سلیمان بن صرد خزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:


== سلیمان در [[زمان]] [[امام علی]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} ==
== سلیمان در [[زمان]] [[امام علی]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} ==
سلیمان از بزرگان [[لشکر امام علی]] {{ع}}است و از جمله افرادی است که جزء "[[شرطة الخمیس]]" خوانده شده است؛ وی در همه [[جنگ‌های امام علی]] {{ع}} نیز شرکت داشته است<ref>(شعب المقال فی درجات الرجال، میرزا ابوالقاسم نراقی، ص۲۷۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۸۷۲) نقل شده که او در جمل و صفین راوی بوده است. (الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۴۹۰ و ج۲، ص۵۱۶؛ ذوب النضار، این نماحلی، ص۷۳ (پاورقی) و مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۱).</ref>.
سلیمان از بزرگان [[لشکر امام علی]] {{ع}}است و از جمله افرادی است که جزء «[[شرطة الخمیس]]» خوانده شده است؛ وی در همه [[جنگ‌های امام علی]] {{ع}} نیز شرکت داشته است<ref>(شعب المقال فی درجات الرجال، میرزا ابوالقاسم نراقی، ص۲۷۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۸۷۲) نقل شده که او در جمل و صفین راوی بوده است. (الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۴۹۰ و ج۲، ص۵۱۶؛ ذوب النضار، این نماحلی، ص۷۳ (پاورقی) و مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۱).</ref>.


او از جمله شخصیت‌هایی است که در [[تاریخ اسلام]] اثر شگرفی از خود برجای گذاشته است. حضور وی در رکاب امام علی {{ع}} و رجزی که در [[جنگ صفین]] می‌خواند، به خوبی [[عقیده]] او را مشخص می‌کند و این که بسیاری از مورخان و [[محدثان]] درباره بودن و یا نبودن وی در [[جنگ جمل]] [[سخن]] گفته‌اند، بیانگر [[شخصیت]] بارز وی است<ref>شعب المقال فی درجات الرجال، ابوالقاسم نراقی، ص۲۷۳؛ الغدیر، علامه امینی، ج۳، ص۱۳۶.</ref>. او از [[مخالفان]] سرسخت [[خلیفه سوم]] بود و کسی است که از [[زبان]] [[مردم کوفه]] به فسادهای [[حاکم]] [[شهر]] [[اعتراض]] کرده است<ref>احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج۲۳، ص۶۴۸.</ref>. او در [[زمان]] [[حکومت امام علی]] {{ع}} نیز [[وظیفه]] خود را به خوبی به جا آورد و بعد از [[شهادت]] آن حضرت که [[معاویه]] [[حکومت]] را به دست گرفت، قصد داشت [[امام حسن]] {{ع}} را به [[جنگ]] با معاویه تحریک کند<ref>اهل کوفه به دو تن از بزرگان و رهبران خود متوسل شدند؛ یعنی قیس بن سعد بن عباده و سلیمان بن صرد الخزاعی برای آنکه بتوانند امام حسن {{ع}} را قانع کنند تا جنگی دیگر ضد معاویه بر پا کند... (تاریخ الفقه الجعفری، هاشم معروف الحسنی، ص۱۲۳).</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی (مقاله)|مقاله «سلیمان بن صرد خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref>
او از جمله شخصیت‌هایی است که در [[تاریخ اسلام]] اثر شگرفی از خود برجای گذاشته است. حضور وی در رکاب امام علی {{ع}} و رجزی که در [[جنگ صفین]] می‌خواند، به خوبی [[عقیده]] او را مشخص می‌کند و این که بسیاری از مورخان و [[محدثان]] درباره بودن و یا نبودن وی در [[جنگ جمل]] [[سخن]] گفته‌اند، بیانگر [[شخصیت]] بارز وی است<ref>شعب المقال فی درجات الرجال، ابوالقاسم نراقی، ص۲۷۳؛ الغدیر، علامه امینی، ج۳، ص۱۳۶.</ref>. او از [[مخالفان]] سرسخت [[خلیفه سوم]] بود و کسی است که از [[زبان]] [[مردم کوفه]] به فسادهای [[حاکم]] [[شهر]] [[اعتراض]] کرده است<ref>احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج۲۳، ص۶۴۸.</ref>. او در [[زمان]] [[حکومت امام علی]] {{ع}} نیز [[وظیفه]] خود را به خوبی به جا آورد و بعد از [[شهادت]] آن حضرت که [[معاویه]] [[حکومت]] را به دست گرفت، قصد داشت [[امام حسن]] {{ع}} را به [[جنگ]] با معاویه تحریک کند<ref>اهل کوفه به دو تن از بزرگان و رهبران خود متوسل شدند؛ یعنی قیس بن سعد بن عباده و سلیمان بن صرد الخزاعی برای آنکه بتوانند امام حسن {{ع}} را قانع کنند تا جنگی دیگر ضد معاویه بر پا کند... (تاریخ الفقه الجعفری، هاشم معروف الحسنی، ص۱۲۳).</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی (مقاله)|مقاله «سلیمان بن صرد خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:
هنگامی که معاویه حکومت را به دست گرفت؛ برای آنکه بتواند پایه‌های حکومت خویش را و بلکه [[بنی امیه]] و [[بنی‌مروان]] را محکم کند، می‌بایست دشمنانش را از سر راه بردارد و محل [[اجتماع]] مخالفان او بی [[شک و تردید]] شهر [[شیعه]] پرور [[کوفه]] بود. معاویه در مدت کوتاهی هزاران تن از [[شیعیان]] [[اهل بیت]] {{ع}} را که ساکن شهرهای کوفه و [[بصره]] بودند، کشت و یا [[زندان]] و [[تبعید]] کرد<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، علی حسینی میلانی، ج۱۵، ص۳۰.</ref>. بعد از [[مرگ معاویه]] و از بین رفتن [[قدرت]] [[شیطانی]] او، [[شیعیان کوفه]] به [[رهبری]] [[پنج تن]] از [[یاران باوفای امام علی]] {{ع}} اولین [[نامه‌ها]] را به [[امام حسین]] {{ع}} نوشتند تا شاید بتوانند با ایجاد نهضتی فراگیر از [[علویان]]، [[حکومت اهل بیت]] {{ع}} را [[احیا]] کنند که با آمدن [[عبیدالله بن زیاد]] به [[کوفه]]، شرایط عوض شد و افرادی چون [[مسلم بن عقیل]]، [[هانی بن عروه]]، [[رشید هجری]]، [[میثم تمار]] و عده‌ای دیگر [[شهید]]<ref>فهرس التراث، سید محسن حسینی جلالی، ج۱، ص۶۶. میثم تمار نیز ابتدا با مختار در زندان بود که به مختار گفت: تو زنده خواهی ماند. میثم به دست عبید الله بن زیاد کشته شد. وی نیز از جمله کسانی است که در نهضت خونبار حسینی فعالیت می‌کرده است. معجم رجال الحدیث، خوئی، ج۱۹، ص۱۰۰.</ref> و بزرگوارانی چون [[سلیمان بن صرد]] محبوس شدند و بدین ترتیب راهبران [[نهضت]] [[علوی]] کوفه نتوانستند [[امام زمان]] خویش را [[یاری]] کنند و نهضت [[علویون]] کوفه دچار [[شکست]] [[سختی]] شد و [[امام]] {{ع}} در [[کربلا]] شهید شد<ref>سلیمان از یاری امام حسین {{ع}}عاجز شد. (سیر اعلام النبلاء، الذهبی، ج۴، ص۴۸۲). {{عربی|ان هؤلاء التوابین اکثرهم لم یکن مخلی السرب لینصره بل کان محجور علیه من قبل ابن زیاد و اتباعه و کان لایمکنه الوصول الیه الا بشدة اعیان الشیعه}}. (محسن امین، ج۱، ص۵۸۶) {{عربی|عجز سلیمان عن نصرة الحسین... و ابراهیم الاشتر و صعصعة و امثالهم لم یکن لهم سبیل الی نصرة الحسین لانهم کانوا معلولین فی الحبس....}}. (مستدرکات علم رجال، نمازی شاهرودی، ج۴، ص۱۳۷).</ref>.
هنگامی که معاویه حکومت را به دست گرفت؛ برای آنکه بتواند پایه‌های حکومت خویش را و بلکه [[بنی امیه]] و [[بنی‌مروان]] را محکم کند، می‌بایست دشمنانش را از سر راه بردارد و محل [[اجتماع]] مخالفان او بی [[شک و تردید]] شهر [[شیعه]] پرور [[کوفه]] بود. معاویه در مدت کوتاهی هزاران تن از [[شیعیان]] [[اهل بیت]] {{ع}} را که ساکن شهرهای کوفه و [[بصره]] بودند، کشت و یا [[زندان]] و [[تبعید]] کرد<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، علی حسینی میلانی، ج۱۵، ص۳۰.</ref>. بعد از [[مرگ معاویه]] و از بین رفتن [[قدرت]] [[شیطانی]] او، [[شیعیان کوفه]] به [[رهبری]] [[پنج تن]] از [[یاران باوفای امام علی]] {{ع}} اولین [[نامه‌ها]] را به [[امام حسین]] {{ع}} نوشتند تا شاید بتوانند با ایجاد نهضتی فراگیر از [[علویان]]، [[حکومت اهل بیت]] {{ع}} را [[احیا]] کنند که با آمدن [[عبیدالله بن زیاد]] به [[کوفه]]، شرایط عوض شد و افرادی چون [[مسلم بن عقیل]]، [[هانی بن عروه]]، [[رشید هجری]]، [[میثم تمار]] و عده‌ای دیگر [[شهید]]<ref>فهرس التراث، سید محسن حسینی جلالی، ج۱، ص۶۶. میثم تمار نیز ابتدا با مختار در زندان بود که به مختار گفت: تو زنده خواهی ماند. میثم به دست عبید الله بن زیاد کشته شد. وی نیز از جمله کسانی است که در نهضت خونبار حسینی فعالیت می‌کرده است. معجم رجال الحدیث، خوئی، ج۱۹، ص۱۰۰.</ref> و بزرگوارانی چون [[سلیمان بن صرد]] محبوس شدند و بدین ترتیب راهبران [[نهضت]] [[علوی]] کوفه نتوانستند [[امام زمان]] خویش را [[یاری]] کنند و نهضت [[علویون]] کوفه دچار [[شکست]] [[سختی]] شد و [[امام]] {{ع}} در [[کربلا]] شهید شد<ref>سلیمان از یاری امام حسین {{ع}}عاجز شد. (سیر اعلام النبلاء، الذهبی، ج۴، ص۴۸۲). {{عربی|ان هؤلاء التوابین اکثرهم لم یکن مخلی السرب لینصره بل کان محجور علیه من قبل ابن زیاد و اتباعه و کان لایمکنه الوصول الیه الا بشدة اعیان الشیعه}}. (محسن امین، ج۱، ص۵۸۶) {{عربی|عجز سلیمان عن نصرة الحسین... و ابراهیم الاشتر و صعصعة و امثالهم لم یکن لهم سبیل الی نصرة الحسین لانهم کانوا معلولین فی الحبس....}}. (مستدرکات علم رجال، نمازی شاهرودی، ج۴، ص۱۳۷).</ref>.


طرفداران [[پاک]] باخته علوی که [[قیام]] شان، با [[شهادت]] پیشوای شان به شکست انجامیده بود، اندوهبار بودند، پس عده‌ای از [[شیعیان امام علی]] {{ع}}برای [[احیاء]] [[حکومت دینی]] به سراغ پنج تن از بزرگان [[شیعه]] کوفه رفتند<ref>این پنج تن عبارتند از: سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبة فزاری، عبدالله بن سعد بن نفیل ازدی، رفاعة بن شداد بجلی و عبدالله بن وال تمیمی. (بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۳۵۵).</ref> که از [[اسارت]] [[ابن زیاد]] [[آزاد]] شده بودند. این گروه که نام خود را "[[توابین]]" نهادند، می‌گفتند [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و زنده ماندن آنها گناهی است نابخشودنی که تنها با [[شهادت]] آنها یا به دست آوردن [[حکومت]] طرفدار [[اهل بیت]] {{ع}} قابل جبران است. اینان از [[سال ۶۱ هجری]] (سال شهادت امام حسین {{ع}}) به جمع‌آوری نیرو و [[سلاح]] پرداختند<ref>بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۳۵۵.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی (مقاله)|مقاله «سلیمان بن صرد خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص۳۳۷-۳۳۸.</ref>
طرفداران [[پاک]] باخته علوی که [[قیام]] شان، با [[شهادت]] پیشوای شان به شکست انجامیده بود، اندوهبار بودند، پس عده‌ای از [[شیعیان امام علی]] {{ع}}برای [[احیاء]] [[حکومت دینی]] به سراغ پنج تن از بزرگان [[شیعه]] کوفه رفتند<ref>این پنج تن عبارتند از: سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبة فزاری، عبدالله بن سعد بن نفیل ازدی، رفاعة بن شداد بجلی و عبدالله بن وال تمیمی. (بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۳۵۵).</ref> که از [[اسارت]] [[ابن زیاد]] [[آزاد]] شده بودند. این گروه که نام خود را «[[توابین]]» نهادند، می‌گفتند [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و زنده ماندن آنها گناهی است نابخشودنی که تنها با [[شهادت]] آنها یا به دست آوردن [[حکومت]] طرفدار [[اهل بیت]] {{ع}} قابل جبران است. اینان از [[سال ۶۱ هجری]] (سال شهادت امام حسین {{ع}}) به جمع‌آوری نیرو و [[سلاح]] پرداختند<ref>بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۳۵۵.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی (مقاله)|مقاله «سلیمان بن صرد خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص۳۳۷-۳۳۸.</ref>


== سلیمان و قیام توابین ==
== سلیمان و قیام توابین ==
{{اصلی|قیام توابین}}
{{اصلی|قیام توابین}}
در [[شب]] اول [[ربیع الاول]] [[سال ۶۵ هجری]] [[قیام توابین]] آغاز شد<ref>اصدق الاخبار، سید امین، ص۱۱.</ref>. آنها ابتدا به [[کربلا]] رفته و با مولای خود [[تجدید بیعت]] کردند؛ سپس به منطقۀ [[عین الورده]] در نزدیکی [[قرقیسیا]] رفتند و [[سلیمان بن صرد]] سخنانی را بیان کرد و به [[یاران]] خود سفارش کرد که مانند [[علی]] {{ع}} با دشمنان بجنگند. از مسایلی که می‌بایست در [[قیام]] غیرت‌مندانه سلیمان بن صرد مد نظر داشت، [[شعار]] آنان است که قیام خود را با فریادهای "[[یا لثارات الحسین]] {{ع}}" معرفی کردند<ref>اصدق الاخبار، سید امین، ص۱۹- ۱۱.</ref>. وی همچنین به شیعیان [[بصره]] و [[مدائن]] نیز [[نامه]] نوشت که البته آنان دیر به صحنه [[جنگ]] رسیدند<ref>رئیس شیعیان بصره، مثنی بن مخرمه و رئیس شیعیان مدائن، سعد بن حذیفه بوده است. انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۳۶۶؛ اصدق الاخبار، امین عاملی، ص۲۹.</ref>.
در [[شب]] اول [[ربیع الاول]] [[سال ۶۵ هجری]] [[قیام توابین]] آغاز شد<ref>اصدق الاخبار، سید امین، ص۱۱.</ref>. آنها ابتدا به [[کربلا]] رفته و با مولای خود [[تجدید بیعت]] کردند؛ سپس به منطقۀ [[عین الورده]] در نزدیکی [[قرقیسیا]] رفتند و [[سلیمان بن صرد]] سخنانی را بیان کرد و به [[یاران]] خود سفارش کرد که مانند [[علی]] {{ع}} با دشمنان بجنگند. از مسایلی که می‌بایست در [[قیام]] غیرت‌مندانه سلیمان بن صرد مد نظر داشت، [[شعار]] آنان است که قیام خود را با فریادهای «[[یا لثارات الحسین]] {{ع}}» معرفی کردند<ref>اصدق الاخبار، سید امین، ص۱۹- ۱۱.</ref>. وی همچنین به شیعیان [[بصره]] و [[مدائن]] نیز [[نامه]] نوشت که البته آنان دیر به صحنه [[جنگ]] رسیدند<ref>رئیس شیعیان بصره، مثنی بن مخرمه و رئیس شیعیان مدائن، سعد بن حذیفه بوده است. انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۳۶۶؛ اصدق الاخبار، امین عاملی، ص۲۹.</ref>.


در ابتدا، جنگ به [[فرماندهی]] سلیمان آغاز شد، بعد از او، [[مسیب بن نجبه فزاری]]، [[عبدالله بن سعد بن نفیل]]، [[خالد بن سعد]] و بعد [[عبدالله بن وال]] [[فرماندهی]] را به عهده داشتند. پس از [[شهادت]] آنها فرماندهی با [[رفاعة بن شداد]] ادامه یافت<ref>ذوب النضار، ابن نماحلی، ص۸۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۳۶۰؛ العوالم، الامام الحسین {{ع}}، عبدالله بحرانی، ص۶۷۹.</ref> که او [[صلاح]] دانست باقی مانده نیروها به [[کوفه]] بازگردند و آنها بعدها به [[نهضت]] مختار پیوستند، ولی خود با گفتن جمله "فزت ورب الکعبه" به شهادت رسید<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۵۴.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی (مقاله)|مقاله «سلیمان بن صرد خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref>
در ابتدا، جنگ به [[فرماندهی]] سلیمان آغاز شد، بعد از او، [[مسیب بن نجبه فزاری]]، [[عبدالله بن سعد بن نفیل]]، [[خالد بن سعد]] و بعد [[عبدالله بن وال]] [[فرماندهی]] را به عهده داشتند. پس از [[شهادت]] آنها فرماندهی با [[رفاعة بن شداد]] ادامه یافت<ref>ذوب النضار، ابن نماحلی، ص۸۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۳۶۰؛ العوالم، الامام الحسین {{ع}}، عبدالله بحرانی، ص۶۷۹.</ref> که او [[صلاح]] دانست باقی مانده نیروها به [[کوفه]] بازگردند و آنها بعدها به [[نهضت]] مختار پیوستند، ولی خود با گفتن جمله «فزت ورب الکعبه» به شهادت رسید<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۵۴.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی (مقاله)|مقاله «سلیمان بن صرد خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۴٬۴۶۵

ویرایش