افزایش علم پیامبران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن‌که ' به ' آنکه '
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - ' آن‌که ' به ' آنکه ')
 
خط ۱۳: خط ۱۳:


بعد از ذکر این چهار احتمال می‌گوییم، طبق دو وجه اخیر، هیچ‌گونه ازدیاد [[علمی]] برای [[پیامبر خدا]] رخ نداده است؛ زیرا در حقیقت [[آیه]] از باب {{عربی|إیاک اعنی و اسمعی یا جاره}} می‌باشد و [[هدف]] از این درخواست، [[هدایت]] و [[اتمام حجت]] و یا [[رهایی]] از دست نمرود بوده است. اما طبق دو وجه اول که پشتوانه [[روایی]] نیز دارد، به نظر می‌رسد [[طلب]] ارائه، [[طلب علم]] است؛ چراکه اگر [[انسان]] به شیئی [[علم]] داشته باشد، اما به درجات بالای اطمینان قلبی نرسیده باشد، با دیدن فرایند شکل‌گیری آن شیء، علمش افزایش می‌یابد. حضرت ابراهیم {{ع}} نیز با دیدن روند احیای اموات، به این افزایش علمی، که سبب [[افزایش ایمان]] و اطمینان قلبی می‌شود، دست یافت.
بعد از ذکر این چهار احتمال می‌گوییم، طبق دو وجه اخیر، هیچ‌گونه ازدیاد [[علمی]] برای [[پیامبر خدا]] رخ نداده است؛ زیرا در حقیقت [[آیه]] از باب {{عربی|إیاک اعنی و اسمعی یا جاره}} می‌باشد و [[هدف]] از این درخواست، [[هدایت]] و [[اتمام حجت]] و یا [[رهایی]] از دست نمرود بوده است. اما طبق دو وجه اول که پشتوانه [[روایی]] نیز دارد، به نظر می‌رسد [[طلب]] ارائه، [[طلب علم]] است؛ چراکه اگر [[انسان]] به شیئی [[علم]] داشته باشد، اما به درجات بالای اطمینان قلبی نرسیده باشد، با دیدن فرایند شکل‌گیری آن شیء، علمش افزایش می‌یابد. حضرت ابراهیم {{ع}} نیز با دیدن روند احیای اموات، به این افزایش علمی، که سبب [[افزایش ایمان]] و اطمینان قلبی می‌شود، دست یافت.
اما [[اطمینان]] قلبی‌ای که مسبَّب از ارائه می‌باشد نیز [[افزایش علم]] محسوب می‌گردد؛ زیرا گاه معنای افزایش علم، ارتقای سطح کیفی آن است. [[درجات علم]] عالم به معلوم واحد، می‌تواند متفاوت می‌باشد، بدون آن‌که به [[گستره علم]] او راجع به آن شیء افزوده گردد؛ مانند مراتب [[شک]]، [[ظنّ]]، اطمینان، علم، ویقین. گاهی نیز افزایش علم به معنای توسعه در گستره علم عالم می‌باشد.
اما [[اطمینان]] قلبی‌ای که مسبَّب از ارائه می‌باشد نیز [[افزایش علم]] محسوب می‌گردد؛ زیرا گاه معنای افزایش علم، ارتقای سطح کیفی آن است. [[درجات علم]] عالم به معلوم واحد، می‌تواند متفاوت می‌باشد، بدون آنکه به [[گستره علم]] او راجع به آن شیء افزوده گردد؛ مانند مراتب [[شک]]، [[ظنّ]]، اطمینان، علم، ویقین. گاهی نیز افزایش علم به معنای توسعه در گستره علم عالم می‌باشد.


در درخواست [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، [[گستره علم]] به نحو کمّی افزایش نیافته است؛ بلکه [[علمی]] که ایشان به موضوعی خاص داشته‌اند، به سطحی بالاتر، افزایش پیدا کرده است. تعبیر [[خدای متعال]] از آن، [[اطمینان قلب]] است که همان ارتقای کیفی [[علم]] ایشان می‌باشد.
در درخواست [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، [[گستره علم]] به نحو کمّی افزایش نیافته است؛ بلکه [[علمی]] که ایشان به موضوعی خاص داشته‌اند، به سطحی بالاتر، افزایش پیدا کرده است. تعبیر [[خدای متعال]] از آن، [[اطمینان قلب]] است که همان ارتقای کیفی [[علم]] ایشان می‌باشد.
خط ۳۷: خط ۳۷:
[[ظهور]] برخی از [[آیات]] این است که دریافت این [[علوم تدریجی]] بوده است؛ چراکه در خردسالی [[رؤیا]] دیده<ref>رؤیا برای انبیای عظام، نوعی از وحی و تعلیم الهی است. زراره از امام محمد باقر {{ع}} روایت می‌کند: «انبیا [درتلقی وحی و علوم الهی] پنج نوع هستند:... برخی از آنان در خواب خبر داده می‌شوند؛ مثل یوسف و ابراهیم.»... ر. ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۶۹.</ref>، و پس از افتادن در [[چاه]]، در تنگنا و [[تنهایی]] چاه [[جبرئیل]] با او سخن گفته، و از طرف [[خداوند]] به او [[تعلیم]] داده است<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر، ج۲، ص۱۷۰.</ref>، سپس در [[جوانی]] [[حکمت]] و [[علم]] به او [[عطا]] شده است<ref>{{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}} «و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۲۲.</ref>، آن‌گاه در مراحل دیگر، [[برهان]] [[پروردگار]] به او ارائه شده است<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}} «و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>، و [[تدبیر]] [[حکومت]] به او [[تعلیم]] شده است<ref>{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}} «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>. ظاهر برخی از [[آیات]]<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۲۱.</ref> این است که وقتی او را به عنوان برده به [[پادشاه]] [[مصر]] می‌فروشند، [[علم]] [[تأویل]] ندارد، اما در [[زندان]] از علم تأویل [[آگاه]] گشته است<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}} «(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.</ref>. از این که [[حضرت یوسف]] {{ع}} این [[سیر]] تدریجی را در دریافت [[علوم]] پیموده است، در می‌یابیم که ایشان همواره ترفیع درجات [[علمی]] داشته است.
[[ظهور]] برخی از [[آیات]] این است که دریافت این [[علوم تدریجی]] بوده است؛ چراکه در خردسالی [[رؤیا]] دیده<ref>رؤیا برای انبیای عظام، نوعی از وحی و تعلیم الهی است. زراره از امام محمد باقر {{ع}} روایت می‌کند: «انبیا [درتلقی وحی و علوم الهی] پنج نوع هستند:... برخی از آنان در خواب خبر داده می‌شوند؛ مثل یوسف و ابراهیم.»... ر. ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۶۹.</ref>، و پس از افتادن در [[چاه]]، در تنگنا و [[تنهایی]] چاه [[جبرئیل]] با او سخن گفته، و از طرف [[خداوند]] به او [[تعلیم]] داده است<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر، ج۲، ص۱۷۰.</ref>، سپس در [[جوانی]] [[حکمت]] و [[علم]] به او [[عطا]] شده است<ref>{{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}} «و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۲۲.</ref>، آن‌گاه در مراحل دیگر، [[برهان]] [[پروردگار]] به او ارائه شده است<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}} «و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>، و [[تدبیر]] [[حکومت]] به او [[تعلیم]] شده است<ref>{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}} «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>. ظاهر برخی از [[آیات]]<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۲۱.</ref> این است که وقتی او را به عنوان برده به [[پادشاه]] [[مصر]] می‌فروشند، [[علم]] [[تأویل]] ندارد، اما در [[زندان]] از علم تأویل [[آگاه]] گشته است<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}} «(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.</ref>. از این که [[حضرت یوسف]] {{ع}} این [[سیر]] تدریجی را در دریافت [[علوم]] پیموده است، در می‌یابیم که ایشان همواره ترفیع درجات [[علمی]] داشته است.


به نظر می‌رسد، مراد از این [[آیه شریفه]] که می‌فرماید: {{متن قرآن|نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ}}، ترفیع [[درجه]] علمی است؛ یعنی همواره درجات علمی هرکس را که بخواهیم، بالا می‌بریم. به ویژه آن‌که در [[آیات]] قبل، [[خداوند]] علوم متعددی که به حضرت یوسف {{ع}} [[عطا]] نموده را مطرح، و ذیل آن نیز می‌فرماید: [درست است که حضرت یوسف {{ع}} علوم زیادی دارد اما]، {{متن قرآن|وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}. مرحوم [[علامه مجلسی]] نیز [[آیه]] را همین طور معنا کرده و ذیل آن فرموده است: {{متن قرآن|نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ}}{{عربی|بالعلم والحکمة کما رفعنا درجة یوسف}} {{متن قرآن|وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}} {{عربی|أرفع درجة منه فی علمه}}.
به نظر می‌رسد، مراد از این [[آیه شریفه]] که می‌فرماید: {{متن قرآن|نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ}}، ترفیع [[درجه]] علمی است؛ یعنی همواره درجات علمی هرکس را که بخواهیم، بالا می‌بریم. به ویژه آنکه در [[آیات]] قبل، [[خداوند]] علوم متعددی که به حضرت یوسف {{ع}} [[عطا]] نموده را مطرح، و ذیل آن نیز می‌فرماید: [درست است که حضرت یوسف {{ع}} علوم زیادی دارد اما]، {{متن قرآن|وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}. مرحوم [[علامه مجلسی]] نیز [[آیه]] را همین طور معنا کرده و ذیل آن فرموده است: {{متن قرآن|نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ}}{{عربی|بالعلم والحکمة کما رفعنا درجة یوسف}} {{متن قرآن|وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}} {{عربی|أرفع درجة منه فی علمه}}.


درجات هرکس را که بخواهیم به [[علم]] و [[حکمت]] بالا می‌بریم، همان‌گونه که درجه [[یوسف]] را بالا بردیم؛ و بالادست هر صاحب علمی، [[دانایی]] وجود دارد که از نظر درجه، والاتراز او در علمش می‌باشد<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۶۶، ص۱۵۵.</ref>.
درجات هرکس را که بخواهیم به [[علم]] و [[حکمت]] بالا می‌بریم، همان‌گونه که درجه [[یوسف]] را بالا بردیم؛ و بالادست هر صاحب علمی، [[دانایی]] وجود دارد که از نظر درجه، والاتراز او در علمش می‌باشد<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۶۶، ص۱۵۵.</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۳:
اگر سبب [[مأموریت]] این باشد که خداوند به دنبال [[ازدیاد علم]] حضرت موسی {{ع}} بوده است، اگرچه این افزایش به واسطه یک [[انسان]] تحقق یافته، اما چون به [[امر خداوند]] می‌باشد، [[افزایش علم]] حضرت موسی {{ع}} محسوب شده، و در نتیجه [[آیه]] دلالت بر مطلوب می‌کند.
اگر سبب [[مأموریت]] این باشد که خداوند به دنبال [[ازدیاد علم]] حضرت موسی {{ع}} بوده است، اگرچه این افزایش به واسطه یک [[انسان]] تحقق یافته، اما چون به [[امر خداوند]] می‌باشد، [[افزایش علم]] حضرت موسی {{ع}} محسوب شده، و در نتیجه [[آیه]] دلالت بر مطلوب می‌کند.
‌اگر عامل دوم سبب مأموریت باشد، باز افزایش علمِ این [[پیامبر الهی]] محسوب می‌گردد؛ زیرا با این مأموریت، بر [[علم]] حضرت موسی {{ع}} افزوده شد؛ هم از [[جهت]] علومی که از [[حضرت خضر]] {{ع}} [[تعلیم]] دید، و هم از این جهت که به وجود انسان عالم‌تر از خودش [[آگاهی]] پیدا کرد.
‌اگر عامل دوم سبب مأموریت باشد، باز افزایش علمِ این [[پیامبر الهی]] محسوب می‌گردد؛ زیرا با این مأموریت، بر [[علم]] حضرت موسی {{ع}} افزوده شد؛ هم از [[جهت]] علومی که از [[حضرت خضر]] {{ع}} [[تعلیم]] دید، و هم از این جهت که به وجود انسان عالم‌تر از خودش [[آگاهی]] پیدا کرد.
نتیجه آن‌که [[قرآن]] افزایش علم حضرت موسی {{ع}} را نیز [[تأیید]] می‌کند.<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۴۰.</ref>
نتیجه آنکه [[قرآن]] افزایش علم حضرت موسی {{ع}} را نیز [[تأیید]] می‌کند.<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۴۰.</ref>


== [[حضرت طالوت]] ==
== [[حضرت طالوت]] ==
خط ۶۶: خط ۶۶:
حال بعد از این مقدمات می‌گوییم، اگرچه تاکنون [[عالمان]] [[امامیه]]<ref>مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ج۱، ص۱۹۴؛ کراجکی، محمد بن علی، التعجب من أغلاط العامة، ص۷۳.</ref> و حتی عالمان دیگر [[مذاهب]]<ref>ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۵۰۷.</ref>، این آیه را دلیل [[برتری]] و فزونی علم و [[قدرت حضرت]] طالوت {{ع}} نسبت به [[بنی‌اسرائیل]] معنا کرده‌اند که کاملاً هم صحیح است، اما دلالت دیگر این [[آیه]]، [[افزایش علم]] [[حضرت طالوت]] {{ع}} فی‌نفسه می‌باشد. با این توضیح که با توجه به مقدمات پیش‌گفته، [[خداوند متعال]] [[گستره علم]] ایشان را افزایش داده است. یعنی ایشان از گستره‌ای از [[علم]] برخوردار بوده‌اند و اتفاق جدید این است که [[خداوند]] خبر می‌دهد، گستره علم ایشان را افزوده است. دقت شود که خداوند می‌توانست این طور بفرماید، {{عربی|و زاده علماً و جسماً}}، که باز هم با توجه به اینکه “زاد” افزایش شیء (علم) موجود است، دلالت بر افزایش علم ایشان می‌نمود، اما مفعول دوم را خود علم قرار نداد. در نتیجه حضرت طالوت از یک گستره [[علمی]] برخوردار بوده و اکنون آیه خبر می‌دهد که خداوند بر آن گستره افزوده است. از این‌رو همان‌گونه که آیه، بر [[فضیلت]] حضرت طالوت نسبت به [[بنی اسرائیل]] دلالت می‌کند، بر افزایش گستره علمی ایشان نیز دلالت دارد.
حال بعد از این مقدمات می‌گوییم، اگرچه تاکنون [[عالمان]] [[امامیه]]<ref>مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ج۱، ص۱۹۴؛ کراجکی، محمد بن علی، التعجب من أغلاط العامة، ص۷۳.</ref> و حتی عالمان دیگر [[مذاهب]]<ref>ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۵۰۷.</ref>، این آیه را دلیل [[برتری]] و فزونی علم و [[قدرت حضرت]] طالوت {{ع}} نسبت به [[بنی‌اسرائیل]] معنا کرده‌اند که کاملاً هم صحیح است، اما دلالت دیگر این [[آیه]]، [[افزایش علم]] [[حضرت طالوت]] {{ع}} فی‌نفسه می‌باشد. با این توضیح که با توجه به مقدمات پیش‌گفته، [[خداوند متعال]] [[گستره علم]] ایشان را افزایش داده است. یعنی ایشان از گستره‌ای از [[علم]] برخوردار بوده‌اند و اتفاق جدید این است که [[خداوند]] خبر می‌دهد، گستره علم ایشان را افزوده است. دقت شود که خداوند می‌توانست این طور بفرماید، {{عربی|و زاده علماً و جسماً}}، که باز هم با توجه به اینکه “زاد” افزایش شیء (علم) موجود است، دلالت بر افزایش علم ایشان می‌نمود، اما مفعول دوم را خود علم قرار نداد. در نتیجه حضرت طالوت از یک گستره [[علمی]] برخوردار بوده و اکنون آیه خبر می‌دهد که خداوند بر آن گستره افزوده است. از این‌رو همان‌گونه که آیه، بر [[فضیلت]] حضرت طالوت نسبت به [[بنی اسرائیل]] دلالت می‌کند، بر افزایش گستره علمی ایشان نیز دلالت دارد.
اگر به قسمت پایانی آیه دقت کنیم، [[مشاهده]] می‌نماییم که آیه با وسعت دهنده بودن و علیم بودن خداوند پایان یافته است. یکی از اشارات این امر، همین است که [[وسعت علمی]] اعطاشده به طالوت، از ناحیه کسی است که وسعت دهنده، و عالِم علی‌الاطلاق است. این نشان می‌دهد که خداوند برگستره علمی طالوت افزوده است.
اگر به قسمت پایانی آیه دقت کنیم، [[مشاهده]] می‌نماییم که آیه با وسعت دهنده بودن و علیم بودن خداوند پایان یافته است. یکی از اشارات این امر، همین است که [[وسعت علمی]] اعطاشده به طالوت، از ناحیه کسی است که وسعت دهنده، و عالِم علی‌الاطلاق است. این نشان می‌دهد که خداوند برگستره علمی طالوت افزوده است.
نتیجه آن‌که این آیه نیز مانند [[آیات]] قبل، بر [[ازدیاد علم]] [[انبیا]] و اوصیای ایشان {{عم}} دلالت می‌کند.<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۴۱.</ref>
نتیجه آنکه این آیه نیز مانند [[آیات]] قبل، بر [[ازدیاد علم]] [[انبیا]] و اوصیای ایشان {{عم}} دلالت می‌کند.<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۴۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش