←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[معاویه]] با شنیدن قصیده او در [[خشم]] رفت، خطاب به [[حابس بن سعد طائی]] گفت: میپندارم برادرت خفاف جاسوس [[علی]] است، او را از پیش خود دور کن که مبادا [[مردم]] [[شام]] را تباه کند. ولی [[معاویه]] مجدداً خفاف را به حضور پذیرفت و از او درباره [[مردم]] سؤال کرد، خفاف مطالبی از [[گرایش]] و علاقهشان به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را بیان داشت، به طوری سخن گفت که [[معاویه]] از [[عقل]] و [[آگاهی]] او به امور تعجب کرد<ref>وقعه صفین، ص۶۵ - ۶۸ و شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۱۰.</ref>. | [[معاویه]] با شنیدن قصیده او در [[خشم]] رفت، خطاب به [[حابس بن سعد طائی]] گفت: میپندارم برادرت خفاف جاسوس [[علی]] است، او را از پیش خود دور کن که مبادا [[مردم]] [[شام]] را تباه کند. ولی [[معاویه]] مجدداً خفاف را به حضور پذیرفت و از او درباره [[مردم]] سؤال کرد، خفاف مطالبی از [[گرایش]] و علاقهشان به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را بیان داشت، به طوری سخن گفت که [[معاویه]] از [[عقل]] و [[آگاهی]] او به امور تعجب کرد<ref>وقعه صفین، ص۶۵ - ۶۸ و شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۱۰.</ref>. | ||
از سخنان خفاف نزد [[معاویه]] به خوبی استفاده میشود که او از شیفتگان و [[شیعیان امیر مؤمنان]] {{ع}} بوده است. اما شرح بیشتری از او در کتابهای [[تاریخی]] نیامده است، و معلوم نیست که او در [[جنگ صفین]] حضور یافت یا نه، و بعید نیست که او در [[سپاه امام]] {{ع}} در [[صفین]] بوده است. اما اثر عملی یا شعری از او نیامده که اسم او در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده | از سخنان خفاف نزد [[معاویه]] به خوبی استفاده میشود که او از شیفتگان و [[شیعیان امیر مؤمنان]] {{ع}} بوده است. اما شرح بیشتری از او در کتابهای [[تاریخی]] نیامده است، و معلوم نیست که او در [[جنگ صفین]] حضور یافت یا نه، و بعید نیست که او در [[سپاه امام]] {{ع}} در [[صفین]] بوده است. اما اثر عملی یا شعری از او نیامده که اسم او در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده باشد.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |