←کوفه در خلافت عثمان
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در واقع تا آن [[زمان]] که [[فتوحات]] [[مسلمانان]] در قلمرو [[ایران]]، شامل [[عراق]] و قسمتی از [[خوزستان]] بوده، خوزستان تابع [[بصره]]، و عراق تا مرز جزیره، تابع [[حکومت کوفه]] بوده است. مناطقی که [[سپاه]] مستقر در [[کوفه]]، موظف به [[حفظ]] مرز آنها بود، چهار [[شهر حلوان]]، [[ماسبذان]]، [[قرقیسیا]] و [[موصل]] بود که هر کدام عاملی ([[فرمانداری]]) داشت. با تأسیس [[شهر کوفه]] و انتقال مسلمانان به آنجا، عاملان مرزها به کوفه آمدند و جانشینانی برای خود تعیین کردند. پس از طراحی شهر کوفه، [[سعد بن ابی وقاص]] سه سال و نیم (به جز مدتی که در [[مدائن]] اقامت داشت) [[استاندار کوفه]] بود و در [[حلوان]] و موصل و ماسبذان عاملانی گماشته بود<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۵۲.</ref><ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص۱66.</ref>. | در واقع تا آن [[زمان]] که [[فتوحات]] [[مسلمانان]] در قلمرو [[ایران]]، شامل [[عراق]] و قسمتی از [[خوزستان]] بوده، خوزستان تابع [[بصره]]، و عراق تا مرز جزیره، تابع [[حکومت کوفه]] بوده است. مناطقی که [[سپاه]] مستقر در [[کوفه]]، موظف به [[حفظ]] مرز آنها بود، چهار [[شهر حلوان]]، [[ماسبذان]]، [[قرقیسیا]] و [[موصل]] بود که هر کدام عاملی ([[فرمانداری]]) داشت. با تأسیس [[شهر کوفه]] و انتقال مسلمانان به آنجا، عاملان مرزها به کوفه آمدند و جانشینانی برای خود تعیین کردند. پس از طراحی شهر کوفه، [[سعد بن ابی وقاص]] سه سال و نیم (به جز مدتی که در [[مدائن]] اقامت داشت) [[استاندار کوفه]] بود و در [[حلوان]] و موصل و ماسبذان عاملانی گماشته بود<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۵۲.</ref><ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص۱66.</ref>. | ||
==کوفه در [[خلافت عثمان]]== | ===کوفه در [[خلافت عثمان]]=== | ||
===[[فرمانروایان]] کوفه در خلافت عثمان=== | ====[[فرمانروایان]] کوفه در خلافت عثمان==== | ||
[[عثمان]] پس از رسیدن به [[خلافت]] در سال ۲۴، [[مغیرة بن شعبه]] را از حکومت کوفه [[عزل]] کرد، و سعد بن ابی وقاص را [[منصوب]] کرد؛ زیرا [[عمر]] در بستر [[مرگ]] گفته بود: به [[خلیفه]] بعدی سفارش میکنم [[سعدبن ابی وقاص]] را به کار گیرد؛ چراکه من او را به [[جرم]] ارتکاب خلافی عزل نکردم و [[خوف]] آن دارم که از این بابت به [[رنج]] و [[زحمت]] بیفتد. به این ترتیب اولین کسی که عثمان [[فرمان]] حکومتش را صادر کرد، سعد بن ابی وقاص بود که به حکومت کوفه رسید. | [[عثمان]] پس از رسیدن به [[خلافت]] در سال ۲۴، [[مغیرة بن شعبه]] را از حکومت کوفه [[عزل]] کرد، و سعد بن ابی وقاص را [[منصوب]] کرد؛ زیرا [[عمر]] در بستر [[مرگ]] گفته بود: به [[خلیفه]] بعدی سفارش میکنم [[سعدبن ابی وقاص]] را به کار گیرد؛ چراکه من او را به [[جرم]] ارتکاب خلافی عزل نکردم و [[خوف]] آن دارم که از این بابت به [[رنج]] و [[زحمت]] بیفتد. به این ترتیب اولین کسی که عثمان [[فرمان]] حکومتش را صادر کرد، سعد بن ابی وقاص بود که به حکومت کوفه رسید. | ||
به [[روایت]] دیگری عمر سفارش کرده بود عاملانش را پس از مرگ او تا یک سال ابقا کنند و چون عثمان بر سر کار آمد، [[مغیره]] را یک سال در کوفه باقی گذاشت. اگر این روایت صحیح باشد، سعد در سال بیست و پنج از طرف عثمان [[حاکم کوفه]] شده است<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰۶؛ تاریخ الخلفاء، ص۱۲۳.</ref>. | به [[روایت]] دیگری عمر سفارش کرده بود عاملانش را پس از مرگ او تا یک سال ابقا کنند و چون عثمان بر سر کار آمد، [[مغیره]] را یک سال در کوفه باقی گذاشت. اگر این روایت صحیح باشد، سعد در سال بیست و پنج از طرف عثمان [[حاکم کوفه]] شده است<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰۶؛ تاریخ الخلفاء، ص۱۲۳.</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
تبعیدیان [[کوفه]]، سخنان معاویه را یکی پس از دیگری رد میکردند و پاسخهای [[شایسته]] به او میدادند. سرانجام کار به جایی رسید (در [[روایت]] [[سیف بن عمر]]) که با او گلاویز شدند و [[موی سر]] و ریشش را گرفتند و کشیدند. [[معاویه]] گفت: [[دست]] نگاه دارید. اینجا [[سرزمین کوفه]] نیست. به [[خدا]] اگر [[اهل شام]] بدانند با من (که امیرشان هستم) چه میکنید، شما را خواهند کشت. این چه کاری است که میکنید؟! سپس برخاست و از نزد آنها رفت و گفت: به خدا دیگر به شما سر نخواهم زد. آنگاه [[نامه]] به [[عثمان]] نوشت که میترسم اگر اینها در [[شام]] بمانند با سخنان خود [[مردم]] را بر من بشورانند. آنها را به [[شهر]] خود برگردان که جای آنها همان جاست. عثمان هم نوشت که آنها را به کوفه نزد [[سعید بن عاص]] برگردان. وقتی آن عده به کوفه بازگشتند، زبانشان بیشتر به روی سعید باز شد. سعید بار دیگر از دست آنها به عثمان [[شکایت]] کرد. عثمان هم نوشت آنها را به شهر [[حمص]] نزد [[عبدالرحمن بن خالد بن ولید]]، [[امیر]] آن شهر روانه کند. پس از ورود آنان به حمص، [[عبدالرحمن]] آنها را در [[ساحل]] فرود آورد و برای آنان [[وظیفه]] مقرر داشت. تبعیدیان آن قدر آنجا ماندند تا عثمان آنان را [[آزاد]] گذاشت که هر جا میخواهند، بروند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۶۰ تا ۳۶۸ نقل به اختصار.</ref>. | تبعیدیان [[کوفه]]، سخنان معاویه را یکی پس از دیگری رد میکردند و پاسخهای [[شایسته]] به او میدادند. سرانجام کار به جایی رسید (در [[روایت]] [[سیف بن عمر]]) که با او گلاویز شدند و [[موی سر]] و ریشش را گرفتند و کشیدند. [[معاویه]] گفت: [[دست]] نگاه دارید. اینجا [[سرزمین کوفه]] نیست. به [[خدا]] اگر [[اهل شام]] بدانند با من (که امیرشان هستم) چه میکنید، شما را خواهند کشت. این چه کاری است که میکنید؟! سپس برخاست و از نزد آنها رفت و گفت: به خدا دیگر به شما سر نخواهم زد. آنگاه [[نامه]] به [[عثمان]] نوشت که میترسم اگر اینها در [[شام]] بمانند با سخنان خود [[مردم]] را بر من بشورانند. آنها را به [[شهر]] خود برگردان که جای آنها همان جاست. عثمان هم نوشت که آنها را به کوفه نزد [[سعید بن عاص]] برگردان. وقتی آن عده به کوفه بازگشتند، زبانشان بیشتر به روی سعید باز شد. سعید بار دیگر از دست آنها به عثمان [[شکایت]] کرد. عثمان هم نوشت آنها را به شهر [[حمص]] نزد [[عبدالرحمن بن خالد بن ولید]]، [[امیر]] آن شهر روانه کند. پس از ورود آنان به حمص، [[عبدالرحمن]] آنها را در [[ساحل]] فرود آورد و برای آنان [[وظیفه]] مقرر داشت. تبعیدیان آن قدر آنجا ماندند تا عثمان آنان را [[آزاد]] گذاشت که هر جا میخواهند، بروند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۶۰ تا ۳۶۸ نقل به اختصار.</ref>. | ||
این عده از چهرههای درخشان [[شیعه]] و طرفداران [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بودند. آنها در [[زمان عثمان]] و [[قدرت]] [[بنی امیه]] در کوفه، شام و حمص، چنین [[روحیه]] انقلابی داشتند و حاضر نبودند [[مظالم]] بنی امیه را ببینند و لب فرو بندند؛ و سرانجام از جمله [[رهبران]] کسانی شدند که مردم را بر [[ضد]] [[خلافت]] [[فاسد]]، [[دعوت]] به [[انقلاب]] کردند و راه را برای [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} هموار ساختند. | این عده از چهرههای درخشان [[شیعه]] و طرفداران [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بودند. آنها در [[زمان عثمان]] و [[قدرت]] [[بنی امیه]] در کوفه، شام و حمص، چنین [[روحیه]] انقلابی داشتند و حاضر نبودند [[مظالم]] بنی امیه را ببینند و لب فرو بندند؛ و سرانجام از جمله [[رهبران]] کسانی شدند که مردم را بر [[ضد]] [[خلافت]] [[فاسد]]، [[دعوت]] به [[انقلاب]] کردند و راه را برای [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} هموار ساختند. | ||
==کوفه در خلافت امیرالمؤمنین علی{{ع}}== | ==کوفه در خلافت امیرالمؤمنین علی{{ع}}== | ||
===[[بیعت کوفیان]] با امیرالمؤمنین علی{{ع}}=== | ===[[بیعت کوفیان]] با امیرالمؤمنین علی{{ع}}=== |