←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
به هر صورت علت این که یعقوب{{ع}} تفاوت و امتیازی را در محبت به آنان معمول میداشت و به خصوص یوسف را بیش از سایر [[برادران]] دوست میداشت، [[هوای نفس]] و خواهش [[دل]] نبود، بلکه به سبب [[ایمان]] و تقوا و [[دوستی]] در [[راه خدا]] بود. | به هر صورت علت این که یعقوب{{ع}} تفاوت و امتیازی را در محبت به آنان معمول میداشت و به خصوص یوسف را بیش از سایر [[برادران]] دوست میداشت، [[هوای نفس]] و خواهش [[دل]] نبود، بلکه به سبب [[ایمان]] و تقوا و [[دوستی]] در [[راه خدا]] بود. | ||
اما [[برادران یوسف]] به جای این که در جستوجوی علت اصلی این امتیاز و در [[فکر]] پیدا کردن [[انگیزه]] عمل پدر خردمندشان باشند، روی [[افکار شیطانی]] و [[تصور]] خام و [[نادانی]] خود، این کار پدر را حمل بر [[اشتباه]] و [[گمراهی]] کرده و او را به [[بیعدالتی]] متهم ساختند تا جایی که آشکارا گفتند: «یوسف و برادرش نزد پدر محبوبتر از ما هستند - با این که ما گروهی نیرومندیم | اما [[برادران یوسف]] به جای این که در جستوجوی علت اصلی این امتیاز و در [[فکر]] پیدا کردن [[انگیزه]] عمل پدر خردمندشان باشند، روی [[افکار شیطانی]] و [[تصور]] خام و [[نادانی]] خود، این کار پدر را حمل بر [[اشتباه]] و [[گمراهی]] کرده و او را به [[بیعدالتی]] متهم ساختند تا جایی که آشکارا گفتند: «یوسف و برادرش نزد پدر محبوبتر از ما هستند - با این که ما گروهی نیرومندیم و بهتر میتوانیم به پدر خود کمک کنیم. به [[راستی]] پدر ما در اشتباه آشکاری است»{{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} <ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی)اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.</ref>. | ||
خلاصه میخواستند بگویند پدر ما، در [[عشق]] و علاقه به یوسف [[زیادهروی]] کرده و از حد [[اعتدال]] بیرون رفته است، به حدی که [[نصیحت]] و [[اندرز]] هم در این راه سودی ندارد و ناچار باید برای حل این مشکل راه دیگری پیش گرفت و با دور ساختن یوسف، این اعتدال را ایجاد کرده زیرا «از [[دل]] برود هر آنکه از دیده برفت».<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۱۹.</ref> | خلاصه میخواستند بگویند پدر ما، در [[عشق]] و علاقه به یوسف [[زیادهروی]] کرده و از حد [[اعتدال]] بیرون رفته است، به حدی که [[نصیحت]] و [[اندرز]] هم در این راه سودی ندارد و ناچار باید برای حل این مشکل راه دیگری پیش گرفت و با دور ساختن یوسف، این اعتدال را ایجاد کرده زیرا «از [[دل]] برود هر آنکه از دیده برفت».<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۱۹.</ref> |