شیخ مفید: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷: خط ۷:


== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
[[ابو عبدالله محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی]] معروف به [[شیخ مفید]] و [[ابن معلم]] وی یکی از بزرگان [[شیعه]] و از [[محدثان]] و نوابغ عصر خویش بود که شیعه و [[سنی]] بر [[علم]]، فضل، [[عدالت]]، [[وثاقت]] و [[جلالت]] شأنش [[اتفاق نظر]] دارند. ابوعبداللّه در سال ۳۳۶ یا ۳۳۸ه در [[شهر]] عُکبری، در ده فرسخی [[بغداد]] متولد شد. در [[کودکی]] به همراه پدرش به بغداد رفت و ساکن شد. ابتدا در حوزه درس ابوعبداللّه معروف به «جَعْل» به [[کسب علم]] پرداخت؛ سپس با استاد دیگرش [[ابویاسر غلام ابی‌جحش]] در مجلس درس [[علی بن عیسی رمّانی معتزلی]] شرکت کرد. <ref>رجال نجاشی، ج ۲، ص۳۲۷ ـ ۳۳۲.</ref> مفید در راه کسب علم و [[دانش]] از استادان زیادی از جمله [[شیخ صدوق]]، [[جعفر بن محمد بن قولویه]] و [[ابوغالب زراری]] بهره برد<ref> مجموعه ورّام، ج ۲، ص۶۲۱.</ref> و در [[علوم]] گوناگون چون [[ادبیات عرب]]، [[فقه]]، [[کلام]]، [[رجال]]، اصول، [[جدل]]، [[شعر]]، [[قرآن]] و [[تفسیر]] تبحر یافت. وی در [[دولت]] [[آل بویه]] با طرفداران هر مسلک و عقیده‌ای، با جلالت و [[عظمت]] [[مناظره]] می‌‌کرد و در پیش [[خلفای عباسی]] مرتبه و جایگاه ویژه‌ای داشت. او فردی [[زاهد]] و کثیرالصدقه بود، [[لباس]] زبر و [[خشن]] می‌‌پوشید و [[نماز]] و [[روزه]] بسیار به جا می‌‌آورد. همیشه ملازم [[تعلیم]] و [[تدریس]] بود. کتاب‌های [[مخالفان]] را مطالعه کرده، [[حفظ]] می‌‌نمود و با آنان به بحث می‌‌پرداخت و در مناظره با گروه‌هایی چون [[حشویه]]، جبّریه، [[معتزله]] و... به [[راحتی]] به آنان چیره می‌‌شد. <ref>اعیان الشیعه، ج ۹، ص۴۲۱.</ref> [[لقب]] مفید را از آن رو گرفت که در مناظره در باب [[غدیر خم]] بر استاد خویش علی بن عیسی رمانی [[غلبه]] یافت و از جانب استاد به مفید ملقب شد. <ref>تاریخ الاسلام، ج ۲۸، ص۳۳۲.</ref> [[احمد بن علی نجاشی]]، [[شیخ طوسی]]، [[سید شریف رضی]]، [[سید مرتضی علم الهدی]] و بسیاری از علمای بزرگ شیعه از [[شاگردان]] [[شیخ مفید]] بودند. <ref> مجموعه ورّام، ج ۲، ص۶۲۱.</ref> درباره [[ابن حجر عسقلانی]] گوید: شیخ مفید دانشمند بزرگ شیعه فردی [[پارسا]] و [[فروتن]] و پاسدار [[علم]] بود. گروهی از [[دانشمندان]] از محضرش برخاستند و در [[بزرگداشت]] [[مکتب تشیع]] جایگاهی عالی یافت تا جایی که گفته‌اند او بر هر دانشمند بلند قدری [[منت]] دارد. [[ابن حجر]] می‌‌افزاید که عضدالدوله برای [[ملاقات]] [[شیخ مفید]] به خانه‌اش می‌‌رفت و هرگاه [[بیمار]] می‌‌شد به عیادتش می‌‌شتافت. شیخ جز اندکی از شب را نمی‌خوابید، سپس برمی خواست و به [[نماز]] می‌‌ایستاد یا مطالعه می‌‌کرد یا مشغول [[تلاوت قرآن]] می‌‌شد. <ref>اعیان الشیعه، ج ۹، ص۴۲۱.</ref> به گفته [[طبرسی]]، از [[ناحیه مقدسه]] سه [[توقیع]] درباره [[جلالت]] [[شأن]] و بزرگی شیخ مفید صادر گشته و [[حضرت]] او را مشمول [[عنایات]] خاص و [[الطاف]] مخصوص خود قرار داده است. <ref>لسان المیزان، ج ۵، ص۳۶۸.</ref> شیخ مفید پس از [[عضدالدوله دیلمی]] یک بار در [[شورش]] [[بغداد]] که به دلیل [[خلع]] الطائع [[عباسی]] به دست بهاءالدوله دیلمی در گرفته بود، از بغداد [[تبعید]] شد و بار دیگر در ورود ابن سهلان [[سلطان]] الدوله به بغداد به همراه بسیاری دیگر از [[علما]] از بغداد تبعید شد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص۱۷۸ و ۳۰۷.</ref> شیخ مفید در سایه [[علوم]] سرشار، [[نبوغ]] کم نظیر و پشت کار خارج از وصفش که همگی زبانزد [[عام و خاص]] بوده است،
[[ابو عبدالله محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی]] معروف به شیخ مفید و [[ابن معلم]] وی یکی از بزرگان [[شیعه]] و از [[محدثان]] و نوابغ عصر خویش بود که شیعه و [[سنی]] بر [[علم]]، فضل، [[عدالت]]، [[وثاقت]] و [[جلالت]] شأنش [[اتفاق نظر]] دارند. ابوعبداللّه در سال ۳۳۶ یا ۳۳۸ه در [[شهر]] عُکبری، در ده فرسخی [[بغداد]] متولد شد. در [[کودکی]] به همراه پدرش به بغداد رفت و ساکن شد. ابتدا در حوزه درس ابوعبداللّه معروف به «جَعْل» به [[کسب علم]] پرداخت؛ سپس با استاد دیگرش [[ابویاسر غلام ابی‌جحش]] در مجلس درس [[علی بن عیسی رمّانی معتزلی]] شرکت کرد. <ref>رجال نجاشی، ج ۲، ص۳۲۷ ـ ۳۳۲.</ref> مفید در راه کسب علم و [[دانش]] از استادان زیادی از جمله [[شیخ صدوق]]، [[جعفر بن محمد بن قولویه]] و [[ابوغالب زراری]] بهره برد<ref> مجموعه ورّام، ج ۲، ص۶۲۱.</ref> و در [[علوم]] گوناگون چون [[ادبیات عرب]]، [[فقه]]، [[کلام]]، [[رجال]]، اصول، [[جدل]]، [[شعر]]، [[قرآن]] و [[تفسیر]] تبحر یافت. وی در [[دولت]] [[آل بویه]] با طرفداران هر مسلک و عقیده‌ای، با جلالت و [[عظمت]] [[مناظره]] می‌‌کرد و در پیش [[خلفای عباسی]] مرتبه و جایگاه ویژه‌ای داشت. او فردی [[زاهد]] و کثیرالصدقه بود، [[لباس]] زبر و [[خشن]] می‌‌پوشید و [[نماز]] و [[روزه]] بسیار به جا می‌‌آورد. همیشه ملازم [[تعلیم]] و [[تدریس]] بود. کتاب‌های [[مخالفان]] را مطالعه کرده، [[حفظ]] می‌‌نمود و با آنان به بحث می‌‌پرداخت و در مناظره با گروه‌هایی چون [[حشویه]]، جبّریه، [[معتزله]] و... به [[راحتی]] به آنان چیره می‌‌شد. <ref>اعیان الشیعه، ج ۹، ص۴۲۱.</ref> [[لقب]] مفید را از آن رو گرفت که در مناظره در باب [[غدیر خم]] بر استاد خویش علی بن عیسی رمانی [[غلبه]] یافت و از جانب استاد به مفید ملقب شد. <ref>تاریخ الاسلام، ج ۲۸، ص۳۳۲.</ref> [[احمد بن علی نجاشی]]، [[شیخ طوسی]]، [[سید شریف رضی]]، [[سید مرتضی علم الهدی]] و بسیاری از علمای بزرگ شیعه از [[شاگردان]] شیخ مفید بودند. <ref> مجموعه ورّام، ج ۲، ص۶۲۱.</ref> درباره [[ابن حجر عسقلانی]] گوید: شیخ مفید دانشمند بزرگ شیعه فردی [[پارسا]] و [[فروتن]] و پاسدار [[علم]] بود. گروهی از [[دانشمندان]] از محضرش برخاستند و در [[بزرگداشت]] [[مکتب تشیع]] جایگاهی عالی یافت تا جایی که گفته‌اند او بر هر دانشمند بلند قدری [[منت]] دارد. [[ابن حجر]] می‌‌افزاید که عضدالدوله برای [[ملاقات]] شیخ مفید به خانه‌اش می‌‌رفت و هرگاه [[بیمار]] می‌‌شد به عیادتش می‌‌شتافت. شیخ جز اندکی از شب را نمی‌خوابید، سپس برمی خواست و به [[نماز]] می‌‌ایستاد یا مطالعه می‌‌کرد یا مشغول [[تلاوت قرآن]] می‌‌شد. <ref>اعیان الشیعه، ج ۹، ص۴۲۱.</ref> به گفته [[طبرسی]]، از [[ناحیه مقدسه]] سه [[توقیع]] درباره [[جلالت]] [[شأن]] و بزرگی شیخ مفید صادر گشته و [[حضرت]] او را مشمول [[عنایات]] خاص و [[الطاف]] مخصوص خود قرار داده است. <ref>لسان المیزان، ج ۵، ص۳۶۸.</ref> شیخ مفید پس از [[عضدالدوله دیلمی]] یک بار در [[شورش]] [[بغداد]] که به دلیل [[خلع]] الطائع [[عباسی]] به دست بهاءالدوله دیلمی در گرفته بود، از بغداد [[تبعید]] شد و بار دیگر در ورود ابن سهلان [[سلطان]] الدوله به بغداد به همراه بسیاری دیگر از [[علما]] از بغداد تبعید شد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص۱۷۸ و ۳۰۷.</ref> شیخ مفید در سایه [[علوم]] سرشار، [[نبوغ]] کم نظیر و پشت کار خارج از وصفش که همگی زبانزد [[عام و خاص]] بوده است،


در همه [[فنون]] و [[علوم اسلامی]] تألیف و تصنیف دارد. <ref>الفهرست (طوسی)، ص۱۵۸.</ref> آثارش مورد [[ستایش]] [[شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است.<ref> میزان الاعتدال، ج ۴، ص۳۰.</ref> شیخ مفید سرانجام در ۲۷ [[ماه رمضان]] [[سال]] ۴۱۳ه [[وفات]] یافت. [[سید مرتضی]] در میدان اشنان بر وی نماز گزارد و میدان اشنان با همه وسعت و بزرگی که داشت از بسیاری [[جمعیت]] تنگ آمد. وی را ابتدا در خانه‌اش [[دفن]] کردند و پس از دو سال به [[مقابر قریش]] کنار [[مرقد]] [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} منتقل ساختند. <ref>رجال نجاشی، ج ۲، ص۳۳۱.</ref> [[سیطره]] [[علمی]] و [[کلامی]] شیخ مفید به حدی بود که در [[مرگ]] او دانشمندان [[مذاهب]] دیگر [[خشنودی]] خود را پنهان نکرده و به [[شادی]] پرداختند. <ref>تاریخ بغداد، ج ۳، ص۲۳۱ و ج ۱۰، ص۳۸۱.</ref> [[شیخ مفید]] در موضوعات گوناگون قلم زده که مجموع تألیفات او را بیش از دویست [[کتاب ذکر]] کرده‌اند.
در همه [[فنون]] و [[علوم اسلامی]] تألیف و تصنیف دارد. <ref>الفهرست (طوسی)، ص۱۵۸.</ref> آثارش مورد [[ستایش]] [[شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است.<ref> میزان الاعتدال، ج ۴، ص۳۰.</ref> شیخ مفید سرانجام در ۲۷ [[ماه رمضان]] [[سال]] ۴۱۳ه [[وفات]] یافت. [[سید مرتضی]] در میدان اشنان بر وی نماز گزارد و میدان اشنان با همه وسعت و بزرگی که داشت از بسیاری [[جمعیت]] تنگ آمد. وی را ابتدا در خانه‌اش [[دفن]] کردند و پس از دو سال به [[مقابر قریش]] کنار [[مرقد]] [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} منتقل ساختند. <ref>رجال نجاشی، ج ۲، ص۳۳۱.</ref> [[سیطره]] [[علمی]] و [[کلامی]] شیخ مفید به حدی بود که در [[مرگ]] او دانشمندان [[مذاهب]] دیگر [[خشنودی]] خود را پنهان نکرده و به [[شادی]] پرداختند. <ref>تاریخ بغداد، ج ۳، ص۲۳۱ و ج ۱۰، ص۳۸۱.</ref> شیخ مفید در موضوعات گوناگون قلم زده که مجموع تألیفات او را بیش از دویست [[کتاب ذکر]] کرده‌اند.


آثار وی به شرح زیر است:
آثار وی به شرح زیر است:
خط ۱۵: خط ۱۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[محمد بن محمد نعمان بغدادی]] ملقب به [[شیخ مفید]] در [[ذیقعده]] [[سال ۳۳۶ هجری]] [[قمری]] در ده فرسنگی [[بغداد]] متولد شد.
[[محمد بن محمد نعمان بغدادی]] ملقب به شیخ مفید در [[ذیقعده]] [[سال ۳۳۶ هجری]] [[قمری]] در ده فرسنگی [[بغداد]] متولد شد.
وی استاد [[شیخ طوسی]] و [[سید مرتضی]] بود. [[فقیه]] و [[متکلم شیعی]] که بیشتر در [[علم کلام]] تبحر داشت و [[مکتب کلامی شیعه]] در عصر او به اوج کمال رسید. او در [[مناظرات]] [[دینی]] [[مهارت]] خاصی داشت و مناظراتش با [[قاضی عبدالجبار]] ([[رییس]] [[فرقه]] معتزلۀ بغداد) و [[قاضی ابوبکر باقلانی]] [[رئیس]] [[اشاعره]] معروف بود.
وی استاد [[شیخ طوسی]] و [[سید مرتضی]] بود. [[فقیه]] و [[متکلم شیعی]] که بیشتر در [[علم کلام]] تبحر داشت و [[مکتب کلامی شیعه]] در عصر او به اوج کمال رسید. او در [[مناظرات]] [[دینی]] [[مهارت]] خاصی داشت و مناظراتش با [[قاضی عبدالجبار]] ([[رییس]] [[فرقه]] معتزلۀ بغداد) و [[قاضی ابوبکر باقلانی]] [[رئیس]] [[اشاعره]] معروف بود.
گویند [[لقب]] «مفید» را [[علی بن عیسی معتزلی]] در [[عهد]] [[جوانی]]، در نتیجۀ [[مباحثه]] با وی به او داد. در حدود ۲۰۰ اثر به او نسبت داده شده که این کتاب‌ها از جملۀ آنهاست:
گویند [[لقب]] «مفید» را [[علی بن عیسی معتزلی]] در [[عهد]] [[جوانی]]، در نتیجۀ [[مباحثه]] با وی به او داد. در حدود ۲۰۰ اثر به او نسبت داده شده که این کتاب‌ها از جملۀ آنهاست:
خط ۲۱: خط ۲۱:
بسیاری از این تالیفات در رد [[مذاهب]] دیگر و بسیاری در باب [[عقاید]] مخصوص [[شیعه]] و [[احکام فقهی]] است. رساله «المقنعة» نیز - که متن [[فقهی]] جامع و محکمی است - از آثار اوست که توسط شیخ طوسی شرح شد و به صورت «التهذیب»، یکی از [[کتب اربعه]] [[حدیث]]، در آمد.
بسیاری از این تالیفات در رد [[مذاهب]] دیگر و بسیاری در باب [[عقاید]] مخصوص [[شیعه]] و [[احکام فقهی]] است. رساله «المقنعة» نیز - که متن [[فقهی]] جامع و محکمی است - از آثار اوست که توسط شیخ طوسی شرح شد و به صورت «التهذیب»، یکی از [[کتب اربعه]] [[حدیث]]، در آمد.
شیخ بزرگوار شیخ مفید در [[شب جمعه]] ۳ [[رمضان]] سال ۴۱۳ ه. ق در بغداد، پس از ۷۵ سال تلاش و [[خدمت]] ارزنده درگذشت و مورد [[تجلیل]] فراوان [[مردم]] و [[قدردانی]] [[علما]] و فضلا قرار گرفت و به تعبیر [[شاگرد]] بزرگوارش شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است، [[روز]] [[وفات]] او از کثرت [[دوست]] و [[دشمن]] برای ادای [[نماز]] و [[گریستن]] بر او، همانند و نظیر نداشته است. هشتاد هزار تن از [[شیعیان]] او را [[تشییع]] کردند و [[سید مرتضی علم الهدی]] بر او نماز خواند و در [[حرم مطهر]] [[امام]] [[معصوم]] [[جواد الائمه]]{{ع}} پایین پای آن حضرت و نزدیک [[قبر]] استادش [[ابن قولویه]] مدفون شد. می‌گویند [[سخنوران]] [[غیر شیعه]] که از تاثیر سخن شیخ و [[استحکام]] [[منطق]] او در [[دعوت]] به [[مذهب تشیع]] به تنگ آمده بودند، با درگذشت وی [[آسوده]] شدند.
شیخ بزرگوار شیخ مفید در [[شب جمعه]] ۳ [[رمضان]] سال ۴۱۳ ه. ق در بغداد، پس از ۷۵ سال تلاش و [[خدمت]] ارزنده درگذشت و مورد [[تجلیل]] فراوان [[مردم]] و [[قدردانی]] [[علما]] و فضلا قرار گرفت و به تعبیر [[شاگرد]] بزرگوارش شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است، [[روز]] [[وفات]] او از کثرت [[دوست]] و [[دشمن]] برای ادای [[نماز]] و [[گریستن]] بر او، همانند و نظیر نداشته است. هشتاد هزار تن از [[شیعیان]] او را [[تشییع]] کردند و [[سید مرتضی علم الهدی]] بر او نماز خواند و در [[حرم مطهر]] [[امام]] [[معصوم]] [[جواد الائمه]]{{ع}} پایین پای آن حضرت و نزدیک [[قبر]] استادش [[ابن قولویه]] مدفون شد. می‌گویند [[سخنوران]] [[غیر شیعه]] که از تاثیر سخن شیخ و [[استحکام]] [[منطق]] او در [[دعوت]] به [[مذهب تشیع]] به تنگ آمده بودند، با درگذشت وی [[آسوده]] شدند.
[[زندگی]] [[شیخ مفید]] در دوران [[اختناق]] مذهبی در حاله‌ای از [[تقیه]] سپری شده است. شیخ مفید در آثار [[کلامی]] خود به هنگام بحث از [[امامت]] به گونه‌ای [[استتار]] شده، توانسته است [[نظام سیاسی]] [[مشروع]] از دیدگاه خود را در اندیشۀ امامت بیان کند.
[[زندگی]] شیخ مفید در دوران [[اختناق]] مذهبی در حاله‌ای از [[تقیه]] سپری شده است. شیخ مفید در آثار [[کلامی]] خود به هنگام بحث از [[امامت]] به گونه‌ای [[استتار]] شده، توانسته است [[نظام سیاسی]] [[مشروع]] از دیدگاه خود را در اندیشۀ امامت بیان کند.


چنانکه کتاب [[الارشاد شیخ مفید]] در شرح زندگانی [[ائمۀ معصومین]]{{عم}} خود حاوی [[شناختی]] سازمان‌یافته از اندیشۀ [[سیاسی]] [[ائمه]]{{ع}} و راه سیاسی [[تشیع]] است.
چنانکه کتاب [[الارشاد شیخ مفید]] در شرح زندگانی [[ائمۀ معصومین]]{{عم}} خود حاوی [[شناختی]] سازمان‌یافته از اندیشۀ [[سیاسی]] [[ائمه]]{{ع}} و راه سیاسی [[تشیع]] است.
خط ۳۶: خط ۳۶:
الف - منظور از سلطان عادل، [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} بوده<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref> و نخستین مرحله از نظام سیاسی [[مشروع]] نزد شیعه، دولت امام [[بالاصاله]] و نظامی است که امام معصوم{{ع}} در رأس [[اقتدار]] عالی آن قرار گرفته باشد؛
الف - منظور از سلطان عادل، [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} بوده<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref> و نخستین مرحله از نظام سیاسی [[مشروع]] نزد شیعه، دولت امام [[بالاصاله]] و نظامی است که امام معصوم{{ع}} در رأس [[اقتدار]] عالی آن قرار گرفته باشد؛
ب. در شرایط عدم امکان دسترسی به امام معصوم{{ع}}، [[فقیه عادل]]، [[آگاه]] و [[برتر]] [[جانشین]] سلطان عادل بوده و انواع ولایت بر اموری را که سلطان عادل بر عهده دارد، در دست خواهد گرفت.
ب. در شرایط عدم امکان دسترسی به امام معصوم{{ع}}، [[فقیه عادل]]، [[آگاه]] و [[برتر]] [[جانشین]] سلطان عادل بوده و انواع ولایت بر اموری را که سلطان عادل بر عهده دارد، در دست خواهد گرفت.
[[شیخ مفید]] برخلاف بسیاری از [[فقها]] که با عدم وجود [[فقیه جامع‌الشرایط]] یا عدم دسترسی به آن و یا عدم قبول [[ولایت]] و شرایطی چون [[اختناق]] ([[تقیه]]) [[عدول]] [[مؤمنان]] را جایگزین [[فقیه جامع الشرایط]] دانسته‌اند، در عبارت المقنعه [[تکلیف]] را ساقط دانسته و با جمله {{عربی|فإن لم يتمكنوا من ذلك فلا تبعة عليهم فيه}} مسئلۀ تعطیل [[نظام]] را مورد [[تأیید]] قرار دادهاند و مفاد این جمله که در این صورت مسئولیتی بر آنها نیست، می‌تواند جواز [[رجوع]] به [[دستگاه جور]] باشد.
شیخ مفید برخلاف بسیاری از [[فقها]] که با عدم وجود [[فقیه جامع‌الشرایط]] یا عدم دسترسی به آن و یا عدم قبول [[ولایت]] و شرایطی چون [[اختناق]] ([[تقیه]]) [[عدول]] [[مؤمنان]] را جایگزین [[فقیه جامع الشرایط]] دانسته‌اند، در عبارت المقنعه [[تکلیف]] را ساقط دانسته و با جمله {{عربی|فإن لم يتمكنوا من ذلك فلا تبعة عليهم فيه}} مسئلۀ تعطیل [[نظام]] را مورد [[تأیید]] قرار دادهاند و مفاد این جمله که در این صورت مسئولیتی بر آنها نیست، می‌تواند جواز [[رجوع]] به [[دستگاه جور]] باشد.
[[شیخ مفید]] در بحث حدود که [[ارتباط مستقیم]] با مسائل [[حکومتی]] دارد، به طور صریح از «[[سلطان اسلام]]» که از جانب [[خدا]] [[منصوب]] است، سخن به میان آورده و [[ائمۀ معصومین]]{{عم}} را [[سلاطین]] منصوب [[اسلام]] دانسته و تمامی کسانی را که به طور خاص از جانب آنان برای [[تصدی]] امور عمومی منصوب شده‌اند از مصادیق سلاطین اسلام بر شمرده است<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
شیخ مفید در بحث حدود که [[ارتباط مستقیم]] با مسائل [[حکومتی]] دارد، به طور صریح از «[[سلطان اسلام]]» که از جانب [[خدا]] [[منصوب]] است، سخن به میان آورده و [[ائمۀ معصومین]]{{عم}} را [[سلاطین]] منصوب [[اسلام]] دانسته و تمامی کسانی را که به طور خاص از جانب آنان برای [[تصدی]] امور عمومی منصوب شده‌اند از مصادیق سلاطین اسلام بر شمرده است<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
به عقیدۀ شیخ مفید ائمۀ معصومین{{عم}} به طور عام، [[فقهای شیعه]] را ناظر بر امور ولایی قرار داده و به آنها [[اجازه]] داده‌اند در صورت امکان، اقامۀ حدود کنند. با دقت در [[کلام]] وی معلوم می‌شود معنای این اجازه تنها ترخیص نیست بلکه به نظر شیخ مفید در صورتی که مورد، تقیه نباشد، [[اقدام]] به تصدی حدود توسط فقها [[واجب]] است<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
به عقیدۀ شیخ مفید ائمۀ معصومین{{عم}} به طور عام، [[فقهای شیعه]] را ناظر بر امور ولایی قرار داده و به آنها [[اجازه]] داده‌اند در صورت امکان، اقامۀ حدود کنند. با دقت در [[کلام]] وی معلوم می‌شود معنای این اجازه تنها ترخیص نیست بلکه به نظر شیخ مفید در صورتی که مورد، تقیه نباشد، [[اقدام]] به تصدی حدود توسط فقها [[واجب]] است<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.


خط ۴۸: خط ۴۸:
[[استمداد]] فقیه از آنها در انجام [[وظایف]] خویش موجب می‌شود که آنان {{عربی|إخوانه من المؤمنين}} در حد توان به یاری وی بشتابند و اما در هر حال [[همکاری]] و مساعدت فقیه حاکم نباید از حدود [[ایمان]] [[تجاوز]] کند و یا به [[اطاعت]] از وی در انجام [[گناه]] بینجامد و آنها را وادار به [[تخلف]] از [[احکام الهی]] در [[پیروی]] از «[[سلطان]] [[ضلال]]» کند<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
[[استمداد]] فقیه از آنها در انجام [[وظایف]] خویش موجب می‌شود که آنان {{عربی|إخوانه من المؤمنين}} در حد توان به یاری وی بشتابند و اما در هر حال [[همکاری]] و مساعدت فقیه حاکم نباید از حدود [[ایمان]] [[تجاوز]] کند و یا به [[اطاعت]] از وی در انجام [[گناه]] بینجامد و آنها را وادار به [[تخلف]] از [[احکام الهی]] در [[پیروی]] از «[[سلطان]] [[ضلال]]» کند<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.


به این ترتیب اقامۀ حکومت [[شرعی]] برای [[فقها]] حتی اگر در درون [[نظام جور]] نیز شکل بگیرد، از دیدگاه [[شیخ مفید]] امری اجتناب‌ناپذیر است و فرضیه [[دولت در دولت]] به عنوان راه‌حل ثانوی در صورت عدم امکان [[برپایی حکومت]] مستقل شرعی با وجود [[ارتباط]] ناخواسته آن با نظام جور و سلطان ضلال امری قابل قبول و مطلوب تلقی می‌شود.
به این ترتیب اقامۀ حکومت [[شرعی]] برای [[فقها]] حتی اگر در درون [[نظام جور]] نیز شکل بگیرد، از دیدگاه شیخ مفید امری اجتناب‌ناپذیر است و فرضیه [[دولت در دولت]] به عنوان راه‌حل ثانوی در صورت عدم امکان [[برپایی حکومت]] مستقل شرعی با وجود [[ارتباط]] ناخواسته آن با نظام جور و سلطان ضلال امری قابل قبول و مطلوب تلقی می‌شود.
شیخ مفید در تصویر حکومت شرعی برای [[فقهای جامع الشرایط]] دو حالت حداکثر و حداقلی را به نحوی ترسیم می‌کند که در شرایط [[تقیه]]، امکان تبدیل تدریجی حداقل به حالت حداکثر امکان‌پذیر باشد. وی در این راستا توجیه می‌کند که [[مؤمنان]] ([[شیعه]]) با استفاده از این [[فرصت]] ([[دولت در دولت]]) به [[وحدت]] و یکپارچکی خود در صفوف نمازهای پنجگانه [[جماعت]] و نمازهای [[عید]]، استسقاء، [[خورشید و ماه گرفتگی]] تا حد ممکن شکل دهند و سعی کنند که خود را از گزند عوامل [[فساد]] و [[ظلم]] در [[امان]] بدارند و با [[پوشش]] [[امنیتی]]، [[نظام قضایی]] براساس [[حق]] را به پا دارند و به هنگام فقدان ادلۀ [[اثبات]] دعوا، [[اختلافات]] را با [[مصالحه]] حل و فصل و همه [[اختیارات حکومتی]] را از نظر [[قضایی]] [[اعمال]] کنند.
شیخ مفید در تصویر حکومت شرعی برای [[فقهای جامع الشرایط]] دو حالت حداکثر و حداقلی را به نحوی ترسیم می‌کند که در شرایط [[تقیه]]، امکان تبدیل تدریجی حداقل به حالت حداکثر امکان‌پذیر باشد. وی در این راستا توجیه می‌کند که [[مؤمنان]] ([[شیعه]]) با استفاده از این [[فرصت]] ([[دولت در دولت]]) به [[وحدت]] و یکپارچکی خود در صفوف نمازهای پنجگانه [[جماعت]] و نمازهای [[عید]]، استسقاء، [[خورشید و ماه گرفتگی]] تا حد ممکن شکل دهند و سعی کنند که خود را از گزند عوامل [[فساد]] و [[ظلم]] در [[امان]] بدارند و با [[پوشش]] [[امنیتی]]، [[نظام قضایی]] براساس [[حق]] را به پا دارند و به هنگام فقدان ادلۀ [[اثبات]] دعوا، [[اختلافات]] را با [[مصالحه]] حل و فصل و همه [[اختیارات حکومتی]] را از نظر [[قضایی]] [[اعمال]] کنند.
[[شیخ مفید]] در [[مقام]] بیان دلیل [[فقهی]] بر [[مشروعیت]] و [[لزوم]] برپایی چنین نظامی به دلیل عام [[ولایت]] [[فقها]] بسنده می‌کند و می‌نویسد:
شیخ مفید در [[مقام]] بیان دلیل [[فقهی]] بر [[مشروعیت]] و [[لزوم]] برپایی چنین نظامی به دلیل عام [[ولایت]] [[فقها]] بسنده می‌کند و می‌نویسد:
«زیرا [[ائمه]]{{ع}} در شرایطی که اقامۀ [[حکومت]] برای فقها امکان‌پذیر باشد، [[اختیارات]] آن را به فقها [[تفویض]] نموده‌اند و از تعداد زیادی از [[اخبار]] ائمه{{ع}} این مطلب به اثبات رسیده، و [[صحت]] این اخبار نزد [[اهل]] فن [[حدیث]] مورد قبول است»<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
«زیرا [[ائمه]]{{ع}} در شرایطی که اقامۀ [[حکومت]] برای فقها امکان‌پذیر باشد، [[اختیارات]] آن را به فقها [[تفویض]] نموده‌اند و از تعداد زیادی از [[اخبار]] ائمه{{ع}} این مطلب به اثبات رسیده، و [[صحت]] این اخبار نزد [[اهل]] فن [[حدیث]] مورد قبول است»<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
نظریۀ دولت در دولت که دومین مرحله از حکومت [[شرعی]] از دیدگاه شیخ مفید است به دو صورت امکان‌پذیر خواهد بود:
نظریۀ دولت در دولت که دومین مرحله از حکومت [[شرعی]] از دیدگاه شیخ مفید است به دو صورت امکان‌پذیر خواهد بود:
خط ۶۰: خط ۶۰:
شرط اصلی جواز قبول و تصدی مسئولیت‌های [[حکومتی]] از طرف «[[والیان]] [[فاسق]]» در همۀ امور مربوط به [[مردم]] و [[سرزمین‌های اسلامی]]، آن است که وی به [[یاری]] [[اهل ایمان]] (شیعه) [[همت]] گمارد و در دور کردن هر نوع [[گرفتاری]] از آنان تلاش کند و [[خمس]] درآمدهای حاصل از قبول [[مشاغل دولتی]] را بپردازد.
شرط اصلی جواز قبول و تصدی مسئولیت‌های [[حکومتی]] از طرف «[[والیان]] [[فاسق]]» در همۀ امور مربوط به [[مردم]] و [[سرزمین‌های اسلامی]]، آن است که وی به [[یاری]] [[اهل ایمان]] (شیعه) [[همت]] گمارد و در دور کردن هر نوع [[گرفتاری]] از آنان تلاش کند و [[خمس]] درآمدهای حاصل از قبول [[مشاغل دولتی]] را بپردازد.
شیعیانی که از طرف «[[حکام]] [[ظالم]]» به سمت‌های دولتی و یا [[ریاست]] منطقه‌ای [[منصوب]] می‌شوند، گرچه در ظاهر امر، منصوب از طرف [[حکومت]] جورند، ولی در [[حقیقت]] باید خود را [[مأمور]] از جانب «[[صاحب الامر]]» بدانند. او است که چنین اجازه‌ای را به وی ارزانی داشته و با وجود متغلب ([[حاکم]] به [[زور]]) بودن [[نظام حاکم]] و مجاز نبودن آن، به او [[اذن]] در [[تصرف در امور]] عمومی [[مسلمانان]] داده است<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
شیعیانی که از طرف «[[حکام]] [[ظالم]]» به سمت‌های دولتی و یا [[ریاست]] منطقه‌ای [[منصوب]] می‌شوند، گرچه در ظاهر امر، منصوب از طرف [[حکومت]] جورند، ولی در [[حقیقت]] باید خود را [[مأمور]] از جانب «[[صاحب الامر]]» بدانند. او است که چنین اجازه‌ای را به وی ارزانی داشته و با وجود متغلب ([[حاکم]] به [[زور]]) بودن [[نظام حاکم]] و مجاز نبودن آن، به او [[اذن]] در [[تصرف در امور]] عمومی [[مسلمانان]] داده است<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
از دیدگاه [[شیخ مفید]] کسانی که مأموریت [[نظارت]] بر [[امور حکومتی]] را از طرف «[[اهل]] الضلال» بر عهده می‌گیرند، ضمن [[اجرای حدود]] و [[مجازات]] [[تبهکاران]] اگر از [[مخالفان]]، ([[اهل سنت]]) کسانی [[استحقاق]] مجازاتی را داشته باشند، باید دربارۀ آنان اعمال شود هرچند که موجب ضرر و [[زیان]] شود<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
از دیدگاه شیخ مفید کسانی که مأموریت [[نظارت]] بر [[امور حکومتی]] را از طرف «[[اهل]] الضلال» بر عهده می‌گیرند، ضمن [[اجرای حدود]] و [[مجازات]] [[تبهکاران]] اگر از [[مخالفان]]، ([[اهل سنت]]) کسانی [[استحقاق]] مجازاتی را داشته باشند، باید دربارۀ آنان اعمال شود هرچند که موجب ضرر و [[زیان]] شود<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
افرادی که به دلیل عدم آشنایی با [[احکام]] و مقررات [[شرعی]] و یا عدم [[توانایی]] در انجام این [[وظایف]] از عهده مسئولیت‌های ناشی از قبول [[ولایت]] [[جائر]] برنمی‌آیند نباید خود را در معرض چنین مسئولیت‌هایی قرار دهند و خود را به [[تکلف]] و [[زحمت]] بیندازند. در هر حال اگر با قبول این [[مسئولیت‌ها]] خود را به انجام کاری که از عهده آنان بر نمی‌آید، گرفتار کند، چنین کسی «[[عاصی]]» و «غیر [[مأذون]]» از جانب «[[صاحب‌الامر]]» محسوب خواهد شد و تمامی فعالیت‌های وی در این سمت مورد [[مؤاخذه]] قرار گرفته باید از عهده [[محاسبه]] آن برآید، مگر آنکه [[عفو]] [[خدا]] شامل حال وی شود<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
افرادی که به دلیل عدم آشنایی با [[احکام]] و مقررات [[شرعی]] و یا عدم [[توانایی]] در انجام این [[وظایف]] از عهده مسئولیت‌های ناشی از قبول [[ولایت]] [[جائر]] برنمی‌آیند نباید خود را در معرض چنین مسئولیت‌هایی قرار دهند و خود را به [[تکلف]] و [[زحمت]] بیندازند. در هر حال اگر با قبول این [[مسئولیت‌ها]] خود را به انجام کاری که از عهده آنان بر نمی‌آید، گرفتار کند، چنین کسی «[[عاصی]]» و «غیر [[مأذون]]» از جانب «[[صاحب‌الامر]]» محسوب خواهد شد و تمامی فعالیت‌های وی در این سمت مورد [[مؤاخذه]] قرار گرفته باید از عهده [[محاسبه]] آن برآید، مگر آنکه [[عفو]] [[خدا]] شامل حال وی شود<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
[[شیخ مفید]] براساس روال سنتی [[فقه شیعه]] که مسئلۀ [[همکاری]] با حکومت‌های [[غاصب]] را در باب [[مکاسب]] ذکر می‌کنند، در این باب همکاری و [[یاری رساندن]] به حکومت‌های [[جور]] را [[تحریم]] و هرگونه دستمزد حاصل از آن را [[حرام]] می‌شمارد.
شیخ مفید براساس روال سنتی [[فقه شیعه]] که مسئلۀ [[همکاری]] با حکومت‌های [[غاصب]] را در باب [[مکاسب]] ذکر می‌کنند، در این باب همکاری و [[یاری رساندن]] به حکومت‌های [[جور]] را [[تحریم]] و هرگونه دستمزد حاصل از آن را [[حرام]] می‌شمارد.
این اصل [[فقهی]] [[مبین]] دیدگاه کلی [[شیعه]] نسبت به دولت‌های جائر در [[عصر غیبت]] است که در تمامی آثار فقهی بازمانده از [[فقهای شیعه]] به چشم می‌خورد<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.
این اصل [[فقهی]] [[مبین]] دیدگاه کلی [[شیعه]] نسبت به دولت‌های جائر در [[عصر غیبت]] است که در تمامی آثار فقهی بازمانده از [[فقهای شیعه]] به چشم می‌خورد<ref>المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۲ – ۸۱۰.</ref>.


۷۳٬۰۹۴

ویرایش