←مترفین
(←جباران) |
(←مترفین) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
با این نگره، جایی برای آزادی [[انسان]] باقی نمیماند و ورود [[جبار]] به [[جامعه]]، برابر است با [[انکار]] [[حقوق شهروندی]] و [[نفی]] [[آزادی سیاسی]].<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۶۱.</ref> | با این نگره، جایی برای آزادی [[انسان]] باقی نمیماند و ورود [[جبار]] به [[جامعه]]، برابر است با [[انکار]] [[حقوق شهروندی]] و [[نفی]] [[آزادی سیاسی]].<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۶۱.</ref> | ||
== | == رفاهزدگی و مترفین == | ||
بر اساس [[منطق]] [[قرآن کریم]]، یکی از دیگر موانع [[آزادی سیاسی]]، [[مترفین]] هستند که با توجه به [[مال]] و ثروتی که دست دارند، خود را [[برتر]] از دیگر افراد [[جامعه]] میانگارند، هرچند که مترفین و ملا غالباً با هم و در کنار هماند و دارای ویژگیهای [[برتریجویی]] و [[خودخواهی]]، اما با یکدیگر تفاوت دارند. مترف، اسم مفعول، از ترف گرفته شده که به معنای دارابودن و وسعت در [[نعمت]] است<ref>ر. ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۶۶.</ref>، نعمتهای [[دنیایی]] و گسترش [[زندگی]] دنیایی و بهرهگیری از آن در هر [[جهت]]؛ به معنای نعمت و [[آسایش]] در زندگی کردن، و خوش گذراندن. در [[فرهنگ قرآن]] آمده است که تُرفه یعنی نعمت و وسعت در آن. تَرَف، به معنای [[خوشگذرانی]]، تنآسایی، آسایش و غذای لذیذ آمده است. باب [[افعال]] آن اتراف به معنی [[اصرار]] در [[ظلم]] است و مترَف، یعنی واگذاشته شده به خود که هرچه بخواهد بکند، یا افسارگسیختهای که هرچه دلخواه وی باشد، انجام دهد و مانعی در [[راه]] عیش و [[خوشی]] خود نبیند و نیز به معنی نازپرورده، [[ستمکار]] و خوشگذران است<ref>ر. ک: محمدباقر محقق، دائرة الفرائد در فرهنگ قرآن، ج۴، ص۸۱.</ref>. به بیان [[شیخ طوسی]]، مترفین کسانی هستند که مال و [[ثروت]] را بر [[طلب]] [[حجت]] و دلیل برگزیدهاند و آنان رئیسان و حاکمانی دارای نعمت و ثروت هستند: {{عربی|و هم الذين آثروا الترفة على طلب الحجة، وهم المتنعمون الرؤساء}}<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۹۲.</ref>. | بر اساس [[منطق]] [[قرآن کریم]]، یکی از دیگر موانع [[آزادی سیاسی]]، [[مترفین]] هستند که با توجه به [[مال]] و ثروتی که دست دارند، خود را [[برتر]] از دیگر افراد [[جامعه]] میانگارند، هرچند که مترفین و ملا غالباً با هم و در کنار هماند و دارای ویژگیهای [[برتریجویی]] و [[خودخواهی]]، اما با یکدیگر تفاوت دارند. مترف، اسم مفعول، از ترف گرفته شده که به معنای دارابودن و وسعت در [[نعمت]] است<ref>ر. ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۶۶.</ref>، نعمتهای [[دنیایی]] و گسترش [[زندگی]] دنیایی و بهرهگیری از آن در هر [[جهت]]؛ به معنای نعمت و [[آسایش]] در زندگی کردن، و خوش گذراندن. در [[فرهنگ قرآن]] آمده است که تُرفه یعنی نعمت و وسعت در آن. تَرَف، به معنای [[خوشگذرانی]]، تنآسایی، آسایش و غذای لذیذ آمده است. باب [[افعال]] آن اتراف به معنی [[اصرار]] در [[ظلم]] است و مترَف، یعنی واگذاشته شده به خود که هرچه بخواهد بکند، یا افسارگسیختهای که هرچه دلخواه وی باشد، انجام دهد و مانعی در [[راه]] عیش و [[خوشی]] خود نبیند و نیز به معنی نازپرورده، [[ستمکار]] و خوشگذران است<ref>ر. ک: محمدباقر محقق، دائرة الفرائد در فرهنگ قرآن، ج۴، ص۸۱.</ref>. به بیان [[شیخ طوسی]]، مترفین کسانی هستند که مال و [[ثروت]] را بر [[طلب]] [[حجت]] و دلیل برگزیدهاند و آنان رئیسان و حاکمانی دارای نعمت و ثروت هستند: {{عربی|و هم الذين آثروا الترفة على طلب الحجة، وهم المتنعمون الرؤساء}}<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۹۲.</ref>. | ||