مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۶۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سپاهیان اسلام' به 'سپاهیان اسلام') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| اهل = | | اهل = | ||
| از قبیله = | | از قبیله = [[بنیثقیف]] | ||
| از تیره = | | از تیره = | ||
| پدر = | | پدر = | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
عمارة بن ربیعه جرمی ثقفی [[اهل کوفه]] و از [[اصحاب امیرمؤمنان]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۵۰، ش۶۱.</ref>. وی در [[جنگ صفین]] در رکاب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} حضور داشت و مطالبی را دربارۀ ماجراهای [[صفین]] و [[حکمیّت]] [[نقل]] کرده است<ref>ر. ک: وقعة صفین، ص۵۱۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷ و ۵۴.</ref>. | عمارة بن ربیعه جرمی ثقفی [[اهل کوفه]] و از [[اصحاب امیرمؤمنان]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۵۰، ش۶۱.</ref>. وی در [[جنگ صفین]] در رکاب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} حضور داشت و مطالبی را دربارۀ ماجراهای [[صفین]] و [[حکمیّت]] [[نقل]] کرده است<ref>ر. ک: وقعة صفین، ص۵۱۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷ و ۵۴.</ref>. | ||
در [[تاریخ]] [[طبری]] از عماره بن ربیعه [[نقل]] میکند که گفت: "در [[لیلة الهریر]] (همان شبی که در [[جنگ صفین]] [[سپاهیان اسلام]] تا صبح با [[شامیان]] جنگیدند و صدای زوزۀ سربازان [[معاویه]] به گوش میرسید) در آن موقعیت بسیار حساس و سرنوشتساز، به [[خدا]] قسم، [[مالک اشتر]] از کنار من گذشت و من با جمع زیادی از [[سپاهیان]] دور او جمع شدیم، بعد به [[میمنه]] [[سپاه]] که قبلاً آنجا بود، برگشت و در میان اصحابش ایستاد و گفت: عمو و داییام فدایتان باد، محکم [[استقامت]] کنید و هرگاه من شدت به [[خرج]] دادم شما شدت به [[خرج]] دهید تا رضای [[پروردگار]] و [[عزت]] [[دین]] را حاصل نمایید - عماره بن ربیعه در ادامه میگوید: - سپس [[مالک اشتر]] از اسب پیاده شد و به صورت مرکبش کوبید و به شخصی که [[پرچم]] او را حمل میکرد، [[دستور]] داد به [[قلب]] [[دشمن]] پیشروی کند، در این موقع حمله شدیدی به [[دشمن]] کرد و یارانش با او [[همراهی]] کردند و به قدری [[سپاه]] [[دشمن]] را در هم کوبید تا خود را به [[خیمهگاه]] آنها رساند و در [[خیمه]] و خرگاه [[لشکریان]] [[معاویه]]، [[نبرد]] شدیدی نمود و در همین جا، آن کسی که [[پرچم]] مالک را در دست داشت، به [[شهادت]] رسید و چون [[فتح]] و [[پیروزی]] نزدیک شد، [[حضرت علی]] {{ع}} که ناظر بر این جریان بود، نیروهای کمکی برای [[مالک اشتر]] فرستاد و از حملات بیامان او [[حمایت]] کرد"<ref>ر. ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۰۲۶.</ref> | در [[تاریخ]] [[طبری]] از عماره بن ربیعه [[نقل]] میکند که گفت: "در [[لیلة الهریر]] (همان شبی که در [[جنگ صفین]] [[سپاهیان اسلام]] تا صبح با [[شامیان]] جنگیدند و صدای زوزۀ سربازان [[معاویه]] به گوش میرسید) در آن موقعیت بسیار حساس و سرنوشتساز، به [[خدا]] قسم، [[مالک اشتر]] از کنار من گذشت و من با جمع زیادی از [[سپاهیان]] دور او جمع شدیم، بعد به [[میمنه]] [[سپاه]] که قبلاً آنجا بود، برگشت و در میان اصحابش ایستاد و گفت: عمو و داییام فدایتان باد، محکم [[استقامت]] کنید و هرگاه من شدت به [[خرج]] دادم شما شدت به [[خرج]] دهید تا رضای [[پروردگار]] و [[عزت]] [[دین]] را حاصل نمایید - عماره بن ربیعه در ادامه میگوید: - سپس [[مالک اشتر]] از اسب پیاده شد و به صورت مرکبش کوبید و به شخصی که [[پرچم]] او را حمل میکرد، [[دستور]] داد به [[قلب]] [[دشمن]] پیشروی کند، در این موقع حمله شدیدی به [[دشمن]] کرد و یارانش با او [[همراهی]] کردند و به قدری [[سپاه]] [[دشمن]] را در هم کوبید تا خود را به [[خیمهگاه]] آنها رساند و در [[خیمه]] و خرگاه [[لشکریان]] [[معاویه]]، [[نبرد]] شدیدی نمود و در همین جا، آن کسی که [[پرچم]] مالک را در دست داشت، به [[شهادت]] رسید و چون [[فتح]] و [[پیروزی]] نزدیک شد، [[حضرت علی]] {{ع}} که ناظر بر این جریان بود، نیروهای کمکی برای [[مالک اشتر]] فرستاد و از حملات بیامان او [[حمایت]] کرد"<ref>ر. ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۰۲۶.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[بنیثقیف]] (قبیله) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۸: | ||
[[رده:اصحاب امام علی]] | [[رده:اصحاب امام علی]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:قبیله بنیثقیف]] |