مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
موقعی که [[سپاه معاویه]] به پیشنهاد [[عمروعاص]] قرآنها را بالای نیزه کردند و یک صدا فریاد زدند: [[حاکم]] میان ما و شما کتاب خداست. در این میان بسیاری از نیروهای [[امام]] {{ع}} دچار بهت و [[حیرت]] شدند و جنگآوران میدان [[نبرد]] یکباره از حمل [[شمشیر]] [[ناتوان]] شده و در جای خود ایستادند. | موقعی که [[سپاه معاویه]] به پیشنهاد [[عمروعاص]] قرآنها را بالای نیزه کردند و یک صدا فریاد زدند: [[حاکم]] میان ما و شما کتاب خداست. در این میان بسیاری از نیروهای [[امام]] {{ع}} دچار بهت و [[حیرت]] شدند و جنگآوران میدان [[نبرد]] یکباره از حمل [[شمشیر]] [[ناتوان]] شده و در جای خود ایستادند. | ||
ناگاه گروهی از [[لشکریان]] [[امام]] {{ع}} که حدود بیست هزار نفر بودند در حالی که سراپا مسلح و شمشیرهای برهنه بر دوش نهاده و پیشانی شان از [[سجده]] زیاد پینه بسته بود و در پیشاپیش آنها [[زید بن حصین]] و [[مسعر بن فدکی]] و گروهی از [[قاریان]] [[قرآن]] که بعدها همگی از [[خوارج نهروان]] شدند نزدیک آمدند و در حالی که [[حضرت علی]] {{ع}} را فقط با نام و بدون عنوان [[امیرالمؤمنین]]، مورد خطاب قرار دادند و گفتند: | ناگاه گروهی از [[لشکریان]] [[امام]] {{ع}} که حدود بیست هزار نفر بودند در حالی که سراپا مسلح و شمشیرهای برهنه بر دوش نهاده و پیشانی شان از [[سجده]] زیاد پینه بسته بود و در پیشاپیش آنها [[زید بن حصین]] و [[مسعر بن فدکی]] و گروهی از [[قاریان]] [[قرآن]] که بعدها همگی از [[خوارج نهروان]] شدند نزدیک آمدند و در حالی که [[حضرت علی]] {{ع}} را فقط با نام و بدون عنوان [[امیرالمؤمنین]]، مورد خطاب قرار دادند و گفتند: «ای [[علی]] اکنون که به [[کتاب خدا]] فراخوانده شدی، تقاضای [[قوم]] را بپذیر و گرنه ما تو را میکشیم همانگونه که [[عثمان بن عفان]] را کشتیم! به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر به آنان پاسخ مثبت ندهی این کار را عملی خواهیم کرد!!»<ref>{{عربی|يَا عَلِيُّ! أَجِبِ الْقَوْمَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ إِذَا دُعِيتَ إِلَيْهِ وَ إِلَّا قَتَلْنَاكَ كَمَا قَتَلْنَا ابْنَ عَفَّانَ...}}؛</ref>. | ||
سخنان سازنده و منطقی [[امام]] {{ع}} این گروه مقدسنما و افراد ظاهر بین را قانع نکرد و در حالی که [[مالک اشتر]] بامداد [[شب]] هریر مشرف بر [[لشکر]] [[معاویه]] موضع گرفته تا بر آنها وارد شود، با هیاهو و [[تهدید]] [[مانع]] از ادامه کار او شدند و [[معاویه]] را که نزدیک بود برای همیشه طومار زندگانیاش در هم پیچیده شود را با این [[اختلاف]] و [[فتنه]] [[یاری]] کردند و از نابودی [[نجات]] بخشیدند<ref>ر.ک: وقعة صفین، ص۴۸۹، تاریخ البدایة والنهایة ابن کثیر، ج۷، ص۲۷۲، مروج الذهب، ج۲، ص۳۹۰، تاریخ طبری و کامل ابن اثیر.</ref>. | سخنان سازنده و منطقی [[امام]] {{ع}} این گروه مقدسنما و افراد ظاهر بین را قانع نکرد و در حالی که [[مالک اشتر]] بامداد [[شب]] هریر مشرف بر [[لشکر]] [[معاویه]] موضع گرفته تا بر آنها وارد شود، با هیاهو و [[تهدید]] [[مانع]] از ادامه کار او شدند و [[معاویه]] را که نزدیک بود برای همیشه طومار زندگانیاش در هم پیچیده شود را با این [[اختلاف]] و [[فتنه]] [[یاری]] کردند و از نابودی [[نجات]] بخشیدند<ref>ر.ک: وقعة صفین، ص۴۸۹، تاریخ البدایة والنهایة ابن کثیر، ج۷، ص۲۷۲، مروج الذهب، ج۲، ص۳۹۰، تاریخ طبری و کامل ابن اثیر.</ref>. |