الگو:صفحهٔ اصلی/مدخل برگزیده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
'''[[حضرت فاطمه]]'''{{س}}، بیستم جمادی‌الثانی پنجم [[بعثت]] در [[مکه]] متولد شد. پدر ایشان، [[حضرت محمد]]{{صل}} و مادر [[حضرت خدیجه]]{{س}} بود. فاطمه{{س}} اسامی، [[القاب]] و کنیه‌های بی‌شماری دارند که هر کدام، توصیف‌ کنندۀ ابعادی از [[شخصیت معنوی]] و مادی ایشان است، مانند زهرا، [[مطهره]]، شهیده، [[محدثه]] و.... [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[احادیث]] مختلفی درباره فاطمه{{س}} فرمود: "دخترم فاطمه، [[سرور زنان]] عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و [[نور]] چشمم و میوه قلبم و [[روح]] من است، "هر که او را [[غضبناک]] کند مرا غضبناک کرده است".
'''[[حضرت فاطمه]]'''{{س}} در سال یازدهم هجری، پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} مدت زمان اندکی زیستند که از سی تا دویست و [[چهل]] روز ذکر شده است. پدید آمدن بحث‌های [[جانشینی]] پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} باعث ایجاد دو گروه بین [[مسلمانان]] شد که در [[ارتباط مستقیم]] با زندگانی حضرت فاطمه {{س}} قرار داشت. فاطمه زهرا {{س}} از همان بدو پدید آمدن جریان [[سقیفه]] در [[دفاع]] از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به اقدامات مختلفی روی آورد و در این راه بر اثر حمله جریان مخالف به خانه ایشان و آتش زدن آن و سقط فرزند مجروح و بیمار شده و روز به روز حالشان وخیم‌تر می‌شد.


دوران [[زندگی]] هجده ساله حضرت فاطمه{{س}} را در سه مقطع می‌توان مورد بررسی قرار داد:
پس از وخامت حال و یقین به فوت، حضرت در آخرین لحظات عمر  خطاب به [[حضرت علی]] {{ع}} عرضه داشت: پسر عمو! من خبر [[مرگ]] خویش را دریافت کرده‌ام و لحظه به لحظه به [[دیدار]] پدر بزرگوارم نزدیک‌تر می‌شوم، اکنون تو را به انجام خواسته‌هایی که در [[دل]] دارم سفارش می‌کنم (...): از [[دنیا]] که رفتم بدنم را از زیر [[لباس]] [[غسل]] بده؛ زیرا بدنم [[پاک]] و [[پاکیزه]] است، با باقیمانده کافوری که از پدرم [[رسول خدا]] {{صل}} به‌جای مانده مرا [[حنوط]] نما و خود بر پیکرم نماز بگزار و سپس [[خویشان]] و [[نزدیکان]] خاندانم به ترتیب بر جنازه‌ام نماز بگزارند، شبانه و نهانی بدنم را به خاک بسپار و محل قبرم را پوشیده دار، هیچ‌کس از کسانی‌ که در حقم ستم روا داشتند در تشییع جنازه‌ام حاضر نشوند، پسر عمو! به خوبی می‌دانم که تو پس از من نمی‌توانی بدون [[همسر]] بمانی... .
#'''از ولادت تا [[هجرت]]:''' این مقطع که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمی‌گیرد، مصادف با [[دعوت پیامبر]]{{صل}} و اقدامات سرسختانۀ [[مشرکان مکه]] در جلوگیری از [[گسترش اسلام]] بود. [[مخالفان پیامبر]]{{صل}} با أبتر خواندن حضرت محمد{{صل}} به علت نداشتن فرزند پسر و ادامه نیافتن [[نسل]] وی، ایشان را [[استهزا]] می‌کردند؛ اما با [[تولد حضرت فاطمه]]{{س}} و [[نزول]] [[سوره کوثر]] از سوی [[خداوند]]، آن [[مخالفان]]، أبتر شدند و نسل [[پیامبر]]{{صل}} از این دختر ادامه یافت.
#'''از هجرت تا [[رحلت پیامبر]]{{صل}}:'''
##'''[[هجرت به مدینه]]:''' پس از گذشت سیزده سال از [[بعثت رسول اکرم]]{{صل}}، سرانجام مشرکان مکه به این نتیجه رسیدند که خاموش ساختن دعوت پیامبر{{صل}} جز با [[قتل]] او و مشارکت تمامی [[قبایل]] در آن، امکان‌پذیر نیست؛ منتها حضرت محمد{{صل}} بر اساس [[فرمان خداوند]] به صورت مخفیانه به سمت یثرب حرکت کردند. حضرت فاطمه{{س}} نیز در [[معیّت]] [[حضرت علی]]{{ع}}، به سمت [[مدینه]] حرکت کرد و در منطقه [[قُبا]] به [[رسول خدا]]{{صل}} ملحق شد.
##'''[[ازدواج علی]] و فاطمه{{عم}}:''' حضرت فاطمه{{س}} در [[ماه رمضان]] [[سال دوم هجری]] با حضرت علی{{ع}} [[ازدواج]] کردند و [[ذی حجه]] همان سال [[مراسم]] [[عروسی]] برگزار شد. زندگی مشترک [[فاطمه زهرا]]{{س}} با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و کانون خانواده‌اش، پر از مهر و [[محبت]] و [[انسانیت]] و [[تقوا]] و [[ایثار]] بود. در این مدت، چندین [[آیه قرآن]]، مانند [[آیه تطهیر]]، [[آیه مباهله]] و [[سوره کوثر]] و... در [[شأن حضرت زهرا]]{{س}} و [[فرزندان]] او نازل شد.
#'''از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} تا [[شهادت]]:'''
##'''دفاع از [[ولایت]]:''' حضرت [[فاطمه]]{{س}} در [[سال یازدهم هجرت]]، پس از رحلت پیامبر{{صل}} مدت [[زمان]] اندکی زیستند. پدید آمدن مباحث مربوط به [[جانشینی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}، باعث ایجاد دو گروه میان [[مسلمانان]] شد که در [[ارتباط مستقیم]] با [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}} قرار داشت. [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} از ابتدای پدید آمدن جریان [[سقیفه]] در دفاع از ولایت و [[اثبات]] آن به اقدامات مختلفی روی آورد و در پی تلاش برای جلوگیری از [[اجبار]] [[حضرت علی]]{{ع}} در گرفتن [[بیعت]]، منجر به وارد ساختن آسیب‌های جسمی به وی شد. این امر، سرانجام باعث سقط جنین و [[بیماری]] شدید ایشان شد که به شهادت حضرت انجامید.
##'''ماجرای باغ [[فدک]]:''' روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نزد حضرت فاطمه{{س}} رفت و به او فرمود: "دخترم! [[خدا]] [[فدک]] را به پدرت بخشیده و به او اختصاص داده است و مسلمانان در آن سهمی ندارند. هر چه می‌خواهی درباره آن انجام بده. پس از شهادت [[خاتم انبیا]]{{صل}} جناح مخالف این منطقه را از حضرت گرفت؛ از این رو بخشی از تلاش [[دختر رسول خدا]]{{صل}}، ارائه [[دلایل]] برای اثبات ارثیۀ خود و بازستاندن فدک در کنار سایر اقدامات ایشان بود.


حضرت فاطمه{{س}}، سرانجام بعد از گذراندن روزهای سخت بیماری، در [[سال ۱۱ هجری]] در [[مدینه]] و در پی مصدومیت‌هایی که در راه دفاع از ولایت و حماسۀ [[غدیر]] متحمّل شد و پس از انجام وصیت‌های مختلف طبق فرمودۀ پیامبر{{صل}}، اولین فردی از [[خاندان]] [[نبوی]] بود که به [[دیدار]] ایشان شتافت. ایشان طبق وصیتشان، شبانه، مخفیانه و در نقطه نامعلومی در مدینه به خاک سپرده شد. [[قبر پنهان]] او [[گواه]] [[نارضایتی]] وی از [[حکومت]] وقت بود و وصیتش بر [[دفن]] پنهانی و مخفی بودن [[مدفن]]، مبارزه‌ای مستمر با [[باطل]] و سند [[مظلومیّت]] او و [[خاندان پیامبر]] است.
بعد از [[شهادت]] مردم، اشکباران گرد آمدند و روی زمین نشستند و در [[انتظار]] بیرون آمدن جنازه فاطمه بودند تا بر پیکر پاکش [[نماز]] بگزارند اما [[ابوذر]] از خانه بیرون آمد و [[اعلان]] داشت: مردم! به خانه‌هایتان بروید [[تشییع جنازه]] دخت رسول خدا {{صل}} امشب به تأخیر افتاده است. بدین ترتیب، مردم با این [[تصور]] که پیکر [[زهرای مرضیه]] {{س}} صبح فردا تشییع می‌شود، پراکنده شدند. ولی [[امام علی]] {{ع}} با کمک [[اسماء]] در همان شب پیکر نازنین [[زهرا]] را [[غسل]] داد و [[کفن]] نمود. آن‌گاه امام علی {{ع}} بر جنازه فاطمه‌اش [[نماز]] گزارد. با آرام شدن هیاهو و سر و صداها که دیدگان [[مردم]] به [[خواب]] رفت و پاسی از شب گذشت، [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و عباس و [[فضل بن عباس]] به اتفاق یک تن دیگر، پیکر نحیف و تکیده زهرا را حمل و حسن و حسین، [[عقیل]]، [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]، [[بریده]] و [[عمّار]] آن را [[تشییع]] کردند.


<div class="mainpage_box_more">[[حضرت فاطمه|ادامه]]</div>
[[ابوبصیر]] از امام صادق {{ع}} نقل کرده: سبب وفات حضرت همانا آن بود که [[قنفذ]] [[غلام]] [[عمر]] (در [[روایت]] تعبیر به «الرجل» شده است) به اشاره او با نوک تیز غلاف [[شمشیر]] به حضرت زد که محسنش را سقط نمود و پس از این واقعه به [[مرضی]] شدید و جانکاه دچار شد و به بستر [[بیماری]] افتاد و به فردی از آزاردهندگانش [[رخصت]] دیدار نداد. به تصریح روایت منقول از [[امام باقر]] {{ع}}، علت اصلی [[بیماری]] و [[رحلت]] [[فاطمه]] {{س}} ضربتی بود که به هنگام [[یورش]] مهاجمان بر پیکرش وارد شد و در اثر آن فرزندش [[محسن]] را سقط کرد.
 
<div class="mainpage_box_more">[[شهادت حضرت فاطمه|ادامه]]</div>
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش