بریدة بن حصیب اسلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل یمن' به 'اهل یمن'
جز (جایگزینی متن - 'سکنا گزید' به 'ساکن شد')
جز (جایگزینی متن - 'اهل یمن' به 'اهل یمن')
خط ۹۰: خط ۹۰:


== شکایتی که سبب [[حب علی]] {{ع}} شد ==
== شکایتی که سبب [[حب علی]] {{ع}} شد ==
[[ابن ابی الحدید]] از بُریده [[نقل]] می‌کند: [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} را در سریه‌ای<ref>سریه: به گروهی گفته می‌شود که بدون حضور پیامبر {{صل}} را به سوی دشمن می‌رفتند.</ref> و [[خالد بن ولید]] را در سریه دیگری قرار داد و هر دو سریه را به جانب [[یمن]] برای [[دعوت]] [[مردم]] آن دیار به [[اسلام]] اعزام نمود<ref>در همین مأموریت بود که رسول خدا {{صل}} به حضرت علی {{ع}} و سفارش کرد مردم را به اسلام فراخواند و به او فرمود: {{متن حدیث|وایم الله لأن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مماطلقت علیه الشمس وقبت}}؛ سوگند به خدا اگر یک نفر به دست تو هدایت شود بهتر است از آن‌چه خورشید بر آن طلوع کند و غروب نماید، بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۶۱.</ref> و به هر دو سریه فرمود: "اگر شما دو گروه با هم جمع شدید، [[فرمانده]] کل هر دو گروه [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است، اما اگر از هم جدا بودید، [[فرماندهی]] یکی از آن گروه با [[علی]] {{ع}} و دیگری با [[خالد بن ولید]] است"؛ اما چون در [[یمن]] همه در قالب یک [[سپاه]] در آمدند، [[فرماندهی سپاه]] را [[حضرت علی]] {{ع}} به عهده گرفت و پس از [[پیروزی]] بر [[اهل]] [[یمن]] و به [[دست]] آوردن [[غنایم]] [[جنگی]] از [[اموال]] و [[اسیران]]، در این میان [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[جنگی]] جاره‌ای را برای خود برداشت. [[خالد بن ولید]] چون این کار را خوش نداشت به چهار نفر از جمله [[بریده اسلمی]] که همراه آن [[سپاه]] بود، گفت: شما به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بروید و این موضوع را به عرض او برسانید و بگویید: [[علی]] {{ع}} چنین کرد. پس از بازگشت [[سپاه]] از [[یمن]]، ُبُریده و همراهان زودتر از همه [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسیدند، یکی از آنها عرض کرد: [[حضرت علی]] {{ع}} چنین و چنان کرد و از [[غنایم]]، جاریه ای برای خود برداشت! [[رسول خدا]] {{صل}} چون واقف به [[شأن]] [[حضرت علی]] {{ع}} بود و می‌دانست اگر [[علی]] کاری کرده بر وفق [[موازین]] بوده است و مرتکب خلاف نمی‌شود، لذا از آن شخص معترض روی برتافت، دیگری پیش آمد باز همین موضوع را تکرار کرد و [[حضرت]] از او نیز روی برتافت، در آخر بُریده جلو آمد و گفت: [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[یمن]]، جاریه‌ای برای خود برداشت. [[حضرت]] در این نوبت به [[غضب]] رفت به طوری که رنگ صورتش سرخ گردید و فرمود: "[[علی]] را نزد من فراخوانید (چندین بار تکرار کرد) بعد فرمود: همانا [[علی]] از من است و من از [[علی]] و همانا سهم او از [[خمس]] [[غنایم]]، بیش از آن است که او برداشته، او [[پیشوا]] و ولی هر مؤمنی بعد از من است"<ref>{{متن حدیث|دَعُوا لِي عَلِيّاً يُكَرِّرُهَا إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ وَ إِنَّ حَظَّهُ فِي الْخُمُسِ أَكْثَرُ مِمَّا أَخَذَ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي}}؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص۸۳.</ref>.
[[ابن ابی الحدید]] از بُریده [[نقل]] می‌کند: [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} را در سریه‌ای<ref>سریه: به گروهی گفته می‌شود که بدون حضور پیامبر {{صل}} را به سوی دشمن می‌رفتند.</ref> و [[خالد بن ولید]] را در سریه دیگری قرار داد و هر دو سریه را به جانب [[یمن]] برای [[دعوت]] [[مردم]] آن دیار به [[اسلام]] اعزام نمود<ref>در همین مأموریت بود که رسول خدا {{صل}} به حضرت علی {{ع}} و سفارش کرد مردم را به اسلام فراخواند و به او فرمود: {{متن حدیث|وایم الله لأن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مماطلقت علیه الشمس وقبت}}؛ سوگند به خدا اگر یک نفر به دست تو هدایت شود بهتر است از آن‌چه خورشید بر آن طلوع کند و غروب نماید، بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۶۱.</ref> و به هر دو سریه فرمود: "اگر شما دو گروه با هم جمع شدید، [[فرمانده]] کل هر دو گروه [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است، اما اگر از هم جدا بودید، [[فرماندهی]] یکی از آن گروه با [[علی]] {{ع}} و دیگری با [[خالد بن ولید]] است"؛ اما چون در [[یمن]] همه در قالب یک [[سپاه]] در آمدند، [[فرماندهی سپاه]] را [[حضرت علی]] {{ع}} به عهده گرفت و پس از [[پیروزی]] بر [[اهل یمن]] و به [[دست]] آوردن [[غنایم]] [[جنگی]] از [[اموال]] و [[اسیران]]، در این میان [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[جنگی]] جاره‌ای را برای خود برداشت. [[خالد بن ولید]] چون این کار را خوش نداشت به چهار نفر از جمله [[بریده اسلمی]] که همراه آن [[سپاه]] بود، گفت: شما به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بروید و این موضوع را به عرض او برسانید و بگویید: [[علی]] {{ع}} چنین کرد. پس از بازگشت [[سپاه]] از [[یمن]]، ُبُریده و همراهان زودتر از همه [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسیدند، یکی از آنها عرض کرد: [[حضرت علی]] {{ع}} چنین و چنان کرد و از [[غنایم]]، جاریه ای برای خود برداشت! [[رسول خدا]] {{صل}} چون واقف به [[شأن]] [[حضرت علی]] {{ع}} بود و می‌دانست اگر [[علی]] کاری کرده بر وفق [[موازین]] بوده است و مرتکب خلاف نمی‌شود، لذا از آن شخص معترض روی برتافت، دیگری پیش آمد باز همین موضوع را تکرار کرد و [[حضرت]] از او نیز روی برتافت، در آخر بُریده جلو آمد و گفت: [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[یمن]]، جاریه‌ای برای خود برداشت. [[حضرت]] در این نوبت به [[غضب]] رفت به طوری که رنگ صورتش سرخ گردید و فرمود: "[[علی]] را نزد من فراخوانید (چندین بار تکرار کرد) بعد فرمود: همانا [[علی]] از من است و من از [[علی]] و همانا سهم او از [[خمس]] [[غنایم]]، بیش از آن است که او برداشته، او [[پیشوا]] و ولی هر مؤمنی بعد از من است"<ref>{{متن حدیث|دَعُوا لِي عَلِيّاً يُكَرِّرُهَا إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ وَ إِنَّ حَظَّهُ فِي الْخُمُسِ أَكْثَرُ مِمَّا أَخَذَ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي}}؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص۸۳.</ref>.
* طبق [[نقل]] [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بُریده را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار داد و فرمود: "وای بر تو ای بُریده، خبری را که آوردی سبب [[نفاق]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] مانند من است، هر چه از [[غنائم]] برای من [[حلال]] است برای [[علی]] نیز [[حلال]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] [[بهترین]] [[مردم]] برای تو و [[قوم]] تو است، و او [[بهترین]] [[جانشین]] است که بعد از من برای تمام امتم قرار دادم، ای بُریده، از [[بغض]] و [[کینه]] [[علی]] {{ع}} برحذر باش که مورد [[بغض]] [[خداوند]] خواهی بود<ref>{{متن حدیث|وَيْحَكَ يَا بُرَيْدَةُ أَحْدَثْتَ نِفَاقاً إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَحِلُّ لَهُ مِنَ اَلْفَيْءِ مَا يَحِلُّ لِي إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَيْرُ اَلنَّاسِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي لِكَافَّةِ أُمَّتِي يَا بُرَيْدَةُ اِحْذَرْ أَنْ تُبْغِضَ عَلِيّاً فَيُبْغِضَكَ اَللَّهُ }}</ref>
* طبق [[نقل]] [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بُریده را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار داد و فرمود: "وای بر تو ای بُریده، خبری را که آوردی سبب [[نفاق]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] مانند من است، هر چه از [[غنائم]] برای من [[حلال]] است برای [[علی]] نیز [[حلال]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] [[بهترین]] [[مردم]] برای تو و [[قوم]] تو است، و او [[بهترین]] [[جانشین]] است که بعد از من برای تمام امتم قرار دادم، ای بُریده، از [[بغض]] و [[کینه]] [[علی]] {{ع}} برحذر باش که مورد [[بغض]] [[خداوند]] خواهی بود<ref>{{متن حدیث|وَيْحَكَ يَا بُرَيْدَةُ أَحْدَثْتَ نِفَاقاً إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَحِلُّ لَهُ مِنَ اَلْفَيْءِ مَا يَحِلُّ لِي إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَيْرُ اَلنَّاسِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي لِكَافَّةِ أُمَّتِي يَا بُرَيْدَةُ اِحْذَرْ أَنْ تُبْغِضَ عَلِيّاً فَيُبْغِضَكَ اَللَّهُ }}</ref>
* بُریده می‌گوید: پس از شنیدن این کلمات از [[رسول خدا]] {{صل}} [[آرزو]] می‌کردم [[زمین]] باز شود و مرا ببلعد، آن‌گاه به [[رسول خدا]] {{صل}} و از روی [[شرم]] و [[حیا]] عرض کردم: پناه به [[خدا]] می‌برم از [[خشم]] و [[غضب]] [[خدا]] و رسولش، ای [[پیامبر خدا]]، برایم [[طلب]] [[مغفرت]] کنید و تا ابد هرگز [[علی]] را [[دشمن]] نمی‌گیرم و دیگر درباره او سخنی نمی‌گویم مگر به [[خیر و خوبی]]. [[رسول خدا]] {{صل}} برای بُریده [[طلب]] [[مغفرت]] کرد <ref>ارشد مفید، ج۱، ص۱۶۱ و بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۶.</ref>
* بُریده می‌گوید: پس از شنیدن این کلمات از [[رسول خدا]] {{صل}} [[آرزو]] می‌کردم [[زمین]] باز شود و مرا ببلعد، آن‌گاه به [[رسول خدا]] {{صل}} و از روی [[شرم]] و [[حیا]] عرض کردم: پناه به [[خدا]] می‌برم از [[خشم]] و [[غضب]] [[خدا]] و رسولش، ای [[پیامبر خدا]]، برایم [[طلب]] [[مغفرت]] کنید و تا ابد هرگز [[علی]] را [[دشمن]] نمی‌گیرم و دیگر درباره او سخنی نمی‌گویم مگر به [[خیر و خوبی]]. [[رسول خدا]] {{صل}} برای بُریده [[طلب]] [[مغفرت]] کرد <ref>ارشد مفید، ج۱، ص۱۶۱ و بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۶.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش