←منابع
(←منابع) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[سمرة بن جندب]] دچار یک [[بیماری]] مرموز شده بود. سرمای وحشتناکی سراسر وجود او را فرا میگرفت و هر چه در اطرافش آتش میافروختند، سودی نداشت. او میگفت: بیرونم را گرم میکنید، اما با سرمای درونیام چه کنم؟ <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۶، ص۴۸۱.</ref> سمره [[دستور]] داد که دیگی از آب [[جوش]] آماده کنند و زیر آن آتش روشن کنند و او در بالای آن سکویی درست کرده بود که روی آن قرار میگرفت و از بخار آن آب برای گرم شدن استفاده میکرد. روزی، از جایگاه خود غلط خورد و در داخل دیگ جوشان افتاد"<ref>دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۴۶۰.</ref>. بدین ترتیب سمره در [[سال ۵۹ هجری]] در [[بصره]] به خاطر [[سقوط]] در دیگ آب جوش مرد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. وی در آخرین روزهای [[زمان]] [[معاویه]] [[وفات]] کرد<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۱۸۵.</ref>. او آخرین [[صحابی]] است که در [[کوفه]] مرده است<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[سمرة بن جندب فزاری (مقاله)|مقاله «سمرة بن جندب فزاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص:۳۵۶.</ref> | [[سمرة بن جندب]] دچار یک [[بیماری]] مرموز شده بود. سرمای وحشتناکی سراسر وجود او را فرا میگرفت و هر چه در اطرافش آتش میافروختند، سودی نداشت. او میگفت: بیرونم را گرم میکنید، اما با سرمای درونیام چه کنم؟ <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۶، ص۴۸۱.</ref> سمره [[دستور]] داد که دیگی از آب [[جوش]] آماده کنند و زیر آن آتش روشن کنند و او در بالای آن سکویی درست کرده بود که روی آن قرار میگرفت و از بخار آن آب برای گرم شدن استفاده میکرد. روزی، از جایگاه خود غلط خورد و در داخل دیگ جوشان افتاد"<ref>دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۴۶۰.</ref>. بدین ترتیب سمره در [[سال ۵۹ هجری]] در [[بصره]] به خاطر [[سقوط]] در دیگ آب جوش مرد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. وی در آخرین روزهای [[زمان]] [[معاویه]] [[وفات]] کرد<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۱۸۵.</ref>. او آخرین [[صحابی]] است که در [[کوفه]] مرده است<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[سمرة بن جندب فزاری (مقاله)|مقاله «سمرة بن جندب فزاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص:۳۵۶.</ref> | ||
==سمرة بن جندب فزاری== | |||
برای [[سمرة]] دو [[نسب]] ذکر نمودهاند: ابن هلال بن حریج بن مرة بن حزن بن عمرو بن جابر بن خشین و دیگری، ابن لای بن عصم بن شمخ بن فزارة بن ذبیان بن بغیص بن ریث بن غطفان فزاری. برای او چند [[کنیه]] ذکر کردهاند. [[ابوسعید]]، [[ابوعبدالرحمن]]، [[ابوعبدالله]] و [[ابوسلیمان]]. مادرش، الکلفا، دختر [[حارث]] از [[قبیله بنیاسد]]، بود<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۶.</ref> و دخترش، امثابت، [[همسر]] مختار بن ابیعبیده ثقفی بود. او بعد از فوت پدر، به همراه مادر از [[بصره]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کردند و در آنجا مادرش با مردی از [[انصار]] به نام مری [[ابن سنان بن ثعلبه]] عموی [[ابوسعید خدری]] [[ازدواج]] کرد و [[سمره]] در [[خانه]] او پا گرفت و بزرگ شد<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۳۰۲.</ref>. سمره از جمله [[صحابی پیامبر]]{{صل}} به شمار میآید که [[افتخار]] [[مصاحبت با پیامبر]]{{صل}} را داشت، در [[جنگ احد]] شرکت کرد، از ایشان [[روایات]] فراوانی نقل کرد و با وجود جنایات متعددی که مرتکب شده است، از آن جهت که یک [[صحابی]] است، مورد [[وثوق]] [[اهل سنت]] قرار گرفته است و تمام روایات او را میپذیرند. در بیان شرکت او در جنگ احد آمده است که چون [[پیامبر]]{{صل}} نیروهای خود را آماده اعزام میکرد، به [[رافع بن خدیج]] [[اجازه]] داد تا در [[جنگ]] شرکت یابد؛ ولی به [[سمرة بن جندب]] که در آن ایام سن کمی داشت، اجازه حضور نداد سمرة به ناپدری خود گفت: پیامبر{{صل}} به رافع بن خدیج اجازه داد و مرا رد کرد درحالیکه من در کشتی، [[رافع]] را به [[زمین]] میزنم. مرّی بن شیبان نیز این موضوع را با پیامبر{{صل}} در میان گذاشت. پیامبر{{صل}} به آنان فرمود تا کشتی بگیرند و سمرة، رافع را به زمین زد؛ پس پیامبر{{صل}} به او نیز اجازه داد که در جنگ احد شرکت کند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۰۵ و ۵۰۶.</ref>. | |||
سمرة بن جندب از جمله اشخاصی است که در [[دشمنی]] و [[کینه]] ورزی با [[اهل بیت]]{{عم}} بسیار کوشیدند و برای دستیابی به [[امیال]] و آرزوهای [[نفسانی]] و [[نامشروع]] خود، از هیچ کوششی دریغ نکردند. او با ایجاد فضای [[رعب]] و [[وحشت]] و [[سرکوب]] در میان [[مردم]] بهخصوص [[شیعیان]] و نیز [[جعل احادیث]] فراوان در [[مدح]] [[بنیامیه]] و [[مذمت]] امیرالمؤمنین علی{{ع}}، [[جامعه اسلامی]] را به سمت [[انحراف]] سوق میدادند. | |||
[[سمره]] در [[صدر اسلام]] ماجرای معروفی داشت که [[قاعده فقهی]] معروف «[[لا ضرر]] ولا [[ضرار]] فی الاسلام: ضرر و [[زیان]] در [[اسلام]] راه ندارد» از جانب [[پیامبر]]{{صل}} درباره او صادر شد<ref>برای مطالعه بیشتر به وسایل الشیعه، ج۲۵، ص۴۲۸ مراجعه فرمایید.</ref>. | |||
بعد از آنکه [[معاویه]] بر تخت [[سلطنت]] تکیه زد، [[عُمّال]] خود را به سرتاسر [[سرزمینهای اسلامی]] گسیل داشت و در [[سال ۴۵ هجری]]، [[زیاد بن ابیه]] را [[حاکم بصره]] کرد. معاویه در [[سال پنجاه هجری]] و پس از [[مرگ]] [[مغیره بن شعبه]]، زیاد را به عنوان [[والی کوفه]] نیز برگزید و زیاد نیز در مدتی که در [[کوفه]] حضور داشت، [[سمرة]] را [[جانشین]] خود در [[بصره]] قرار داد. سمره در مدت شش ماهی که در بصره بود، مرتکب جنایات فراوانی شد. [[طبری]] در [[تاریخ]] خود از قول [[انس بن سیرین]] آورده است که از انس پرسیده شد: آیا سمرة کسی را کشت؟ پاسخ داد: مگر میتوان تعداد کشتگان سمره را شمارش کرد؟ زیاد او را در بصره جانشین خود کرد و به کوفه رفت و چون بازگشت او ۸ هزار نفر را کشته بود. به او گفتند: [[بیم]] نداری که کسی را کشته باشی؟ گفت: اگر دو برابر این را هم کشته بودم، بیمی نداشتم. همچنین از ابوسوار [[عدوی]] [[روایت]] کرده است که گفت: سمره در یک صبحگاه ۷۴ کس از [[قوم]] مرا کشت که [[حافظ قرآن]] بودند<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۸۰۱.</ref>. | |||
ابنسعد در طبقات کبری درباره [[سمرة بن جندب]] مینویسد که او از [[جعلکنندگان حدیث]] و از افرادی بود که [[دین]] خود را برای [[دنیا]] فروخته بود و مورد مهر و [[عنایت]] سرشار [[معاویه]] بود که پس از [[مرگ]] زیاد، معاویه او را بر [[حکومت بصره]] ابقا کرد. [[ابوجعفر اسکافی]] میگوید معاویه برای او ۱۰۰ هزار درهم فرستاد تا [[حدیثی]] در [[نکوهش]] [[علم]]{{ع}} و حدیثی در [[ستایش]] [[ابنملجم]] [[جعل]] کند. [[سمره]] آن مبلغ را نپذیرفت تا اینکه معاویه مبلغ را به ۴۰۰ هزار درهم رساند؛ در این حالت او پذیرفت تا حدیثی جعل کند<ref>طبقات کبری، ج۶، ص۴۸۱.</ref>. | |||
همانگونه که آمد، پس از مرگ [[زیاد بن ابیه]]، [[سمرة بن جندب فزاری]] از طرف معاویه بر [[حکومت]] گماشته شد. در مدت آنکه شش ماه یا هجده ماه است، [[اختلاف]] وجود دارد<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۸۵۵.</ref>. پس از این مدت، معاویه دستور به [[عزل]] سمره داد و به جای او [[عبدالله بن عمرو بن غیلان الثقفی]] را آنجا فرستاد و بعد از شش ماه او را معزول کرد و [[امارت بصره]] را به [[خالد بن سعید بن العاص بن امیه]] داد<ref>فتوح، ص۷۸۸.</ref>. [[طبری]] نقل میکند: پس از آنکه سمره از حکومت بصره عزل شد، بسیار ناراحت بود و میگفت: «[[خدا]] معاویه را [[لعنت]] کند، به خدا اگر خدا را چنان [[اطاعت]] کرده بودم که معاویه را اطاعت میکردم، هرگز عذابم نمیکرد»<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۸۵۵.</ref>. | |||
[[سمرة بن جندب]] پس از آنکه از حکومت بصره عزل شد به [[کوفه]] رفت و در محله [[بنیاسد]] در کناره [[شهر]]، خانهای خرید، آن را بازسازی کرد، آنجا ساکن شد و در همان کوفه نیز درگذشت<ref>طبقات کبری، ج۷، ص۴۸.</ref>. از ابنسعد نقل است که هنگامی که مرگ سمرة بن جندب فرارسید، گرفتار لرز و سرمای [[سختی]] شد. بنابراین پیش روی او، پشت سرش، سمت چپ و راستش [[آتش]] افروختند؛ ولی برای او سودی نداشت و او را گرم نمیکرد و میگفت: با سرمای درون خود چه کنم؟ بر همان حال بود تا اینکه مرد<ref>طبقات کبری، ج۷، ص۴۸.</ref>. | |||
[[ابنحجر]] از قول [[ابن عبدالبر]]، حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} آورده است به این مضمون که روزی پیامبر به سه تن از [[صحابه]]، [[ابوهریره]] و [[ابومحذوره]] و [[سمرة بن جندب]] فرمود: «آن کس از شما که دیرتر از دو تن دیگر از [[دنیا]] برود، در [[آتش]] است». و [[سمره]] آخرین آنها بود و این نشانگر [[راستی]] [[کلام]] [[رسول خدا]]{{صل}} درباره او بود<ref>الاصابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۱۵۰.</ref>. | |||
در استیعاب آمده است، سمره در دیگ آب [[جوش]] افتاد و سوخت و [[سخن پیامبر]]{{صل}} که به ابوهریره فرموده بود که: «آخرین کس از شما سه تن که بمیرد در آتش است»، صحیح باشد<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۴.</ref>. | |||
در سال [[مرگ]] سمرة بن جندب [[اختلاف]] وجود دارد؛ در استیعاب [[سال ۵۴ هجری]] آمده است<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۴.</ref>، [[ابنحجر]] سال ۵۸ یا ۵۹ [[هجری]] در [[بصره]] را اعلام میدارد<ref>الاصابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۱۵۰.</ref>. [[ابناثیر]] [[معتقد]] است که مرگ سمره در [[سال ۵۸ هجری]] اتفاق افتاده است<ref>الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۵۲۰.</ref>. [[ذهبی]] در [[تاریخ الاسلام]] سال ۵۸ یا [[۶۰ هجری]] را سال مرگ او میداند<ref>تاریخ الاسلام، ج۴، ص۲۳۴.</ref>. [[بلاذری]] نیز مرگ سمره را در سالهای آخر [[حکومت معاویه]] و در بصره میداند<ref>فتوح البلدان، ج۱۳، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۲۰۶.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |