، با آن که امکان نقیض آن هم بدانی، و لکن امکانی که مانع ترجیح اول نباشد، و این "ظن" است. سوم آن که میل نفس به تصدیق، غالب باشد و نقیض آن در خاطر نه. و اگر در خاطر آید، نفس آن را قبول نکند، و لکن آن حال، از معرفتی محقق نباشد. چه اگر صاحب آن مقام نیکو تأمل کند و گوش به تشکیک و تجویز دارد، تجویز آن را در نفس خود هم مجالی بیند و این، اعتقادی متقارب یقین است. چهارم معرفت حقیقت، از برهانی که در آن هیچ شکی نباشد، حاصل شود و تشکیک در آن صورت نبندد. و چون وجود و امکان شک، ممتنع باشد، متکلمان آن را "یقین" خوانند.<ref>احیاء علوم الدین، ص ۲۱۳.</ref> [[عزالدین محمود کاشانی]] یقین را عبارت از ظهور نور حقیقت، در حالت کشف استار بشریت، به شهادت وجد و ذوق، نه به دلالت عقل و نقل می‌داند و عقیده دارد مادام که آن نور از ورای حجاب می‌نماید، آن را نور ایمان خوانند و چون از حجاب، مکشوف گردد، آن را "نوریقین" خوانند و در حقیقت یک نور بیش نیست. همان نور ایمان وقتی مباشر دل گردد بی حجاب بشریت "نور یقین" بود، و تا بقایای وجود است، پیوسته از زمین بشریت نمیم صفات بشری متصاعد می‌شود و گاه گاه منقشع می‌گردد، و به طریق وجد، دل از لمعان آن نور، ذوق می‌یابد، چنان که سرمازده ای که ناگاه نور آفتاب بر او بتابد و از اثر شعاع و حرارت آن ذوقی و راحتی بیابد.<ref>مصباح الهدایه، ص ۷۵.</ref> [[عزالدین محمود کاشانی]] برای یقین سه وجه قایل است: اول علم الیقین و مثالش آن است که کسی به استدلال از مشاهده شعاع و ادراک حرارت، در وجود آفتاب بی‌گمان بود. دوم عین الیقین، مثالش آن است که کسی به مشاهده جرم آفتاب، در وجود او بی‌گمان بود. سوم حق الیقین و مثالش آن است که کسی به تلاشی و اضمحلال نور بصر در نور آفتاب، در وجود او بی گمان بود. وی ایمان را اصل یقین می‌داند و استدلال عقلی را در آن بی اثر می‌شمارد، و علم الیقین را علم حالی می‌نامد.<ref>همان، ص ۷۶.</ref> [[بوعثمان حیری]] عقیده دارد که: "یقین علمی است در دل نهاده، یعنی کسبی نبود".<ref>مناقب الصوفیه، [[قطب الدین ابوالمظفر عبادی]]، تصحیح نجیب مایل هروی، انتشارات مولی، سال ۱۳۶۲، ص ۷۸.</ref> و جنید یقین را "علم به حق تعالی می‎داند که در دل تغییر و تبدیل نپذیرد و هرگز غبار نقص بر وی ننشیند".<ref>همان، ص ۷۷.</ref><ref>[[پایگاه علم از دیدگاه عرفا (مقاله)|پایگاه علم از دیدگاه عرفا]] ص۵۲،[https://hawzah.net/fa/Article/View/82172/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7-].</ref>.
*یقین عبارت است از علم صد در صدی که به هیچ وجه شک و تردیدی در آن راه نداشته باشد.<ref>ر.ک. شاکر، محمدتقی، منابع علم امامان در قرآن و روایات، ص 30</ref> علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و دل بر اساس دلایل عقلی و نظری، مانند علم به وجود آتش به واسطه دیدن دود.<ref>ر.ک. حسینی شاهرودی، سیدمرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص 46</ref> و عین الیقین عبارت است از دیدن آتش بدون واسطه و حق الیقین عبارت است از افتادن در آتش و سوختن در آن؛ یا مانند علم به مرگ که علم الیقین است، مشاهده مرگ و ملایکه آن، که عین الیقین و چشیدن مرگ که حق الیقین است.<ref>ر.ک. حسینی شاهرودی، سیدمرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص 46</ref> خداوند در قرآن کریم امامان(علیهم السلام) را به صبر و یقین توصیف می‌کند: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ»<ref>سورۀ سجده، آیۀ 24</ref> و از طرف دیگر رؤیت ملکوت آسمان‌ها و زمین را مقدّمۀ حصول مقام یقین قرار می‌دهد: «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»<ref>سورۀ انعام، آیۀ 75</ref> لذا علم یقینی لازمه‌اش، کشف حجاب غیب، و برچیدن بساط اعتبار و کثرت، و دخول در عالم توحید و وحدت ذات حقّ است: «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيم<ref>سورۀ تکاثر، آیۀ 5 و 6</ref>»<ref>ر.ک. حسینی طهرانی، سیدمحمد حسین، امام شناسی، ص 2</ref> به تعبیری دیگر مقصود از رؤیت، مشاهدهٔ عاملان و کارگزان الهی در آسمانها و زمین و دیدن حقیقت زمین و آسمان و ساکنان پیدا و پنهان آن می‌باشد که بیانی دیگر از فهم و مشاهدهٔ رابطهٔ مخلوقات الهی و علل و اسباب آن و کارفرمایان تجلی حوادث می‌باشد و ثمرهٔ رؤیت ملکوت در آیهٔ قرآن یقین تعریف شده است.<ref>ر.ک. شاکر، محمدتقی، منابع علم امامان در قرآن و روایات، ص 30</ref>
باید دانست علم لدنی که امامان(علیهم السلام) از آن برخوردار هستند، یقین تام می‌آورد که انسان نمی‌تواند چیز دیگری اراده کند و یکی از استلزاماتش عصمت است، علمی که به مرحله باور برسد، آدم را معصوم می‌کند.<ref>ر.ک. رستم نژاد، مهدی، سخنرانی با موضوع: یکی از استلزامات علم لدنی عصمت است، خبرگزاری ابنا</ref> بنابراین امام به آن معنایی که قرآن آنرا استعمال می‏‌کند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین به باطن امور آگاه است، یعنی به اذن خداوند از علم غیب آگاه می شود.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها</ref>
 
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
* [[علم الیقین معصوم چیست؟ (پرسش)]]
* [[علم الیقین معصوم چیست؟ (پرسش)]]
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش