|
|
خط ۷: |
خط ۷: |
|
| |
|
| == مقدمه == | | == مقدمه == |
| * [[حکیمه]] دختر [[امام جواد]] {{ع}}، خواهر [[امام هادی]] {{ع}} و عمه [[امام عسکری]] {{ع}}، یکی از بانوان نقشآفرین در [[تاریخ]] پرافتخار [[شیعه]] است.
| | [[حکیمه خاتون]]، از بانوان [[خاندان]] [[امامت]] و [[رسالت]] و زنی [[باکفایت]] و مؤمنه بود. وی دختر [[امام جواد]] {{ع}}، خواهر [[امام هادی]] {{ع}} و عمّه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود. ایشان یکی از بانوان نقشآفرین در [[تاریخ]] پرافتخار [[شیعه]] است. |
| * از [[روایات اسلامی]] به روشنی استفاده میشود که [[مادر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} آموزههای [[دینی]] را در [[مکتب]] این بانوی بزرگوار فراگرفته است. افزون بر آن، حضور فعّال وی در شب ولادت آخرین پیشوای [[معصوم]] و [[منجی موعود]]، نشان از [[جایگاه]] ویژه وی در [[خاندان]] [[عصمت]] و [[طهارت]] دارد.
| |
| * وی نخستین بانویی است که [[جمال]] دلآرای پیشوای آخرین را مشاهده کرده، یگانه روایتگری است که حکایت آن [[تولد]] [[منجی موعود]] را به تفصیل گزارش کرده است.
| |
| * امروزه درباره چگونگی ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} مشهورترین گزارشی که میتوان ارائه کرد، سخنان ارزشمند این بانوی بزرگ است.
| |
| * [[شیخ صدوق]]، این حادثه بزرگ را از زبان آن بانوی بزرگ چنین آورده است: [[حکیمه]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} گوید: [[امام حسن عسکری]] {{ع}} مرا به نزد خود فراخواند. و فرمود: ای عمه! امشب افطار نزد ما باش! که شب نیمه [[شعبان]] است و [[خدای تعالی]] امشب [[حجّت]] خود را- که [[حجّت]] او در روی [[زمین]] است- ظاهر سازد. گوید: گفتم: [[مادر]] او کیست؟ فرمود: [[نرجس]]. گفتم: فدای شما شوم اثری در او نیست، فرمود: همین است که به تو میگویم. گوید: آمدم و چون [[سلام]] کردم و نشستم، [[نرجس]] آمد کفش مرا بردارد و گفت: ای بانوی من و بانوی خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی [[خاندان]] من هستی، گوید: از [[کلام]] من ناخرسند شد و گفت: ای عمه [[جان]]! این چه فرمایشی است؟ گوید: بدو گفتم: ای دختر [[جان]]! [[خدای متعال]] امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در [[دنیا]] و [[آخرت]] آقا است. گوید: [[نرجس]] خجالت کشید و حیاء کرد<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۲، ح ۱؛ همچنین ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۳۸؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۴۹.</ref>.
| |
| * [[موسی بن محمد]] گوید: [[حکیمه]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} که عمه [[پدر]] آن [[حضرت]] است به من گفت که خود او آن [[حضرت]] را در شب ولادتش و هم بعد از آن دیده است<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۲۹</ref>.
| |
| * [[احمد بن ابراهیم]] گوید: شرفیاب حضور [[حکیمه]] دختر [[محمد بن علی]] خواهر [[ابو الحسن عسکری]] گردیدم سال دویست و شصت و دو بود و در [[مدینه]] بودم و از پشت پرده با او سخن گفتم و از [[دین]] وی پرسیدم. کسی که باید [[امام]] بداند برای من نام برد و به من گفت: فلان پسر [[حسن عسکری]] {{ع}} نام او را گفت، گفتم قربانت او را معاینه کردی یا خبر او را شنیدی؟ گفت: خبر او را از [[امام یازدهم]] شنیدم و برای مادرش نوشته بود، گفتم: آن مولود کجا است؟ گفت پنهانست. گفتم: [[شیعه]] به چه کسی مراجعه کند؟ [[حکیمه]] گفت: به [[جده]] او [[مادر]] [[امام یازدهم]]. گفتم: [[وصیت]] خود را به زنی واگذاشته است؟! [[حکیمه]] گفت: [[پیروی]] از [[حسین بن علی بن ابی طالب]] {{ع}} کرده است، زیرا آن [[حضرت]] به حسب ظاهر وصایای خود را به خواهرش [[زینب]] دختر [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} سپرد "برای پنهان کردن [[امامت]] پسرش [[علی بن الحسین]]". سپس فرمود: شما مردمی مطلع از [[اخبار]] هستید؛ آیا در [[روایات]] به شما نرسیده که نهمین [[فرزند]] [[امام حسین|حسین]] {{ع}} زنده است و میراثش تقسیم میشود؟ <ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۵۰۷، ح ۲۴</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۹۱ - ۱۹۲.</ref>.
| |
| == حکیمه در موعودنامه ==
| |
| * [[حکیمه خاتون]]، از بانوان [[خاندان]] [[امامت]] و [[رسالت]] و زنی [[باکفایت]] و مؤمنه بود. وی دختر [[امام جواد]] {{ع}}، خواهر [[امام هادی]] {{ع}} و عمّ [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود. [[امام هادی]] {{ع}}، نرجسخاتون را به خواهرش [[حکیمه خاتون]] سپرد تا [[احکام]] و [[دستورات اسلام]] را به او بیاموزد. [[حکیمه خاتون]]، [[شاهد]] ولادت [[امام زمان]] {{ع}} بود و [[تاریخ]] و کیفیت ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را همه از [[حکیمه خاتون]] [[نقل]] کردهاند. [[حکیمه خاتون]] میگوید: پس از [[چهل]] روز از ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، طبق [[دعوت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} به خانهاش رفتم. وقتی وارد اطاق شدم، ناگهان دیدم همان کودک، چون [[آفتاب]] درخشنده در مقابل [[پدر]] راه میرود و به اندازه یک [[فرزند]] دو ساله میماند. تعجب کردم و از [[امام]] پرسیدم: ای سرور من! این کودک به اندازه دو سال رشد کرده است؟ [[حضرت]] تبسمی کرد و فرمود: [[فرزندان]] [[پیامبران]] و [[جانشینان]] آنان که به [[مقام]] [[پیشوایی]] و [[امامت]] [[برگزیده]] میشوند، رشدشان همانند سایرین نیست، بلکه وقتی یک ماه از عمرشان میگذرد، چنان است که بر دیگران یک سال گذشته باشد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴.</ref>. [[حکیمه خاتون]] از محضر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} درخواست نمود که در [[حق]] او [[دعا]] کند و از [[خدا]] بخواهد که در زمان حیات [[امام]] {{ع}} از [[دنیا]] برود و چنین شد<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref>. مزار او در [[سامرا]] کنار [[حرم]] [[عسکریین]] است.
| |
| * [[حکیمه خاتون]]، قابله [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نیز بوده است<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲.</ref>. برخی منابع، یکی از نامهای [[مادر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را "[[حکیمه]]" ذکر کردهاند<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۱۷۲.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۲۸۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| == حکیمه در فرهنگنامه آخرالزمان ==
| | از [[روایات اسلامی]] به روشنی استفاده میشود که مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} آموزههای [[دینی]] را در [[مکتب]] این بانوی بزرگوار فراگرفته است. افزون بر آن، حضور فعّال وی در شب ولادت آخرین پیشوای [[معصوم]] و [[منجی موعود]]، نشان از [[جایگاه]] ویژه وی در [[خاندان]] [[عصمت]] و [[طهارت]] دارد. |
| *"[[حکیمه]]" یکی از نامهای [[مادر امام زمان]] {{ع}} است. [[حکیمه خاتون]] نام دختر [[امام جواد]] {{ع}} نیز هست، این بانوی ارجمند دائماً در خانه [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] رفت و آمد داشت و با [[مادر امام زمان]] {{ع}} ارتباط نزدیکی داشت. او ارجمندترین بانوی [[بنیهاشم]] در زمان خود بود. زمانی که [[حضرت نرجس خاتون]]، [[مادر امام زمان]] به [[سامرا]] آمد، نزد [[حضرت]] [[حکیمه خاتون]] بود و [[معارف اسلامی]] را از ایشان میآموخت. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} در شب ولادت [[حضرت قائم]] {{ع}} از ایشان درخواست نمود که نزد [[حضرت نرجس خاتون]] بماند و مراقب ایشان باشد و [[شاهد]] ولادت [[مبارک]] است [[حضرت قائم]] {{ع}} باشد. ایشان تنها کسی است که [[تولد امام زمان]] {{ع}} را [[شاهد]] بوده و به این [[سعادت]] نایل آمده است. [[حضرت]] [[حکیمه خاتون]] بسیار مورد توجه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود و در [[سامرا]] از [[دنیا]] رفت و در [[حرم]] [[حضرت]] [[عسکریین]] مدفون گشت<ref>ر. ک: مادر امام زمان {{س}}، ولادت حضرت مهدی {{ع}}.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۲۲۶.</ref>.
| | |
| | وی نخستین بانویی است که [[جمال]] دلآرای پیشوای آخرین را مشاهده کرده، یگانه روایتگری است که حکایت آن تولد [[منجی موعود]] را به تفصیل گزارش کرده است. |
| | |
| | امروزه درباره چگونگی ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} مشهورترین گزارشی که میتوان ارائه کرد، سخنان ارزشمند این بانوی بزرگ است. [[شیخ صدوق]]، این حادثه بزرگ را از زبان آن بانوی بزرگ چنین آورده است: [[حکیمه]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} گوید: [[امام حسن عسکری]] {{ع}} مرا به نزد خود فراخواند. و فرمود: ای عمه! امشب افطار نزد ما باش! که شب نیمه [[شعبان]] است و [[خدای تعالی]] امشب [[حجّت]] خود را- که [[حجّت]] او در روی [[زمین]] است- ظاهر سازد. گوید: گفتم: [[مادر]] او کیست؟ فرمود: [[نرجس]]. گفتم: فدای شما شوم اثری در او نیست، فرمود: همین است که به تو میگویم. گوید: آمدم و چون [[سلام]] کردم و نشستم، [[نرجس]] آمد کفش مرا بردارد و گفت: ای بانوی من و بانوی خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی [[خاندان]] من هستی، گوید: از [[کلام]] من ناخرسند شد و گفت: ای عمه [[جان]]! این چه فرمایشی است؟ گوید: بدو گفتم: ای دختر [[جان]]! [[خدای متعال]] امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در [[دنیا]] و [[آخرت]] آقا است. گوید: [[نرجس]] خجالت کشید و حیاء کرد<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۲، ح۱؛ همچنین ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۲۳۸؛ اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. |
| | |
| | [[موسی بن محمد]] گوید: [[حکیمه]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} که عمه پدر آن حضرت است به من گفت که خود او آن حضرت را در شب ولادتش و هم بعد از آن دیده است<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۹</ref>. |
| | |
| | [[احمد بن ابراهیم]] گوید: شرفیاب حضور [[حکیمه]] دختر [[محمد بن علی]] خواهر [[ابو الحسن عسکری]] گردیدم سال دویست و شصت و دو بود و در [[مدینه]] بودم و از پشت پرده با او سخن گفتم و از [[دین]] وی پرسیدم. کسی که باید [[امام]] بداند برای من نام برد و به من گفت: فلان پسر [[حسن عسکری]] {{ع}} نام او را گفت، گفتم قربانت او را معاینه کردی یا خبر او را شنیدی؟ گفت: خبر او را از [[امام یازدهم]] شنیدم و برای مادرش نوشته بود، گفتم: آن مولود کجاست؟ گفت پنهان است. گفتم: [[شیعه]] به چه کسی مراجعه کند؟ [[حکیمه]] گفت: به [[جده]] او مادر [[امام یازدهم]]. گفتم: [[وصیت]] خود را به زنی واگذاشته است؟! [[حکیمه]] گفت: [[پیروی]] از [[حسین بن علی بن ابی طالب]] {{ع}} کرده است، زیرا آن حضرت به حسب ظاهر وصایای خود را به خواهرش [[زینب]] دختر [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} سپرد "برای پنهان کردن [[امامت]] پسرش [[علی بن الحسین]]". سپس فرمود: شما مردمی مطلع از [[اخبار]] هستید؛ آیا در [[روایات]] به شما نرسیده که نهمین [[فرزند]] [[امام حسین|حسین]] {{ع}} زنده است و میراثش تقسیم میشود؟<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص۵۰۷، ح۲۴</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref> |
| | |
| | [[حکیمه خاتون]] میگوید: پس از [[چهل]] روز از ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، طبق [[دعوت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} به خانهاش رفتم. وقتی وارد اطاق شدم، ناگهان دیدم همان کودک، چون [[آفتاب]] درخشنده در مقابل پدر راه میرود و به اندازه یک [[فرزند]] دو ساله میماند. تعجب کردم و از [[امام]] پرسیدم: ای سرور من! این کودک به اندازه دو سال رشد کرده است؟ حضرت تبسمی کرد و فرمود: [[فرزندان]] [[پیامبران]] و [[جانشینان]] آنان که به مقام [[پیشوایی]] و [[امامت]] [[برگزیده]] میشوند، رشدشان همانند سایرین نیست، بلکه وقتی یک ماه از عمرشان میگذرد، چنان است که بر دیگران یک سال گذشته باشد<ref>بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۴.</ref>. [[حکیمه خاتون]] از محضر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} درخواست نمود که در [[حق]] او [[دعا]] کند و از [[خدا]] بخواهد که در زمان حیات [[امام]] {{ع}} از [[دنیا]] برود و چنین شد<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref>. مزار او در [[سامرا]] کنار [[حرم]] [[عسکریین]] است<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۲۸۵.</ref>. |
|
| |
|
| == پرسش مستقیم == | | == پرسش مستقیم == |
خط ۳۲: |
خط ۳۲: |
| # [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']] | | # [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']] |
| # [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']] | | # [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']] |
| # [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']].
| |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|