←برخی از کارهای عثمان در کوفه
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
[[خلیفه سوم]] پس از [[عزل ولید]]، [[سعید بن عاص]]<ref>سعید بن عاص بن سعید بن عاص بن امیه قرشی اموی: پدرش «عاص» در جنگ بدر توسط علی{{ع}} کشته شد. وی در حکومت عثمان، امیر کوفه گردید. در دوران حکومت معاویه ابتدا به خاطر عدم حضورش در جنگهای او مورد خشم معاویه بود، ولی بعداً از طرف وی به حکومت مدینه گماشته شد. سعید در سال ۴۹ یا ۵۲ امیرالحاج بود و در سال ۵۳ در قصر خود واقع در «عقیق» درگذشت (الاصابة، ج۲، ص۴۷).</ref> را در سال ۲۹ به حکومت کوفه گماشت. وی که به عنوان [[امیر]] [[کوفه]] وارد آن [[شهر]] شد، [[فرمان]] داد [[محراب]] و [[منبر]] را [[تطهیر]] کنند و تا آنها را تطهیر نکردند از منبر رفتن خودداری کرد. او میگفت: ولید [[نجس]] و [[پلید]] بوده است، اما مدتی که از [[حکومت]] وی گذشت، کارهای ناپسندی از او [[مشاهده]] شد و در [[بیت المال]] دخالتهای خودسرانه کرد<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۶.</ref>. | [[خلیفه سوم]] پس از [[عزل ولید]]، [[سعید بن عاص]]<ref>سعید بن عاص بن سعید بن عاص بن امیه قرشی اموی: پدرش «عاص» در جنگ بدر توسط علی{{ع}} کشته شد. وی در حکومت عثمان، امیر کوفه گردید. در دوران حکومت معاویه ابتدا به خاطر عدم حضورش در جنگهای او مورد خشم معاویه بود، ولی بعداً از طرف وی به حکومت مدینه گماشته شد. سعید در سال ۴۹ یا ۵۲ امیرالحاج بود و در سال ۵۳ در قصر خود واقع در «عقیق» درگذشت (الاصابة، ج۲، ص۴۷).</ref> را در سال ۲۹ به حکومت کوفه گماشت. وی که به عنوان [[امیر]] [[کوفه]] وارد آن [[شهر]] شد، [[فرمان]] داد [[محراب]] و [[منبر]] را [[تطهیر]] کنند و تا آنها را تطهیر نکردند از منبر رفتن خودداری کرد. او میگفت: ولید [[نجس]] و [[پلید]] بوده است، اما مدتی که از [[حکومت]] وی گذشت، کارهای ناپسندی از او [[مشاهده]] شد و در [[بیت المال]] دخالتهای خودسرانه کرد<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۶.</ref>. | ||
آخرین [[والی کوفه]] در [[خلافت عثمان]]، [[ابوموسی اشعری]] است. [[منابع تاریخی]] در مورد چگونگی عزل سعید بن عاص و [[نصب]] ابوموسی اشعری، و سال به [[قدرت]] رسیدن وی و حوادث و وقایع دوران [[فرمانروایی]] او سخنی نگفتهاند. تنها در بحث از چگونگی [[بیعت کوفیان]] با امیرالمؤمنین علی{{ع}} از او به عنوان عامل [[منصوب]] از سوی عثمان بر کوفه یاد کردهاند<ref>نگاه کنید به مبحث «بیعت کوفیان با امیرالمؤمنین علی{{ع}}».</ref><ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص167-170.</ref>. | آخرین [[والی کوفه]] در [[خلافت عثمان]]، [[ابوموسی اشعری]] است. [[منابع تاریخی]] در مورد چگونگی عزل سعید بن عاص و [[نصب]] ابوموسی اشعری، و سال به [[قدرت]] رسیدن وی و حوادث و وقایع دوران [[فرمانروایی]] او سخنی نگفتهاند. تنها در بحث از چگونگی [[بیعت کوفیان]] با امیرالمؤمنین علی{{ع}} از او به عنوان عامل [[منصوب]] از سوی عثمان بر کوفه یاد کردهاند<ref>نگاه کنید به مبحث «بیعت کوفیان با امیرالمؤمنین علی{{ع}}».</ref><ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص167-170.</ref>. | ||
===برخی از کارهای عثمان در کوفه=== | ====برخی از کارهای عثمان در کوفه==== | ||
از اقدامات و فرمانهای غیر [[سیاسی]] و نظامی [[عثمان]] در [[کوفه]] جز دو مورد به نکته قابل ذکری در [[تاریخ]] برنمیخوریم: | از اقدامات و فرمانهای غیر [[سیاسی]] و نظامی [[عثمان]] در [[کوفه]] جز دو مورد به نکته قابل ذکری در [[تاریخ]] برنمیخوریم: | ||
[[جمعآوری قرآن]] از نکات مهم دوران [[خلافت عثمان]] است، عثمان به منظور جمعآوری قرآن به اطراف و اکناف [[نامه]] نوشت که تمامی قرآنها باید جمعآوری شود. همه [[مصحفها]] به جز [[مصحف]] [[عبدالله بن مسعود]] جمعآوری شد. سپس عثمان آنها را با آب گرم و سرکه جوشانید و به قولی سوزاند. عبدالله بن مسعود در کوفه بود. عثمان به [[عبدالله بن عامر]] [[فرماندار بصره]] نوشته بود که مصحف عبدالله بن مسعود را از او بگیرد، ولی او زیر بار [[حکم]] عثمان نرفت. عثمان به عبدالله بن عامر نوشت: [[عبدالله مسعود]] را نزد من بفرست که [[تباهی]] به این [[دین]] و [[فساد]] به این [[امت]] راه ندارد. | [[جمعآوری قرآن]] از نکات مهم دوران [[خلافت عثمان]] است، عثمان به منظور جمعآوری قرآن به اطراف و اکناف [[نامه]] نوشت که تمامی قرآنها باید جمعآوری شود. همه [[مصحفها]] به جز [[مصحف]] [[عبدالله بن مسعود]] جمعآوری شد. سپس عثمان آنها را با آب گرم و سرکه جوشانید و به قولی سوزاند. عبدالله بن مسعود در کوفه بود. عثمان به [[عبدالله بن عامر]] [[فرماندار بصره]] نوشته بود که مصحف عبدالله بن مسعود را از او بگیرد، ولی او زیر بار [[حکم]] عثمان نرفت. عثمان به عبدالله بن عامر نوشت: [[عبدالله مسعود]] را نزد من بفرست که [[تباهی]] به این [[دین]] و [[فساد]] به این [[امت]] راه ندارد. |