بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آزادی بیان در جوامع غربی == | == آزادی بیان در نگاه اسلام == | ||
در متون دینی [[وظایف]] و دستورهایی برای [[مسلمانان]] مقرر گردیده که انجام هر کدام از آنها مستلزم وجود آزادی بیان برای [[پیروان]] [[دین]] است و بدون آزادی بیان، در متن [[دین]]، به ویژه در [[قلمرو]] مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، انجام چنین وظایفی امکانپذیر نیست. | |||
[[امر به معروف و نهی از منکر]] که [[آیات]] متعدد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان [[ائمه هدی]] {{عم}} بر آن تأکید کرده از آن جمله است. این [[وظیفه]]، مراتبی دارد که زبان و قلم (بیان) از مهمترین آنهاست. وجود چنین [[دستور الهی]] در [[اسلام]] مبتنی بر پذیرش آزادی بیان به عنوان اصل مسلّم از طرف این دین است که به پیروان خود اجازه ابراز [[عقیده]] در برابر انحرافهای فردی و اجتماعی را داده است. | |||
[[نهی]] از کتمان حق از اصول دیگری است که [[آزادی بیان]] را تثبیت میکند. [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] در موارد متعدد کسانی را که از روی [[هوا و هوس]] یا [[ترس]] و [[طمع]] به کتمان حق روی میآورند [[نکوهش]] کرده و خواستار [[تبیین حقایق]] شده است<ref>سوره یوسف، آیه ۱۰۸، سوره آل عمران، آیه ۷۱، سوره بقره، آیه ۱۴۰.</ref>؛ [[لزوم]] [[بیان حق]] و ممنوعیت [[کتمان]] با آزادی بیان در تلازم است و گرنه جایی برای نکوهش از کتمان و لزوم بیان باقی نمیماند. | |||
نکته دیگر آنکه در [[نصوص دینی]]، [[وظایف]] و دستورهای مهمی درباره برخورد [[مسلمانان]] با اندیشههای [[مخالف]] داده شده که نشانه پای بندی اسلام در [[حفظ]] آزادی بیان برای غیر مسلمانان است. از جمله این وظایف و [[دستورها]] میتوان به [[جدال احسن]]<ref>سوره عنکبوت، آیه ۴۶.</ref> اشاره کرد که [[مجادله]] [[نیکو]] و تلاش طرفینی برای یافتن و [[کشف]] [[حق]] است و از شیوههای برخورد با [[مخالفان]] و [[منکران]] [[رسالت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شمرده شده است. | |||
بیان این نکته هم لازم است که گرچه اسلام [[آزادی بیان]] و قلم را برای همگان در [[جامعه اسلامی]] پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده که در صورت رعایت نکردن آنها به [[هرج و مرج]] [[فرهنگی]] تبدیل خواهد شد. مهمترین این محدودیتها در این زمینه عبارتاند از: ممنوعیت توهین به [[مقدّسات]]<ref>سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref>؛ ممنوعیت هتک افراد، ممنوعیت افشای [[اسرار]] و شایعه پراکنی و [[وجوب دفاع]] از حیثیت [[نظام]]<ref>سوره نساء، آیه ۸۳، سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۲-۵۹.</ref> | |||
== خاستگاه آزادی بیان == | |||
[[عقیده]] از نظر خاستگاه، گونههای مختلفی دارد، زیرا ممکن است نتیجه [[اندیشه]] و [[برهان]] باشد یا نتیجه وهم و خیال و یا بازتاب [[عادتها]] و غیر آن. عقیده از نظر [[مطابقت با واقع]] نیز به درست و نادرست تقسیم میشود، زیرا چه بسا از امری [[خرافی]] و از تلقینها و اوهام رایج زمانه برخاسته باشد یا کاملاً جنبه [[تقلیدی]]، احساسی یا [[عاطفی]] داشته باشد. حتی ممکن است ضدّ [[ارزش]] هم باشد؛ یعنی [[انسان]] به اموری [[معتقد]] شود که جنبه ارزشی ندارند و در مقابل [[عقیده]] به کرامتها و [[ارزشهای الهی]] [[قداست]] دارد و بر مبنای [[استدلال]] و [[برهان]] است<ref>پیرامون جمهوری اسلامی ایران، ص ۹۸؛ پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۷</ref>. | |||
بنابراین، عقیده مطلق [[آزاد]] نیست بلکه حد و مرز قرار دادن برای [[آزادی عقیده]] امری لازم و ضروری است، زیرا عقیدهای که [[انسان]] [[انتخاب]] میکند همیشه بر مبنای [[تفکر]] و [[اندیشه]] نیست، بلکه در بیشتر موارد بر اساس [[تقلید]] و [[پیروی]] کورکورانه از بزرگان و آبا و اجداد یا تأثیر پذیرفته از محیط و یا بر مبنای [[احساسات]] است و لذا [[آزادی]] در اعتقادهایی مجاز است که مبتنی بر اندیشه باشد<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۱۰۳ و ۲۴۳</ref>. | |||
[[قرآن کریم]] درباره اندیشه و عقیده، [[آزادی]] را محور قرار داده و [[اکراه]] در [[دین]] و عقیده را جایز نمیداند. به همین دلیل [[وظیفه]] [[پیامبران]] عرضه و [[ابلاغ دین]] است<ref>سوره یس، آیه 17.</ref>. [[خدای متعال]] [[ایمان]] اجباری را [[سعادت]] و کمال نمیداند<ref>سوره انسان، آیه ۳؛ سوره بلد، آیه ۱۰؛ سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. اگر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} را [[حکم]] انشائی و [[تشریعی]] بدانیم، همچنان که دنبال آیه، یعنی: {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}}} به آن دلالت میکند از [[تحمیل]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] اجباری [[نهی]] میکند، چون در امر مهمی که هر دو طرف [[خیر و شر]] و صواب و ناصواب آن آشکار باشد و نوع [[پاداش]] و جزایی هم که به انجام یا ترک آن امر تعلق میگیرد بیان میشود، دیگر نیازی به [[اکراه]] و [[اجبار]] نیست<ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۲</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۲-۵۹.</ref> | |||
== آزادی بیان در فقه سیاسی == | |||
{{اصلی|آزادی بیان در فقه سیاسی}} | |||
بر اساس اصل [[حریت]]، آدمی در ابراز [[اندیشهها]] و [[افکار]] خود و نیز چاپ و نشر آنها آزاد است، اما [[پرهیز]] از [[دروغ]]، نشر [[باطل]] و [[منکرات]]، [[اهانت]] به فرد یا [[جامعه]] و آنچه موجب [[تضعیف]] [[نظام]] و [[امت اسلامی]] است، [[واجب]] و ارتکاب آنها [[حرام]] است؛ از اینرو، چاپ و نشر محصولات فرهنگی و کتابهای [[منحرف]] جایز نیست و دولت اسلامی میتواند از آنها جلوگیری کند و یا در صورت نشر، آنها راجع آوری کند<ref>عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۲۰.</ref>. | |||
[[انگیزه]] مخالفت [[علمای دین]] با آزادی در [[حقیقت]] به آزادی مطلق و اخلال در [[دین]] برمیگردد<ref>محمد ترکمان، رسایل، اعلامیهها، ص۳۶۵ به نقل از محیط مافی.</ref>؛ اما [[علما]] و فقهای موافق با روشن کردن مراد خود از آزادی، آن را به گونهای [[تفسیر]] کردند که مُخلّ [[احکام دینی]] نگردد و با این دیدگاه، اصل [[آزادی بیان]] را در [[اسلام]] و [[فقه]] پذیرفتند. | |||
== مبانی [[فقهی]] آزادی بیان == | |||
=== [[قرآن کریم]] === | |||
از بعضی [[آیات]] استفاده میشود که اظهار و عرضه آرا و [[عقاید]] گوناگون در [[جامعه]] [[آزاد]] است و خود [[انسان]] پس از شنیدن آرای مختلف، باید به [[انتخاب]] درست و احسن دست زند: | |||
# {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>. این [[آیه]] آزادی بیان را [[تأیید]] میکند، اما درباره [[آزادی]] انتخاب، [[مؤمنان]] را به انتخاب [[بهترین]] گزینه ملزم میکند. گرچه [[قرآن]] [[انسانها]] را [[تشویق]] میکند که سخنهای گوناگون را بشنوند و سخن بهتر را برگزیند، اما در همین حال، سخن بهتر را معرفی میکند و دست انسان را در تعیین و تشخیص آن باز نمیگذارد<ref>عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۹۱.</ref>. | |||
# {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.</ref>. [[کشف]] گوهر [[حقیقت]] در گرو آزادی بیان و [[عقیده]] است. | |||
# {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. بنیان دعوت [[پیامبر اسلام]] {{صل}} با آزادی بیان برای [[مخالفان]] پیریزی شد. | |||
=== [[سیره معصومان]] === | |||
دومین مبنای [[فقهی]] آزادی بیان، سیره نظری و عملی [[معصومان]] {{عم}} است. | |||
==== سیره عملی معصومان ==== | |||
[[پیامبر اسلام]] {{صل}} با [[تبعیت]] از [[آیات الهی]]، برای [[اصحاب]] خود و مخالفان، آزادی بیان میداد. در مسائل [[حکومتی]] و [[اجتماعی]]، مانند [[جنگ]]، از اصحاب میخواست مواضع خود را اظهار کنند. ایشان با آنان مشاوره میکرد و در مواردی [[رأی]] شورا را بر رأی خود ترجیح میداد. [[پیامبر]] در مواجهه با غیر [[مسلمانان]]، آنان را به گفتوگو در مسائل [[عقیدتی]] فرا میخواند، [[منافقان]] را در [[کشور اسلامی]] [[آزاد]] میگذاشت و [[اهل کتاب]] به عنوان [[شهروند]] کشور اسلامی مواضع و [[عقاید]] خود را [[حفظ]] کرده و گاهی به [[گفتوگو]] و [[مجادله]] با پیامبر میپرداختند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۲۶.</ref>. | |||
==== سیره نظری معصومان ==== | |||
معصومان {{عم}} در مقام نظر و [[اندیشه]] نیز به صورتهای مختلف به مسأله آزادی بیان پرداخته و به آن بها میدادند؛ از آن جمله است: | |||
# [[روایات]] [[نصیحت]]: نصیحت یعنی [[تذکر]] [[ضعفها]] و کاستیهای فعلی یا محتمل دیگران به خودشان از روی [[دلسوزی]] و [[شفقت]]، که این عمل متضمن [[آزادی بیان]] است. | |||
# روایات [[امر به معروف و نهی از منکر]]: [[دعوت]] به [[واجبات]] و [[نهی]] از [[ارتکاب معاصی]] نیز متضمن آزادی بیان است. | |||
# روایات خاص: در خصوص آزادی بیان، روایات خاصی وارد شده است<ref>این شعبه حرانی، تحف العقول، ص۷۱؛ عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ج۲، ص۶۸۵.</ref>. در [[روایت]] معروفی، [[امام علی]] {{ع}} میخواهد که برای صحت یا سقم یک نظریه به ماهیت آن و نه قائل آن توجه کنیم: {{متن حدیث|انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ}}<ref>محمد حر عاملی، اثباة الهداه، ج۱، ص۲۲.</ref>. حضرت در عرصه [[سیاست]]، آزادی بیان را یکی از شاخصههای [[حکومت]] خویش میدانست و از [[مردم]] میخواست به جای تعریف و ثنا، سخن [[حق]] با او بگویند و مشاوره عادلانه انجام دهند: {{متن حدیث|فَلَا تَكُفُّوا عَنِّي مَقَالَةً بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةً بِعَدْلٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷.</ref>. | |||
# [[اصل اباحه]]: یکی از [[قواعد]] [[فقهی]] که در حوزه [[سیاست]] و [[رفتار فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] جایگاه ویژهای دارد، قاعده “اباحه” و [[حلیت]] است. براساس این قاعده، همه چیز دارای [[حکم]] جواز، حلیت و آزادی هستند، مگر اینکه دلیل خاصی بر [[حرمت]] و ممنوعیت آن باشد. این اصل مورد پذیرش بیشتر فقهاست. | |||
=== دلیل عقلی === | |||
علاوه بر [[قرآن]] و [[روایات]]، [[عقل]] نیز اصل [[آزادی بیان]] را تأیید میکند. [[نعمت]] زبان و بیان از نعمتهای [[طبیعت]] و [[فطری]] [[الهی]] است که [[خداوند]] به همه [[انسانها]] [[عطا]] کرده است و هیچ کس نمیتواند این نعمت و [[حق]] فطری را تحدید یا سلب کند، زیرا تحدید آن موجب از دست دادن یک حق طبیعی میشود که با [[ظلم و ستم]] برابر است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص۱۵۶-۱۶۷.</ref>. | |||
== آزادی اندیشه و آزادی بیان == | |||
اندیشه [[انسان]] در قالب بیان گفتاری، نوشتاری و [[رفتاری]] جلوهگر میشود و بدین ترتیب، آزادی بیان از لوازم آزادی اندیشه است و از آن جدا نخواهد بود<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علیاکبر مهتدی، ج۱، ص۵۹۰.</ref>. [[آزادی اندیشه]] بدون [[آزادی بیان]] معنا پیدا نمیکند. آزادی بیان یعنی اینکه [[انسان]] بتواند آزادانه [[اندیشهها]]، [[اعتقادات]] و [[احساسات]] خود را به صورت طبیعی و مرسوم بیان کند. [[اسلام]] چون آزادی را در جهت [[تحول]] و [[رشد]] و [[تکامل]] [[بشر]] میخواهد، در هیچ جا مانع این گونه آزادی نشده و حتی مشوّق هم بوده است. آزادی آراء در اسلام از زمان[[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه]] وجود داشته و [[مخالفان]] حرفهایشان را میزدند؛ چراکه اسلام دلیل و [[حجت]] دارد و هر کس دلیل یا حجت داشته باشد از آزادی بیان نمیترسد<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۷۷.</ref>. [[قرآن کریم]] [[انسانها]] را به گوش دادن سخنها و [[انتخاب]] بهترینها [[تشویق]] میکند<ref>سوره زمر، آیه ۱۸.</ref>. آزادی بیان ضوابط و محدودههایی هم دارد که [[مصالح]] نوعی و عمومی آن را ایجاب میکند. مهمترین آنها [[حرمت]] خصوصی افراد، رعایت مرز [[اخلاقی]]، [[حفظ]] [[اسرار]] [[جامعه]] و [[مصالح عمومی]] آن جامعه است که همه کشورها در این منظر متفقالقول هستند<ref>[[علی حسنزاده|حسنزاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسنزاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]].</ref>. | |||
== تفاوت آزادی بیان در نگاه غرب و اسلام == | |||
=== آزادی بیان در جوامع غربی === | |||
یکی از عرصههای آزادی که در مکاتب غربی پذیرفته شده و از اصول مسلّم در [[جوامع]] پیشرفته محسوب میشود، "آزادی بیان و قلم" است. این آزادی از [[حقوق]] اولیه [[انسان]] محسوب میشود و به موجب آن انسان [[حق]] دارد ایده و [[عقیده]] خود را بدون هیچ مانع و محدودیتی ابراز کند. این آزادی، شامل آزادی قلم، مطبوعات و مطلق اطلاع رسانی میشود<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۴؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۳۱.</ref>. | یکی از عرصههای آزادی که در مکاتب غربی پذیرفته شده و از اصول مسلّم در [[جوامع]] پیشرفته محسوب میشود، "آزادی بیان و قلم" است. این آزادی از [[حقوق]] اولیه [[انسان]] محسوب میشود و به موجب آن انسان [[حق]] دارد ایده و [[عقیده]] خود را بدون هیچ مانع و محدودیتی ابراز کند. این آزادی، شامل آزادی قلم، مطبوعات و مطلق اطلاع رسانی میشود<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۴؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۳۱.</ref>. | ||
تنها حدّ و مرز این آزادی، «اهانت به دیگران» است و به [[حکم]] [[قانون]]، هیچ کس در این مرحله، [[آزاد]] نیست. | تنها حدّ و مرز این آزادی، «اهانت به دیگران» است و به [[حکم]] [[قانون]]، هیچ کس در این مرحله، [[آزاد]] نیست.، اما اگر به [[مقدسات]] یک [[ملت]] [[اهانت]] کرد، کسی نمیتواند او را مورد بازخواست قرار دهد؛ زیرا معتقدند: اگر [[انسان]]، [[آزاد]] نباشد که بتواند به دلخواه خود [[زندگی]] کند و هر راهی که میپسندد، در پیش گیرد، [[پیشرفت]] [[تمدن]] امکانپذیر نخواهد بود<ref>آیزایا برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص۱۲۴.</ref> | ||
=== آزادی بیان در مکتب اسلام === | |||
در [[مکتب اسلام]]، ارزشهایی وجود دارد که آزادی بیان و قلم را محدود میکند. از آنجا که در این [[بینش]]، مهمترین [[حقّ]] [[مردم]]، «حقّ کمالیابی و [[رستگاری]] همه جانبه» است، [[حقوق]] و آزادیهای دیگر زمینهساز برخورداری مردم از این [[حق]] است و هر چیزی که مانعی در راه این حق باشد، محدود میشود. در این [[مکتب]]، انسان در محدودهای آزاد است که حقوق و [[مصالح جامعه]] را در معرض خطر قرار ندهد. اگر «ایمان و [[اعتقاد]] دینی» و «اجرای اَحکام و [[قوانین]] مذهبی»، [[سعادت]] و رستگاری انسان و تأمین میکند، تعرض به آنها تحت عنوان آزادی بیان، مهمترین حق [[جامعه]] را نشانه رفته است، نه تنها مراعات «حریم اشخاص» [[ضرورت]] دارد، بلکه رعایت «حرمتِ مقدسات» مردم نیز لازم است. | |||
در این [[بینش]]، افزون بر جایگاه مهمی که قلم و بیان، در جهت [[ارشاد]] و [[هدایت مردم]] دارد در عرصۀ [[مهار قدرت]] و [[اصلاح]] امور در [[جامعه]] نیز نقشی اساسی دارد، [[وظیفه]] همگانی «امر به معروف و [[نهی]] از منکر»، با [[هدف]] رواج [[خوبیها]] و جلوگیری از گسترش [[بدیها]]، یکی از زمینههای آزادی بیان و قلم است. این وظیفه در [[فرهنگ اسلامی]]، از مهمترین وظایفی است که احیای آن، [[سلامت جامعه]] را در زمینههای گوناگون تضمین میکند و جامعه را از [[فساد]] و [[انحراف]] [[نجات]] میدهد<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، | با این همه، [[اسلام]] برای آزادی بیان و قلم، در محدودهای مشخص، ارزشی فوقالعاده قائل است. در این [[بینش]]، افزون بر جایگاه مهمی که قلم و بیان، در جهت [[ارشاد]] و [[هدایت مردم]] دارد در عرصۀ [[مهار قدرت]] و [[اصلاح]] امور در [[جامعه]] نیز نقشی اساسی دارد، [[وظیفه]] همگانی «امر به معروف و [[نهی]] از منکر»، با [[هدف]] رواج [[خوبیها]] و جلوگیری از گسترش [[بدیها]]، یکی از زمینههای آزادی بیان و قلم است. این وظیفه در [[فرهنگ اسلامی]]، از مهمترین وظایفی است که احیای آن، [[سلامت جامعه]] را در زمینههای گوناگون تضمین میکند و جامعه را از [[فساد]] و [[انحراف]] [[نجات]] میدهد<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص۱۲۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |