←منابع
(←منابع) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در پایان این [[روایت]] آمده است که پیامبر{{صل}} در حضور همه به علی{{ع}} خطاب میکند: ای علی! اگر نمیترسیدم که [[مردم]] درباره تو همان چیزی را بگویند که گروهی از [[نصارا]] در باره [[حضرت مسیح]]{{ع}} گفتهاند، در [[شأن]] و [[منزلت]] تو چیزی بیان میکردم که از هیچ گروهی نگذری، مگر آنکه [[خاک]] پای تو را برای [[تبرک]] برگیرند<ref>الارشاد، ج ۱، ص۱۱۳ ـ ۱۱۷.</ref>. در ادامه، [[شیخ مفید]] به نقل از "بسیاری از اصحاب [[سیره]]" [[نزول]] [[سوره عادیات]] را درباره این غزوه و در شأن و [[فضیلت]] امیرمؤمنان{{ع}} میشمرد<ref> الارشاد، ج ۱، ص۱۱۷.</ref>. این گزارش با تفاوتهایی در جزئیات حادثه، افزون بر [[تفسیر قمی]] و [[تفسیر فرات کوفی]]، در [[امالی طوسی]]، [[مجمع البیان]]، و [[مناقب ابنشهرآشوب]] نیز آمده است<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۸۰۲ ـ ۸۰۳؛ نک: الامالی، ص۴۰۷؛ مناقب، ج ۲، ص۳۲۹ ـ ۳۳۰.</ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی، سید محمود]]، [[ذاتالسلاسل (مقاله)|مقاله «ذاتالسلاسل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | در پایان این [[روایت]] آمده است که پیامبر{{صل}} در حضور همه به علی{{ع}} خطاب میکند: ای علی! اگر نمیترسیدم که [[مردم]] درباره تو همان چیزی را بگویند که گروهی از [[نصارا]] در باره [[حضرت مسیح]]{{ع}} گفتهاند، در [[شأن]] و [[منزلت]] تو چیزی بیان میکردم که از هیچ گروهی نگذری، مگر آنکه [[خاک]] پای تو را برای [[تبرک]] برگیرند<ref>الارشاد، ج ۱، ص۱۱۳ ـ ۱۱۷.</ref>. در ادامه، [[شیخ مفید]] به نقل از "بسیاری از اصحاب [[سیره]]" [[نزول]] [[سوره عادیات]] را درباره این غزوه و در شأن و [[فضیلت]] امیرمؤمنان{{ع}} میشمرد<ref> الارشاد، ج ۱، ص۱۱۷.</ref>. این گزارش با تفاوتهایی در جزئیات حادثه، افزون بر [[تفسیر قمی]] و [[تفسیر فرات کوفی]]، در [[امالی طوسی]]، [[مجمع البیان]]، و [[مناقب ابنشهرآشوب]] نیز آمده است<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۸۰۲ ـ ۸۰۳؛ نک: الامالی، ص۴۰۷؛ مناقب، ج ۲، ص۳۲۹ ـ ۳۳۰.</ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی، سید محمود]]، [[ذاتالسلاسل (مقاله)|مقاله «ذاتالسلاسل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
==[[جنگ]] [[ذات السلاسل]]== | |||
در [[سال هشتم هجرت]] به [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} خبر دادند که [[دوازده]] هزار سوار در [[سرزمین]] «یابس» جمع شده، و با یکدیگر [[عهد]] کردهاند که تا [[پیامبر]]{{صل}} و علی{{ع}} را به [[قتل]] نرسانند و [[جماعت]] [[مسلمین]] را متلاشی نکنند از پای ننشینند! | |||
پیغمبر اکرم{{صل}} جمع کثیری از [[یاران]] خود را به سرکردگی بعضی از [[صحابه]] به سراغ آنها فرستاد، ولی بعد از گفتگوهایی بدون نتیجه بازگشتند، سرانجام پیغمبر اکرم{{صل}} علی{{ع}} را با گروه کثیری از [[مهاجر]] و [[انصار]] به [[نبرد]] آنها اعزام داشت، آنها به سرعت به سوی منطقۀ [[دشمن]] حرکت کردند و شبانه راه میرفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقۀ محاصره گرفتند، نخست [[اسلام]] را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها [[حمله]] کردند و آنان را درهم شکستند، عدهای را کشتند، و [[زنان]] و فرزندانشان را [[اسیر]] کردند، و [[اموال]] فراوانی به [[غنیمت]] گرفتند. | |||
سورة «والعادیات» نازل شد در حالی که هنوز [[سربازان]] اسلام به [[مدینه]] باز نگشته بودند [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}} آن [[روز]] برای [[نماز صبح]] آمد، و این [[سوره]] را در [[نماز]] [[تلاوت]] فرمود، بعد از پایان نماز [[اصحاب]] عرض کردند: این سورهای است که ما تا به حال نشنیده بودیم! | |||
فرمود: آری علی{{ع}} بر [[دشمنان]] [[پیروز]] شد، و [[جبرئیل]] دیشب با آوردن این سوره به من [[بشارت]] داد. | |||
چند روز بعد علی{{ع}} با [[غنائم]] و [[اسیران]] به مدینه وارد شد<ref>بعضی معتقدند که این یکی از مصادیق روشن آیه است نه شأن نزول.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۶۵۹.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |