ابوموسی اشعری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل یمن' به 'اهل یمن'
جز (جایگزینی متن - ' آن‌که ' به ' آنکه ')
جز (جایگزینی متن - 'اهل یمن' به 'اهل یمن')
خط ۷۳: خط ۷۳:
ابوموسی در دانش [[قضا]] تبحر داشت و سفارش‌های [[قضایی]] وی را [[عمر]] [[تأیید]] می‌کرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۸۵.</ref>. عمر به او درباره شیوه [[قضاوت]] نامه‌ای بلند نوشت و پاره‌ای از اصول قضا را برشمرد<ref>بلاذری، انساب، ج۱۰، ص۳۸۹؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۷۱.</ref>. [[شعبی]]، قاضیان را چهار نفر دانسته که عبارت‌اند از امام علی {{ع}}، عمر، ابوموسی و [[زید بن ثابت]]<ref>ابونعیم، ج۴، ص۱۷۵۱؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۶۳.</ref>. ابوموسی به دلیل آشنایی با مسائل قضا و قضاوت، برای برهه‌ای در [[زمان]] [[عثمان]] [[منصب]] قضاوت [[کوفه]] را عهده‌دار شد. افزون بر قضاوت، از ابوموسی با عنوان یکی از فقهای [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} نام برده شده که در [[مسجد النبی]] {{صل}} به پرسش‌های [[فقهی]] پاسخ می‌گفته‌اند<ref>أبونعیم، ج۴، ص۱۷۵۱.</ref>. [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۲۲، ۱۶۱ و ۱۷۷.</ref> وی را با عنوان یکی از فقهای دوران [[رسول خدا]] {{صل}}، [[عمر]] و [[عثمان]] معرفی می‌کند. از او در کنار افرادی مانند [[ابن مسعود]] و [[زید بن ثابت]]، به عنوان یکی از [[اصحاب]] [[فتوا]] نام برده شده است<ref> بلاذری، انساب، ج۱۱، ص۲۱۴.</ref>.
ابوموسی در دانش [[قضا]] تبحر داشت و سفارش‌های [[قضایی]] وی را [[عمر]] [[تأیید]] می‌کرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۸۵.</ref>. عمر به او درباره شیوه [[قضاوت]] نامه‌ای بلند نوشت و پاره‌ای از اصول قضا را برشمرد<ref>بلاذری، انساب، ج۱۰، ص۳۸۹؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۷۱.</ref>. [[شعبی]]، قاضیان را چهار نفر دانسته که عبارت‌اند از امام علی {{ع}}، عمر، ابوموسی و [[زید بن ثابت]]<ref>ابونعیم، ج۴، ص۱۷۵۱؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۶۳.</ref>. ابوموسی به دلیل آشنایی با مسائل قضا و قضاوت، برای برهه‌ای در [[زمان]] [[عثمان]] [[منصب]] قضاوت [[کوفه]] را عهده‌دار شد. افزون بر قضاوت، از ابوموسی با عنوان یکی از فقهای [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} نام برده شده که در [[مسجد النبی]] {{صل}} به پرسش‌های [[فقهی]] پاسخ می‌گفته‌اند<ref>أبونعیم، ج۴، ص۱۷۵۱.</ref>. [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۲۲، ۱۶۱ و ۱۷۷.</ref> وی را با عنوان یکی از فقهای دوران [[رسول خدا]] {{صل}}، [[عمر]] و [[عثمان]] معرفی می‌کند. از او در کنار افرادی مانند [[ابن مسعود]] و [[زید بن ثابت]]، به عنوان یکی از [[اصحاب]] [[فتوا]] نام برده شده است<ref> بلاذری، انساب، ج۱۱، ص۲۱۴.</ref>.


[[دانش]] دیگری که [[ابوموسی]] در آن فعال بود، دانش [[قرآن]] و قرائت آن بود. ابوموسی پیش از یکی شدن مصاحف، برای خود مصحفی داشت که معمول [[اهل]] [[یمن]] از آن [[پیروی]] می‌کردند و [[مصحف]] وی را معتبر می‌دانستند. هنگامی که مصحف ارسالی عثمان نزد ابوموسی آمد، اجازه نداد اضافات نسخه خودش حذف گردد و تنها درخواست کرد اضافات نسخه عثمان بر مصحف وی افزوده شود<ref>ابن شبه، ج۳، ص۹۹۸؛ و ر. ک: سجستانی، ص۷۰.</ref>.
[[دانش]] دیگری که [[ابوموسی]] در آن فعال بود، دانش [[قرآن]] و قرائت آن بود. ابوموسی پیش از یکی شدن مصاحف، برای خود مصحفی داشت که معمول [[اهل یمن]] از آن [[پیروی]] می‌کردند و [[مصحف]] وی را معتبر می‌دانستند. هنگامی که مصحف ارسالی عثمان نزد ابوموسی آمد، اجازه نداد اضافات نسخه خودش حذف گردد و تنها درخواست کرد اضافات نسخه عثمان بر مصحف وی افزوده شود<ref>ابن شبه، ج۳، ص۹۹۸؛ و ر. ک: سجستانی، ص۷۰.</ref>.


ابوموسی بر اساس [[دستور]] عمر، مخالف [[نوشتن]] [[حدیث]] بود و چون [[حدیث]] وی را نوشتند، تقاضا کرد محو شود<ref>ابن سعد، ج۴، ص۸۴؛ بستوی، ج۴، ص۴۳.</ref>. وی در میان اصحاب رسول خدا {{صل}}، شیفته [[عبدالله بن مسعود]] بود و [[هم نشینی]] با او را در یک جلسه، پرفایده‌تر از یک سال کار می‌دانست<ref>فسوی، ج۲، ص۵۴۷.</ref>، او [[علم]] ابن مسعود به قرآن را می‌ستود<ref>بلاذری، انساب، ج۱۱، ص۲۱۳.</ref><ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابومنیب کلبی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳۳-۵۳۸.</ref>
ابوموسی بر اساس [[دستور]] عمر، مخالف [[نوشتن]] [[حدیث]] بود و چون [[حدیث]] وی را نوشتند، تقاضا کرد محو شود<ref>ابن سعد، ج۴، ص۸۴؛ بستوی، ج۴، ص۴۳.</ref>. وی در میان اصحاب رسول خدا {{صل}}، شیفته [[عبدالله بن مسعود]] بود و [[هم نشینی]] با او را در یک جلسه، پرفایده‌تر از یک سال کار می‌دانست<ref>فسوی، ج۲، ص۵۴۷.</ref>، او [[علم]] ابن مسعود به قرآن را می‌ستود<ref>بلاذری، انساب، ج۱۱، ص۲۱۳.</ref><ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابومنیب کلبی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳۳-۵۳۸.</ref>
خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:


=== [[ابوموسی]] و [[عمرو عاص]] در دومة الجندل ===
=== [[ابوموسی]] و [[عمرو عاص]] در دومة الجندل ===
[[ابوموسی]] از یکی از روستاهای [[شام]] به [[صفین]] احضار شد و آماده رفتن به دومة الجندل گردید. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} چهارصد نفر را به [[همراهی]] [[شریح]] و [[ابن عباس]]، [[معاویه]] نیز چهارصد نفر را برای حضور در مجلس فرستاد. [[شریح]] و [[ابن‌عباس]] و دیگران سفارش‌های لازم را به [[ابوموسی]] نموده و او را از [[مکر]] و [[حیله]] [[عمرو عاص]] باخبر نمودند. از جمله [[ابن‌عباس]] به او چنین گفت: "اینکه تو را برای [[حکمیت]] برگزیدند نه از آن جهت است که مقدم و [[برتر]] از تو کسی نیست، زیرا نظیر تو در میان [[صحابه پیامبر]] {{صل}} و [[مهاجرین]] بسیار است، بلکه [[انتخاب]] تو از این جهت بود که [[مردم]] [[عراق]] به غیر تو [[رضایت]] ندادند و به [[دلیل]] اینکه بیشتر [[مردم]] [[شام]] [[اهل]] [[یمن]] هستند لذا باید [[حاکم]]، [[یمنی]] باشد تا به نفع آنان [[حکم]] کند. به [[خدا]] قسم این شرّی است که برای ما و تو پیش آمده است، اگر توانستی [[حق]] را بر [[باطل]] [[غلبه]] دهی به مقصود خود رسیده‌ای وگرنه به نابودی [[مردم]] [[عراق]] [[اقدام]] کرده‌ای.
[[ابوموسی]] از یکی از روستاهای [[شام]] به [[صفین]] احضار شد و آماده رفتن به دومة الجندل گردید. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} چهارصد نفر را به [[همراهی]] [[شریح]] و [[ابن عباس]]، [[معاویه]] نیز چهارصد نفر را برای حضور در مجلس فرستاد. [[شریح]] و [[ابن‌عباس]] و دیگران سفارش‌های لازم را به [[ابوموسی]] نموده و او را از [[مکر]] و [[حیله]] [[عمرو عاص]] باخبر نمودند. از جمله [[ابن‌عباس]] به او چنین گفت: "اینکه تو را برای [[حکمیت]] برگزیدند نه از آن جهت است که مقدم و [[برتر]] از تو کسی نیست، زیرا نظیر تو در میان [[صحابه پیامبر]] {{صل}} و [[مهاجرین]] بسیار است، بلکه [[انتخاب]] تو از این جهت بود که [[مردم]] [[عراق]] به غیر تو [[رضایت]] ندادند و به [[دلیل]] اینکه بیشتر [[مردم]] [[شام]] [[اهل یمن]] هستند لذا باید [[حاکم]]، [[یمنی]] باشد تا به نفع آنان [[حکم]] کند. به [[خدا]] قسم این شرّی است که برای ما و تو پیش آمده است، اگر توانستی [[حق]] را بر [[باطل]] [[غلبه]] دهی به مقصود خود رسیده‌ای وگرنه به نابودی [[مردم]] [[عراق]] [[اقدام]] کرده‌ای.


و بدان که [[معاویه]] [[آزاد]] کرده [[اسلام]] است و پدرش [[رئیس]] [[احزاب]] بوده و بدون [[دلیل]] مدعی [[خلافت]] است. اما [[علی]] {{ع}} می‌گوید آنهایی که با [[عمر]] و [[ابوبکر]] و [[عثمان]] [[بیعت]] کردند، با او [[بیعت]] کرده‌اند. [[عمرو عاص]] کسی است که آنچه خوشایند توست، اظهار می‌کند و آنچه ناخوشایند توست، پنهان می‌دارد، مبادا به ظاهر کارش [[فریب]] بخوری"<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۵۰۰؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۵۴۷.</ref>. [[ابوموسی]] گفت: "به [[خدا]] قسم، برای من [[امام]] و [[پیشوایی]] جز [[علی بن ابی طالب]] نیست و من [[رضای خدا]] را از [[خشنودی]] [[معاویه]] بیشتر دوست دارم"<ref>الامامة و السیاسه، دینوری، ج۱، ص۱۱۳.</ref>.
و بدان که [[معاویه]] [[آزاد]] کرده [[اسلام]] است و پدرش [[رئیس]] [[احزاب]] بوده و بدون [[دلیل]] مدعی [[خلافت]] است. اما [[علی]] {{ع}} می‌گوید آنهایی که با [[عمر]] و [[ابوبکر]] و [[عثمان]] [[بیعت]] کردند، با او [[بیعت]] کرده‌اند. [[عمرو عاص]] کسی است که آنچه خوشایند توست، اظهار می‌کند و آنچه ناخوشایند توست، پنهان می‌دارد، مبادا به ظاهر کارش [[فریب]] بخوری"<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۵۰۰؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۵۴۷.</ref>. [[ابوموسی]] گفت: "به [[خدا]] قسم، برای من [[امام]] و [[پیشوایی]] جز [[علی بن ابی طالب]] نیست و من [[رضای خدا]] را از [[خشنودی]] [[معاویه]] بیشتر دوست دارم"<ref>الامامة و السیاسه، دینوری، ج۱، ص۱۱۳.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۵

ویرایش