←پرسش مستقیم
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
۲. [[تقلید]] و سنتگرایی عامل دیگری است که در [[بحران دموکراسی اسلامی]] نمیتوان از نقش مؤثر آن چشم پوشید. تصویری کهنه و مبهم از شورای [[سقیفه بنیساعده]] و انتقال الگوی [[خلافت]] به همان شکل و شرایط ساده اولیه آن به [[زمان]] حال و دور ماندن از شرایط خاص زمان در مسائل اجرایی [[حکومت]] و تقسیمبندی نهادهای آن، کلیشهای از حکومت و [[خلافت اسلامی]] به وجود آورده بود که تطبیق آن با زمان حاضر امکانپذیر نبود به ویژه آنکه این کلیشه سدهها مورد [[تجربه]] نیز قرار گرفته و نتیجه منفی به بار آورده بود<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۱۷۹ – ۱۸۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۰۰.</ref> | ۲. [[تقلید]] و سنتگرایی عامل دیگری است که در [[بحران دموکراسی اسلامی]] نمیتوان از نقش مؤثر آن چشم پوشید. تصویری کهنه و مبهم از شورای [[سقیفه بنیساعده]] و انتقال الگوی [[خلافت]] به همان شکل و شرایط ساده اولیه آن به [[زمان]] حال و دور ماندن از شرایط خاص زمان در مسائل اجرایی [[حکومت]] و تقسیمبندی نهادهای آن، کلیشهای از حکومت و [[خلافت اسلامی]] به وجود آورده بود که تطبیق آن با زمان حاضر امکانپذیر نبود به ویژه آنکه این کلیشه سدهها مورد [[تجربه]] نیز قرار گرفته و نتیجه منفی به بار آورده بود<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۱۷۹ – ۱۸۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۰۰.</ref> | ||
==حکومت دموکراسی== | |||
[[رژیمهای سیاسی]] و [[حکومت]] هارا از نظر محتوا ونوع [[حاکمیت]] [[دولت]]، به اقسام متعددی طبقهبندی کردهاند که یک نوع از آنها، حکومت دموکراسی است. | |||
در حکومت دموکراسی منشأ [[اداره امور]] و سرچشمه [[تصمیمات]] و انتخابها، [[مردم]] هستند و برای افراد، به جز [[حق]] [[رأی]] و [[آزادی انتخاب]]، اختیاراتی از قبیل [[آزادیهای سیاسی]]، [[حقوق اجتماعی]] و [[مساوات]]، [[تفویض]] میشود. | |||
[[دموکراسی]]، لفظی است [[یونانی]] مرکب از دو کلمه «دمو» به معنای مردم «کراسی» به معنی [[حکومت و دولت]]، و معنی آن [[حکومت مردم بر مردم]] است که امروز بیشتر در مفهوم [[حکومت مردم]] (به وسیله مردم) بر مردم (برای مردم) اطلاق میشود و منظور از مردم در قسمت اول این جمله، [[نمایندگان مردم]] و در قسمت دوم [[عامه]] مردم است. | |||
[[خصلت]] اساس دموکراسی، به لحاظ اتکا به [[آرای عمومی]] است و ناگزیر مبتنی بر وجود [[اکثریت]] و [[اقلیت]] در [[جامعه]] و ترجیح خواست و دیدگاه اکثریت، بر آرای اقلیت است. | |||
[[تقلب]] در اخذ آرا و کنترل نامریی، [[اعمال]] فشار، [[هدایت]] [[انتخابات]]، [[حقوق]] اقلیت و تأمین [[خواستهها]] و نقطه نظرهای آنان که تنها به دلیل به حد نصاب نرسیدن تعداد آرای محکوم شدهاند، از [[مشکلات]] و بنبستهای دموکراسی است. | |||
بررسی پیدایش دموکراسی، ما را به این نتیجه میرساند که دموکراسی، تدریجی بوده و برای برقراری آن [[آمادگی]] کافی لازم است و نمیتوان الگوی عاریتی دموکراسی را به مردمی که شرایط لازم دموکراسی در آنها نیست و هنوز شیوههای دموکراسی را نیاموختهاند، [[تحمیل]] کرد. | |||
میان پیشرفتهای [[فرهنگی]] و دموکراسی، رابطه مستقیم وجود دارد. در کشورهایی مانند امریکای لاتین تودههای مردم بیسواد و [[فقیر]]، از مراکز [[قدرت]] به دورند و گروهی [[سیاست]] باز، به صورت ظاهر انتخابات [[دموکراتیک]] هم انجام میدهند و [[هدف]] آنها [[تأمین امنیت]] است که از خطر [[قیام]] [[رهبران]] [[جاهطلب]] دیگر که [[ثروت]] و قدرت آنها را مورد [[تهدید]] قرار میدهند، جلوگیری کند. | |||
وقتی دموکراسی نخستین بار در کشوری برقرار میشود، در معرض خطرهای بسیار قرار میگیرد و چه بسیار از این دموکراسیها که از همان ابتدا، عمرشان به سر رسیده است. چنان که [[جمهوری]] فرانسه از بدو تأسیس چندین بار [[سقوط]] کرده است، [[رادیکالیزم]] چپ نیز که از [[آیین]] مارکس - که [[جامعه]] را به دو طبقه متضاد یعنی [[پرولتاریا]] و بورژوازی تقسیم میکند -[[الهام]] میگیرد و خود را طرفدار [[دموکراسی]] میداند، دارای [[خوی]] [[دیکتاتوری]] است و در [[جنگ]] و [[گریز]] [[خلع]] [[قدرت]] از یک طبقه به وسیله طبقه دیگر، جریان به [[مرگ]] دموکراسی منتهی میشود. | |||
هنگامی که [[مردم]] از آشفتگیها و نابسامانیها، خسته و [[درمانده]] میشوند، امیدشان قطع شده و به طور کامل [[حیران]] و [[سرگردان]] میشوند. در چنین شرایطی است که در دام [[تبلیغات]] متضاد طالبان [[بیرحم]] قدرت، گرفتار میشوند و بدین ترتیب دموکراسی به صورت یک نمایش، [[اجرا]] میشود. | |||
نویسندگان کتاب آشنایی با [[علم سیاست]] که [[استادان]] [[علوم سیاسی]] [[دانشگاه]] کالیفرنیای جنوبی هستند، اعتراف میکنند که امکان ارائه تعریفی از دموکراسی که مورد قبول همگان واقع شود، قابل تردید است و نیز میگویند: «اگر محال نباشد، لااقل مشکل است حرفهای دموکراسی را در یک فرم جامع، ارائه داد». | |||
دموکراسی به معنای [[حکومت]] همراه با [[رضایت]] و [[رأی مردم]] با دو نوع [[تفسیری]] که از رأی مردم وجود دارد و به دو گونه متفاوت، قابل تعریف است: [[تفسیر]] اول از رضایت و رأی مردم، این است که [[اعمال]] و پیشنهادهای حکومت را بپذیرد و تفسیر دوم این که، حکومت آنچه را که مردم میخواهند، اجرا کند. | |||
امروز قلمروی دموکراسی، در [[حق]] [[رأی]] و [[آزادی]] [[انتخابات]]، خلاصه نمیشود، بلکه حدود دموکراسی، در اعطای [[انواع حقوق]] و آزادیهای اساسی و فردی مشخص میشود و دنیای غرب در برابر بلوک شرق، دموکراسی را به معیارهای [[حقوق بشر]]، [[میزان]] آزادی و مساواتی که فرد در برابر [[دولت]] نسبت به آزادی [[فکر و عقیده]] و [[آزادی مطبوعات]]، اجتماعات و نیز در [[اقتصاد]]، [[فرهنگ]]، تشکیل [[حزب]] و [[جمعیت]] به دست میآورد، تفسیر میکند. | |||
از این رو [[مشکلات]] و بنبستهای جدیدی از [[دموکراسی]] نوین پدید آمده که بر اساس آن جمعی، دموکراسی [[غربی]] را یک [[آرمان]] غیر عملی و رؤیای غیر قابل تحقق دانستهاند و برخی دیگر نیز آن را موجب [[نزول]] سطح معلومات و [[تخصص]] [[جامعه]]، به حد سطح [[مردم]] عادی شمرده و بعضی هم دموکراسی رامانع [[حکومت]] پر [[قدرت]] و [[شایسته]] که فاقد [[آرای عمومی]] هستند، دانستهاند و بالاخره عدهای هم به موجب انتقاداتی که از دموکراسی به عمل آمده در دوران [[حاکمیت]] سلاحهای اتمی، [[عمر]] آن را پایان یافته تلقی کردهاند. | |||
ولی دموکراسی به عنوان تکنیکی برای وفق دادن [[آزادی]] و قدرت، هنوز طرفداران زیادی دارد و به عنوان بهترین وسیله، در جهت [[پیشرفت]] [[بشر]] و [[حمایت]] از اصول [[انسانی]]، مورد حمایت [[اکثریت]] است. | |||
تمامی نقطه [[ضعفها]] و انتقاداتی که به دموکراسی شده، در [[حقیقت]] مربوط به محتوای [[رأی مردم]] است و اگر یک طرح و [[مکتب جامع]] و مترقی که هم عملی و هم موجب پیشرفت جامعه و [[تعالی انسان]] و نیز زمینهساز حکومت [[شایستگان]] باشد، از راه رأی مردم پذیرفته شود، بیشک دموکراسی [[واقعی]] تحقق خواهد یافت. | |||
به تعبیر دیگر [[انسانها]] به دنبال [[رشد عقلانی]] و پیشرفتهای [[فرهنگی]]، [[ایدئولوژی]] و [[قانون الهی]] و [[حاکمیت خدا]] بر [[انسان]] را به عنوان عالیترین و بهترین [[شیوه زندگی]] خواهند پذیرفت و به جای تن دادن به [[قانون]] و حاکمیت بشری و [[اطاعت]] و [[بردگی]] در برابر انسانها، [[پرستش]] و [[اطاعت خدا]] را برمیگزینند. در این طرح، [[اقلیت]] و اکثریت به آن معنا که خواست اکثریت، [[حاکم]] بر [[اراده]] اقلیت باشد، وجود ندارد؛ زیرا خواست [[خدا]] نسبت به اکثریت و اقلیت، یکسان است و اکثریت در برابر این خواست، [[متعهد]] است و [[حق]] به جایی را به نفع خویش قائل نیست. در حقیقت در چنین نظامی، همه فرمانبردند و [[فرمانروا]]، و حاکمی جز خدا وجود ندارد.<ref>درآمدی بر فقه سیاسی، ص۲۷۴-۲۷۲؛ فقه سیاسی، ج۱، ص۸۵-۸۷.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۷۲.</ref> | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |