بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
''' | '''عصمت قرآن'''، یکی از ویژگیهای اساسی [[قرآن]] است. عصمت قرآن دارای ابعاد و مراتب متعددی است که [[عصمت]] معنوی یا [[تفسیری]] و عصمت لفظی یا همان مصونیت قرآن از [[تحریف]] از آن جمله است. عصمت لفظی به معنای عدم راهیابی باطل، [[کژی]]، ناراستی و تحریف در ساحت [[مقدس]] [[کلام الهی]] است. عصمت قرآن آثار و کارکردهای متعددی نیز دارد که اهم آنها عبارت است از: حجیت ظواهر قرآن، [[نفی]] تضاد و تعارض در قرآن، حجیت دلالت لفظی و معنوی قرآن و [[برتری]] قرآن بر سایر کلامها و کتابها. [[برهان]] نقض غرض مهمترین دلیل عقلی بر عصمت قرآن است. | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
عصمت، واژهای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | عصمت، واژهای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | ||
=== | === عصمت قرآن === | ||
در اصطلاح [[قرآنی]] به معنای عدم راهیابی [[باطل]]، [[کژی]] و [[تحریف]] در ساحت [[مقدس]] این [[کلام]] است. [[عصمت]] در [[قرآن]] یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در [[آیات]] و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلامهای [[دینی]] دیگر مانند [[روایات]]، [[حجیت]] و [[برتری]] دارد چراکه تمام کلامهای دینی وابسته به قرآن و نقش تبیین و [[تفسیر قرآن]] را دارند<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۴ـ۷.</ref>. | در اصطلاح [[قرآنی]] به معنای عدم راهیابی [[باطل]]، [[کژی]] و [[تحریف]] در ساحت [[مقدس]] این [[کلام]] است. [[عصمت]] در [[قرآن]] یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در [[آیات]] و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلامهای [[دینی]] دیگر مانند [[روایات]]، [[حجیت]] و [[برتری]] دارد چراکه تمام کلامهای دینی وابسته به قرآن و نقش تبیین و [[تفسیر قرآن]] را دارند<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۴ـ۷.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در نگرش [[اسلامی]]، [[وحی]] نازل شده بر همه [[پیامبران]] برخوردار از عصمت در شش مرحله نخست است؛ اما مرحله هفتم از اختصاصات [[وحی قرآنی]] است<ref>بنگرید: نگارنده، چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟ ص۱۱۰ـ۱۱۳.</ref><ref>[[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۴.</ref>. | در نگرش [[اسلامی]]، [[وحی]] نازل شده بر همه [[پیامبران]] برخوردار از عصمت در شش مرحله نخست است؛ اما مرحله هفتم از اختصاصات [[وحی قرآنی]] است<ref>بنگرید: نگارنده، چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟ ص۱۱۰ـ۱۱۳.</ref><ref>[[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۴.</ref>. | ||
== ابعاد | == ابعاد عصمت قرآن == | ||
یکی از گونههای [[عصمت]] [[قرآن]]، عصمت آن به اعتبار پارهای از وجوه و ابعاد قرآن است. به این لحاظ مهمترین ابعاد عصمت قرآن عبارت است از عصمت معنوی و لفظی. | یکی از گونههای [[عصمت]] [[قرآن]]، عصمت آن به اعتبار پارهای از وجوه و ابعاد قرآن است. به این لحاظ مهمترین ابعاد عصمت قرآن عبارت است از عصمت معنوی و لفظی. | ||
# عصمت معنوی همان عصمت در تبیین و [[تفسیر]] است که در مرحله ششم از آن یاد شد. مراد از عصمت معنوی یا [[تفسیری]]، وجود تفسیر [[معصومانه]] از قرآن و دسترس پذیری فی الجمله آن است، هر چند در کنار آن باب فهمها و تفسیرهای غیر معصومانه و [[خطاپذیر]] نیز باز است. | # عصمت معنوی همان عصمت در تبیین و [[تفسیر]] است که در مرحله ششم از آن یاد شد. مراد از عصمت معنوی یا [[تفسیری]]، وجود تفسیر [[معصومانه]] از قرآن و دسترس پذیری فی الجمله آن است، هر چند در کنار آن باب فهمها و تفسیرهای غیر معصومانه و [[خطاپذیر]] نیز باز است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
# این [[گمراهی]] با ساحت [[پروردگار]] ناسازگار و با [[حکمت]] او در [[هدایت]] [[بشر]] مخالف است، بنابراین [[قرآن]] باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد<ref> تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۱۵.</ref> این [[دلیل]] به گونهای دیگر نیز تقریر شده است<ref> نک: نفحات الرحمن، ج۱، ص۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص۶۹.</ref>.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ـ ۳۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۵۱ ـ ۱۵۲.</ref> | # این [[گمراهی]] با ساحت [[پروردگار]] ناسازگار و با [[حکمت]] او در [[هدایت]] [[بشر]] مخالف است، بنابراین [[قرآن]] باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد<ref> تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۱۵.</ref> این [[دلیل]] به گونهای دیگر نیز تقریر شده است<ref> نک: نفحات الرحمن، ج۱، ص۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص۶۹.</ref>.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ـ ۳۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۵۱ ـ ۱۵۲.</ref> | ||
== لوازم | == لوازم عصمت قرآن == | ||
عصمت قرآن از هرگونه [[خطا]] و [[انحرافی]] لوازمی را به دنبال دارد که عبارتاند از: | عصمت قرآن از هرگونه [[خطا]] و [[انحرافی]] لوازمی را به دنبال دارد که عبارتاند از: | ||
# احتیاج به [[تفسیر]] در قرآن: [[لزوم عصمت]] در قرآن، ما را بینیاز از تفسیر آن نمیکند؛ چراکه به هیچ عنوان نمیتوان بدون تبیین و تفسیر توسط [[پیامبر]] و [[جانشینان]] [[معصوم]] به [[حقیقت]] [[واقعی]] این [[کلام]] [[مقدس]] دست پیدا کرد<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۵ـ۷.</ref>. | # احتیاج به [[تفسیر]] در قرآن: [[لزوم عصمت]] در قرآن، ما را بینیاز از تفسیر آن نمیکند؛ چراکه به هیچ عنوان نمیتوان بدون تبیین و تفسیر توسط [[پیامبر]] و [[جانشینان]] [[معصوم]] به [[حقیقت]] [[واقعی]] این [[کلام]] [[مقدس]] دست پیدا کرد<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۵ـ۷.</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
## براساس آیۀ {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> در مییابیم [[قرآن]] از [[عقاید]]، [[افکار]]، [[آداب]] و [[فرهنگ]] [[باطل]] به دور است؛ اما به جهت امکان تفاهم با [[مردم]]، از واژگان [[عرفی]] آنان استفاده کرده است؛ این امر (کاربست واژگان رایج در میان مردم) لزوماً به معنای پذیرش فرهنگ آنان نیست، بلکه میتواند صرفاً از باب هم سویی در کاربرد واژگان رایج در عرف آن [[زمان]] و به زبان آن عرف باشد چنانکه چنین امری در همۀ زبانها امری رایج و مرسوم است<ref>ر.ک: [[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، شبهات وردود، ص۱۱۰-۱۱۳ و نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>. | ## براساس آیۀ {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> در مییابیم [[قرآن]] از [[عقاید]]، [[افکار]]، [[آداب]] و [[فرهنگ]] [[باطل]] به دور است؛ اما به جهت امکان تفاهم با [[مردم]]، از واژگان [[عرفی]] آنان استفاده کرده است؛ این امر (کاربست واژگان رایج در میان مردم) لزوماً به معنای پذیرش فرهنگ آنان نیست، بلکه میتواند صرفاً از باب هم سویی در کاربرد واژگان رایج در عرف آن [[زمان]] و به زبان آن عرف باشد چنانکه چنین امری در همۀ زبانها امری رایج و مرسوم است<ref>ر.ک: [[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، شبهات وردود، ص۱۱۰-۱۱۳ و نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>. | ||
== [[برهان]] | == [[برهان]] عصمت قرآن == | ||
عصمت قرآن، [[دلایل]] متعددی دارد که به دو دسته خاص و عام تقسیم پذیرند. دلایل خاص مرحله یا مراحل خاصی از [[عصمت]] را [[اثبات]] میکنند<ref>ر.ک: محمدهادی معرفت، تاریخ قرآن، ص۱۵۴-۱۶۷؛ محمدهادی معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ص۴۲ ـ ۳۱.</ref>. [[براهین]] عام، اموری هستند که حداقل عصمت در شش مرحله نخست از مراحل عصمت قرآن را اثبات میکنند. اکنون به جهت اختصار به ذکر «[[برهان]] نقض غرض» که از دلایل عام عصمت قرآن است، بسنده میکنیم. این برهان به شرح زیر است: | عصمت قرآن، [[دلایل]] متعددی دارد که به دو دسته خاص و عام تقسیم پذیرند. دلایل خاص مرحله یا مراحل خاصی از [[عصمت]] را [[اثبات]] میکنند<ref>ر.ک: محمدهادی معرفت، تاریخ قرآن، ص۱۵۴-۱۶۷؛ محمدهادی معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ص۴۲ ـ ۳۱.</ref>. [[براهین]] عام، اموری هستند که حداقل عصمت در شش مرحله نخست از مراحل عصمت قرآن را اثبات میکنند. اکنون به جهت اختصار به ذکر «[[برهان]] نقض غرض» که از دلایل عام عصمت قرآن است، بسنده میکنیم. این برهان به شرح زیر است: | ||
# [[هدف]] از ارسال [[وحی]]، [[هدایت مردم]] به سوی [[سعادت]] است. | # [[هدف]] از ارسال [[وحی]]، [[هدایت مردم]] به سوی [[سعادت]] است. |