بغی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۶۲: خط ۶۲:
# تملّک دارایی‌های [[باغی]] جز مقداری که در [[جنگ]] به دست [[سپاهیان]] [[حق]] می‌افتد جایز نیست. [[غنیمت]] بودن آن مقدار نیز اختلافی است. بنابر قول به غنیمت بودن، [[اموال]] به غنیمت گرفته شده تنها میان [[مجاهدان]] تقسیم می‌گردد؛ یک سهم به پیاده، دو سهم به کسی که یک اسب با خود آورده و سه سهم به کسی که همراه دو اسب یا بیشتر در جنگ شرکت کرده است داده می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۳۹ ـ ۳۴۲.</ref>. کسی ضامن اموال تلف شده باغی در جنگ نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۴۱.</ref>، امّا اگر اموال و [[نفوس]] افراد [[جبهه حق]] توسط باغی تلف شود، وی ضامن است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۴۷.</ref>.<ref>[[مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی]]، [[فرهنگ فقه فارسی]]؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص۱۱۷؛ [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص۲۰۴.</ref>
# تملّک دارایی‌های [[باغی]] جز مقداری که در [[جنگ]] به دست [[سپاهیان]] [[حق]] می‌افتد جایز نیست. [[غنیمت]] بودن آن مقدار نیز اختلافی است. بنابر قول به غنیمت بودن، [[اموال]] به غنیمت گرفته شده تنها میان [[مجاهدان]] تقسیم می‌گردد؛ یک سهم به پیاده، دو سهم به کسی که یک اسب با خود آورده و سه سهم به کسی که همراه دو اسب یا بیشتر در جنگ شرکت کرده است داده می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۳۹ ـ ۳۴۲.</ref>. کسی ضامن اموال تلف شده باغی در جنگ نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۴۱.</ref>، امّا اگر اموال و [[نفوس]] افراد [[جبهه حق]] توسط باغی تلف شود، وی ضامن است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۴۷.</ref>.<ref>[[مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی]]، [[فرهنگ فقه فارسی]]؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص۱۱۷؛ [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص۲۰۴.</ref>


==«[[بغی]]» در اصطلاح==
==«بغی» در اصطلاح==
اما در اصطلاح، معانی مختلفی برای واژه «بغی‌» ذکر شده است که به سه مورد از مهم‌ترین این معانی اشاره می‌شود‌:
اما در اصطلاح، معانی مختلفی برای واژه «بغی‌» ذکر شده است که به سه مورد از مهم‌ترین این معانی اشاره می‌شود‌:


خط ۷۳: خط ۷۳:


===«خروج از» [[اطاعت امام]] [[عادل]]===
===«خروج از» [[اطاعت امام]] [[عادل]]===
دسته سوم از [[فقها]] [[بغی]] را به {{عربی|الخُرُوجُ عَنْ طَاعِةِ الْإِمَامِ الْعَادِلِ}} یعنی «خارج شدن از اطاعت امام عادل» معنا کرده‌اند<ref>علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۳۹۱؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی عاملی، مسالک الأفهام، ج۳، ص۹۱؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۲.</ref>. در این تعریف تنها عنصر «خروج از اطاعت امام عادل» وجود دارد.<ref>[[سید جواد اورعی|اورعی، سید جواد]]، [[مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی (مقاله)|مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی]] ص ۷۶.</ref>
دسته سوم از [[فقها]] بغی را به {{عربی|الخُرُوجُ عَنْ طَاعِةِ الْإِمَامِ الْعَادِلِ}} یعنی «خارج شدن از اطاعت امام عادل» معنا کرده‌اند<ref>علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۳۹۱؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی عاملی، مسالک الأفهام، ج۳، ص۹۱؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۲.</ref>. در این تعریف تنها عنصر «خروج از اطاعت امام عادل» وجود دارد.<ref>[[سید جواد اورعی|اورعی، سید جواد]]، [[مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی (مقاله)|مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی]] ص ۷۶.</ref>


===تحلیل و بررسی تعاریف مذکور===
===تحلیل و بررسی تعاریف مذکور===
تعریف سوم تفاوتی ماهوی با تعریف دوم دارد. {{عربی|الخُرُوجُ}} اگر با {{عربی|عَنْ}} یا {{عربی|مِنْ}} متعدی شود همان طور که دسته سوم از [[فقهاء]] این‌گونه تعریف کرده‌اند به معنای خروج «از» [[حاکمیت]] است ولی اگر با {{عربی|عَلَى}} متعدی شود همان‌طور که تعریف دوم بیان می‌کند به معنای خروج «بر» حاکمیت خواهد بود. تفاوت این دو تعبیر در آن است که در صورت اول، صرف اعلام خروج از [[قدرت]] حاکمه و [[مخالفت]] با [[دستورات]] [[حاکم]]، بغی محسوب می‌شود اما در صورت دوم، [[اقدام عملی]]، [[قیام]] براندازانه و مقابله با حاکم و [[حکومت]]، بغی خواهد بود نه صرف مخالفت با دستورات حاکم<ref>پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ص۳۷.</ref>. از این جا تناقضی در تعریف اول به چشم می‌خورد‌؛ زیرا در صدر تعریف که فعل {{عربی|خَرَجَ}} با {{عربی|عَلَى}} متعدی شده، اقدام عملی، قیام براندازانه و مقابله با حاکم و حکومت بغی است ولی در ذیل تعریف که عبارات {{عربی|نَكَثَ بَيْعَتَهُ}} و {{عربی|خَالَفَهُ فِي أَحْكَامِهِ}} آمده، معنای تعدّی فعل {{عربی|خَرَجَ}} با {{عربی|مِنْ}} یا {{عربی|عَنْ}} را تداعی می‌کند و رساننده آن معناست زیرا در این صورت، صرف [[مخالفت با احکام]] [[امام عادل]] و اعلام خروج از قدرت او مصداق بغی خواهد بود اگر چه اقدامی عملی در کار نباشد و این، تناقض در تعریف است. برای حل این تناقض، برخی عبارات «شکستن [[بیعت]]» و «مخالفت با احکام امام عادل» را که در تعریف اول آمده، در صورتی بغی دانسته‌اند که مصداقی از «خروج «بر» امام عادل» باشد که این همان صدر تعریف و همچنین عین تعریف دوم است و یا لااقل به آن منتهی شود و الّا اگر کسی بدون اینکه دست به [[اقدام عملی]] و [[قیام]] علیه [[حکومت]] بزند، تنها در جایی با [[احکام]] [[حاکم]] [[مخالفت]] کرده یا از اطاعتش شانه خالی کند، نمی‌تواند «[[باغی]]» باشد اگرچه ممکن است تحت عناوین دیگری چون متخلّف، [[مجرم]]، [[معصیت کار]] و.. قرار بگیرد ولی باغی نیست و احکام آن بر او بار نمی‌شود<ref>پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ص۳۸.</ref>.
تعریف سوم تفاوتی ماهوی با تعریف دوم دارد. {{عربی|الخُرُوجُ}} اگر با {{عربی|عَنْ}} یا {{عربی|مِنْ}} متعدی شود همان طور که دسته سوم از [[فقهاء]] این‌گونه تعریف کرده‌اند به معنای خروج «از» [[حاکمیت]] است ولی اگر با {{عربی|عَلَى}} متعدی شود همان‌طور که تعریف دوم بیان می‌کند به معنای خروج «بر» حاکمیت خواهد بود. تفاوت این دو تعبیر در آن است که در صورت اول، صرف اعلام خروج از [[قدرت]] حاکمه و [[مخالفت]] با [[دستورات]] [[حاکم]]، بغی محسوب می‌شود اما در صورت دوم، [[اقدام عملی]]، [[قیام]] براندازانه و مقابله با حاکم و [[حکومت]]، بغی خواهد بود نه صرف مخالفت با دستورات حاکم<ref>پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ص۳۷.</ref>. از این جا تناقضی در تعریف اول به چشم می‌خورد‌؛ زیرا در صدر تعریف که فعل {{عربی|خَرَجَ}} با {{عربی|عَلَى}} متعدی شده، اقدام عملی، قیام براندازانه و مقابله با حاکم و حکومت بغی است ولی در ذیل تعریف که عبارات {{عربی|نَكَثَ بَيْعَتَهُ}} و {{عربی|خَالَفَهُ فِي أَحْكَامِهِ}} آمده، معنای تعدّی فعل {{عربی|خَرَجَ}} با {{عربی|مِنْ}} یا {{عربی|عَنْ}} را تداعی می‌کند و رساننده آن معناست زیرا در این صورت، صرف [[مخالفت با احکام]] [[امام عادل]] و اعلام خروج از قدرت او مصداق بغی خواهد بود اگر چه اقدامی عملی در کار نباشد و این، تناقض در تعریف است. برای حل این تناقض، برخی عبارات «شکستن [[بیعت]]» و «مخالفت با احکام امام عادل» را که در تعریف اول آمده، در صورتی بغی دانسته‌اند که مصداقی از «خروج «بر» امام عادل» باشد که این همان صدر تعریف و همچنین عین تعریف دوم است و یا لااقل به آن منتهی شود و الّا اگر کسی بدون اینکه دست به [[اقدام عملی]] و [[قیام]] علیه [[حکومت]] بزند، تنها در جایی با [[احکام]] [[حاکم]] [[مخالفت]] کرده یا از اطاعتش شانه خالی کند، نمی‌تواند «[[باغی]]» باشد اگرچه ممکن است تحت عناوین دیگری چون متخلّف، [[مجرم]]، [[معصیت کار]] و.. قرار بگیرد ولی باغی نیست و احکام آن بر او بار نمی‌شود<ref>پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ص۳۸.</ref>.


در تعریف اول مانند تعریف دوم فعل {{عربی|خَرَجَ}} با {{عربی|عَلَى}} متعدی شده است. بنابراین عنوان [[بغی]] در تعریف اول مثل تعریف دوم، به معنای صرفِ مخالفت با [[دستورات]] حاکم نخواهد بود بلکه اقدام عملی، قیام براندازانه و مقابله با حاکم و حکومت عنوان بغی خواهد داشت. اما تعریف اول مشتمل بر دو عنصر «شکستن [[بیعت]]» و «[[مخالفت با احکام]] [[امام عادل]]» نیز هست که تعریف دوم فاقد آن است. به نظر می‌رسد وقتی شخصی به عنوان باغی بر امام عادل خروج می‌کند، به صورت قهری بیعتش هم شکسته می‌شود؛ چراکه قیام و [[تمرّد]]، خود بارزترین مصداق عملی «شکستن بیعت» است؛ لذا ذکر عنوان {{عربی|نَكَثَ بَيْعَتَهُ}} در تعریف اول، [[لغو]] می‌باشد. همچنین عنصر دوم «مخالفت با احکام امام عادل» نیز لغو به نظر می‌رسد چون [[خروج بر امام عادل]] به صورت قیام عملی نیز، مصداقی از «مخالفت با احکام امام عادل» است و تحت همان عنوان کلی جای می‌گیرد؛ لذا عبارت {{عربی|خَالَفَهُ فِي أَحْكَامِهِ}} در تعریف اول، زائد است.<ref>[[سید جواد اورعی|اورعی، سید جواد]]، [[مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی (مقاله)|مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی]] ص ۷۶.</ref>
در تعریف اول مانند تعریف دوم فعل {{عربی|خَرَجَ}} با {{عربی|عَلَى}} متعدی شده است. بنابراین عنوان بغی در تعریف اول مثل تعریف دوم، به معنای صرفِ مخالفت با [[دستورات]] حاکم نخواهد بود بلکه اقدام عملی، قیام براندازانه و مقابله با حاکم و حکومت عنوان بغی خواهد داشت. اما تعریف اول مشتمل بر دو عنصر «شکستن [[بیعت]]» و «[[مخالفت با احکام]] [[امام عادل]]» نیز هست که تعریف دوم فاقد آن است. به نظر می‌رسد وقتی شخصی به عنوان باغی بر امام عادل خروج می‌کند، به صورت قهری بیعتش هم شکسته می‌شود؛ چراکه قیام و [[تمرّد]]، خود بارزترین مصداق عملی «شکستن بیعت» است؛ لذا ذکر عنوان {{عربی|نَكَثَ بَيْعَتَهُ}} در تعریف اول، [[لغو]] می‌باشد. همچنین عنصر دوم «مخالفت با احکام امام عادل» نیز لغو به نظر می‌رسد چون [[خروج بر امام عادل]] به صورت قیام عملی نیز، مصداقی از «مخالفت با احکام امام عادل» است و تحت همان عنوان کلی جای می‌گیرد؛ لذا عبارت {{عربی|خَالَفَهُ فِي أَحْكَامِهِ}} در تعریف اول، زائد است.<ref>[[سید جواد اورعی|اورعی، سید جواد]]، [[مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی (مقاله)|مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی]] ص ۷۶.</ref>


===نظریه مختار و [[دلایل]] آن===
===نظریه مختار و [[دلایل]] آن===
مدّعای ما این است که صرف «شکستن بیعت‌» و «مخالفت با احکام امام عادل» بغی نخواهد بود بلکه [[اقدام]] و تمرّد عملی، قیام براندازانه و مقابله با حاکم و حکومت بغی است و این، همان تعریف گروه دوم است. برای این ادعا سه دلیل را می‌توان بیان کرد:
مدّعای ما این است که صرف «شکستن بیعت‌» و «مخالفت با احکام امام عادل» بغی نخواهد بود بلکه [[اقدام]] و تمرّد عملی، قیام براندازانه و مقابله با حاکم و حکومت بغی است و این، همان تعریف گروه دوم است. برای این ادعا سه دلیل را می‌توان بیان کرد:
دلیل اول: از [[سیره]] [[حضرت علی]]{{ع}} که مهمترین مستند موضوع [[بغی]] به شمار می‌‌رود و همچنین از وقایع [[تاریخی]] [[زمان]] آن حضرت فهمیده نمی‌شود که ایشان یا [[مسلمانان]] آن عصر، سه گروه [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] را قبل از «[[قیام]] براندازانه» و به صرف «[[مخالفت با احکام]] [[حضرت علی]]{{ع}}» [[باغی]] دانسته باشند<ref>پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ص۳۸.</ref>.
دلیل اول: از [[سیره]] [[حضرت علی]]{{ع}} که مهمترین مستند موضوع بغی به شمار می‌‌رود و همچنین از وقایع [[تاریخی]] [[زمان]] آن حضرت فهمیده نمی‌شود که ایشان یا [[مسلمانان]] آن عصر، سه گروه [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] را قبل از «[[قیام]] براندازانه» و به صرف «[[مخالفت با احکام]] [[حضرت علی]]{{ع}}» [[باغی]] دانسته باشند<ref>پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ص۳۸.</ref>.
دلیل دوم‌: امثال [[شیخ طوسی]] و [[علامه حلی]] هم که بغی را به صورت اول تعریف کرده‌اند، در کتاب دیگرشان باغی را به {{عربی|مَنْ قَاتَلَ إِمَاماً عَادِلاً}}<ref>طوسی، محمد بن حسن، الجمل و العقود فی العبادات، ص۱۵۹.</ref> یا {{عربی|كُلُّ مَنْ خَرَجَ عَلَى إِمَامٍ عَادِلٍ}}<ref>علامه حلّی، إرشاد الأذهان، ج۱، ص۳۵۱.</ref> معنا کرده‌اند که این همان [[اقدام]] و قیام عملی است.
دلیل دوم‌: امثال [[شیخ طوسی]] و [[علامه حلی]] هم که بغی را به صورت اول تعریف کرده‌اند، در کتاب دیگرشان باغی را به {{عربی|مَنْ قَاتَلَ إِمَاماً عَادِلاً}}<ref>طوسی، محمد بن حسن، الجمل و العقود فی العبادات، ص۱۵۹.</ref> یا {{عربی|كُلُّ مَنْ خَرَجَ عَلَى إِمَامٍ عَادِلٍ}}<ref>علامه حلّی، إرشاد الأذهان، ج۱، ص۳۵۱.</ref> معنا کرده‌اند که این همان [[اقدام]] و قیام عملی است.
دلیل سوم: این گروه از [[فقیهان]] بعداً با تبیین ملاک‌های مفهومی بغی، به شرایط آن از قبیل کثرت عددی، [[شوکت]] و [[عظمت]] [[باغیان]]، خروج از [[قدرت]] و [[سلطه]] [[حکومت]] و توجیه [[سیاسی]] آن می‌پردازند<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ج۷، ص۲۶۴ و ۲۶۵؛ ابن ادریس حلّی، السرائر، ج۲، ص۱۵؛ إبن حمزه طوسی، طوسی، الوسیلة إلی نیل الفضیلة، ص۲۰۶.</ref> که هیچ تناسبی با صرف مخالفت با احکام [[حاکم]] و [[خروج از طاعت]] او ندارد، بلکه تنها با قیام براندازانه سازگار است‌<ref>پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ص۳۸ و۳۹.</ref>.<ref>[[سید جواد اورعی|اورعی، سید جواد]]، [[مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی (مقاله)|مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی]] ص ۷۷.</ref>
دلیل سوم: این گروه از [[فقیهان]] بعداً با تبیین ملاک‌های مفهومی بغی، به شرایط آن از قبیل کثرت عددی، [[شوکت]] و [[عظمت]] [[باغیان]]، خروج از [[قدرت]] و [[سلطه]] [[حکومت]] و توجیه [[سیاسی]] آن می‌پردازند<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ج۷، ص۲۶۴ و ۲۶۵؛ ابن ادریس حلّی، السرائر، ج۲، ص۱۵؛ إبن حمزه طوسی، طوسی، الوسیلة إلی نیل الفضیلة، ص۲۰۶.</ref> که هیچ تناسبی با صرف مخالفت با احکام [[حاکم]] و [[خروج از طاعت]] او ندارد، بلکه تنها با قیام براندازانه سازگار است‌<ref>پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ص۳۸ و۳۹.</ref>.<ref>[[سید جواد اورعی|اورعی، سید جواد]]، [[مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی (مقاله)|مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی]] ص ۷۷.</ref>
۷۳٬۱۸۵

ویرایش