بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۸]]|سال=[[۱۴۰۱]]|کاربر=Bahmani}} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اهداف اسلام | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تمدن اسلامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اهداف اسلام | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تمدن اسلامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
مهمترین الهامات انقلاب اسلامی، تلاش در جهت وحدت جامعه اسلامی است. «تمدن، مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین، یا حالات پیشرفته و سازمان یافته فکری و فرهنگی هر جامعه است. دین، سیاست و عقلانیت عناصر سازنده تمدن است و تمدن مادی یا معنوی و غربی یا اسلامی است.عوامل خارجی مانند ایجاد اختلاف، تبلیغات سوء، القای اسلام خرافی و جلوگیری از رشد مملکت و عوامل داخلی مانند احساس وابستگی، نزادپرستی حاکمان دینی از عوامل انحطاط مسلمین است و استقلال ، وحدت مسلمین، توجه به معنویات و ... راههای درمان عقب ماندگی تمدن اسلامی است. | |||
== مقدمه == | |||
در [[حیات]] [[تاریخی]] جامعه اسلامی مقطع درخشانی به چشم میخورد که رونق [[علم]] و [[تفکر]]، [[مسلمانان]] را در قله آن [[زمان]] نشانده است. دوران اوج [[شکوفایی]] [[تمدن اسلامی]] در [[قرن]] ۴ [[هجری]] بوده و پس از آن به تدریج روند افول و [[انحطاط]] بر [[جامعه اسلامی]] [[حاکم]] شده است. [[تکریم]] [[علم]] و عالم، [[حمایت]] از تفکر و [[تعقل]]، [[ترویج]] [[اخلاق]] و [[معنویت]] و ساماندهی [[نظامات اجتماعی]] و [[اقتصادی]]، همگی ثمرات تعالیمی است که [[پیامبر]] در دوران ۲۳ ساله [[هدایت]] جامعه اسلامی بنیان نهاد. اگرچه [[انحراف]] [[حاکمان]] مانع از ثمردهی کامل این اقدامات شد، اما آثار مثبتی که در آن دوران پدیدار شد، حاصل زحمات [[رسول الله]]{{صل}} بود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات به مناسبت روز مبعث پیامبر اعظم، ۳۱/۵/۱۳۸۵. بیانات در دیدار با نخبگان علمی سراسر کشور، ۱۹/۷/۱۳۷۸.</ref>. | |||
انحطاط و رکودی که بر [[جوامع اسلامی]] مستولی شد، ناشی از قدرناشناسی نعمتی بود که به [[برکت]] [[معارف]] [[اسلام]] به دست آمده بود. جدا کردن اخلاق از [[قدرت]] و سپردن [[حکومت]] به افراد [[ناصالح]] موجب شد که نهال تمدن اسلامی در معرض نابودی قرار گیرد. امروز نیز راه بازگشت به شکوفایی و [[پیشرفت]] و دستیابی به [[سعادت]] [[دل سپردن]] به آموزههای [[نبوی]] و بازگشت به [[ایمان]]، [[عقلانیت]]، [[مجاهدت]] و [[عزت]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز عید مبعث، ۹/۴/۱۳۹۰.</ref>.<ref>[[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلامشناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلامشناسی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۲۴۵.</ref> | |||
به | |||
[[نظام اجتماعی]] [[اسلام]] دارای اهدافی است که دستیابی به تمدن اسلامی، [[هدف]] نیمه نهایی آن به شمار میآید. تمدن اسلامی، [[جامعه]] را به هدف نهایی یعنی [[سعادت]] و [[قرب الهی]] میرساند. | |||
[[جامعۀ بشری]]، [[حکومتها]] و دولتهای بزرگ [[روز]] به روز در کنار پیشرفت در [[مادیات]] و [[صنعت]]، در منجلابی از [[فسادها]]، بیحرمتیها، ضلالتها و [[گمراهیها]] و دوری از [[انسانیت]] [[واقعی]]، در حال غوطهور شدن هستند و آنچه که به معنی تمدن واقعی است تحقق نیافته و برای تمدن [[حقیقی]] هیچگونه الگویی تعریف نشده است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۷۵.</ref>. | |||
== معناشناسی == | |||
{{اصلی|تمدن}} | |||
«تمدن» به معنای [[شهرنشینی]] و یا [[خوی]] و [[خصلت]] شهرنشینی به خود گرفتن میدهد و بدان معناست که [[بشر]] در سایۀ آن به [[تشکیل جامعه]] پرداخته و [[شهرنشین]] شده است که در برابر مفهوم «بربریت» به کار رفته و جامعۀ [[متمدن]] به این دلیل با [[جامعه بدوی]] فرق داشت که اسکان یافته، شهری و با سواد بود<ref>فخرالدین حجازی، نقش پیامبران در تمدن انسان، ص۲۰ ـ ۱۹.</ref>. | |||
برای واژه تمدن، تعاریف گوناگونی از طرف [[دانشمندان]] مختلف [[غربی]] و شرقی بیان شده است که بیشتر این تعاریف مادی و محدود بوده و از تعریف تمدن [[واقعی]] دور هستند. «تمدن، مجموعه دستاوردهای مادی و [[معنوی]] بشر در یک منطقه، [[کشور]] یا عصر معین، یا حالات پیشرفته و [[سازمان]] یافته [[فکری]] و [[فرهنگی]] هر [[جامعه]] است که نشان آن، [[پیشرفت]] در [[علم]] و [[هنر]] و ظهور نهادهای [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] است»<ref>تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۳۷.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص876.</ref> | |||
== جایگاه تمدن == | |||
یکی از دانشمندان معاصر درباره جایگاه تمدن میفرمایند: [[تمدن اسلامی]] باید در همۀ عرصهها و زمینههای [[اجتماع]] نمود پیدا کند. این نظریه به گونهای است که اگر بنا باشد [[جامعۀ اسلامی]] را [[متمدن]] بنامیم باید از همه جهت متمدن باشند نه فقط در [[صنعت]] و مسائل [[دنیوی]]، بلکه از لحاظ [[معنوی]] باید [[رشد]] کند و [[روح]] [[خداشناسی]] و [[توحید]] در همۀ عرصههای [[جامعه]] حکمفرما باشد. جایگاه تمدن از منظر ایشان به این گونه است که تمدن به عنوان روند رو به رشد جامعه، باید پایبند به [[اصول اسلامی]] باشد و در کل روح [[خدامحوری]] در جامعه حکمفرما باشد؛ در نتیجه [[تمدنی]] که در حال شکلگیری یک [[جامعه اسلامی]] است، باید در عرصههای [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی و نظامی با یکدیگر [[هماهنگی]] داشته باشند و به گونهای باشد که با یکدیگر [[نظام]] تمدن اسلامی را پایهگذاری کنند و در کل ضامن این است که یک کشوری درست بکند که متمدن باشد، [[آزادیخواه]] و مستقل به معنای حقیقیاش باشد و این امر یک [[مکتب]] [[انسانیت]] و انسانساز است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۸۲.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۷۷.</ref> | |||
== عناصر سازنده تمدن == | |||
ویل دورانت، چهار عنصر را سازنده تمدن میداند که عبارتاند از: [[پیشبینی]] و [[احتیاط]] در [[امور اقتصادی]]، [[سازمان سیاسی]]، [[سنن]] [[اخلاقی]] و [[کوشش]] در [[راه معرفت]] و بسط [[هنر]]. ویل دورانت با عنوان «عوامل [[تمدنی]]»، برخی از مؤلفههای تمدنی، از جمله عامل زمینشناختی، شرایط جغرافیایی، [[اقتصادی]]، زیستی، [[روانی]]، [[نظم]] [[سیاسی]]، [[وحدت]] زبانی و [[قانون]] [[اخلاقی]] را نام برده و بر عامل اقتصادی بیش از سایر عوامل تأکید نموده است<ref>ویل دورانت، مشرق زمین گاهواره تمدن، ص۳ ـ ۷.</ref>. | |||
[[تمدن]]، همان [[پیشرفت]] و [[ترقی]] است. پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی در قالب [[آبادانی]] و تأسیس نهادها و ساخت ابزارهای جدید از مصادیق تمدن است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۶۸.</ref>؛ ولی تمدنی مفید و سازنده است که بر اساس [[مبانی دینی]] شکل گرفته باشد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۴.</ref>. پس میتوان برای تمدن سه رکن اصلی [[دین]] و [[سیاست]] و [[عقلانیت]] را قائل شد<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۷۹.</ref>: | |||
=== | === دین === | ||
اولین و بنیادیترین اصل تمدنساز «دین» است. [[اسلام]]، [[دینی]] خردگرا، جامع و جامعهگراست که آموزهها و [[تعالیم]] آن افزون بر [[روابط فردی]] و جهانی، بر مناسبات [[اجتماعی]] و زندگی این جهانی [[مردم]] نیز [[حاکم]] بوده و تمهیدات نظری مناسب برای شکلگیری و ظهور نظامهای مردمگرا و دموکراتیک را فراهم آورده است. اسلام مکتبی جامع است که هم برای بُعد [[عقلی]] و [[اعتقادی]]، هم برای بُعد [[روحی]] و اخلاقی و هم برای بُعد جسمی و [[رفتاری]] و ظاهری [[انسان]] برنامه دارد؛ لذا اگر تمدنی فقط بر مبانی بُعد مادی انسان و [[پیشرفت مادی]] بنا شد و از [[ارزش]] و [[رشد معنوی]] [[غفلت]] ورزید گرفتار [[تباهی]] و [[فساد]] خواهد شد. [[سعادت]] [[ملتها]] در گرو [[احکام اسلام]] است. اگر جامعهای [[مسلمان]] باشد و اسلام با همۀ ابعادش در آن [[جامعه]] پیاده شود، آن جامعه پیشرفتهترین جامعه خواهد بود، این اسلام است که [[انسانها]] را به درجۀ اعلای [[انسانیت]] میرساند و تا اسلام از طریق مجلس و مسئولین در جامعه پیاده نشود، جامعهای [[اسلامی]] نخواهد شد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۲۱۸.</ref>. | |||
انسان دارای سه لایه [[عقلی]]، [[قلبی]] و ظاهری است که بُعد عقلی نیازمند کمال، بُعد قلبی نیازمند [[اخلاق]] و [[تربیت]] و بُعد ظاهری او نیازمند عمل است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۵.</ref>؛ طالب [[مسافرت]] [[آخرت]] و [[صراط مستقیم]] [[انسانیت]] لازم است که در هر یک از مراتب ثلاثه با کمال دقت و مواظبت توجه و [[مراقبت]] کرده و آنها را [[اصلاح]] کند و ارتیاض دهد و از هیچیک از [[کمالات]] [[علمی]] و عملی صرف نظر ننماید<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۸۵.</ref>. بنابراین [[رشد]] همه این ابعاد، [[هدف]] [[پیامبر اسلام]] و سایر [[انبیای الهی]] بوده است و چنین [[دینی]] است که [[زندگی]] آسوده و رو به [[تکامل]] همراه با [[آسایش]] و [[آرامش]] را به بشر [[هدیه]] میدهد و میتواند [[تمدنی]] بانشاط و پویا خلق کند و پایۀ اصلی تشکیل [[امت واحده]] [[اسلامی]] شود<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۷۹.</ref>. | |||
===[[ | === [[سیاست]] === | ||
سیاست، مهندسی بُعد ظاهری [[زندگی]] [[انسان]]، یعنی لایۀ ظاهری وجود [[بشر]] را بر عهده دارد، اگر از توجه به یک بُعد از [[ابعاد وجودی انسان]] [[غفلت]] صورت گرفت، نه تنها [[سیستم]]، [[کارآمدی]] و کارآیی خودش را از دست میدهد که در بسیاری موارد کارکرد منفی و [[مضر]] پیدا میکند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۳۹.</ref>، چون [[نفی]] یک جزء از سیستم، نفی کارآیی تمام سیستم است<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۴۹.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۱.</ref> | |||
=== | === [[عقلانیت]] === | ||
[[عقلانیت]] اسلامی برخلاف [[عقلانیت]] [[سکولار]]، تحت [[تصرف]] و [[تربیت]] [[شرع]] است و صبغۀ [[الهی]] و رنگ قدسی دارد، [[عقلی]] هم که [[پشتیبانی]] شرع و [[تعالیم]] انبیای عظام و [[اولیای الهی]] را نپذیرد، اسمش [[عقل]] نیست، بلکه [[تدبیر]] و [[شیطنت]] نامیده میشود؛ چون بندۀ [[شهوت]] و [[غضب]] و شیطنت شده است. عقلانیتی که سراسر «[[معنویت]]» است و در برپاداشتن «[[عدالت]]» خسته نمیشود و خودش را نمیبازد و از پیگیری مطالبات [[حق]] خود کوتاه نمیآید، پس این عقل است که میتواند پایۀ مهم تشکیل [[امت واحده]] و [[تمدن اسلامی]] باشد. | |||
لایههای سهگانۀ وجود [[انسان]]، سه سطح برای عقلانیت ترسیم میکند: نخست، عقلانیت [[معرفتی]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۴.</ref>؛ دوم عقلانیت [[اخلاقی]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۶.</ref> و سوم عقلانیت ابزاری. در این سطح، مهندسی، اندازهگیری و نظاممندی، [[پیشبینی]] و نقش عقل در محاسبات مادی جهت نیل به شکوفا کردن [[مادیات]] و آباد کردن [[دنیا]] مدنظر است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۸.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۲.</ref> | |||
[[ | |||
===[[ | == شاخصهای تمدن == | ||
[[خضوع]] در مقابل [[مذهب]] و [[قانون]]، تجدید نظر در تصویبنامهها و [[تسلیم]] مذهب و قانونی شدن، علامت [[شهامت]] و تمدن است<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. مملکت متمدن دارای [[احزاب]] مختلفی است که در راستای ارتقای [[کشور]] فعالیت میکنند<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۷۷.</ref>. مملکت متمدن آن است که همه چیزش [[آزاد]] باشد، بالاخص [[مردم]] در اظهار [[عقاید]] و آراءشان آزاد باشند<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۳۳.</ref>. اگر روال یک [[حکومت]] بر اساس [[دموکراسی]] پیش برود که به خواستههای مردم [[احترام]] گذاشته شود و منطبق بر [[غرب]] و [[شرق]] نباشد، و برابر [[عدالت]] [[رفتار]] کرده و منطبق بر [[آیین]] و [[دستورات اسلام]] باشد، این یک [[تمدن اسلامی]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۱۵.</ref>. اسلام پیشرفتهترین [[حکومت]] را دارد و به هیچ وجه، حکومت اسلام با تمدن مخالفتی نداشته و ندارد و اسلام، خود از پایهگذاران تمدن بزرگ در [[جهان]] بوده است. هر کشوری که به [[قوانین اسلام]] عمل نماید بدون [[شک]]، از پیشرفتهترین کشورها خواهد شد<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۰۵.</ref>. اسلام آن چیزهایی را که مخالف با [[مصالح]] [[ملت]] بوده است، [[نفی]] کرده ولی آنهایی که موافق با مصالح ملت است، [[تأیید]] نموده است<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۶۲.</ref>. | |||
انسان در چارچوب نظری، در عالم ماده با سپری کردن مرحله [[جمادی]]، نباتی و [[حیوانی]] به مرتبه [[انسانی]] صعود میکند. بنابراین، انسان باید خویشتن را کامل کند. مشوق به کمال نیز در [[فطرت]] او نهاده شده به گونهای که عشق به کمال، [[غایت]] همه حرکات و شدنهای اوست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۷۲.</ref>. اگر یک [[کشور]] بخواهد مترقی باشد و از [[انحطاط]] دور بماند، باید افراد و [[آحاد]] آن [[جامعه]] مترقی باشند و فرد مترقی کسی است که وظیفهشناس باشد، چه [[وظیفه]] فردی، چه [[اجتماعی]] و چه [[الهی]] و از طرفی همه دستگاهها هم با [[مردم]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۸.</ref>. مهمترین عامل انحطاط [[مسلمین]] دوری و بیخبری از [[تعالیم]] [[واقعی]] و [[حیات]] بخش [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۷۷.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۴.</ref> | |||
== | == انواع [[تمدن]] == | ||
برخی از تقسیمبندیهایی که برای تمدن شده عبارت است از: | |||
=== تمدن مادی و معنوی === | |||
یکی از اندیشمندان معاصر در این زمنیه گفته است: "ما با تمدن مادی مخالف نیستیم، یک کشور هم پزشک میخواهد و هم مهندس و هم به لوازم پیشرفته نیاز دارد و در این اشکالی وجود ندارد که از ترقیات دیگران و [[غرب]] استفاده کنیم؛ مشکل این است که بعضی از افراد؛ [[آداب و رسوم]]، [[اعتقادات]] و [[قوانین]] را هم میخواهند از آنها بگیرند، اگر تمدن به این معنای مادی باشد، همه مردم [[دنیا]] از آن بیزار و متنفرند که فقط در غرب پیدا میشود. مفهوم تمدن وسیعتر از این معناهایی است که افراد برای خود ساختهاند. تمدن آن است که جهت انسانی داشته باشد و مردم را به [[آرامش]] برساند که این فقط در [[شرق]] پیدا میشود<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۸۲.</ref>. برای خلاصی از [[فساد]] و آثار مخرب تمدن مادی، بهترین راه، تقویت [[امور معنوی]] در [[مردم]] است<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۷۷.</ref>. | |||
همچنین ایشان گفتهاند: [[آحاد]] [[ملت]] [[مسلمان]] و [[علما]] و روحانیون از [[قدرت]] و [[نفوذ]] [[معنوی]] اسلام و تمدن معنوی خود در عرصۀ بین الملل غافلاند و باید بدانند با [[آگاهی]] دادن به مردم و [[عمل به دستورات]] [[قرآن]] و احکام اسلام و [[اتحاد]] و [[انسجام]] بین یکدیگر میتوانند [[دنیا]] را در قبضۀ قرآن و [[حاکمیت اسلام]] درآورند<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۳۷.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۷.</ref> | |||
=== تمدن غربی و [[تمدن اسلامی]] === | |||
با [[ظهور اسلام]] ، تغییرات [[اجتماعی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] فراوانی پدید آمد و اسلام، تمدن شگرف و بیهماوردی در افق [[تاریخ]] پدیدار ساخت که مردم [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و عقبافتاده عصر خویش را به [[سروری]] جهان رساند و قرنها در [[علوم]] و [[فنون]] پیشرو گردید و سالیان دراز، رقیبی در پیشرفت و تعالی نداشت. اما متأسفانه بنا به دلایلی تمدن اسلام به رکود و سستی گرایید و پیرو تمدنهای دیگر گشت و بسیاری از جلوهها، [[شکوه]] و [[عظمت]] خود را از دست داد. به ویژه در دوران اخیر، بسیاری از [[مسلمانان]] در [[روش زندگی]] و ابعاد [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و حتی [[فرهنگی]]، [[فرهنگ]] و [[تمدن]] [[غربی]] را به عنوان الگوی خود برگزیده و از [[اسلام]]، به برخی عبادتهای فردی اکتفا نمودهاند<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۳۸۳.</ref>. | |||
در جریان پیریزی [[تمدن اسلامی]]، [[مسلمانان]] با [[اخلاق حسنه]] و [[معاشرت نیکو]] توانستند [[اعتماد]] [[ملتها]] را به خود جلب نمایند و هدفشان نیز سودانگاری و [[منفعتطلبی]] نبوده، بلکه مسلمانان به دنبال [[سازندگی اخلاقی]] و اشاعه [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] بودند. اسلام برای [[علم]] و عالم اهمیت خاصی قائل است، چون باعث میگردد [[انسان]] نشئههای بزرگ و بالایی پیدا بکند، اگر انسان از تمدن [[علمی]] دور باشد، مثل حیوانات [[زندگی]] خواهد کرد. ممکن است فردی از تمدن علمی دور نباشد و از نظر [[آداب و رسوم]] [[اجتماعی]] به درجهای برسد ولی اگر از اسلام بهرهای نبرده باشد از نظر [[الهی]] و [[مقام معنوی]] بهرهای نخواهد برد<ref>تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۷۷.</ref>. اگر مسلمانان در قسمتی از [[زمان]] [[پیشرفت]] کردند به خاطر [[علم آموزی]] و اهمیت دادن به [[علوم روز]] و [[تقوی]] در کنار هم بود<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۱۸۷.</ref>. تمدن [[دروغین]] یعنی اینکه مظاهر [[فحشا]] و فساد در [[جامعه]] زیاد باشد، [[ناامنی]] در جامعه [[بیداد]] کند، [[حق]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] گرفته نشود و با [[روحانیت]] و مظاهر [[دینی]] [[مخالفت]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۳۲.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۸.</ref> | |||
=== تمدن [[استعماری]] و تمدن استکباری === | |||
[[استعمار]] برای اینکه به کشورهای شرقی و منابع زیرزمینی مثل گاز و نفت و همچنین رو زمینی آنها مانند مراتع و جنگلها [[تسلط]] و دست پیدا کنند، افرادی را به عنوان سیاح به این کشورها فرستادند که بر روی ظرفیتهای مادی و [[معنوی]] آنها مطالعه کنند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۳۸۸.</ref>؛ پس از مطالعات وسیعی که داشتند متوجه شدند دو نیروی [[عظیم]] در این ممالک حرف اول را میزند؛ یکی [[اسلام]] و دیگری [[روحانیت]]. به همین دلیل به [[تبلیغ]] علیه این دو نیروی بزرگ و با [[ارزش]] پرداختند که [[مردم]] را نسبت به این دو بدبین و دور نمایند. اسلام را [[دینی]] معرفی کردند که افیون [[جامعه]] است و باعث نابودی و بیحسی جامعه میشود و روحانیت را نیز انسانهای [[متحجر]] و عقب افتاده معرفی کردند!<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۲۹۶ و ۲۹۷.</ref>. | |||
مرحله بعدی خراب کردن نیروی [[جوان]] و تحصیل کرده است که از طریق [[فساد]] و مواد مخدر، [[مدارس]] و دانشگاههای ما را از بین ببرند و نگذارند [[رشد]] کنند، آنها را به خود مشغول نمایند و مغزهای متفکر ما را از ما جدا نمایند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۹۹ و ۴۰۰.</ref>. کار بعدی [[استعمار]] بر سرکار آوردن نیروهایی در این کشورها بود که مقاصد و [[اهداف]] استعمار را در این کشورها دنبال کنند. این در حالی بود که اولین [[قدرت]] را [[روحانیت]] میدیدند که در [[مبارزه]] با روحانیت و تعطیل کردن مجالس [[وعظ]] و [[خطابه]]، کشتن آنها و [[تخریب]] [[مدارس]] علمیه قصد داشتند به مقاصد شومشان برسند و بعد که دیدند با [[ارعاب]] و زور کار به جایی نمیبرند، [[متوسل]] به [[تبلیغات]] علیه روحانیت شدند. مرحله دیگر کار استعمار [[ترویج]] [[فرهنگ]] غربی بود و به [[مردم]] و جوانان ما اینطور فهماندند که [[کشور]] و نحوۀ زندگی شما صحیح نیست و باید زندگی کردن، طرز [[لباس]] [[پوشیدن]]، [[خوراک]] و مسائل دیگرتان را از ما یاد بگیرید و به اصطلاح، [[جوانان]] ما را [[غربزده]] کردند. آنچه بهعنوان تمدن است، رفتارهای [[انسانی]] است، آن چیزی است که [[بشر]] را به [[آرامش]] برساند و در راستای ارتقای [[روحی]] و [[معنوی]] بشر باشد، [[آزادی]] و [[استقلال]] به معنای [[واقعی]]، که [[مردم]] در [[انتخابات]] [[آزاد]] باشند در مطالباتشان از [[دولت]] آزاد باشند، این تمدن است و باید بدانیم اینگونه آزادیها را مکتبهای [[توحیدی]] برای مردم به ارمغان میآروند که [[غرب]] از آن بیبهره است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۸۵.</ref>. | |||
مسألۀ مهم دیگری که [[استعمار]] برای [[تسلط]] خود و دور کردن [[مردم]] از [[روحانیت]] در [[جوامع اسلامی]] به دنبال آن است و موفق هم بوده، [[شعار]] [[جدایی دین از سیاست]] است و بیان میکنند که [[مسلمان]] جایز نیست در [[سیاست]] دخالت کند در صورتی که [[رسول اکرم]]{{صل}} خود [[حکومت]] تشکیل داد و افرادی را برای [[اداره امور]] [[عزل و نصب]] مینمود و برای شهرهای اطراف [[حاکم]] تعیین میکرد<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۲۰۵.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۹۲.</ref> | |||
== فرآوردههای تمدن == | |||
رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سینماها و تئاترها از ابزارهای موثر [[تباهی]] و تخدیر [[ملتها]]، خصوصاً [[نسل جوان]] بوده است. فیلمهای تلویزیون از فرآوردههای غرب یا شرق بود که طبقه [[جوان]] [[زن]] و مرد را از مسیر عادی [[زندگی]] و کار و [[صنعت]] و [[تولید]] و [[دانش]] [[منحرف]] و به سوی بیخبری از خویش و [[شخصیت]] خود و یا [[بدبینی]] و [[بدگمانی]] به همه چیز [[کشور]] خود، حتی [[فرهنگ]] و [[ادب]] و مآثر پر ارزشی که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانهها و موزههای [[غرب]] و [[شرق]] منتقل گردیده است؛ سوق میدادند<ref>وصیتنامه حضرت امام، ص۶۷.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۶.</ref> | |||
== آسیبشناسی تمدن غربی == | |||
باید توجه داشت تمدن کنونی غرب بر پایه فساد و بیبند و باری شکل گرفته است و [[مسلمانان]] نباید در [[فرهنگ]] غربی هضم شوند، هرچند پیشرفتهای مادی فراوانی دارند که برای [[بشریت]] لازم است؛ ولی آنچه باعث [[رشد]] همه جانبۀ جامعۀ بشریت میشود و برای آن [[امنیت]]، [[تعهد]] و رشد ایجاد میکند، [[اعتقاد]] به [[خدا]] و [[معنویت]] است<ref>تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۱۱۱.</ref>. | |||
نظریهپردازان [[غربی]] دو قسماند: برخی واقعگرایند که عمدتاً جنگطلب بوده و مبنای آنها این است که [[انسان]] را [[حیوان]] [[تشنه]] [[قدرت]] میدانند که تنها درمان او [[مرگ]] است و [[جامعه]] را محل [[تنازع]] بقا میشمارند. برخی دیگر گرایش انسانیتری دارند و آرمانگرا هستند. اینان [[پیروان]] راسل هستند و به [[همزیستی]] و تعامل با [[جهان]] سوم و [[جهان اسلام]] [[تمایل]] دارند<ref>تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۵۹ ـ ۶۰.</ref>. در این زمینه، به راهکارهایی اشاره میشود: الف) تلاش در جهت [[بیداری]] و [[رشد]] [[سیاسی]]؛ ب) [[ایستادگی]] در برابر [[سلطه]] [[استعمار]] غرب؛ ج) [[همبستگی]] و [[اتحاد]] در برابر سلطهجویی تمدن غرب؛ د) تلاش برای ایجاد [[دولت اسلامی]]؛ ه) تلاش در جهت خودکفایی ملّی؛ و) [[سادهزیستی]] و [[پرهیز]] از تجمّلات؛ ز) [[تربیت]] صحیح [[نسل جوان]] و [[نوجوان]]<ref>سید محمّد عارف حسینی، رویارویی تمدن اسلامی و مدرنیته، ص۱۵۴ ـ ۱۶۲</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۹۷.</ref> | |||
== عوامل انحطاط مسلمین == | |||
تفاوتی میان [[انحطاط]] و عقبماندگی وجود ندارد و علت اساسی هر دو یکسان است. ازاینرو، گاه واژۀ انحطاط و عقبماندگی در کنار یکدیگر بیان میشوند و میان آن دو تفکیک صورت نمیگیرد. گروهی از [[روشنفکران]] و تحصیلکردگان غربگرا با دیدی مثبت به تمدن غرب مینگریستند و هنگام مقایسه جوامع اسلامی با جوامع [[غربی]]، چشمشان در مقابل درخشندگی تمدن غرب [[خیره]] شده بود. آنان میپنداشتند برای [[بشر]]، راه نجاتی جز [[تسلیم]] شدن در برابر تمدن جدید غرب و راه و روش آن وجود ندارد. در سوی دیگر این [[صفآرایی]]، گروهی از [[نخبگان]] مذهبی بودند که تعدادی از آنها با انگیزۀ [[دفاع از اسلام]]، به [[نفی]] کامل تمدن غرب و دستاوردهای آن پرداختند. البته بسیاری از این [[نخبگان]] مذهبی به درس خود در [[حوزههای علمیه]] و [[مدارس]] [[دینی]] مشغول شدند و در قبال [[تحولات اجتماعی]] و [[سیاسی]] یا موضعی نداشتند یا نظر خود را ابراز نکردند و بر [[واقعیت]] [[چشم]] بستند<ref>سید محمد خاتمی، بیم موج، مجموعه مقالات.</ref>. اسلام اصیل نه تنها عامل عقبماندگی نیست، بلکه سبب [[پیشرفت مادی]] و [[معنوی]] است. اسلام با رد جنبههای منفی و فسادانگیز [[فرهنگ]] [[غرب]]، جنبههای مثبت و [[پیشرفت]] در [[علم]] و [[صنعت]] و فنآوری را میپذیرد. | |||
اسلام به عنوان [[کاملترین دین الهی]]، تأمینکننده [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] و پیشرفت مادی و معنوی انسانهاست. ازاینرو، [[برپایی حکومت اسلامی]] و [[اجرای قوانین]] [[اسلام ناب محمدی]]{{صل}} زمینههای خروج مسلمانان را از عقبماندگی به ارمغان میآورد. اسلام، مترقیترین [[قوانین]] را دارد که با اجرای آنها در [[حکومت اسلامی]]، [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] [[انسانها]] تأمین میشود. با عمل به [[قوانین اسلام]]، پیشرفت در علم و صنعت و فنآوری نصیب [[جوامع بشری]] میشود و از [[فرورفتن]] آنها در [[مادیات]] و فراموش شدن [[معنویات]] نیز [[پیشگیری]] خواهد کرد<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۹۹.</ref>. | |||
=== عوامل خارجی === | |||
عوامل خارجی انحطاط مسلمانان، مربوط به فشارهایی است که از طرف غرب بر مسلمانان و کشورهای [[جهان]] سوم وارد میشود که عبارتاند از: | |||
# ایجاد اختلاف و شکاف بین [[ملتها]]: [[مستکبران]] پس از مطالعات وسیع و تحقیقات فراوان به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهند به ممالک شرقی دست پیدا بکنند و از منابع وسیعی که در دست دارند به نفع خود بهرهبرداری نمایند، باید بین ممالک شکاف ایجاد کرده و آنها را در مقابل یکدیگر قرار بدهند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۳۸۸.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۱.</ref> | |||
# دور نگه داشتن [[مسلمین]] از [[اسلام واقعی]]: [[دشمنان اسلام]] بعد از بررسیهای فراوان فهمیدند که برای رسیدن به مقاصد شومشان باید [[مردم]] را از [[دین]] و بالاخص از اسلام واقعی دور کرد، چون اگر مردم به اسلام واقعی دست پیدا بکنند، در مقابل [[زور]] و [[چپاول]] [[ایستادگی]] کرده و نمیگذارند دست [[اجانب]] به ممالک شرقی برسد؛ به همین دلیل دین به طور مطلق و بالاخص [[اسلام]] را افیون [[جامعه]] و [[روحانیت]] را مرتجع و عقب مانده معرفی میکردند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۳۸۹.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۲.</ref> | |||
# [[تبلیغات]] [[قدرتها]] به ناتوانی [[ملتها]]: اساس همۀ شکستها و پیروزیها از خود [[انسان]] و باورهای او شروع میشود. [[غربیان]] دنبال این بودند که با تبلیغات دامنهدار خودشان به ممالک [[ضعیف]] بیاورانند که ناتواناند. اینها باید در [[صنعت]]، در [[نظام]]، در اداره کشورها، دستشان به طرف قدرتهای بزرگ از [[شرق]] و [[غرب]] دراز باشد. این [[باور]] که به وسیله [[تبلیغات]] غربزدگان در این ممالک پیاده شد، این کشورها را به [[تباهی]] و [[عقبماندگی]] کشاند. این باور مادامی که در کشورهای [[جهان]] و کشورهای [[مستضعف]] هست، تا آخر [[مبتلا]] و وابسته هستند<ref>سخنرانی در جمع نیروهای صنایع نظامی کشور. ۳۱ فروردین ۱۳۶۰ / ۱۵ جمادی الثانی ۱۴۰۱.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۲.</ref> | |||
# القای [[اسلام]] [[خرافی]]: یکی از عوامل عقبماندگی [[مسلمانان]] توسط [[استعمار]]، این است که یا اسلام در بین [[جوامع]] محو گردد و یا آنقدر [[شبهات]] و مسائل خرافی به نام اسلام در بین [[مردم]] [[ترویج]] دهند که مردم از [[اسلام واقعی]] دور شوند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۲۰۴.</ref> و عقب افتادگی اینان در اثر [[نقص]] نژاد است! و به تعبیر دیگر، آنان انسانهای [[تکامل]] یافته هستند و اینان در تکامل که پس از میلیونها سال به تکامل نسبی میرسند. پس، [[کوشش]] با پیشرفت بیفایده است و آزادگان یا باید وابسته به [[سرمایهداری]] [[غرب]] باشند یا کمونیسم [[شرق]]. به بیان دیگر، ما از خود هیچ نداریم و باید همه چیز یعنی علم، تمدن، [[قانون]] و پیشرفت را از ابرقدرتهای غرب یا شرق بگیریم!<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۹۰.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۳.</ref> | |||
# بزرگ جلوه دادن [[قدرت]] ابرقدرتها: از جمله چیزهایی که مانع [[دفاع]] [[مسلمین]] از کشورهایشان است، تبلیغات دامنهدار برای هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهای خارجی است. دامنزدن وابستگان غربزده به این نحو شایعهها، [[مسلمین]] را از [[دفاع]] به [[حق]] خود [[مأیوس]] نمودند<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۴.</ref>. | |||
# جلوگیری از [[رشد]] مملکت: | |||
افرادی که نام خود را [[حقوق بشر]] میگذارند و دفاع از [[مردم]] [[مظلوم]] را [[شعار]] خود قرار دادهاند، بیشترین [[ظلم]] را به [[ملت]] [[مسلمان]] کردهاند، همه چیز مردم را به [[پیشرفت]] بردند، [[جوانان]] [[ایران]] را [[منحرف]] کردند و دانشگاههای ما را وابسته به خود نمودند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۳۳۱.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۴.</ref> | |||
=== عوامل داخلی === | |||
# [[احساس]] [[وابستگی]] عوامل داخلی: بسیاری از رؤسای [[جمهور]] [[ممالک اسلامی]] از [[قدرت اسلام]] و خیل [[عظیم]] [[مسلمانان]] غافل بودند و قصد داشتند همه چیز را [[غربی]] کرده و وابسته نمایند و متأسفانه بعضی از عناصر وابسته هم حرفهای آنها را به [[خیرخواهی]] تلقی کرده و باورشان شده بود<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۳۳۱.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۵.</ref> | |||
# نژادپرستی [[حاکمان]] [[اسلامی]]: یکی از عواملی که باعث بههم ریختگی وضع مسلمانان است، قضیۀ نژادپرستی است که هر کسی میخواهد خودش را آقای مسلمانان بداند. [[میزان]] [[برتری]] را آنچه [[قرآن]] میگوید<ref>سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> بدانند و [[تقوای الهی]]، [[سیاسی]] و مادی داشته باشند؛ نه اینکه در مقابل یکدیگر صف کشیده و یکدیگر را [[لعن]] نمایند<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۳۷۸.</ref>. عوامل دیگری مانند [[نقض]] [[قانون اساسی]]، رفراندم غیر قانونی و در عین حال قلابی، سلب [[آزادی]] [[مردم]]<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۳۳۳.</ref>، وضع بانکها، [[رباخواری]] و [[زورگویی]] به قشر [[مستضعف]]<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۴۷۲.</ref> و [[بیاعتنایی]] به [[دین]] و [[معنویات]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۱۶.</ref> نیز از عوامل داخلی [[انحطاط]] و [[عقبماندگی]] [[مسلمانان]] به شمار میآید<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۵.</ref>. | |||
== شاخصههای رسیدن به [[تمدن]] [[اسلامی]] == | |||
=== [[پیشرفت]] و تمدن در عرصه [[فکر]] === | |||
پایه اصلی تمدن، بر [[صنعت]] و فناوری و [[علم]] تنها قرار داده نشده است، بلکه بر [[فرهنگ]]، [[بینش]]، [[معرفت]] و کمال [[فکری]] [[انسانی]] پایهگذاری شده است. این است که همه چیز را برای یک [[ملت]] فراهم میکند و علم را هم برای او به ارمغان میآورد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات به مناسبت حلول سال ۱۳۷۳ شمسی، ۱/۱/۱۳۷۳.</ref>. [[جامعه]] بایستی به سمت یک جامعه متفکر حرکت کند؛ این یک درس [[قرآنی]] است. در [[قرآن]] آیاتی از این قبیل {{متن قرآن|لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«برای گروهی که میاندیشند» سوره یونس، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای گروهی که خرد میورزند» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>، {{متن قرآن|أَفَلَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«پس آیا نمیاندیشند؟» سوره یس، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ}}<ref>«آیا نیک نمیاندیشند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref> زیاد وجود دارد. باید جوشیدن فکر و [[اندیشهورزی]] در جامعه به یک [[حقیقت]] نمایان و واضح تبدیل شود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]]، ص۱۳۷۱.</ref> | |||
=== پیشرفت معنوی عامل [[قدرتمند]] پیشرفت مادی === | |||
تمدن مادی غرب در علم و تکنولوژی پیشرفت کرد. در روشهای پیچیده مادی، توفیقات بزرگی به دست آورد؛ اما در کفه [[معنوی]] [[روز]] به روز بیشتر خسارت کرد. نتیجه این شد که [[علم]] و [[پیشرفت]] [[تمدن]] مادی غرب، به [[ضرر]] [[بشریت]] تمام شد. تمدن و [[فکر اسلامی]]، [[پیشرفت مادی]] را میخواهد؛ اما برای امنیت، [[آسایش]]، [[رفاه]] و [[همزیستی]] مهربانانه مردم با یکدیگر، این خصوصیات [[نظام اسلامی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مردم شاهرود، ۲۰/۸/۱۳۸۵.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]]، ص۱۳۷۱.</ref> | |||
=== [[مدیریت]] [[قوی]] و از خود گذشته === | |||
کشوری که میخواهد تمدن اسلامی داشته باشد، نیاز به [[مدیریتی]] [[توانمند]] دارد که همه جوره [[از خود گذشتگی]] داشته باشد، به این صورت که باید فردی مانند [[حضرت علی]]{{ع}} را [[الگو]] قرار دهد و از همه [[زندگی]] خود برای مردم و اعتلای کلمه [[اسلامی]] مایه بگذارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم به مناسبت عید سعید غدیر خم، ۲۷/۹/۱۳۸۷.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]]، ص۱۳۷۲.</ref> | |||
=== [[عشق]] و [[ایمان]]، [[همت]] و [[بصیرت]] === | |||
عشق و ایمان، بصیرت و همت؛ ستونهای اصلی هستند. [[انسانی]] که ایمان ندارد، محوری برای حرکت خود نمیتواند تصویر کند. انسانی که از [[احساس]] عاشقانه و عمیق [[قلبی]] برخوردار نیست. نمیتواند این حرکت را ادامه دهد و استمرار بخشد. انسانی که همت ندارد، به کارهای کوچک، به فرازهای محدود اکتفاء میکند؛ [[چشم]] به [[برترین]] قلهها نمیدوزد. انسانی که بصیرت ندارد، راه را عوضی میرود؛ اگر عشق و [[ایمانی]] هم در او هست، آن را در راه غلط [[مصرف]] میکند اگر با این عوامل حرکت کنیم همان شجره طیبهای که در [[قرآن]] از آن نام برده شده است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.</ref> میشود. کلمه [[طیب]] مثل درخت نیکونهاد و سالم و طیب، ریشهدار، دارای ریشه عمیق و مستحکم و دارای شاخ و برگ فراگیر.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]]، ص۱۳۷۳.</ref> | |||
=== کنار گذاشتن ضد ارزشها === | |||
[[مردم]]، گروهها و اجتماعات، باید از ضد ارزشها اجتناب کنند. همه جا، چیزهایی هست که از نظر [[دین]]، [[مکتب]] یا آن [[تمدن]] یا [[فرهنگ]] خاص، مطرود و منفی است که باید کنار گذاشته شود. در [[عرف]] [[شرعی]] و [[دینی]]، به این ضد ارزشها «[[محرمات]]» یا امور [[مذموم]] و صفات [[زشت]] میگویند. همچنین، در همه جا ارزشهایی هست که اگر مورد توجه قرار نگیرند و رعایت نشوند، نمیتوان به هدفهایی که [[دین]]، [[تمدن]] و [[فرهنگ]] به آنها [[دعوت]] میکنند، رسید. اگر عدهای ارزشهای [[فرهنگی]] یا [[دینی]] را دنبال کنند؛ مثلاً [[واجبات]] یا [[مستحبات]] را انجام دهند، اما از [[محرمات]] خودداری نکنند به آن [[هدفها]] نمیرسند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم در «صحن امام خمینی» حرم حضرت علی بن موسی الرضا{{ع}}، ۳/۱/۱۳۷۴.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]]، ص۱۳۷۴.</ref> | |||
=== [[جهاد]] و تمدن === | |||
بعضی از افراد [[خیال]] میکنند که تأسیس یک [[کشور]]، ایجاد یک تمدن، [[نظم]] در [[زندگی]]، [[پیشرفت]] در [[زندگی مادی]] و [[معنوی]] و [[رفاه]] [[مشروع]] برای [[انسانها]]، با جهاد نمیسازد و جهاد [[ضد]] اینهاست! در صورتی که بدون جهاد، هیچ چیز به دست [[انسان]] نمیآید؛ نه [[دنیا]] و نه [[آخرت]]. بدون جهاد، در مقابل گرگ بیدست و پای بیابان هم نمیشود ایستاد؛ چه رسد به گرگهای بسیار بسیار خطرناک دنیای [[سیاست]] و دنیای [[اقتصاد]] و سرپنجههای خونینی که میلیونها انسان را دریدند و نابود کردند و خوردند و بردند!<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم صبحگاه لشکر سیدالشهداء{{ع}}، ۲۶/۷/۱۳۷۷.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]]، ص۱۳۷۴.</ref> | |||
== فرایند تحقق [[تمدن]] نوبنیاد [[اسلامی]] == | |||
امروز [[دنیا]] [[تشنه]] [[حقیقت]] است، تشنه [[اسلام]] است، [[دانشمندان]]، متفکران، انسانهای با[[وجدان]]، [[روشنفکران]] و [[جوانان]] بخشهای حساس پیکره [[جوامع]] [[غربی]]، امروز تشنه [[مکتب]] و درسی از [[زندگی]] هستند که آنها را از هزاران [[دشواری]] [[واقعی]] زندگی [[نجات]] دهد. بسیاری از این [[مشکلات]] زندگی، مشکلات واقعی نیست. مشکل واقعی، [[احساس ناامنی]] [[روحی]]، [[تنهایی]]، [[افسردگی]]، [[تزلزل]] و عدم [[اطمینان]] و [[سکینه]] روحی است. اینها مشکلات واقعی [[بشر]] است که در اوج [[ثروت]] و [[شهرت]]، یک نفر را به خودکشی وادار میکند. [[جوان]] پولدار و دارای امکانات تنعم و بهرهبرداری از زندگی است؛ اما خودکشی میکند. دردی که امروز گریبان جوامع مادی دنیا و تمدن غربی را گرفته است، عدم اطمینان، [[عدم آرامش]] عدم نقطه اتکای روحی، عدم انس و تواصل بین [[انسانها]]، [[احساس]] [[غربت]] و تنهایی، و انکسار است و همه اینها به خاطر دور بودن از اصل و حقیقت خویش و [[اسلام واقعی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون و وعاظ، در آستانه ماه محرم، ۳/۳/۱۳۷۴.</ref>. | |||
اگر کشوری بتواند در میدانهای تحرک و [[پیشرفت مادی]] به موفقیتهایی دست پیدا کند و توانست [[علم]] و فناوری و [[صنعت]] پیدا کند و یک [[سیاست]] بینالمللی و یک [[دیپلماسی]] [[قوی]] پیدا کند و [[اقتصاد جامعه]] را سر و سامان دهد و همچنین اگر توانست از منابع [[عظیم]] ثروت در زیر [[زمین]] و روی زمین، اعم از [[معدن]] و [[کشاورزی]] و امثال اینها استفاده کند و از [[سرزمین]] وسیع و متنوع [[خدادادی]] آن استفاده کند و خلاصه، اگر توانست با معیارهای [[پیشرفت]] [[جهانی]] و [[مدنی]] خودش را همراه کند، این اولین [[کشور]] و دولتی خواهد بود که توانسته است پیشرفت مادی را در زیر روشنی چراغ برافروخته [[فضیلت]] و [[معنویت]] به دست آورد؛ این یک تمدن جدید است و در [[تاریخ]] کم سابقه خواهد بود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون و وعاظ، در آستانه ماه محرم، ۳/۳/۱۳۷۴.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]]، ص۱۳۷۴.</ref> | |||
== راههای درمان عقبماندگی == | |||
راهکارهای مختلفی نیز در رفع این [[بیماری]] مؤثر است. | |||
=== [[استقلال]] و [[رهایی]] از [[وابستگی]] === | |||
اول قدم برای [[رشد]] و رفع عقبماندگی این است که مسلمانان باید [[باور]] کنند ما هم [[قدرت]] [[تفکر]] داریم، ما هم قدرت [[صنعت]] داریم. تا زمانی که به اندوختههای خود دست پیدا نکنیم و [[هویت]] خودمان را نشناسیم [[رشد]] نمیکنیم. باید سعی کنیم وابستگی خود به [[غرب]] را کم کنیم و خودمان برای [[علم]] و [[دانش]] [[زحمت]] بکشیم<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۲۹.</ref>. | |||
[[وابستگی اقتصادی]]، [[وابستگی]] همه جانبه اعم از [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] میآورد، باید به گونه ای خودکفا گردیم و مواد اولیه را خودمان [[تولید]] کنیم که اگر چیزی که نیاز داریم را از ما دریغ کردند و به اصطلاح [[تحریم]] [[اقتصادی]] نمودند، نتوانند ضربۀ جبرانناپذیر به ما وارد کنند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۴۳۹.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۹۰۶.</ref> | |||
=== کمک رسانهها به رشد نیروی انسانی === | |||
یکی از ابزارهایی که باعث رشد و [[آگاهی]] مردم میگردد، [[اصحاب رسانه]]، از قبیل تلویزیون، مجلهها و روزنامههای کثیرالانتشار است. اگر این دستگاهها به خوبی عمل کنند و آنچه مردم به آن نیاز دارند به تصویر بکشند و برای رشد [[دین]] و دنیای آنها فعالیتهای مفیدی داشته باشند، بحث و [[شور]] و [[نشاط]] در بین [[عالمان]] و [[دانشمندان]] و دانشپژوهان [[ترویج]] پیدا کند تا [[جامعه]] زنده و رو به [[رشد]] و [[تمدن]] پیش برود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۹۹.</ref>. | |||
[[تبلیغات]] دامنهدار [[مخالفین]] با [[اصلاح]] [[بشر]]، به اینگونه است، همه جاهایی که میخواهند تحت [[سلطه]] خودشان درآورند، به اهالی آنجا چنان [[القا]] کنند که شما خودتان هیچ نیستید، [[افکار]] خودشان را به کار ببندند و تبلیغات طوری شده بود که میترسیدند اصلاً وارد یک عملی بشوند، در صورتی که جوانان ما باید بدانند که هیچ کم ندارند، نباید خودشان را دست کم بگیرند و تحت تأثیر این تبلیغات نادرست قرار نگیرند و بدانند [[قدرت]] و تواناییشان بالا بوده و میتوانند [[کشور]] خودشان را آنطور که [[شایسته]] است بسازند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۸۴.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۸.</ref> | |||
=== اصلاح مراکز [[علمی]] === | |||
همه میدانند که [[انسان]] اگر بخواهد در [[صراط مستقیم]] قرار بگیرد، باید از همان ابتدا [[تربیت]] صحیح داشته باشد، هم از نظر [[اخلاقی]] و هم از نظر تحصیلی. [[دشمنان]] برای [[انحراف]] [[مردم]] و جامعه از [[مدارس]] و مراکز تحصیلی شروع میکنند، فلذا باید مراکز تحصیلی از لوس هرگونه ناخالصی و بیاخلاقی دور باشد و تلاش برای [[پرستیدن]] [[الله جل جلاله]] و دوری از هرگونه [[شرک]] باشد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۴ و ۵.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۰۹.</ref> | |||
=== [[وحدت مسلمانان]] === | |||
یکی از راهکارها برای جلوگیری از غربزدگی که [[تکلیف]] مهمی را متوجه [[مسلمانان]] [[جهان]] و [[مستضعفان]] میکند و ریشه این [[گرفتاریها]] را قطع میکند و [[فساد]] را از بن میسوزاند، وحدت مسلمانان، بلکه تمامی مستضعفان و دربند کشیدهشدگان جهان است. این [[وحدت]] که [[اسلام]] [[شریف]] و [[قرآن کریم]] بر آن پافشاری کردهاند، با [[دعوت]] و [[تبلیغ]] دامنهدار باید به وجود آید<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۹۲.</ref>. نوعاً قدرتهای [[ستمگر]] از راه [[ارعاب]] و [[تهدید]] یا به وسیله بوقهای [[تبلیغاتی]] خودشان و یا به وسیله عمال مزدور بومی خائنشان مقاصد شوم خود را [[اجرا]] میکنند. در صورتی که اگر [[ملتها]] با [[هشیاری]] و وحدت در مقابلشان بایستند، موفق به اجرای آن نخواهند شد<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۹۳.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۱۰.</ref> | |||
== جمعبندی == | |||
نگرش کلان داشتن به [[اندیشه]] متفکران و [[رهبران]] بزرگ [[فکری]] در [[مدیریت]] و [[برنامهریزی]] [[راهبردی]]، نقش بهسزایی دارد. مطلب مهمی که باید مدیران استراتژیک [[جوامع اسلامی]] بدانند این است که گرچه نهایت [[هدف]] [[اجتماعی]]، دستیابی به [[پیشرفت]] و [[تمدن اسلامی]] است؛ لکن بدون توجه به [[جهانبینی توحیدی]] نمیتوان به تمدن مطلوب اسلامی رسید. این سریان [[توحیدی]]، توسط عنصر [[ولایت]] و پیوند مستحکم ولیّ و [[مردم]] تحققپذیر است. [[مردمسالاری دینی]] است که میتواند [[روح]] توحیدی را در [[ارزشهای اخلاقی]] و [[تربیت]] و [[عبادت]]، ساری و جاری سازد و از آن طریق، به [[سیاست]] و [[اقتصاد]] و [[مدیریت]] و [[قضاوت]] و [[تعلیم]] و [[فرهنگ]] توحیدی دست یابد. | |||
تفاوت تمدن اسلامی با تمدن مُدرن در همین گوهر اساسی، یعنی توحید و [[شرک]] نهفته است. تمدن اسلامی، مبتنی بر منظومه [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[توحید]] محور است؛ [[توحیدی]] که نه تنها در [[عقیده]] و [[قلب]] [[آدمیان]] حضور دارد؛ بلکه همانند [[روحی]]، همه ساحتهای فردی و اجتماعی، مُلکی و [[ملکوتی]] [[انسان]] را احاطه کرده است. [[آزادی]] و [[استقلال]] و [[دانش]] و [[قدرت]] و [[سیاست]] و [[قضاوت]] و [[امنیت]] و [[دفاع]] و... جملگی توحیدی هستند<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۱۳.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۱ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']] | |||
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|'''منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲''']] | |||
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلامشناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلامشناسی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱''']] | |||
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱''']] | # [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||