جز
جایگزینی متن - 'سکنا گزید' به 'ساکن شد'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'سکنا گزید' به 'ساکن شد') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ابوسعید]]، سعد بن خَولَه از تبار پارسیان ساکن [[یمن]]، در [[پیمان]] [[حلف]] به [[طایفه]] [[قریشی]] [[بنی عامر بن لُؤی]] پیوسته بود و در [[مکه]] میزیست.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹؛ الطبقات، ج۳، ص۳۱۱.</ref> با توجه به [[مهاجرت]] گروهی از پارسیان به یمن در سالهای پایانی سده ششم میلادی، او از پارس و ساکن یمن بوده و بعدها در پی پدرش از [[موالی]] [[قبیله]] بنیعامر از [[قریش]] شمرده شده است. وی از موالی ابورُهم بن عبدالعزّی عامری، عضو پیوسته بنیعامر و مادرش عفراء از موالی [[سعد بن ابیسرح عامری]] بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۵؛ مقدمه فتح الباری، ص۲۸۵.</ref> در مقابل این گزارش، ابناثیر وی را از اعضای اصلی طایفه بنیعامر از قریش دانسته است.<ref> اسد الغابه، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> سعد حدود ۱۵ سال داشت که همراه ۷ تن از اعضای بنیعامر از جمله ابوسبره، فرزند مولای خود ابورهم به [[حبشه]] مهاجرت کرد؛ ولی در پی شایعه گرویدن مکیان به [[اسلام]]، همراه تنی چند از [[مسلمانان]] به مکه بازگشت <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹، ۳۶۹؛ الطبقات، ج۳، ص۳۱۱؛ الاصابه، ج۳، ص۴۶.</ref> و در مکه ماند تا اینکه چند سال بعد با دیگر مسلمانان به [[مدینه]] مهاجرت کرد و در منطقه [[قبا]] در [[منزل]] [[کلثوم بن هَدم]] | [[ابوسعید]]، سعد بن خَولَه از تبار پارسیان ساکن [[یمن]]، در [[پیمان]] [[حلف]] به [[طایفه]] [[قریشی]] [[بنی عامر بن لُؤی]] پیوسته بود و در [[مکه]] میزیست.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹؛ الطبقات، ج۳، ص۳۱۱.</ref> با توجه به [[مهاجرت]] گروهی از پارسیان به یمن در سالهای پایانی سده ششم میلادی، او از پارس و ساکن یمن بوده و بعدها در پی پدرش از [[موالی]] [[قبیله]] بنیعامر از [[قریش]] شمرده شده است. وی از موالی ابورُهم بن عبدالعزّی عامری، عضو پیوسته بنیعامر و مادرش عفراء از موالی [[سعد بن ابیسرح عامری]] بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۵؛ مقدمه فتح الباری، ص۲۸۵.</ref> در مقابل این گزارش، ابناثیر وی را از اعضای اصلی طایفه بنیعامر از قریش دانسته است.<ref> اسد الغابه، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> سعد حدود ۱۵ سال داشت که همراه ۷ تن از اعضای بنیعامر از جمله ابوسبره، فرزند مولای خود ابورهم به [[حبشه]] مهاجرت کرد؛ ولی در پی شایعه گرویدن مکیان به [[اسلام]]، همراه تنی چند از [[مسلمانان]] به مکه بازگشت <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹، ۳۶۹؛ الطبقات، ج۳، ص۳۱۱؛ الاصابه، ج۳، ص۴۶.</ref> و در مکه ماند تا اینکه چند سال بعد با دیگر مسلمانان به [[مدینه]] مهاجرت کرد و در منطقه [[قبا]] در [[منزل]] [[کلثوم بن هَدم]] ساکن شد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۱.</ref> | ||
سعد در [[غزوه بدر]] در [[سال دوم هجری]]،<ref>المغازی، ج۱، ص۱۵۶؛ الطبقات، ج۳، ص۳۱۲.</ref> [[احد]] در [[سال سوم هجری]]، [[خندق]] در [[سال پنجم هجری]] و [[صلح حدیبیه]] میان [[پیامبر]] و قریش در [[سال ششم هجری]] شرکت داشت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۱۱.</ref> سعد پس از صلح حدیبیه با [[سبیعه دختر حارث]] اسلمی که از [[قریشیان]] مکه گریخته ([[سبیعه بنت حارث]]) و به مدینه آمده بود [[ازدواج]] کرد<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۲۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۸۶-۵۸۷؛ فتح الباری، ج۹، ص۳۷۰.</ref> و در آن هنگام ۲۹ سال داشت. از این پس اطلاعاتی از سعد گزارش نشده است تا اینکه در خبری آمده که وی به مکه رفت و در آنجا [[بیمار]] شد و درگذشت. [[پیامبر]] {{صل}} از تعبیر "بائس" به معنای [[درمانده]] برای بیان وضع سعد در [[مکه]] استفاده کرده بود.<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۱۹۲.</ref> از گزارش دیگری درباره واکنش پیامبر {{صل}} به [[بیماری]] یکی دیگر از [[یاران]] خود در مکه، به دست میآید که ایشان از ماندن [[سعد بن خوله]] در مکه و [[وفات]] و دفنش در آنجا ناخشنود بود <ref> الطبقات، ج۳، ص۱۰۷.</ref>. مشخص نیست که چرا و چه هنگام سعد به مکه رفت. بنابر گزارش [[ذهبی]]، [[قریشیان]] سعد را به [[اسارت]] گرفته بودند. در این گزارش به چگونگی و [[زمان]] اسارت وی اشاره نشده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۴۰۱-۴۰۲.</ref> افزون بر اینکه [[مسلمانان]] و [[قریش]] در این دوره در [[صلح]] به سر میبردند و اسارت سعد درست به نظر نمیآید. | سعد در [[غزوه بدر]] در [[سال دوم هجری]]،<ref>المغازی، ج۱، ص۱۵۶؛ الطبقات، ج۳، ص۳۱۲.</ref> [[احد]] در [[سال سوم هجری]]، [[خندق]] در [[سال پنجم هجری]] و [[صلح حدیبیه]] میان [[پیامبر]] و قریش در [[سال ششم هجری]] شرکت داشت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۱۱.</ref> سعد پس از صلح حدیبیه با [[سبیعه دختر حارث]] اسلمی که از [[قریشیان]] مکه گریخته ([[سبیعه بنت حارث]]) و به مدینه آمده بود [[ازدواج]] کرد<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۲۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۸۶-۵۸۷؛ فتح الباری، ج۹، ص۳۷۰.</ref> و در آن هنگام ۲۹ سال داشت. از این پس اطلاعاتی از سعد گزارش نشده است تا اینکه در خبری آمده که وی به مکه رفت و در آنجا [[بیمار]] شد و درگذشت. [[پیامبر]] {{صل}} از تعبیر "بائس" به معنای [[درمانده]] برای بیان وضع سعد در [[مکه]] استفاده کرده بود.<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۱۹۲.</ref> از گزارش دیگری درباره واکنش پیامبر {{صل}} به [[بیماری]] یکی دیگر از [[یاران]] خود در مکه، به دست میآید که ایشان از ماندن [[سعد بن خوله]] در مکه و [[وفات]] و دفنش در آنجا ناخشنود بود <ref> الطبقات، ج۳، ص۱۰۷.</ref>. مشخص نیست که چرا و چه هنگام سعد به مکه رفت. بنابر گزارش [[ذهبی]]، [[قریشیان]] سعد را به [[اسارت]] گرفته بودند. در این گزارش به چگونگی و [[زمان]] اسارت وی اشاره نشده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۴۰۱-۴۰۲.</ref> افزون بر اینکه [[مسلمانان]] و [[قریش]] در این دوره در [[صلح]] به سر میبردند و اسارت سعد درست به نظر نمیآید. |