امام حسین در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده')
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
خط ۴۳: خط ۴۳:
# [[اسامة بن زید]] می‌گوید: "روزی برای درخواست حاجتی به منزل [[رسول خدا]] {{صل}} رفتم، ([[رسول اکرم]] {{صل}} نشسته بود و) زیر عبای ایشان چیزی بود که نفهمیدم چیست. وقتی کارم تمام شد از آن حضرت پرسیدم: چه چیزی در زیر عبای شماست؟ [[رسول خدا]] {{صل}} [[عبا]] را کنار زد؛ دیدم [[امام حسن |حسن]] و [[حسین]] بر روی ران‌های [[مبارک]] آن حضرت نشسته‌اند، (در این هنگام) [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "این دو پسران من و پسران دخترم هستند. خداوندا، تو میدانی من این دو را دوست دارم، تو نیز آنان را و کسانی را که آنان را [[دوست]] دارند، [[دوست]] بدار"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۱.</ref>.
# [[اسامة بن زید]] می‌گوید: "روزی برای درخواست حاجتی به منزل [[رسول خدا]] {{صل}} رفتم، ([[رسول اکرم]] {{صل}} نشسته بود و) زیر عبای ایشان چیزی بود که نفهمیدم چیست. وقتی کارم تمام شد از آن حضرت پرسیدم: چه چیزی در زیر عبای شماست؟ [[رسول خدا]] {{صل}} [[عبا]] را کنار زد؛ دیدم [[امام حسن |حسن]] و [[حسین]] بر روی ران‌های [[مبارک]] آن حضرت نشسته‌اند، (در این هنگام) [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "این دو پسران من و پسران دخترم هستند. خداوندا، تو میدانی من این دو را دوست دارم، تو نیز آنان را و کسانی را که آنان را [[دوست]] دارند، [[دوست]] بدار"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۱.</ref>.
# [[انس بن مالک]] می‌گوید: از [[رسول خدا]] {{صل}} پرسیده شد کدام یک از [[اهل بیت]] شما برایتان [[دوست]] داشتنی‌ترند؟ آن حضرت فرمود: "[[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]"؛ و در این حال به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "دو فرزندم را صدا بزن تا نزد من بیایند". سپس آنان را بوئید و به سینه خود چسبانید<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۰.</ref>.
# [[انس بن مالک]] می‌گوید: از [[رسول خدا]] {{صل}} پرسیده شد کدام یک از [[اهل بیت]] شما برایتان [[دوست]] داشتنی‌ترند؟ آن حضرت فرمود: "[[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]"؛ و در این حال به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "دو فرزندم را صدا بزن تا نزد من بیایند". سپس آنان را بوئید و به سینه خود چسبانید<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۰.</ref>.
# [[امام باقر]] {{ع}} از پدرش [[امام سجاد]] {{ع}} و ایشان از جدش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند روزی [[پیامبر]] {{صل}} [[دست]] [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را گرفت و فرمود: "کسی که مرا و این دو و پدر و مادرشان را [[دوست]] داشته باشد، در [[روز قیامت]]، هم‌درجه من خواهد بود"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۰.</ref>.
# [[امام باقر]] {{ع}} از پدرش [[امام سجاد]] {{ع}} و ایشان از جدش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند روزی [[پیامبر]] {{صل}} دست [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را گرفت و فرمود: "کسی که مرا و این دو و پدر و مادرشان را [[دوست]] داشته باشد، در [[روز قیامت]]، هم‌درجه من خواهد بود"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۰.</ref>.
# [[ابن عباس]] از [[نبی اکرم]] {{صل}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: "هر کسی [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را [[دوست]] بدارد [[اهل بهشت]] است و هر فردی [[کینه]] آنان را داشته باشد [[اهل]] [[جهنم]] است"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۰.</ref>.
# [[ابن عباس]] از [[نبی اکرم]] {{صل}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: "هر کسی [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را [[دوست]] بدارد [[اهل بهشت]] است و هر فردی [[کینه]] آنان را داشته باشد [[اهل]] [[جهنم]] است"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۰.</ref>.
# از [[سلمان]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هر کسی [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را [[دوست]] بدارد، من او را دوست دارم و هر کسی را که من او را [[دوست]] بدارم، [[خدا]] دوستش می‌دارد و [[خداوند]] هر کسی را که [[دوست]] داشته باشد در [[بهشت]] پر[[نعمت]] خود وارد می‌سازد و هر فردی [[کینه]] آنها را (در [[دل]]) داشته باشد و بر این [[کینه]] پایدار بماند، من نیز [[کینه]] او را به [[دل]] می‌گیرم و هر شخصی که من [[کینه]] او را در [[دل]] داشته باشم، [[خداوند]] از او [[خشمگین]] خواهد شد و هر کسی که [[خداوند]] بر او [[خشم]] گیرد، [[اهل]] [[آتش]] و برای او عذابی پایدار است"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۰.</ref>.
# از [[سلمان]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هر کسی [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را [[دوست]] بدارد، من او را دوست دارم و هر کسی را که من او را [[دوست]] بدارم، [[خدا]] دوستش می‌دارد و [[خداوند]] هر کسی را که [[دوست]] داشته باشد در [[بهشت]] پر[[نعمت]] خود وارد می‌سازد و هر فردی [[کینه]] آنها را (در [[دل]]) داشته باشد و بر این [[کینه]] پایدار بماند، من نیز [[کینه]] او را به [[دل]] می‌گیرم و هر شخصی که من [[کینه]] او را در [[دل]] داشته باشم، [[خداوند]] از او [[خشمگین]] خواهد شد و هر کسی که [[خداوند]] بر او [[خشم]] گیرد، [[اهل]] [[آتش]] و برای او عذابی پایدار است"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۱۰.</ref>.
# [[ابوهریره]] می‌گوید: روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در حالی که [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را بر دوش خود نهاده بود، پیش ما آمدند. گفتم: ای [[رسول خدا]] گویا آنها را [[دوست]] می‌داری؟ آن حضرت فرمود: "هر کسی آن دو را [[دوست]] بدارد مرا [[دوست]] داشته و هر که نسبت به آنان [[کینه]] ورزد به [[یقین]] به من [[کینه]] ورزیده است"<ref>نظم الدرر المسطین، زرندی حنفی، ص۲۰۹.</ref>.
# [[ابوهریره]] می‌گوید: روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در حالی که [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را بر دوش خود نهاده بود، پیش ما آمدند. گفتم: ای [[رسول خدا]] گویا آنها را [[دوست]] می‌داری؟ آن حضرت فرمود: "هر کسی آن دو را [[دوست]] بدارد مرا [[دوست]] داشته و هر که نسبت به آنان [[کینه]] ورزد به [[یقین]] به من [[کینه]] ورزیده است"<ref>نظم الدرر المسطین، زرندی حنفی، ص۲۰۹.</ref>.
# [[عبدالله بن مسعود]] می‌گوید: روزی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در حال [[نماز خواندن]] بود و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] بر پشت ایشان نشسته بودند و [[پیامبر خدا]] به هر کسی که می‌خواست آن دو را پایین آورد، اشاره می‌فرمود که رهایشان کنید؛ وقتی [[نماز]] حضرت تمام شد آن دو را در آغوش گرفت و فرمود: "[[پدر]] و مادرم فدای شما (دو [[برادر]]) باد! هر کسی مرا [[دوست]] دارد باید این دو تن را نیز [[دوست]] داشته باشد"<ref>نظم الدرر المسطین، زرندی حنفی، ص۲۰۹.</ref>.
# [[عبدالله بن مسعود]] می‌گوید: روزی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در حال [[نماز خواندن]] بود و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] بر پشت ایشان نشسته بودند و [[پیامبر خدا]] به هر کسی که می‌خواست آن دو را پایین آورد، اشاره می‌فرمود که رهایشان کنید؛ وقتی [[نماز]] حضرت تمام شد آن دو را در آغوش گرفت و فرمود: "[[پدر]] و مادرم فدای شما (دو [[برادر]]) باد! هر کسی مرا [[دوست]] دارد باید این دو تن را نیز [[دوست]] داشته باشد"<ref>نظم الدرر المسطین، زرندی حنفی، ص۲۰۹.</ref>.
# در [[روایت]] دیگری [[عبدالله بن مسعود]] می‌گوید: روزی در [[مسجد]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] که بر روی [[دست]] و شکم [[راه]] می‌رفتند (هنوز [[راه]] نیفتاده بودند) آمدند تا به [[پیامبر خدا]] {{صل}} که در [[مسجد]] در حال [[نماز]] بود، رسیدند و بر پشت ایشان سوار شدند. چون آن حضرت از [[نماز]] فارغ شد آنها را به سینه چسباند و فرمود: "[[پدر]] و مادرم فدای شما دو تن باد! هر کسی مرا [[دوست]] دارد باید این دو تن را نیز [[دوست]] داشته باشد"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۰۹</ref>.
# در [[روایت]] دیگری [[عبدالله بن مسعود]] می‌گوید: روزی در [[مسجد]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] که بر روی دست و شکم [[راه]] می‌رفتند (هنوز [[راه]] نیفتاده بودند) آمدند تا به [[پیامبر خدا]] {{صل}} که در [[مسجد]] در حال [[نماز]] بود، رسیدند و بر پشت ایشان سوار شدند. چون آن حضرت از [[نماز]] فارغ شد آنها را به سینه چسباند و فرمود: "[[پدر]] و مادرم فدای شما دو تن باد! هر کسی مرا [[دوست]] دارد باید این دو تن را نیز [[دوست]] داشته باشد"<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۰۹</ref>.
# [[اسامة بن زید]] [[نقل]] می‌کند که [[پیامبر]] {{صل}} [[امام حسن]] و [[امام حسین]] را در آغوش خود گرفته بود و می‌فرمود: "خداوندا، من این دو را دوست دارم؛ تو نیز آنها را [[دوست]] بدار"<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۱۶.</ref>.
# [[اسامة بن زید]] [[نقل]] می‌کند که [[پیامبر]] {{صل}} [[امام حسن]] و [[امام حسین]] را در آغوش خود گرفته بود و می‌فرمود: "خداوندا، من این دو را دوست دارم؛ تو نیز آنها را [[دوست]] بدار"<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۱۶.</ref>.
# از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "[[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]، دو گل بهاری من در این [[دنیا]] هستند"<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۱۷، باب مناقب المهاجرین و فضلهم، باب مناقب الحسن و الحسین {{عم}}.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۵-۴۴۱.</ref>
# از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "[[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]، دو گل بهاری من در این [[دنیا]] هستند"<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۱۷، باب مناقب المهاجرین و فضلهم، باب مناقب الحسن و الحسین {{عم}}.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۵-۴۴۱.</ref>
خط ۷۵: خط ۷۵:
=== دوستی امام حسین{{ع}} ===
=== دوستی امام حسین{{ع}} ===
# از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[نقل]] شده که گفت: هر کس [[دوست]] دارد بر مردی بهشتی بنگرد به سیمای [[حسین]] {{ع}} نگاه کند؛ همانا من این جمله را از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۰۸.</ref>.
# از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[نقل]] شده که گفت: هر کس [[دوست]] دارد بر مردی بهشتی بنگرد به سیمای [[حسین]] {{ع}} نگاه کند؛ همانا من این جمله را از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۰۸.</ref>.
# وهیب می‌گوید: روزی [[رسول خدا]] جلوی [[اصحاب]] خود در حال حرکت و [[حسین]] {{ع}} نیز با بچه‌ها مشغول [[بازی]] بود. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌خواست او را بگیرد و [[حسین]] {{ع}} به این طرف و آن طرف می‌رفت و آن حضرت او را می‌خنداند تا اینکه او را گرفت؛ پس یک دستش را پشت سر [[حسین]] {{ع}} و [[دست]] دیگرش را زیر چانه وی گذاشت و دهان مبارکش را بر دهان او نهاد و دهانش را بوسید و فرمود: "[[حسین]] از من است و من از اویم؛ [[خداوند]] [[دوست]] بدارد هر کسی را که [[حسین]] را [[دوست]] داشته باشد. [[حسین]] یکی از نوه‌های دختری است (یکی از نوه‌های دختری [[انبیا]] است"<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۷۲.</ref>.
# وهیب می‌گوید: روزی [[رسول خدا]] جلوی [[اصحاب]] خود در حال حرکت و [[حسین]] {{ع}} نیز با بچه‌ها مشغول [[بازی]] بود. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌خواست او را بگیرد و [[حسین]] {{ع}} به این طرف و آن طرف می‌رفت و آن حضرت او را می‌خنداند تا اینکه او را گرفت؛ پس یک دستش را پشت سر [[حسین]] {{ع}} و دست دیگرش را زیر چانه وی گذاشت و دهان مبارکش را بر دهان او نهاد و دهانش را بوسید و فرمود: "[[حسین]] از من است و من از اویم؛ [[خداوند]] [[دوست]] بدارد هر کسی را که [[حسین]] را [[دوست]] داشته باشد. [[حسین]] یکی از نوه‌های دختری است (یکی از نوه‌های دختری [[انبیا]] است"<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۷۲.</ref>.
# از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده فرمود: "روزی [[امام حسین]] {{ع}} در دامان [[پیامبر]] {{صل}} بود و آن حضرت با او [[بازی]] می‌کرد و او را می‌خنداند. [[عایشه]] به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: "چقدر شادمانیت نسبت به این [[کودک]] زیاد است!" [[پیامبر خدا]] {{صل}} به او فرمود: "وای بر تو! وای بر تو! چگونه او را [[دوست]] نداشته باشم و شادمان نباشم در حالی که [[حسین]] میوه [[قلب]] و [[نور]] چشم من است؛ اما امتم او را خواهند کشت. هر کسی بعد از [[شهادت]] [[حسین]] به زیارتش رود، [[خداوند]]، [[ثواب]] یکی از حج‌های مرا برای او می‌نویسد". [[عایشه]] گفت: "حجی از حج‌های شما؟!" آن حضرت فرمود: "آری بلکه [[ثواب]] دو [[حج]] من". دوباره [[عایشه]] پرسید: "([[ثواب]]) دو [[حج]] شما؟!" آن حضرت فرمود: "آری، بلکه [[ثواب]] چهار [[حج]] من". [[عایشه]] پی در پی می‌پرسید و [[پیامبر]] {{صل}} تعداد حج‌ها را بیشتر می‌فرمود تا اینکه به ([[ثواب]]) هفتاد [[حج]] از حج‌های [[رسول خدا]] به همراه عمره‌های ([[حج]]) ایشان رسید"<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۶۶۸.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۵-۴۴۱.</ref>
# از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده فرمود: "روزی [[امام حسین]] {{ع}} در دامان [[پیامبر]] {{صل}} بود و آن حضرت با او [[بازی]] می‌کرد و او را می‌خنداند. [[عایشه]] به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: "چقدر شادمانیت نسبت به این [[کودک]] زیاد است!" [[پیامبر خدا]] {{صل}} به او فرمود: "وای بر تو! وای بر تو! چگونه او را [[دوست]] نداشته باشم و شادمان نباشم در حالی که [[حسین]] میوه [[قلب]] و [[نور]] چشم من است؛ اما امتم او را خواهند کشت. هر کسی بعد از [[شهادت]] [[حسین]] به زیارتش رود، [[خداوند]]، [[ثواب]] یکی از حج‌های مرا برای او می‌نویسد". [[عایشه]] گفت: "حجی از حج‌های شما؟!" آن حضرت فرمود: "آری بلکه [[ثواب]] دو [[حج]] من". دوباره [[عایشه]] پرسید: "([[ثواب]]) دو [[حج]] شما؟!" آن حضرت فرمود: "آری، بلکه [[ثواب]] چهار [[حج]] من". [[عایشه]] پی در پی می‌پرسید و [[پیامبر]] {{صل}} تعداد حج‌ها را بیشتر می‌فرمود تا اینکه به ([[ثواب]]) هفتاد [[حج]] از حج‌های [[رسول خدا]] به همراه عمره‌های ([[حج]]) ایشان رسید"<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۶۶۸.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۵-۴۴۱.</ref>


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش