بیگانه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  =}}
| موضوع مرتبط =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =
}}
 
==مقدمه==
==مقدمه==
«بیگانه» یا «اجنبی» مفهومی نسبی، و نسبت به موضوعات مختلف، متفاوت است. غیر [[خویشاوندان]] نسبی ([[ارحام]]) نسبت به [[انسان]]؛ غیر [[ولیّ]] اصلی (پدر و جد پدری) نسبت به مُولّی علیه ([[کودک]] و دیوانه) [[کافر]] نسبت به [[مسلمان]]، غیر شوهر نسبت به زوجه، غیر دو طرف [[عقد]] نسبت به عقد، غیر مالک یا کسی همچون ولی و [[وکیل]] - که به منزله مالک است، نسبت به [[مال]]، غیر [[شریک]] نسبت به مال مشترک و سرانجام، غیر مدیون نسبت به [[دین]]، اجنبی و بیگانه‌اند.
«بیگانه» یا «اجنبی» مفهومی نسبی، و نسبت به موضوعات مختلف، متفاوت است. غیر [[خویشاوندان]] نسبی ([[ارحام]]) نسبت به [[انسان]]؛ غیر [[ولیّ]] اصلی (پدر و جد پدری) نسبت به مُولّی علیه ([[کودک]] و دیوانه) [[کافر]] نسبت به [[مسلمان]]، غیر شوهر نسبت به زوجه، غیر دو طرف [[عقد]] نسبت به عقد، غیر مالک یا کسی همچون ولی و [[وکیل]] - که به منزله مالک است، نسبت به [[مال]]، غیر [[شریک]] نسبت به مال مشترک و سرانجام، غیر مدیون نسبت به [[دین]]، اجنبی و بیگانه‌اند.
خط ۲۱: خط ۱۵:


== [[اتباع دشمن]] ==
== [[اتباع دشمن]] ==
یکی از مقررات جالب [[اسلام]] در زمینه [[آداب جنگ]]، [[احترام]] به اتباع دشمن و [[محافظت]] کامل از [[اموال]] آنان است. در اسلام، [[جنگ]] با یک [[کشور]]، هیچ گونه قیدی را متوجه [[اتباع]] آن کشور که مقیم [[دارالاسلام]] هستند، نمی‌کند و تا وقتی که [[خوف]] [[خیانت]] از آنان نرود، بر اساس [[آیه]] ۵۸ از [[سوره انفال]] {{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ}}<ref>«و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref> باید با احترام ایشان را به [[خروج از دارالاسلام]]، [[راهنمایی]] کرد. اموال [[تبعه]] [[دشمن]] نیز هرگز [[مصادره]] نمی‌شود و آنان [[حق آزادی]] رفت و آمد و [[معامله]] با [[مسلمانان]] را - همچنانکه در حالت [[صلح]] دارند - خواهند داشت<ref>آثار الحرب، ص۵۱۸-۵۰۹.</ref>.
یکی از مقررات جالب [[اسلام]] در زمینه [[آداب جنگ]]، [[احترام]] به اتباع دشمن و [[محافظت]] کامل از [[اموال]] آنان است. در اسلام، [[جنگ]] با یک [[کشور]]، هیچ گونه قیدی را متوجه [[اتباع]] آن کشور که مقیم [[دارالاسلام]] هستند، نمی‌کند و تا وقتی که [[خوف]] [[خیانت]] از آنان نرود، بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ}}<ref>«و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref> باید با احترام ایشان را به [[خروج از دارالاسلام]]، [[راهنمایی]] کرد. اموال [[تبعه]] [[دشمن]] نیز هرگز [[مصادره]] نمی‌شود و آنان [[حق آزادی]] رفت و آمد و [[معامله]] با [[مسلمانان]] را - همچنانکه در حالت [[صلح]] دارند - خواهند داشت<ref>آثار الحرب، ص۵۱۸-۵۰۹.</ref>.


اما بر اساس رویّه معمول در سده اخیر، تبعه دشمن را در محل معینی توقیف می‌کرده‌اند. در جنگ جهانی اول و دوم، توقیف و نگهداری اتباع دشمن به صورت عرف در آمده بود. بر اساس ماده ۴۲ [[کنوانسیون]] ژنو [[مورخ]] ۱۲ اوت ۱۹۴۹ درباره [[حمایت]] از [[غیرنظامیان]] در [[زمان]] جنگ، توقیف و نگهداری یا [[اجبار]] به اقامت در محل معین، نباید در [[حق]] اتباع دشمن، [[اجرا]] شود، مگر [[امنیت]] دولتی که افراد مذکور تحت [[اختیار]] آن به سر می‌برند، چنین اقداماتی را مطلقا ایجاب کند. این عمل بر اساس ماده ۴۳ این کنوانسیون، باید در هر حال [[مقید]] به کنترل متناوب [[قضایی]] یا [[اداری]] [[دولت]] عامل باشد. کسانی که به این ترتیب نگهداری می‌شوند، به موجب ماده ۸۰؛ اهلیت [[مدنی]] خود را به طور کامل [[حفظ]] می‌کنند و تمامی [[حقوق]] ناشی از آن را در صورت عدم مغایرت با وضعیت خود استیفا می‌کنند. با این همه، بعضی [[علما]] در وجود یک قاعدة [[عرفی]] که مانع توقیف و نگهداری دسته جمعی اتباع غیرنظامی [[دشمن]] باشد، تردید دارند<ref>روسو، ص۵۸-۵۵.</ref>. در مورد [[تجارت]] [[اتباع دشمن]] نیز، طی [[جنگ]] اول و دوم جهانی، راهکار متّبع، ممنوعیت تجارت با اتباع دشمن بود. بلکه حتی در جریان جنگ جهانی دوم، [[تفسیر]] موسّع از ممنوعیت تجارت با دشمن قاعده عمومی شد و در نتیجه برای مثال پرداخت دیون یک شرکت متعلق به دشمن به مثابه عمل [[تجاری]] ممنوعه تلقی می‌شد و از ابتدای جنگ جهانی اول، دول درگیر تمامی قراردادهایی را که روابطی با دشمن [[تولید]] می‌کرد و بعد از آغاز جنگ منعقد شده بود، به علت مخالف بودن با [[نظم عمومی]]، مطلقاً [[باطل]] اعلام کردند و همین [[قواعد]] در جنگ جهانی دوم نیز به کار گرفته شد. جالب اینکه کمیسیون [[مصالحه]] [[فرانسه]]- ایتالیا که با قراداد [[صلح]] ۱۹۴۷ م تأسیس گردیده بود، پذیرفت که به طور کلی، شروع جنگ فسخ قراردادهای منعقده بین [[اتباع]] دول [[متخاصم]] را به دنبال دارد. در مورد وضعیت [[اموال]] دشمن، در جنگ اول و دوم جهانی [[تدابیر]] محدودکننده بسیار شدیدی شامل ضبط و توقیف و [[تصفیه]] و فروش اموال اتباع دشمن اتخاذ شد<ref>آثار الحرب، ص۵۰۹.</ref>.
اما بر اساس رویّه معمول در سده اخیر، تبعه دشمن را در محل معینی توقیف می‌کرده‌اند. در جنگ جهانی اول و دوم، توقیف و نگهداری اتباع دشمن به صورت عرف در آمده بود. بر اساس ماده ۴۲ [[کنوانسیون]] ژنو [[مورخ]] ۱۲ اوت ۱۹۴۹ درباره [[حمایت]] از [[غیرنظامیان]] در [[زمان]] جنگ، توقیف و نگهداری یا [[اجبار]] به اقامت در محل معین، نباید در [[حق]] اتباع دشمن، [[اجرا]] شود، مگر [[امنیت]] دولتی که افراد مذکور تحت [[اختیار]] آن به سر می‌برند، چنین اقداماتی را مطلقا ایجاب کند. این عمل بر اساس ماده ۴۳ این کنوانسیون، باید در هر حال [[مقید]] به کنترل متناوب [[قضایی]] یا [[اداری]] [[دولت]] عامل باشد. کسانی که به این ترتیب نگهداری می‌شوند، به موجب ماده ۸۰؛ اهلیت [[مدنی]] خود را به طور کامل [[حفظ]] می‌کنند و تمامی [[حقوق]] ناشی از آن را در صورت عدم مغایرت با وضعیت خود استیفا می‌کنند. با این همه، بعضی [[علما]] در وجود یک قاعدة [[عرفی]] که مانع توقیف و نگهداری دسته جمعی اتباع غیرنظامی [[دشمن]] باشد، تردید دارند<ref>روسو، ص۵۸-۵۵.</ref>.
 
در مورد [[تجارت]] [[اتباع دشمن]] نیز، طی [[جنگ]] اول و دوم جهانی، راهکار متّبع، ممنوعیت تجارت با اتباع دشمن بود. بلکه حتی در جریان جنگ جهانی دوم، [[تفسیر]] موسّع از ممنوعیت تجارت با دشمن قاعده عمومی شد و در نتیجه برای مثال پرداخت دیون یک شرکت متعلق به دشمن به مثابه عمل [[تجاری]] ممنوعه تلقی می‌شد و از ابتدای جنگ جهانی اول، دول درگیر تمامی قراردادهایی را که روابطی با دشمن [[تولید]] می‌کرد و بعد از آغاز جنگ منعقد شده بود، به علت مخالف بودن با [[نظم عمومی]]، مطلقاً [[باطل]] اعلام کردند و همین [[قواعد]] در جنگ جهانی دوم نیز به کار گرفته شد. جالب اینکه کمیسیون [[مصالحه]] [[فرانسه]]- ایتالیا که با قراداد [[صلح]] ۱۹۴۷ م تأسیس گردیده بود، پذیرفت که به طور کلی، شروع جنگ فسخ قراردادهای منعقده بین [[اتباع]] دول [[متخاصم]] را به دنبال دارد. در مورد وضعیت [[اموال]] دشمن، در جنگ اول و دوم جهانی [[تدابیر]] محدودکننده بسیار شدیدی شامل ضبط و توقیف و [[تصفیه]] و فروش اموال اتباع دشمن اتخاذ شد<ref>آثار الحرب، ص۵۰۹.</ref>.


از مقایسه [[حقوق]] بشردوستانه معاصر با [[اسلام]] این نکته مهم روشن می‌شود که بسیاری از قواعد [[حقوق بین الملل]] که در کنوانسیون‌های چهارگانه ۱۹۴۹ م ژنو پا به عرصه نهاده، بیش از ۱۴۰۰ سال پیش در اسلام تدوین شده بوده است<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص۹۰.</ref>.
از مقایسه [[حقوق]] بشردوستانه معاصر با [[اسلام]] این نکته مهم روشن می‌شود که بسیاری از قواعد [[حقوق بین الملل]] که در کنوانسیون‌های چهارگانه ۱۹۴۹ م ژنو پا به عرصه نهاده، بیش از ۱۴۰۰ سال پیش در اسلام تدوین شده بوده است<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص۹۰.</ref>.
خط ۳۲: خط ۲۸:
#بیگانگانی که [[اهل کتاب]] و پیرو یکی از ادیان سه‌گانۀ نامبرده هستند، ولی تن به قرارداد ذمه نداده‌اند.
#بیگانگانی که [[اهل کتاب]] و پیرو یکی از ادیان سه‌گانۀ نامبرده هستند، ولی تن به قرارداد ذمه نداده‌اند.
حربی از جمیع مزایای [[اهل ذمه]] [[محروم]] است و در نتیجه نسبت به [[سرزمین اسلامی]] ([[دارالاسلام]]) ممنوع‌الورود بوده و حق اقامت در آن را ندارد.
حربی از جمیع مزایای [[اهل ذمه]] [[محروم]] است و در نتیجه نسبت به [[سرزمین اسلامی]] ([[دارالاسلام]]) ممنوع‌الورود بوده و حق اقامت در آن را ندارد.
شخص حربی تنها در صورتی می‌تواند بدون تعرض، حق ورود و یا عبور و سکونت در سرزمین اسلامی را احراز کند که از [[قانون]] خاصی که در فقه اسلامی تحت عنوان «[[امان]]» و «[[ذمام]]» یاد شده، استفاده کند.
شخص حربی تنها در صورتی می‌تواند بدون تعرض، حق ورود و یا عبور و سکونت در سرزمین اسلامی را احراز کند که از [[قانون]] خاصی که در فقه اسلامی تحت عنوان «[[امان]]» و «[[ذمام]]» یاد شده، استفاده کند.
«امان» یا «ذمام» در [[حقیقت]] یک نوع [[قرارداد]] و پیمانی است که بین فردی از افراد [[مسلمانان]] و حربی منعقد می‌شود و بر اساس آن، شخص حربی اجازۀ رسمی برای ورود به دارالاسلام را کسب می‌کند. [[پیمان]] مزبور را می‌توان به منزلۀ گذرنامه برای کنترل مرزها تلقی کرد.
«امان» یا «ذمام» در [[حقیقت]] یک نوع [[قرارداد]] و پیمانی است که بین فردی از افراد [[مسلمانان]] و حربی منعقد می‌شود و بر اساس آن، شخص حربی اجازۀ رسمی برای ورود به دارالاسلام را کسب می‌کند. [[پیمان]] مزبور را می‌توان به منزلۀ گذرنامه برای کنترل مرزها تلقی کرد.
[[قرارداد امان]] ممکن است با تقاضای قبلی، شخص [[بیگانه]] (حربی) صورت بگیرد، و نیز ممکن است بدون تقاضای قبلی به صورت [[تعهد]] ابتدایی از جانب [[مسلمانی]] تحقق پذیرد. چنانکه کیفیت انعقاد آن نیز ساده است، به این ترتیب که هر فرد صلاحیتدار [[مسلمان]] در صورتی که قصد دادن امان به حربی داشت، و قصد و [[نیت]] خود را به صورت گفت و گو و یا نوشته و یا اشاره ابراز کرد، قانوناً «امان» تحقق می‌یابد و حربی رسماً مصونیت قانونی پیدا کرده و [[مستأمن]] شناخته می‌شود<ref>جواهر الکلام، ص۲۱، کتاب جهاد، الطرف الثالث، ص۲۱.</ref>.
[[قرارداد امان]] ممکن است با تقاضای قبلی، شخص [[بیگانه]] (حربی) صورت بگیرد، و نیز ممکن است بدون تقاضای قبلی به صورت [[تعهد]] ابتدایی از جانب [[مسلمانی]] تحقق پذیرد. چنانکه کیفیت انعقاد آن نیز ساده است، به این ترتیب که هر فرد صلاحیتدار [[مسلمان]] در صورتی که قصد دادن امان به حربی داشت، و قصد و [[نیت]] خود را به صورت گفت و گو و یا نوشته و یا اشاره ابراز کرد، قانوناً «امان» تحقق می‌یابد و حربی رسماً مصونیت قانونی پیدا کرده و [[مستأمن]] شناخته می‌شود<ref>جواهر الکلام، ص۲۱، کتاب جهاد، الطرف الثالث، ص۲۱.</ref>.


دستور [[قرآن]] در این باره چنین آمده است:
دستور [[قرآن]] در این باره چنین آمده است: {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
 
[[پیامبر اکرم]] در مورد خصایص و [[شخصیت اجتماعی]] و [[حقوقی]] [[مسلمان]] می‌فرماید: {{متن حدیث|... يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ}}<ref>جواهر الکلام، ص۲۱، کتاب جهاد، الطرف الثالث، ص۲۱.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] در مورد خصایص و [[شخصیت اجتماعی]] و [[حقوقی]] [[مسلمان]] می‌فرماید: {{متن حدیث|... يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ}}<ref>جواهر الکلام، ص۲۱، کتاب جهاد، الطرف الثالث، ص۲۱.</ref>.
و [[امام صادق]]{{ع}} جملۀ مزبور را چنین توضیح می‌دهد:
 
هر گاه سپاهی از [[مسلمانان]]، دسته‌ای از [[مشرکان]] را محاصره کردند و یکی از مشرکان در این بین درخواست [[امان]] نمود تا با فرماندۀ مسلمانان گفت و گو و [[مناظره]] کند، اگر ضعیف‌ترین و [[پست‌ترین]] فرد از مسلمانان به وی امان داد، بر بزرگترین [[شخصیت]] مسلمان لازم است که به [[تعهد]] مزبور گردن [[نهد]] و بدان به دیده [[احترام]] نگرد<ref>جواهر الکلام، ص۲۱، کتاب جهاد، الطرف الثالث، ص۲۱.</ref>.
و [[امام صادق]]{{ع}} جملۀ مزبور را چنین توضیح می‌دهد: هر گاه سپاهی از [[مسلمانان]]، دسته‌ای از [[مشرکان]] را محاصره کردند و یکی از مشرکان در این بین درخواست [[امان]] نمود تا با فرماندۀ مسلمانان گفت و گو و [[مناظره]] کند، اگر ضعیف‌ترین و [[پست‌ترین]] فرد از مسلمانان به وی امان داد، بر بزرگترین [[شخصیت]] مسلمان لازم است که به [[تعهد]] مزبور گردن [[نهد]] و بدان به دیده [[احترام]] نگرد<ref>جواهر الکلام، ص۲۱، کتاب جهاد، الطرف الثالث، ص۲۱.</ref>.
 
علی{{ع}} در یکی از [[جنگ‌ها]]، هنگامی که لشکریانش قلعه‌ای را محاصره کرده بودند، چون شنید برده [[مسلمانی]] به جمیع اهالی آن قلعه امان داده است، تعهد وی را تنفیذ کرد و از محاصرۀ قلعه دست کشید<ref>جواهر الکلام، ص۲۱، کتاب جهاد، الطرف الثالث، ص۲۱.</ref>.
علی{{ع}} در یکی از [[جنگ‌ها]]، هنگامی که لشکریانش قلعه‌ای را محاصره کرده بودند، چون شنید برده [[مسلمانی]] به جمیع اهالی آن قلعه امان داده است، تعهد وی را تنفیذ کرد و از محاصرۀ قلعه دست کشید<ref>جواهر الکلام، ص۲۱، کتاب جهاد، الطرف الثالث، ص۲۱.</ref>.


امام صادق{{ع}} از پیامبر اکرم نقل می‌کند که فرمود:
امام صادق{{ع}} از پیامبر اکرم نقل می‌کند که فرمود: هر مردی از مسلمانان چه ادنی و چه [[افضل]]، هرگاه مشرکی را [[مشاهده]] کند و وی را امان دهد، او در امان همه است، تا [[کلام خدا]] را بشنود، اگر از [[اسلام]] [[پیروی]] کرد، [[برادر دینی]] شما خواهد بود و اگر از [[قبول اسلام]] خودداری نمود، باید او را به مأمن و وطنش بازگردانید و برای کمک او از [[خدا]] [[یاری]] بطلبید<ref>جواهر الکلام، کتاب جهاد، فصل سابق الذکر.</ref>.
هر مردی از مسلمانان چه ادنی و چه [[افضل]]، هرگاه مشرکی را [[مشاهده]] کند و وی را امان دهد، او در امان همه است، تا [[کلام خدا]] را بشنود، اگر از [[اسلام]] [[پیروی]] کرد، [[برادر دینی]] شما خواهد بود و اگر از [[قبول اسلام]] خودداری نمود، باید او را به مأمن و وطنش بازگردانید و برای کمک او از [[خدا]] [[یاری]] بطلبید<ref>جواهر الکلام، کتاب جهاد، فصل سابق الذکر.</ref>.
 
با توجه به مدارک مذکور این نکته نیز روشن می‌شود که اعطای امان، اختصاص به [[فرمانده]] و یا [[امام]] مسلمانان نداشته و این [[حق]] برای عموم افراد مسلمانان به صورت یک حق قانونی محفوظ است.
با توجه به مدارک مذکور این نکته نیز روشن می‌شود که اعطای امان، اختصاص به [[فرمانده]] و یا [[امام]] مسلمانان نداشته و این [[حق]] برای عموم افراد مسلمانان به صورت یک حق قانونی محفوظ است.
ولی از آنجا که گفتار دیوانه و شخص نابالغ از نظر [[قانون]] اسلام اعتبار ندارد، پس در امان‌دهنده معتبر است که بالغ و [[عاقل]] بوده باشد. چنانکه اعطای [[امان]] از فرد [[غیر مسلمان]] نیز - و اینکه در [[استخدام]] [[مسلمانان]] باشد و در [[کارزار]] با مسلمانان [[همکاری]] کند و یا ذاست - پذیرفته نیست. و اما مرد و [[زن]] [[مسلمان]] و همچنین [[آزاد]] و برده مسلمان، در این [[حق]] قانونی یکسان خواهند بود.
ولی از آنجا که گفتار دیوانه و شخص نابالغ از نظر [[قانون]] اسلام اعتبار ندارد، پس در امان‌دهنده معتبر است که بالغ و [[عاقل]] بوده باشد. چنانکه اعطای [[امان]] از فرد [[غیر مسلمان]] نیز - و اینکه در [[استخدام]] [[مسلمانان]] باشد و در [[کارزار]] با مسلمانان [[همکاری]] کند و یا ذاست - پذیرفته نیست. و اما مرد و [[زن]] [[مسلمان]] و همچنین [[آزاد]] و برده مسلمان، در این [[حق]] قانونی یکسان خواهند بود.
هر فرد مسلمان می‌تواند یک یا چند تن از [[بیگانگان]] را امان دهد و بنا به نظریۀ عده‌ای از [[فقها]]، ممکن است امانی که از یک فرد مسلمان صادر می‌شود، شامل یک دسته یا اهالی یک [[قریه]] و یا قافله‌ای شود<ref>جواهر الکلام، کتاب جهاد، فصل سابق الذکر.</ref>، از مدارک موجود نیز می‌توان چنین حکمی را استفاده کرد<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۲۴۲ – ۲۳۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۱۰۵.</ref>
هر فرد مسلمان می‌تواند یک یا چند تن از [[بیگانگان]] را امان دهد و بنا به نظریۀ عده‌ای از [[فقها]]، ممکن است امانی که از یک فرد مسلمان صادر می‌شود، شامل یک دسته یا اهالی یک [[قریه]] و یا قافله‌ای شود<ref>جواهر الکلام، کتاب جهاد، فصل سابق الذکر.</ref>، از مدارک موجود نیز می‌توان چنین حکمی را استفاده کرد<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۲۴۲ – ۲۳۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۱۰۵.</ref>


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش