←کوفه در خلافت عمر بن خطاب
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[عمر بن خطاب]]، [[سعد بن ابی وقاص]]<ref>سعد بن مالک بن وهب از تیره بنی زهره قبیله قریش، کنیهاش ابواسحق و برادرانش عتبه و عمیر بودند، عتبه همان است که در جنگ احد پیغمبر{{صل}} را ضربت زد و عمیر در جنگ بدر شهید شد. سعد یکی از عشره مبشره یعنی ده نفری است که وعده بهشت به آنها داده شد! سعد در سال ۵۵ مُرد. (البدء و التاریخ، ج۵، ص۸۴) باید دانست که شیعه، حدیث عشره مبشره منسوب به رسول اکرم{{صل}} را مجعول و مردود میداند. کنیه مالک پدر سعد، ابو وقاص بود و به همین جهت به سعد وقاص و سعدبن ابی وقاص معروف است. او پدر عمر بن سعد لعنه الله فرمانده لشکر کوفه در کربلاست.</ref> را [[فرمان]] داد تا شهری برای [[سپاهیان]] مستقر در [[عراق]] بنا [[نهد]] و او کوفه را بنا کرد. سعد، اولین [[فرمانروای کوفه]] است که از سال تأسیس [[شهر]] (سال ۱۷) به مدت سه سال و نیم در آنجا [[فرمانروایی]] نمود<ref>الاخبار الطوال، ص۱۶۳ (با این حساب، زمان عزل سعد را باید سال ۲۱ دانست).</ref> و در سال ۲۰ یا ۲۱، [[عمر]] او را [[عزل]] کرد. در مورد علت برکناری او گفتهاند: [[مردم کوفه]] از وی [[شکایت]] کردند که [[نماز]] را درست نمیداند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۸؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۴۵.</ref>. [[خلیفه]] او را فراخواند. سعد نیز [[عبدالله بن عبدالله]] بن عتبان را به جای خویش نهاد و به سوی عمر رفت. | [[عمر بن خطاب]]، [[سعد بن ابی وقاص]]<ref>سعد بن مالک بن وهب از تیره بنی زهره قبیله قریش، کنیهاش ابواسحق و برادرانش عتبه و عمیر بودند، عتبه همان است که در جنگ احد پیغمبر{{صل}} را ضربت زد و عمیر در جنگ بدر شهید شد. سعد یکی از عشره مبشره یعنی ده نفری است که وعده بهشت به آنها داده شد! سعد در سال ۵۵ مُرد. (البدء و التاریخ، ج۵، ص۸۴) باید دانست که شیعه، حدیث عشره مبشره منسوب به رسول اکرم{{صل}} را مجعول و مردود میداند. کنیه مالک پدر سعد، ابو وقاص بود و به همین جهت به سعد وقاص و سعدبن ابی وقاص معروف است. او پدر عمر بن سعد لعنه الله فرمانده لشکر کوفه در کربلاست.</ref> را [[فرمان]] داد تا شهری برای [[سپاهیان]] مستقر در [[عراق]] بنا [[نهد]] و او کوفه را بنا کرد. سعد، اولین [[فرمانروای کوفه]] است که از سال تأسیس [[شهر]] (سال ۱۷) به مدت سه سال و نیم در آنجا [[فرمانروایی]] نمود<ref>الاخبار الطوال، ص۱۶۳ (با این حساب، زمان عزل سعد را باید سال ۲۱ دانست).</ref> و در سال ۲۰ یا ۲۱، [[عمر]] او را [[عزل]] کرد. در مورد علت برکناری او گفتهاند: [[مردم کوفه]] از وی [[شکایت]] کردند که [[نماز]] را درست نمیداند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۸؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۴۵.</ref>. [[خلیفه]] او را فراخواند. سعد نیز [[عبدالله بن عبدالله]] بن عتبان را به جای خویش نهاد و به سوی عمر رفت. | ||
به [[روایت]] [[طبری]]، خلیفه، پس از عزل سعد، عبدالله را در [[امارت کوفه]] ابقا کرد و سپس به او نوشت که به منظور ادامه پیشرویهای [[لشکر]] [[مسلمانان]] و گردآوری [[مردم]] از کوفه به [[مدائن]] حرکت کند و نتیجه اقدامات خود را به وی گزارش دهد. همچنین به عبدالله نوشته بود در غیاب خود کسی را [[جانشین]] نکند. وقتی به عمر خبر رسید که عبدالله به سوی مدائن حرکت کرده است، زیادبن [[حنظله]]<ref>زیادبن حنظله تمیمی: از صحابه پیغمبر اکرم{{صل}} بود و از طرف آن حضرت برای مقابله با مسیلمه و طلیحه و اسود عنسی (داعیان پیغمبری) به کمک قیس بن عاصم و زبرقان بن بدر فرستاده شد و برای آن حضرت کارهایی انجام داد. او از اصحاب خاص علی{{ع}} بود و در جنگهای آن حضرت شرکت داشت. (اسدالغابه، ج۲، ص۲۶۹) با اینکه ابن اثیر او را از صحابه خاص امیرالمؤمنین{{ع}} آورده که در جنگهای آن حضرت نیز شرکت کرده، ولی در کتابهای رجال شیعه مورد توجه واقع نشده است. شیخ طوسی که در کتاب رجال، سران خوارج را نیز در زمره یاران حضرت آورده است از زیادین حنظله نام نبرده است. محقق شوشتری نیز با ذکر آنچه ابن اثیر در مورد وی نوشته است، تنها میافزاید: من او را شیعه خوب میدانم و میگویم که اگر شیعه نبوده و سنی باشد، ناصبی هم نبوده است. (قاموس الرجال، ج۴، ص۲۱۲)</ref> (از [[مهاجران]]) را به [[امارت کوفه]] [[منصوب]] کرد. | به [[روایت]] [[طبری]]، خلیفه، پس از عزل سعد، عبدالله را در [[امارت کوفه]] ابقا کرد و سپس به او نوشت که به منظور ادامه پیشرویهای [[لشکر]] [[مسلمانان]] و گردآوری [[مردم]] از کوفه به [[مدائن]] حرکت کند و نتیجه اقدامات خود را به وی گزارش دهد. همچنین به عبدالله نوشته بود در غیاب خود کسی را [[جانشین]] نکند. وقتی به عمر خبر رسید که عبدالله به سوی مدائن حرکت کرده است، زیادبن [[حنظله]]<ref>زیادبن حنظله تمیمی: از صحابه پیغمبر اکرم{{صل}} بود و از طرف آن حضرت برای مقابله با مسیلمه و طلیحه و اسود عنسی (داعیان پیغمبری) به کمک قیس بن عاصم و زبرقان بن بدر فرستاده شد و برای آن حضرت کارهایی انجام داد. او از اصحاب خاص علی{{ع}} بود و در جنگهای آن حضرت شرکت داشت. (اسدالغابه، ج۲، ص۲۶۹) با اینکه ابن اثیر او را از صحابه خاص امیرالمؤمنین{{ع}} آورده که در جنگهای آن حضرت نیز شرکت کرده، ولی در کتابهای رجال شیعه مورد توجه واقع نشده است. شیخ طوسی که در کتاب رجال، سران خوارج را نیز در زمره یاران حضرت آورده است از زیادین حنظله نام نبرده است. محقق شوشتری نیز با ذکر آنچه ابن اثیر در مورد وی نوشته است، تنها میافزاید: من او را شیعه خوب میدانم و میگویم که اگر شیعه نبوده و سنی باشد، ناصبی هم نبوده است. (قاموس الرجال، ج۴، ص۲۱۲)</ref> (از [[مهاجران]]) را به [[امارت کوفه]] [[منصوب]] کرد. | ||
زیاد، پس از مدتی کوتاه به [[اصرار]] خود استعفا خواست و [[خلیفه]] موافقت کرد. وی در [[زمان]] [[فرمانروایی]] [[سعدبن ابی وقاص]] و پس از استعفای [[سلمان]] و [[عبدالرحمن]] | زیاد، پس از مدتی کوتاه به [[اصرار]] خود استعفا خواست و [[خلیفه]] موافقت کرد. وی در [[زمان]] [[فرمانروایی]] [[سعدبن ابی وقاص]] و پس از استعفای [[سلمان بن ربیعه|سلمان]] و [[عبدالرحمن بن ربیعه|عبدالرحمن]] پسران «ربیعه» از سمت [[قضا]]، [[مسئولیت قضای کوفه]] را بر عهده داشت تا اینکه [[عبدالله بن مسعود]]<ref>عبدالله بن مسعود از صحابه و قاریان بزرگ اسلام است که در زمان عثمان مورد خشم او واقع شد و به دستور وی مضروب گردید. عبدالله بن مسعود در سال ۳۲ درگذشت. (اسد الغابه، ج۳، ص۲۵۶ نقل به اختصار)</ref> از [[حمص]] آمد و بر مصدر قضا نشست. پس از استعفای [[زیاد بن حنظله]]، [[عمار یاسر]] به فرمانروایی کوفه منصوب شد<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۲.</ref>. ظاهراً [[طبری]] تنها مورخی است که از [[انتصاب]] [[عبدالله بن عبدالله]] بن عتبان و زیادین حنظله در فاصله [[عزل]] سعد وقاص و انتصاب عمار یاسر خبر میدهد. احتمال دارد [[مورخان]] دیگر، به سبب کوتاه بودن زمان فرمانروایی این دو از حکومتهای آن دو یاد نکردهاند. | ||
[[خلیفه دوم]] پس از تعیین [[عمار یاسر]] به [[حکمرانی]] [[کوفه]] به [[مردم]] آن [[شهر]] نوشت که [[عمار]] از [[اصحاب خاص]] و بزرگوار [[پیغمبر]]{{صل}} است<ref>الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۱۲.</ref>. همچنین هنگام معرفی او این [[آیه]] را میخواند: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. | [[خلیفه دوم]] پس از تعیین [[عمار یاسر]] به [[حکمرانی]] [[کوفه]] به [[مردم]] آن [[شهر]] نوشت که [[عمار]] از [[اصحاب خاص]] و بزرگوار [[پیغمبر]]{{صل}} است<ref>الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۱۲.</ref>. همچنین هنگام معرفی او این [[آیه]] را میخواند: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. | ||
همزمان با تعیین عمار که [[فرماندهی]][[ جنگ]] را هم بر عهده داشت، [[عبدالله بن مسعود]] برای [[قضاوت]] و [[عثمان بن حنیف]] بر [[مسئولیت]] [[خراج]] کوفه گمارده شدند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۲.</ref>. به روایتی عبدالله بن مسعود عهدهدار [[بیت المال]] و [[مسئول]] [[آموزش قرآن]] و مسائل [[دینی]]، و [[عثمان بن حنیف انصاری]] متصدی خراج کوفه شدند<ref>الاخبار الطوال، ص۱۳۶. خطیب بغدادی، عبدالله بن مسعود را از فقهای اصحاب پیغمبر اکرم{{صل}} ذکر کرده است و علت اعزام او را به کوفه توسط عمر، قرائت قرآن و آموزش شرایع و احکام اسلام به اهل کوفه، مینویسد. (تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۴۷)</ref>. | همزمان با تعیین عمار که [[فرماندهی]][[ جنگ]] را هم بر عهده داشت، [[عبدالله بن مسعود]] برای [[قضاوت]] و [[عثمان بن حنیف]] بر [[مسئولیت]] [[خراج]] کوفه گمارده شدند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۲.</ref>. به روایتی عبدالله بن مسعود عهدهدار [[بیت المال]] و [[مسئول]] [[آموزش قرآن]] و مسائل [[دینی]]، و [[عثمان بن حنیف انصاری]] متصدی خراج کوفه شدند<ref>الاخبار الطوال، ص۱۳۶. خطیب بغدادی، عبدالله بن مسعود را از فقهای اصحاب پیغمبر اکرم{{صل}} ذکر کرده است و علت اعزام او را به کوفه توسط عمر، قرائت قرآن و آموزش شرایع و احکام اسلام به اهل کوفه، مینویسد. (تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۴۷)</ref>. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
عمر بن خطاب سؤال خود را به [[مشورت]] [[یاران]] گذاشت. مغیره گفت: [[مسلمان]] ضعیف به تو و [[مسلمانان]] ضرر میرساند و [[فضایل]] او به خودش برمیگردد؛ اما [[حاکم]] توانای سختگیر، نیرویش به [[سود]] تو و [[مسلمانان]]، و سختگیریاش به خودش برمیگردد. [[خلیفه]] هم بعد از این سخنان، او را به [[حکمرانی]] [[کوفه]] [[منصوب]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۳.</ref>. | عمر بن خطاب سؤال خود را به [[مشورت]] [[یاران]] گذاشت. مغیره گفت: [[مسلمان]] ضعیف به تو و [[مسلمانان]] ضرر میرساند و [[فضایل]] او به خودش برمیگردد؛ اما [[حاکم]] توانای سختگیر، نیرویش به [[سود]] تو و [[مسلمانان]]، و سختگیریاش به خودش برمیگردد. [[خلیفه]] هم بعد از این سخنان، او را به [[حکمرانی]] [[کوفه]] [[منصوب]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۳.</ref>. | ||
خلیفه پس از اینکه [[عمار یاسر]] را به دلیل نظر برخی از [[مردم کوفه]] که او را فردی [[مؤمن]] ولی [[ضعیف]] میدانستند، برکنار کرد و [[مغیرة بن شعبه]] را گماشت، از مردم کوفه در مورد وی سؤال کرد. گفتند: تو خود بهتر، از [[فسق]] او [[آگاه]] هستی. [[عمر]] گفت: از شما [[کوفیان]] چه کشیدم! اگر [[مسلمان]] [[متقی]] را بر شما [[فرمانروایی]] دهم، میگویید: ضعیف است و اگر [[گناهکاری]] را [[حکومت]] دهم، میگویید: او [[فاسق]] است<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۸؛ فتوح البلدان، ص۳۹۳.</ref>. | خلیفه پس از اینکه [[عمار یاسر]] را به دلیل نظر برخی از [[مردم کوفه]] که او را فردی [[مؤمن]] ولی [[ضعیف]] میدانستند، برکنار کرد و [[مغیرة بن شعبه]] را گماشت، از مردم کوفه در مورد وی سؤال کرد. گفتند: تو خود بهتر، از [[فسق]] او [[آگاه]] هستی. [[عمر]] گفت: از شما [[کوفیان]] چه کشیدم! اگر [[مسلمان]] [[متقی]] را بر شما [[فرمانروایی]] دهم، میگویید: ضعیف است و اگر [[گناهکاری]] را [[حکومت]] دهم، میگویید: او [[فاسق]] است<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۸؛ فتوح البلدان، ص۳۹۳.</ref>. | ||
===[[تدابیر]] [[عمر بن خطاب]] در کوفه=== | ===[[تدابیر]] [[عمر بن خطاب]] در کوفه=== | ||
جزئیات چگونگی اداره [[شهر کوفه]] و فرمانهای عمر برای [[انتظام]] امور این [[شهر]] بزرگ و بسیار با اهمیت [[اسلامی]] در [[منابع تاریخی]] ذکر نشده است، بلکه [[مورخان]] به ذکر کلیاتی در این زمینه بسنده کردهاند. امکان دارد این امر به دلیل موقعیت عمدتاً نظامی این شهر در دوران عمربن خطاب باشد که [[مردم]] آن بیشتر به [[جنگ]] و [[جهاد]] در قلمرو [[ساسانیان]] [[اشتغال]] داشتند و لذا [[قوانین]] و مقررات خاص نظامی بر آن شهر حاکم بوده است. از این رو خلیفه تدابیر و دستورالعملهای نظامی خود را که پس از بحث و [[مشورت]] با سران [[اصحاب پیغمبر]]{{صل}} اتخاذ میکرد، به منظور [[اجرا]] به [[فرمانروایان]] خود به طور مرتب [[ابلاغ]] میکرد. | جزئیات چگونگی اداره [[شهر کوفه]] و فرمانهای عمر برای [[انتظام]] امور این [[شهر]] بزرگ و بسیار با اهمیت [[اسلامی]] در [[منابع تاریخی]] ذکر نشده است، بلکه [[مورخان]] به ذکر کلیاتی در این زمینه بسنده کردهاند. امکان دارد این امر به دلیل موقعیت عمدتاً نظامی این شهر در دوران عمربن خطاب باشد که [[مردم]] آن بیشتر به [[جنگ]] و [[جهاد]] در قلمرو [[ساسانیان]] [[اشتغال]] داشتند و لذا [[قوانین]] و مقررات خاص نظامی بر آن شهر حاکم بوده است. از این رو خلیفه تدابیر و دستورالعملهای نظامی خود را که پس از بحث و [[مشورت]] با سران [[اصحاب پیغمبر]]{{صل}} اتخاذ میکرد، به منظور [[اجرا]] به [[فرمانروایان]] خود به طور مرتب [[ابلاغ]] میکرد. |