هستی‌شناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۸۶۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[هستی‌شناسی در قرآن]] - [[هستی‌شناسی در حدیث]] - [[هستی‌شناسی در اخلاق اسلامی]] - [[هستی‌شناسی در معارف دعا و زیارات]] - [[هستی‌شناسی در معارف و سیره سجادی]] - [[هستی‌شناسی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = هستی‌شناسی (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[هستی‌شناسی در قرآن]] - [[هستی‌شناسی در حدیث]] - [[هستی‌شناسی در اخلاق اسلامی]] - [[هستی‌شناسی در معارف دعا و زیارات]] - [[هستی‌شناسی در معارف و سیره سجادی]] - [[هستی‌شناسی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = هستی‌شناسی (پرسش)}}


== مقدمه ==
== جهان‌بینی الهی ==
هستی‌شناسی به معنای خاص آن، که هستی‌شناسی [[فلسفی]] است، ذات هستی را مورد جستار قرار می‌دهد. در واقع هستی‌شناسی "[[علم]] وجود" است از آن جهت که وجود است<ref>تعریف ارسطویی.</ref>. اما در نوع دیگر هستی‌شناسی که هستی‌شناسی به معنای عام است علم هستی (کَون) و موجودات آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این رویکرد ما با [[جهان هستی]] آشنا شده و در پی [[شناخت]] آن از جهات مختلف به عنوان پدیداری مستقل هستیم. در این حالت آشنایی با [[آفریدگار]] هستی، [[آفرینش]] و آفریده‌های [[جهان]] اعم از [[زمین]]، [[آسمان]] و هر آنچه در آنها وجود دارد، محورهای هستی‌شناسی را تشکیل می‌دهد.
{{اصلی|جهان‌بینی الهی}}}
[[قرآن مجید]] با صراحت تمام بر حق‌بودن [[خدای متعال]] تصریح می‌کند: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ}}<ref>«آن، بدین روست که خداوند است که راستین است» سوره حج، آیه ۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] این [[آیه]] بیان می‌دارند: «اگر [[حقیقت]] چیزی همان ثبوت آن باشد، پس خدای متعال به ذات خود [[حق]] است و غیر او (موجودات و [[مخلوقات]]) به سبب او تحقق پیدا می‌کنند... جمیع اشیاء در وجود خودشان به [[خدای تعالی]] استناد دارند و هم‌چنین در [[نظام]] جاری بین خودشان به او مستند و متکی هستند»<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>. بر این اساس تمام [[عالم هستی]] یک‌پارچه وابسته و متکی به [[خداوند]] بوده و در قوام و جریان خویش وابسته به [[اراده]] آفرینشگرانه اوست.
در جهان‌بینی الهی، مسائلی از «هستی‌شناسی» وجود دارد که به عنوان زیربناهای [[نظام اندیشه اسلام]] شناخته می‌شود؛ از جمله آنها موارد ذیل‌اند:


[[صحیفه سجادیه]]، هر چند به [[زبان]] [[دعا]] و درخواست و با [[ادبیات]] [[مناجات با خدا]] شکل گرفته اما در عین‌حال منبعی [[غنی]] برای دریافت‌های هستی‌شناسانه است. این دریافت‌ها را در قالب محورهای زیر می‌توان تنظیم کرد:
=== اختصاص حاکمیت به خداوند ===
[[خدا]]، [[خالق]] عالم هستی است؛ خداوند با اراده خویش، و بدون هیچ سابقه و الگوی پیشینی، جهان را [[آفریده]] است. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: «[[حمد]] و [[سپاس]] خدای را، آن نخستین بی‌پیشین را و آن آخرین بی‌پسین را، خداوندی که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید و [[اندیشه]] واصفان از نعت او فرو ماند. [[آفریدگان]] را به [[قدرت]] خود [[ابداع]] کرد و به مقتضای [[مشیت]] خویش [[جامه]] هستی پوشید و به همان [[راه]] که ارادت او بود روان داشت و رهسپار طریق [[محبت]] خود گردانید»<ref>نیایش یکم.</ref>.
{{اصلی|توحید در حاکمیت}}
در نگرش [[امام]]، نه تنها مبدأ [[آفرینش]] خداست بلکه آفریده‌ها براساس [[اراده]] او در مدار محبت او روانه و در گردشند.
در جای دیگر عرضه می‌دارد: «تویی خداوندی که هرچه آفریده‌ای نه از هیچ اصل و مایه آفریده‌ای، و هرچه را نقش بسته‌ای بی‌هیچ نمونه‌ای نقش بسته‌ای، و هرچه پدید آورده‌ای بی‌هیچ [[تقلیدی]] پدید آورده‌ای»<ref>نیایش چهل‌وهفتم.</ref>.


[[خداوند]] [[ربّ]] و صاحب [[اختیار]] ([[مالک]] و مدبّر) عالم است؛ نه تنها [[خدا]]، ایجاد کننده [[عالم هستی]] و پدید آورنده آن است، بلکه [[حکومت]] بر آن و تدبیرش نیز به قدرت اوست: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، اللَّهُمَّ لَكَ‏ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ...}}؛ «[[حمد]] خداوندی را که [[پروردگار]] جهانیان است. بار خدایا، حمد باد تو را ای پدید آورنده [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، ای صاحب جلالت و [[عظمت]]، ای مهتر مهتران، ای [[معبود]] هر معبود، ای آفریننده هر موجود»<ref>نیایش چهل‌وهفتم.</ref>.
[[مسلمین]] بر این عقیده‌اند که [[خالق]] و آفریننده [[جهان هستی]]، تنها خداوند یگانه و [[قادر]] [[متعال]] است؛ بر این اساس تنها در برابر ذات او [[تسلیم]] می‌شوند و [[طاعت]] و [[بندگی]] هیچ [[انسانی]] را نمی‌پذیرند؛ مگر اینکه [[اطاعت]] آن [[اطاعت خداوند]] باشد؛ از این‌رو هیچ انسانی [[حق]] ندارد، انسان‌های دیگر را به تسلیم در برابر خود وادار نموده و آنان را از آزادی‌های خود [[محروم]] سازد و نیز برای [[جامعه]]، خودسرانه [[قانون]] وضع کند و [[روابط]] و [[رفتار اجتماعی]] را مطابق با [[شناخت]] و [[ادراک]] و خواست خود تنظیم نماید.


همچنین در وصف [[آفریدگار]] هستی عرض می‌کند: «تویی که هرچه به عرصه وجود آورده‌ای به [[میزان]] معین آورده‌ای و هر چیز آماده کرده‌ای، و کارهای عالم [[نیک]] سامان داده‌ای. تویی که در آفرینش شریکی یاری‌ات نکرده و در [[کارها]] به وزیری نیازت نیفتاده و در کارها تو را [[شاهد]] و ناظری نبوده است. تویی که چون اراده کنی حتمی است و هرچه تقدیر کنی بر مقتضای [[عدل]] است و هرچه [[حکم]] کنی از روی [[انصاف]] است»<ref>نیایش چهل‌وهفتم.</ref>.
[[قرآن کریم]]، مصدر حاکمیت را تنها [[خدای متعال]] می‌داند و در موارد متعدد می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷ و سوره یوسف آیات ۴۰ و ۶۷.</ref>. [[علامه طباطبائی]] در “تفسیر المیزان” ذیل این [[آیات]] می‌نویسد: “حکم هم که یکی از صفات است از نظر اینکه خود نوعی از تأثیر است، معنای استقلالیش تنها از آن خداوند است؛ چه [[حکم]] در حقایق [[تکوینی]] و چه در [[شرایع]] و [[احکام وضعی]] و اعتباری، معلوم است که اگر غیر خداوند کسی دارای حکم بود، می‌توانست حکم خدای را به وسیله حکم خودش ابطال کند و با خواست او معارضه نماید”<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ج۱۳، ص۱۸۳.</ref>.


[[مُلک]] و حکومت خدا بر عالم بی‌زوال است؛ [[امام سجاد]] {{ع}} در این مورد بیاناتی دارد: «ای خداوندی که از آنِ توست [[پادشاهی]] [[ابدی]] جاویدان.... ای خداوندی که از آنِ توست [[عزّت]] و [[غلبه]] [[جاودانه]]، هر چند روزگاران بگذرند و سال‌ها به سر آیند و زمان‌ها و روزها سپری شوند. [[سلطه]] تو را آن پیروزمندی است که نه آغاز شناسد و نه انجام. [[مُلک]] تو را رفعتی است که هیچ چیزش در نیابد و توصیف واصفان هرچه فرا رود، به فروترین پایه آن [[رفعت]] و اعتلا که برای خود گزیده‌ای نخواهد رسید»<ref>نیایش سی‌ودوم.</ref>.
بنابراین حکم تکوینی مختص خدای متعال است؛ ولی در حکم [[تشریعی]]، مواردی دارد که به [[اذن خداوند]] به غیر او نیز نسبت پیدا می‌کند<ref>{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}} «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه ۲۶؛ {{متن قرآن|وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ}} «و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۹.</ref>. لذا [[اعتقاد]] به: انحصار [[حاکمیت]] [[خداوند]]، پایه اساسی و [[استوار]] [[نظام اسلامی]] است که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز تبلور یافته است. چنانچه می‌گویند: حاکمیت مطلق بر [[جهان]] و [[انسان]] از آن خداست و هم او، انسان را بر [[سرنوشت]] [[اجتماعی]] خویش [[حاکم]] ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این [[حق الهی]] را از انسان سلب کند یا در [[خدمت]] [[منافع]] فرد یا گروهی خاص قرار دهد<ref>اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.</ref>.


آنچه در [[سخنان امام]] آمده در واقع انعکاس همان چیزی است که در [[قرآن مجید]] ذکر شده است در [[قرآن]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref>.
=== [[نیازمندی به وحی]] در [[تنظیمات اجتماعی]] ===
بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]] [[خداوند]] [[ربّ]] همه عالمیان و جهانیان است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>. به طور کلی می‌توان [[عوالم]] هستی را به دو بخش مُلک ([[طبیعت]]) و [[ملکوت]] (ماوراء طبیعت) تقسیم کرد. مراد از مُلک آن بخش از موجودات هستند که جسمانی و جرمانی و مادی هستند؛ و منظور از ملکوت موجوداتی هستند که تقدّم وجودی بر این بخش داشته و از ویژگی‌ها و [[خواص]] موجودات مادی عالم طبیعت همچون وزن، سنگینی، جرمانیّت و [[غلظت]] برخوردار نیستند.
در [[نظام سیاسی]] و اجتماعی که بر اساس [[اسلام]] شکل می‌گیرد؛ نه تنها در جهت‌گیری و ساختار؛ بلکه در بُعد [[قوانین]]، مقررات، [[برنامه‌ریزی]] و برقراری تنظیمات اجتماعی نیز لازم است با وحی و [[دستورات الهی]] مطابقت داشته باشد. مهمترین دلایلی که نیازمندی [[بشر]] به وحی را در انتظام‌بخشیدن به [[حیات اجتماعی]] خویش توجیه می‌کنند، عبارت‌اند از:
# '''فهم مسیر صحیح [[زندگی]]، تابع [[اعتقاد]] به وحی''': همواره انسان، در پرتو [[علم کامل]] به [[روابط]] و قانونمندی پدیده‌ها و [[انتخاب]] صحیح آنها می‌تواند مسیر درست زندگی را پیدا کند؛ اما دستگاه ادراکی او به سبب وجود موانع و محدودیت‌های [[ابزار شناخت]]، از فهم همه رموز و پیچیدگی‌های [[جهان هستی]] [[ناتوان]] است. [[تاریخ]] زیست اجتماعی بشر، آینه صادقی است و این [[حقیقت]] را به خوبی منعکس نموده است که هرگاه بشر، مستقلاً با تکیه بر [[اندیشه‌ها]] و توانایی‌های خود به [[دعوت انبیا]] پشت نموده، نه تنها از خیر و [[صلاح]] [[محروم]] شده؛ بلکه زندگی رنج‌آور؛ بی‌ثبات و توأم با [[ناامیدی]] و ناآرامی را تجربه کرده است. علم کامل و مطلق به روابط هستی را می‌توان تنها، نزد [[انبیاء الهی]] جستجو نمود؛ چون [[علم]] آنان از [[علم مطلق الهی]] سرچشمه گرفته و به وسیله وحی به ایشان منتقل شده است. بنابراین در [[مکتب اسلام]]، قوانین، مقررات، نقشه [[سعادت بشر]] و الگوی زندگی کمال مطلوب که از آن به عناوینی همچون: [[مدینه فاضله]] و [[حیات طیبه]] یاد می‌شود، توسط [[پیامبر بزرگوار اسلام]] که سرچشمه [[ایمان]]، [[علم]] و [[خیرخواهی]] منحصر به فرد و نیز [[خطاناپذیر]] هستند، ارائه شده است و اصولاً در [[اعتقادات اسلامی]]، [[قانون‌گذاری]] [[حق]] انحصاری [[خداوند]] و یا کسانی است که از جانب او [[مأذون]] هستند؛ زیرا اولاً: خداوند نسبت به همه [[مصالح]] [[حقیقی]] [[بشر]] [[آگاهی]] کامل دارد، ثانیاً: خداوند [[عادل]] است و هیچ ستمی بر [[بندگان]] روا نمی‌دارد و ثالثاً: خداوند در قانون‌گذاری هیچ منفعتی ندارد و هرچه هست جریان خیر و [[صلاح]] است که از [[ناحیه]] او متوجه بندگان می‌شود<ref>رجوع کنید به محمدتقی مصباح یزدی، نظریه سیاسی اسلام، ج۱، ص۲۳۹ - ۲۴۳.</ref>.
# '''[[احساس]] [[آرامش]] و [[خوشبختی]] و تابع [[اعتقاد]] به خداوند و [[تبعیت]] از [[وحی]]''': [[انسان]] محدود، با خواسته‌های نامحدود، اگر در برخورد با [[شدائد]] و شرایط سخت محیط، با دید مادی به [[جهان]] بنگرد، نمی‌توان از او توقع و انتظاری بیش از این داشت. همیشه خود را ناکام و مغبون می‌بیند و سراسر [[زندگی]] او آمیخته از دغدغه و [[اضطراب]] می‌شود؛ چون دیدگاهی که در آن ماده به عنوان منشأ [[قوانین]] و جهان نیز، همین [[دنیا]] معرفی می‌شود و ورای ماده و هستی ملموس و محسوس، چیزی به رسمیت شناخته نمی‌شود [[گریز]] از این وضعیت و رسیدن به [[آرامش روحی]]، تنها در پرتو [[تغییر]] نوع نگاه به هستی، انسان و [[غایت]] او و پیوستن به [[دعوت انبیا]] ممکن می‌شود. [[مکتب]] [[انبیای الهی]] با [[دعوت به پرستش خدا]] و اعتقاد به جهان دیگر، قفس تنگ عالم مادی را شکسته، انسان را به ابدیتی پیوند می‌دهد که بدون [[احساس پوچی]] و [[سرگردانی]] و با مقصد قرار دادن خداوند و پیوستن به [[مقام قرب]] او، کمال، خوشبختی و [[سعادت]] خود را جستجو می‌کند. علاوه بر آن، [[برقراری عدالت]] که از اصلی ترین [[اهداف بعثت پیامبران]] است<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، موجب می‌شود که جلوی تعدّی و [[تجاوز]] به [[حقوق انسان‌ها]] گرفته شود و آنها از [[زندگی]] در چنین نظامی، [[احساس]] [[راحتی]] و [[آرامش]] کنند.
# '''[[پیروی]] از [[وحی]]، سامان‌بخش [[رفتار]] فردی و [[اجتماعی]]''': گذشته از حوزه‌های [[اندیشه]] و روان، [[رفتار انسان]] نیز باید در شعاع [[نورانی]] [[تعالیم]] وحی قرار گیرد تا به [[سعادت]] و [[رفاه]] [[دنیا]] و [[آخرت]] دست یابد. وقتی از رفتار انسان سخن می‌گوییم، رفتار فردی و اجتماعی او مورد نظر است و نمی‌توان این دو نوع رفتار را در حوزه جدای از هم دانست؛ زیرا [[انسان]] جزئی از یک [[جامعه]] و در مقیاس عمومی، [[جامعه بشری]] محسوب می‌شود و [[اجتماع]] [[انسانی]] نیز متشکل از تک‌تک افراد است؛ بنابراین تداخل و تأثیرگذاری در بعد فردی و اجتماعی در یکدیگر و عدم امکان انفکاک آن دو از هم را، نمی‌توان [[انکار]] نمود.


[[فرشتگان]] با اصناف گوناگونشان جزء [[عالم ملکوت]] به‌شمار می‌روند. [[امام سجاد]] {{ع}} در دعاهای مختلف از این [[مخلوقات]] که نقش وسائط [[تکوینی]] در عالم را برعهده دارند سخن گفته و بر آنها [[درود]] فرستاده است<ref>نیایش سوم.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز از [[ملائکه]] به عنوان مدبّرات امر عالم یاد شده است: {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار» سوره نازعات، آیه ۵.</ref>؛ «و قسم به فرشتگانی که به [[فرمان]] [[حق]] به [[تدبیر]] [[نظام]] [[خلق]] می‌کوشند». [[امام]] در دعای خویش به کارهای مختلفی که این موجودات [[ملکوتی]] از سوی [[خدا]] برعهده دارند اشاره می‌کند از قبیل: خزینه‌داران [[باران]]؛ رانندگان ابرها؛ موکلان بر کوه‌ها و... دیگر موارد.
[[احکام]] و [[دستورات]] [[دینی]]، رفتار فرد و جامعه را برای دست‌یابی به سعادت، هماهنگ با [[باورهای اعتقادی]] و [[نظام فکری]]، [[سازماندهی]] می‌کنند؛ بنابراین نقش عمده [[ارزش‌ها]] و [[احکام الهی]]، [[حاکم]] و جهت‌دهنده همه دانستنی‌ها و [[علوم]] و نیز تنظیم کننده همه [[شؤون]] و ابعاد [[نظام]] فردی و اجتماعی [[جامعه اسلامی]] است.
اما در بخش عالم طبیعت، به موجودات متعددی در [[صحیفه]] اشاره شده است:


* '''[[آسمان]] و [[زمین]]''': امام در این مورد می‌گوید: «ما و همه چیزها جملگی صبح کردیم و همه از آنِ توایم؛ از [[آسمان]] و [[زمین]] و هرچه در آن دو نهاده‌ای، از آرمیده و [[جنبنده]] و [[ایستاده]] و رونده و هرچه بر هواست و هرچه درون زمین است»<ref>نیایش ششم.</ref>.
=== دنیا و آخرت، گستره توسعه در نظام [[الهی]] ===
* '''ماه''': از جمله پدیده‌های شگفت‌انگیز آسمان ماه است و با توجه به نقشی که ماه در گردش ایام و لیالی سال قمری - که ملاک تقویم [[اسلامی]] است- دارد این پدیده به‌طور خاص مورد توجه [[امام]] قرار گرفته است<ref>نیایش چهل‌وسوم.</ref>.
نظام الهی برای انسان دو نمونه زندگی را به رسمیت می‌شناسد؛ زندگی در دنیای مادی و این [[جهان]] و دیگری زندگی در [[جهان آخرت]] که هر کدام از این دو، ساز و کارهای ویژه خود را دارند و باید [[انسان‌ها]] با [[کوشش]] و تلاش، آنها را فراهم سازند. دستورات [[قرآن کریم]] و [[انبیا]] الهی بر این مبنا [[استوار]] است که باید توشه آن جهان، در دنیای مادی فراهم شود. این دنیا مقدمه عالم دیگر و کشتزار محصولاتی است که باید در آن جهان درو شود؛ بنابراین، [[خداوند]] [[پیامبران]] را به منظور [[راهنمایی]] [[بشر]] برای کسب [[توفیق]] بیشتر در همین امر مهم، فرستاده است. قانون‌های الهی که توسط پیامبران [[ابلاغ]] می‌شود، همگی [[یاری‌دهنده]] [[بشر]] در این راهند و هرچند برای این [[جهان]] نیز قوانینی وضع شده؛ ولی مقصود اصلی تأمین [[سعادت]] در [[زندگی]] بی‌پایان آن جهان است که البته دنباله منطقی و طبیعی سعادت در این جهان به شمار می‌رود؛ ولی مطمئناً زندگی این جهان، [[هدف]] اصلی نیست؛ بلکه وسیله نیل به سعادت در جهان [[ابدی]] است. [[قرآن کریم]] زندگی [[دنیایی]] را چون بازیچه‌های کودکانه خوانده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ}}<ref>«زندگانی این جهان تنها بازیچه و سرگرمی است» سوره محمد، آیه ۳۶.</ref>.
* '''گیاهان و میوه‌ها''': [[زندگی]] [[انسان]] در دار هستی بدون وجود گیاهان و میوه‌ها، تداوم ندارد. این [[نعمت‌های ویژه خداوند]] مورد توجه امام قرار گرفته و از [[خداوند]] درخواست فزونی آنها را می‌نماید<ref>نیایش نوزدهم.</ref>.
 
* '''کوه‌ها و نهرها''': از جمله مواردی که در [[صحیفه سجادیه]] از آنها یاد شده کوه‌ها هستند. امام از کوه‌های بلند و [[صلابت]] آنها یاد کرده<ref>نیایش چهل‌ودوم.</ref> و از خداوند درخواست نهرهای خروشان و پرآب نموده است<ref>نیایش نوزدهم.</ref>.
بنابراین [[دنیا]]، مکانی است که [[انسان]] با [[رفتار]] اختیاری‌اش، [[حیات]] ابدی خود را رقم می‌زند و در واقع، مزرعه [[آخرت]]<ref>{{متن حدیث|بالدنيا تحرز الآخرة}}؛ بحار الانوار، ج۶۷، ص۶۷؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۵.</ref> است و نیز امیرالمؤمنین علی {{ع}} از آن به {{متن حدیث|مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ‏}}<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا... وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ‏ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ...}}؛ “همانا دنیا خانه درستی است، برای کسانی که در آن درست زندگی کنند.. و دنیا تجارت‌خانه و بازار یاران خدا است که در آن، رحمت خدا را به دست می‌آورند و بهشت را سود می‌برند”؛ نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۱۲۶. ص۱۱۳۸.</ref> نام برده است.
* '''انسان''': هر چند انسان پا در [[عالم طبیعت]] دارد اما به [[روح]] و [[فکر]] خویش سر از افلاک و ماوراء طبیعت بیرون می‌کند. همین ویژگی باعث شده که انسان در مراتب [[عالم هستی]] [[جایگاه]] ویژه و ممتازی داشته باشد. [[امام سجاد]] {{ع}} به این [[برتری]] و امتیاز چنین اشاره می‌کند: «[[حمد]] خداوندی را که سیرت‌ها و صورت‌های [[پسندیده]] را برای ما برگزید و روزی‌های خوش و [[نیکو]] را به ما ارزانی داشت. خداوندی که ما را آن‌گونه برتری داد که بر همه [[آفریدگان]] [[سلطه]] یابیم، چندان که به [[قدرت]] او هر [[آفریده]] [[فرمانبردار]] ماست و به [[عزت]] او در ربقه [[طاعت]] ما»<ref>نیایش یکم.</ref>.<ref>صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۹۴، چاپ نهم؛ قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی‌قمشه‌ای و ترجمه محمدمهدی فولادوند؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سیدمحمدحسین طباطبائی، ج۱۶، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت - لبنان، ۱۳۹۳ه، ۱۹۷۳م.</ref>.<ref>[[صدیقه بیات|بیات، صدیقه]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «هستی‌شناسی»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۵۳۱.</ref>
 
از این‌رو در [[نظام]] [[الهی]]، منظر توسعه و کمال، تنها محدود به حیات دنیایی نیست؛ بلکه دنیا و آخرت، در یک مجموعه واحد و متصل به هم قرار دارد و برای تأمین سعادت و [[رفاه]] هر دوی آن [[برنامه‌ریزی]] شده است.
 
=== معادگرایی و [[خودکنترلی]] ===
نظام الهی زندگی انسان را به دنیای مادی محدود نمی‌کند و [[جهان آخرت]] را که پس از آن می‌آید ادامه حیات انسان می‌شمرد. [[اعتقاد]] به آخرت، [[معاد]] و حضور در [[محکمه]] [[کیفر الهی]]، [[محاسبه]] کارهای انسان و اعطای [[ثواب و عقاب]]<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ }} «پس هر کس همسنگ ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref> و [[باور]] این [[حقیقت]] که مردن، انتقال از یک [[نقص]]، به کمال است، [[انسان]] را از [[لغزش‌ها]] باز می‌دارد و در او تقوایی ایجاد می‌کند که عامل کنترل درونی، در مقابل [[تعدی]] و [[تجاوز به حقوق دیگران]]، است. علاوه بر آن با توجه به وجود عوامل نگهدارنده [[اجتماعی]]؛ همچون: [[امر به معروف]]، [[نهی از منکر]]<ref>فی التنزیل: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}} «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰؛ {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}} «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند» سوره توبه، آیه ۷۱؛ و {{متن حدیث|قال علي {{ع}}: قِوَامُ‏ الشَّرِيعَةِ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ‏ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ إِقَامُ الْحُدُودِ}}؛ غررالحکم و دررالکلم.</ref>، حسّ [[مسؤولیت]] نسبت به [[سرنوشت]] دیگران و [[جامعه اسلامی]]<ref>امام صادق {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ النَّبِيَّ {{صل}} قَالَ: مَنْ أَصْبَحَ لَايَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ‏ فَلَيْسَ‏ مِنْهُمْ‏، وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي: يَا لَلْمُسْلِمِينَ، فَلَمْ يُجِبْهُ، فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}؛ کافی، ج۲، ص۱۶۴، حدیث ۵ و امام علی {{ع}} قال: {{متن حدیث|اتَّقُوا اللَّهَ‏ فِي‏ عِبَادِهِ‏ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ}}؛ نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۷، ص۳۰۴ و رسول الله {{صل}} قال: {{متن حدیث|أَلَا كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏ وَ كُلُّكُمْ‏ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ...}}؛ صحیفة الرضا، ج۲، ص۱۴۵۹.</ref> و همچنین نقش تعیین‌کننده [[حکومت]] در [[حفظ]] و حراست افراد و [[جامعه]] از [[انحطاط]] و [[انحراف]]، مکمل عامل کنترل درونی بوده و صیانت جامعه اسلامی را تضمین می‌نماید<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۹۲.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۷٬۶۰۹

ویرایش