جز
جایگزینی متن - 'اصحاب امیرالمؤمنین' به 'اصحاب امیرالمؤمنین'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'اصحاب امیرالمؤمنین' به 'اصحاب امیرالمؤمنین') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
* [[عبد الله]] و به قولی [[عبیدالله]]، [[فرزند]] [[سوید حمیری]] از بزرگان [[قبیله]] جُرش [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[راویان حدیث]]<ref>اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۳.</ref>، و به [[نقل]] [[شیخ طوسی]] از [[اصحاب | * [[عبد الله]] و به قولی [[عبیدالله]]، [[فرزند]] [[سوید حمیری]] از بزرگان [[قبیله]] جُرش [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[راویان حدیث]]<ref>اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۳.</ref>، و به [[نقل]] [[شیخ طوسی]] از [[اصحاب امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۵۲، ش۹۱.</ref> وی در ابتدا [[دل]] در گرو [[معاویه]] داشت و در [[جنگ صفین]] در میان [[سپاهیان]] [[شام]] بود و [[معاویه]] را در [[صفین]] [[یاری]] میکرد. اما همین که با [[خبر]] شد [[عمار یاسر]] را در [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به [[شهادت]] رسیده، به [[حقانیت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} واقف شد و با توجه به [[حدیث]] [[پیامبر]] {{صل}} دربارۀ [[عمار]] که فرمود: "گروه [[ستمکار]] [[عمار]] را میکشد"<ref>{{متن حدیث|يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}}</ref>، از [[سپاه معاویه]] جدا شد و به [[سپاه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} وارد شد. | ||
* [[ابن ابی الحدید]] از [[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] میکند: عبدالله بن سوید حمیری که سیّد و بزرگ جُرش از [[طایفه]] [[ذوالکلاع]] و در [[جنگ صفین]] در میان [[سپاه معاویه]] بود روزی در هنگامه [[نبرد]] نزد [[طایفه]] [[ذوالکلاع]] رفت و گفت: آن [[حدیثی]] که شما از [[عمروعاص]] درباره [[عمار یاسر]] شنیدهاید، چیست؟ [[ذوالکلاع]]، [[حدیثی]] را که [[عمروعاص]] از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیده بود که [[حضرت]] خطاب به [[عمار یاسر]] فرموده بود: "گروه [[ستمکاران]] تو را به [[قتل]] میرسانند"<ref>{{متن حدیث|يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}}</ref> را به او گفتند، این [[حدیث]] در خاطره عبدالله بن سوید حمیری باقی بود تا آنکه [[عمار یاسر]] به دست [[سپاهیان]] [[معاویه]] به [[شهادت]] رسید، [[عبد الله]] همین که از [[شهادت]] [[عمار یاسر]] باخبر شد به [[حقانیت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سپاه]] او واقف شد و دانست [[سپاه معاویه]] و خود او بر [[باطل]] و به فرموده [[رسول خدا]] {{صل}} گروه ستمکارند، لذا شبانه پای پیاده از [[لشکر]] [[معاویه]] بیرون آمد و صبحگاهان در میان [[لشکر]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمد و به آن [[حضرت]] ملحق شد. | * [[ابن ابی الحدید]] از [[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] میکند: عبدالله بن سوید حمیری که سیّد و بزرگ جُرش از [[طایفه]] [[ذوالکلاع]] و در [[جنگ صفین]] در میان [[سپاه معاویه]] بود روزی در هنگامه [[نبرد]] نزد [[طایفه]] [[ذوالکلاع]] رفت و گفت: آن [[حدیثی]] که شما از [[عمروعاص]] درباره [[عمار یاسر]] شنیدهاید، چیست؟ [[ذوالکلاع]]، [[حدیثی]] را که [[عمروعاص]] از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیده بود که [[حضرت]] خطاب به [[عمار یاسر]] فرموده بود: "گروه [[ستمکاران]] تو را به [[قتل]] میرسانند"<ref>{{متن حدیث|يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}}</ref> را به او گفتند، این [[حدیث]] در خاطره عبدالله بن سوید حمیری باقی بود تا آنکه [[عمار یاسر]] به دست [[سپاهیان]] [[معاویه]] به [[شهادت]] رسید، [[عبد الله]] همین که از [[شهادت]] [[عمار یاسر]] باخبر شد به [[حقانیت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سپاه]] او واقف شد و دانست [[سپاه معاویه]] و خود او بر [[باطل]] و به فرموده [[رسول خدا]] {{صل}} گروه ستمکارند، لذا شبانه پای پیاده از [[لشکر]] [[معاویه]] بیرون آمد و صبحگاهان در میان [[لشکر]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمد و به آن [[حضرت]] ملحق شد. | ||
* چون [[عبد الله]] از [[عابدان]] روزگار خود بود لذا نزدیک بود [[مردم]] [[شام]] از رفتن او به [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} و کشته شدن [[عمار یاسر]] به دست [[سپاهیان]] [[معاویه]] پراکنده شوند، جز این که [[معاویه]] برای فرار از این خطر که هر آن احتمال میداد [[لشکریان]] [[شام]] پراکنده شوند شایع کرد که [[علی]]، [[عمار یاسر]] را کشته است؛ زیرا [[علی]] او را به این [[جنگ]] آورده و کشته شده است، بنابراین [[قاتل]] [[عمار یاسر]]، [[علی]] است نه [[سپاه معاویه]]! با این [[سفسطه]] [[معاویه]] اذهان [[مردم]] را [[فریب]] داد و خود را از این خطر [[نجات]] بخشید. پس از این [[معاویه]] به [[عمروعاص]] [[پیام]] داد که تو [[مردم]] [[شام]] را بر من تباه کردی، آیا باید هر چه از [[پیامبر]] {{صل}} شنیدهای برای [[مردم]] بگویی؟ [[عمروعاص]] گفت: درست است این [[سخن]] را گفتهام ولی [[علم غیب]] نداشتم و نمیدانستم که روزی [[جنگ صفین]] پیش میآید و [[عمار یاسر]] در آن [[جنگ]] به دست سربازان تو کشته میشود تا به ضرر تو تمام شود و در آن موقع که میگفتم [[پیامبر]] فرموده: "[[عمار یاسر]] را گروه [[ستمکار]] میکشد". [[عمار یاسر]] نزد من و تو بود و خودت هم درباره او نظیر آنچه من [[روایت]] کردهام [[نقل]] کردهای. | * چون [[عبد الله]] از [[عابدان]] روزگار خود بود لذا نزدیک بود [[مردم]] [[شام]] از رفتن او به [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} و کشته شدن [[عمار یاسر]] به دست [[سپاهیان]] [[معاویه]] پراکنده شوند، جز این که [[معاویه]] برای فرار از این خطر که هر آن احتمال میداد [[لشکریان]] [[شام]] پراکنده شوند شایع کرد که [[علی]]، [[عمار یاسر]] را کشته است؛ زیرا [[علی]] او را به این [[جنگ]] آورده و کشته شده است، بنابراین [[قاتل]] [[عمار یاسر]]، [[علی]] است نه [[سپاه معاویه]]! با این [[سفسطه]] [[معاویه]] اذهان [[مردم]] را [[فریب]] داد و خود را از این خطر [[نجات]] بخشید. پس از این [[معاویه]] به [[عمروعاص]] [[پیام]] داد که تو [[مردم]] [[شام]] را بر من تباه کردی، آیا باید هر چه از [[پیامبر]] {{صل}} شنیدهای برای [[مردم]] بگویی؟ [[عمروعاص]] گفت: درست است این [[سخن]] را گفتهام ولی [[علم غیب]] نداشتم و نمیدانستم که روزی [[جنگ صفین]] پیش میآید و [[عمار یاسر]] در آن [[جنگ]] به دست سربازان تو کشته میشود تا به ضرر تو تمام شود و در آن موقع که میگفتم [[پیامبر]] فرموده: "[[عمار یاسر]] را گروه [[ستمکار]] میکشد". [[عمار یاسر]] نزد من و تو بود و خودت هم درباره او نظیر آنچه من [[روایت]] کردهام [[نقل]] کردهای. |