مصقلة بن هبیره شیبانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' اردشیر خره' به ' اردشیرخره'
جز (جایگزینی متن - ' اردشیر خره' به ' اردشیرخره')
خط ۵۱: خط ۵۱:
== مقدمه ==
== مقدمه ==
مصقلة بن هبیره شیبانی از جانب [[امام علی]] {{ع}} به [[کارگزاری]] شهری به نام «اردشیر خره» [[منصوب]] شده بود. البته [[بلاذری]] می‌گوید: [[ابن عباس]] او را به این سمت گمارد، چون منطقه [[فارس]] و کرمان و [[اهواز]] زیر نظر [[استانداری بصره]] بود و ابن عباس هم [[استاندار]] آنجا بود<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۰.</ref>.
مصقلة بن هبیره شیبانی از جانب [[امام علی]] {{ع}} به [[کارگزاری]] شهری به نام «اردشیر خره» [[منصوب]] شده بود. البته [[بلاذری]] می‌گوید: [[ابن عباس]] او را به این سمت گمارد، چون منطقه [[فارس]] و کرمان و [[اهواز]] زیر نظر [[استانداری بصره]] بود و ابن عباس هم [[استاندار]] آنجا بود<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۰.</ref>.
[[یاقوت حموی]] می‌نویسد: «خُره (به ضم خاء) اسم است و «اردشیر خره»، مرکب از اردشیر و خره است. اردشیر، [[پادشاهی]] از [[پادشاهان]] فارس است و این [[شهر]] از شهرهای بزرگ فارس بوده است و از جمله شهرهای آن، [[شیراز]] و میبد و [[جور]] و کام [[فیروز]] و [[کازرون]] است. بشاری گفته است: اردشیر خره، شهری قدیمی است که [[نمرود بن کنعان]] آن را ساخته و بعداً [[سیراف بن فارس]] آن را [[عمران]] نموده است»<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۱۴۶.</ref>.
[[یاقوت حموی]] می‌نویسد: «خُره (به ضم خاء) اسم است و «اردشیر خره»، مرکب از اردشیر و خره است. اردشیر، [[پادشاهی]] از [[پادشاهان]] فارس است و این [[شهر]] از شهرهای بزرگ فارس بوده است و از جمله شهرهای آن، [[شیراز]] و میبد و [[جور]] و کام [[فیروز]] و [[کازرون]] است. بشاری گفته است: اردشیرخره، شهری قدیمی است که [[نمرود بن کنعان]] آن را ساخته و بعداً [[سیراف بن فارس]] آن را [[عمران]] نموده است»<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۱۴۶.</ref>.


به هر جهت، اردشیر خره یکی از شهرهای فارس بوده و مصقله - که به قول [[شیخ طوسی]] یکی از [[یاران]] حضرت بوده که به جانب معاویه فرار کرده است-<ref>رجال طوسی، ص۵۹؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۱۹.</ref> [[حاکم]] آنجا بوده است. وی اموالی که در آنجا به دستش می‌رسیده بین [[اقوام]] و [[خویشان]] خود، تقسیم می‌کرده است؛ از این رو حضرت در نامه‌ای به او می‌نویسد:
به هر جهت، اردشیرخره یکی از شهرهای فارس بوده و مصقله - که به قول [[شیخ طوسی]] یکی از [[یاران]] حضرت بوده که به جانب معاویه فرار کرده است-<ref>رجال طوسی، ص۵۹؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۱۹.</ref> [[حاکم]] آنجا بوده است. وی اموالی که در آنجا به دستش می‌رسیده بین [[اقوام]] و [[خویشان]] خود، تقسیم می‌کرده است؛ از این رو حضرت در نامه‌ای به او می‌نویسد:
{{متن حدیث|بَلَغَنِي عَنْكَ أَمْرٌ إِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلَهَكَ وَ عَصَيْتَ إِمَامَكَ أَنَّكَ تَقْسِمُ فَيْ‌ءَ الْمُسْلِمِينَ الَّذِي حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُيُولُهُمْ وَ أُرِيقَتْ عَلَيْهِ دِمَاؤُهُمْ فِيمَنِ اعْتَامَكَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِكَ فَوَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَئِنْ كَانَ ذَلِكَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَكَ عَلَيَّ هَوَاناً وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِي مِيزَاناً فَلَا تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّكَ وَ لَا تُصْلِحْ دُنْيَاكَ بِمَحْقِ دِينِكَ فَتَكُونَ مِنَ الْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا أَلَا وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَكَ وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ فِي قِسْمَةِ هَذَا الْفَيْ‌ءِ سَوَاءٌ يَرِدُونَ عِنْدِي عَلَيْهِ وَ يَصْدُرُونَ عَنْهُ}}؛ «درباره تو به من خبری رسیده که اگر آن را به جا آورده باشی، خدای خود را به [[خشم]] آورده و [[امام]] و پیشوایت را [[غضبناک]] ساخته‌ای. تو [[اموال مسلمانان]] را که نیزه‌ها و اسب‌هایشان آن را گرد آورده و خون‌هایشان بر سر آن ریخته شده است در بین عرب‌های [[خویشاوند]] خود که تو را برگزیده‌اند، قسمت می‌کنی. پس [[سوگند]] به خدایی که دانه را شکافته و [[انسان]] را [[آفریده]] است اگر این کار راست باشد از جانب من نسبت به خود، [[زبونی]] و [[خواری]] یابی و مقدار و مرتبه‌ات نزد من سبک گردد. پس [[حق]] پروردگارت را [[خوار]] نگردان، دنیایت را به کاستن دینت و نابودی آن، آباد مکن که در جرگه آنان که از جهت کردارها زیانکارترند، خواهی بود. [[آگاه]] باش حق مسلمانانی که نزد تو و ما هستند در [[تقسیم بیت المال]] یکسان است. پیش من بر سر آن [[مال]] می‌آیند و بر می‌گردند (یعنی به خاطر مال، عده زیادی مراجعه می‌کنند و تو به [[راحتی]] آن را به [[اقوام]] خود می‌بخشی)»<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۲۶۶.</ref>
{{متن حدیث|بَلَغَنِي عَنْكَ أَمْرٌ إِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلَهَكَ وَ عَصَيْتَ إِمَامَكَ أَنَّكَ تَقْسِمُ فَيْ‌ءَ الْمُسْلِمِينَ الَّذِي حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُيُولُهُمْ وَ أُرِيقَتْ عَلَيْهِ دِمَاؤُهُمْ فِيمَنِ اعْتَامَكَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِكَ فَوَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَئِنْ كَانَ ذَلِكَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَكَ عَلَيَّ هَوَاناً وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِي مِيزَاناً فَلَا تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّكَ وَ لَا تُصْلِحْ دُنْيَاكَ بِمَحْقِ دِينِكَ فَتَكُونَ مِنَ الْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا أَلَا وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَكَ وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ فِي قِسْمَةِ هَذَا الْفَيْ‌ءِ سَوَاءٌ يَرِدُونَ عِنْدِي عَلَيْهِ وَ يَصْدُرُونَ عَنْهُ}}؛ «درباره تو به من خبری رسیده که اگر آن را به جا آورده باشی، خدای خود را به [[خشم]] آورده و [[امام]] و پیشوایت را [[غضبناک]] ساخته‌ای. تو [[اموال مسلمانان]] را که نیزه‌ها و اسب‌هایشان آن را گرد آورده و خون‌هایشان بر سر آن ریخته شده است در بین عرب‌های [[خویشاوند]] خود که تو را برگزیده‌اند، قسمت می‌کنی. پس [[سوگند]] به خدایی که دانه را شکافته و [[انسان]] را [[آفریده]] است اگر این کار راست باشد از جانب من نسبت به خود، [[زبونی]] و [[خواری]] یابی و مقدار و مرتبه‌ات نزد من سبک گردد. پس [[حق]] پروردگارت را [[خوار]] نگردان، دنیایت را به کاستن دینت و نابودی آن، آباد مکن که در جرگه آنان که از جهت کردارها زیانکارترند، خواهی بود. [[آگاه]] باش حق مسلمانانی که نزد تو و ما هستند در [[تقسیم بیت المال]] یکسان است. پیش من بر سر آن [[مال]] می‌آیند و بر می‌گردند (یعنی به خاطر مال، عده زیادی مراجعه می‌کنند و تو به [[راحتی]] آن را به [[اقوام]] خود می‌بخشی)»<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۲۶۶.</ref>


خط ۷۴: خط ۷۴:
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:فرماندار اردشیر خره]]
[[رده:فرماندار اردشیرخره]]
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش