←مکتب اعتزال
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
اولین مرکز [[علمی]] که اندیشههای [[کلامی]] و جریان [[فکری]] و عقلگرایانه معتزله از آنجا آغاز شد، [[بصره]] بود. [[واصل بن عطا]] و [[عمرو بن عبید]] و [[ابوالهذیل علاف]] از [[اساتید]] و بنیانگذاران این [[مدرسه]] و [[مکتب]] بودند. سپس در اواخر [[قرن دوم]] عالم معتزلی به نام [[بشر]] بن معتمر این جریان فکری را از بصره به [[بغداد]] منتقل کرد و بغداد پایتخت [[عباسیها]] نیز به مرکز علمی دیگری برای [[ترویج]] [[افکار]] معتزله تبدیل شد. از آنجا که بشر در [[کوفه]] و تحت تأثیر آموزههای [[شیعه]] پرورش یافت، [[فهم]] و [[تفسیر]] او از اصول و مبانی اعتزال با فهم و تفسیر اعتزال سنتی [[بصری]] متفاوت شد و همین [[اختلاف]]، نطفه اصلی ایجاد [[معتزله بغداد]] را فراهم آورد. میتوان اینگونه نیز بیان کرد که اثرپذیری معتزله از [[شیعیان کوفه]]، علت اصلی شکلگیری معتزله در بغداد شد. بدین ترتیب، [[شاگردان]] زیادی در آنجا به تحصیل و [[یادگیری]] [[کلام معتزله]] پرداختند؛ اما بین [[اندیشمندان]] دو مرکز [[اختلافات]] زیادی در خصوص [[فروع]] مسائل کلامی رخ داد. هرچند دو مکتب بر محور اصول پنجگانه یاد شده، [[وحدت]] داشتند. | اولین مرکز [[علمی]] که اندیشههای [[کلامی]] و جریان [[فکری]] و عقلگرایانه معتزله از آنجا آغاز شد، [[بصره]] بود. [[واصل بن عطا]] و [[عمرو بن عبید]] و [[ابوالهذیل علاف]] از [[اساتید]] و بنیانگذاران این [[مدرسه]] و [[مکتب]] بودند. سپس در اواخر [[قرن دوم]] عالم معتزلی به نام [[بشر]] بن معتمر این جریان فکری را از بصره به [[بغداد]] منتقل کرد و بغداد پایتخت [[عباسیها]] نیز به مرکز علمی دیگری برای [[ترویج]] [[افکار]] معتزله تبدیل شد. از آنجا که بشر در [[کوفه]] و تحت تأثیر آموزههای [[شیعه]] پرورش یافت، [[فهم]] و [[تفسیر]] او از اصول و مبانی اعتزال با فهم و تفسیر اعتزال سنتی [[بصری]] متفاوت شد و همین [[اختلاف]]، نطفه اصلی ایجاد [[معتزله بغداد]] را فراهم آورد. میتوان اینگونه نیز بیان کرد که اثرپذیری معتزله از [[شیعیان کوفه]]، علت اصلی شکلگیری معتزله در بغداد شد. بدین ترتیب، [[شاگردان]] زیادی در آنجا به تحصیل و [[یادگیری]] [[کلام معتزله]] پرداختند؛ اما بین [[اندیشمندان]] دو مرکز [[اختلافات]] زیادی در خصوص [[فروع]] مسائل کلامی رخ داد. هرچند دو مکتب بر محور اصول پنجگانه یاد شده، [[وحدت]] داشتند. | ||
معتزله سنتی یا معتزله بصره که به آنان معتزله جبائیه، خوزیه، اهوازیه و بصریه نیز گفته میشود، بیشتر به اعتزال نظری پرداختند که تا حدودی نیز [[زهد]] و [[عرفان]] در آن راه یافته بود و در مباحث خود عمدتاً از [[جدل]] و [[مناظره]] بهره میبردند. آنان در جریانهای [[قدرتطلبی]] وارد نشدند و تمایلی به [[حکومت]] از خود نشان نمیدادند و حتی در روش [[تبلیغی]] خود برای رسیدن به اهداف از [[سیاست]] به دور بودند. [[معتزله]] [[بصره]] از نظر [[فکری]] و [[عقیدتی]] [[خالص]] بودند و [[افکار]] و اندیشههای غیراسلامی کمتر در آنها [[رسوخ]] پیدا کرده بود<ref>تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. برخی از افراد معتزله بصره بر این [[عقیده]] بودند که [[حضرت علی]]{{ع}} در امر [[خلافت]] از خلفای دیگر [[برتر]] است؛ اما [[قاضی عبدالجبار]] در این باره بیان میکند که متقدمین از معتزله بصره، [[معتقد]] بودند بعد از [[پیامبر]]{{صل}} علی{{ع}} در رتبه بعد از خلفای سهگانه بوده است. غیر از [[واصل بن عطا]] که ضمن [[محبت]] به [[عثمان]]، قائل به [[افضلیت]] | معتزله سنتی یا معتزله بصره که به آنان معتزله جبائیه، خوزیه، اهوازیه و بصریه نیز گفته میشود، بیشتر به اعتزال نظری پرداختند که تا حدودی نیز [[زهد]] و [[عرفان]] در آن راه یافته بود و در مباحث خود عمدتاً از [[جدل]] و [[مناظره]] بهره میبردند. آنان در جریانهای [[قدرتطلبی]] وارد نشدند و تمایلی به [[حکومت]] از خود نشان نمیدادند و حتی در روش [[تبلیغی]] خود برای رسیدن به اهداف از [[سیاست]] به دور بودند. [[معتزله]] [[بصره]] از نظر [[فکری]] و [[عقیدتی]] [[خالص]] بودند و [[افکار]] و اندیشههای غیراسلامی کمتر در آنها [[رسوخ]] پیدا کرده بود<ref>تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. برخی از افراد معتزله بصره بر این [[عقیده]] بودند که [[حضرت علی]]{{ع}} در امر [[خلافت]] از خلفای دیگر [[برتر]] است؛ اما [[قاضی عبدالجبار]] در این باره بیان میکند که متقدمین از معتزله بصره، [[معتقد]] بودند بعد از [[پیامبر]]{{صل}} علی{{ع}} در رتبه بعد از خلفای سهگانه بوده است. غیر از [[واصل بن عطا]] که ضمن [[محبت]] به [[عثمان]]، قائل به [[افضلیت علی]]{{ع}} بر او بود. اما در آثار واصل بن عطا چنین ادعایی وجود ندارد<ref>«معتزله بصره و بغداد: تمایزها و تفاوتها»، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، س ۱، ش۱، بهار و تابستان ۱۳۹۳.</ref>. | ||
از سوی دیگر، بصریها معتقد بودند میتوان [[خدا]] را به نامهایی که در [[قرآن]] و [[حدیث]] نیامده است نیز خواند. مشروط بر اینکه این نامها مترادف با نامهای موجود در قرآن باشد و یا [[عقل]] [[حکم]] جواز حمل آن بر [[خداوند]] را صادر کند. در باب وجود [[لطف]]، [[بصریان]] بر این عقیده بودند که [[وجوب لطف]] از باب [[عدل]] است و خداوند که عدل محض است، [[مکلف]] به [[ارسال رسل]] و [[انزال کتب]] است. در [[اندیشه]] آنها، [[هدایت]] [[انسان]] بر خدا [[واجب]] است و لطف، راه [[هدایت مردم]] است پس لطف بر خدا واجب است. بصریها معتقد بودند که خداوند به معنای [[حقیقی]]، سامع [[کلام]] و اصوات است؛ بدان معنی که خدا سخن و اصوات را به [[حقیقت]] میشنود، نه اینکه عالم به آن است. همچنین بصریان بر این [[باور]] بودند که خدا با [[چشم سر]] دیده نمیشود؛ ولی با چشم [[دل]] [[رؤیت]] میشود و میتوان او را دید. از نظر بصریها، [[ثواب]] خداوند حتمی است و [[عقاب]] [[مرتکب کبیره]]، بدون [[توبه]] بر خدا واجب است<ref>«معتزله بصره و بغداد: تمایزها و تفاوتها»، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، س ۱، ش۱، بهار و تابستان ۱۳۹۳.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۳۰۲.</ref> | از سوی دیگر، بصریها معتقد بودند میتوان [[خدا]] را به نامهایی که در [[قرآن]] و [[حدیث]] نیامده است نیز خواند. مشروط بر اینکه این نامها مترادف با نامهای موجود در قرآن باشد و یا [[عقل]] [[حکم]] جواز حمل آن بر [[خداوند]] را صادر کند. در باب وجود [[لطف]]، [[بصریان]] بر این عقیده بودند که [[وجوب لطف]] از باب [[عدل]] است و خداوند که عدل محض است، [[مکلف]] به [[ارسال رسل]] و [[انزال کتب]] است. در [[اندیشه]] آنها، [[هدایت]] [[انسان]] بر خدا [[واجب]] است و لطف، راه [[هدایت مردم]] است پس لطف بر خدا واجب است. بصریها معتقد بودند که خداوند به معنای [[حقیقی]]، سامع [[کلام]] و اصوات است؛ بدان معنی که خدا سخن و اصوات را به [[حقیقت]] میشنود، نه اینکه عالم به آن است. همچنین بصریان بر این [[باور]] بودند که خدا با [[چشم سر]] دیده نمیشود؛ ولی با چشم [[دل]] [[رؤیت]] میشود و میتوان او را دید. از نظر بصریها، [[ثواب]] خداوند حتمی است و [[عقاب]] [[مرتکب کبیره]]، بدون [[توبه]] بر خدا واجب است<ref>«معتزله بصره و بغداد: تمایزها و تفاوتها»، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، س ۱، ش۱، بهار و تابستان ۱۳۹۳.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۳۰۲.</ref> | ||