تفسیر عصر صحابه در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمع‌آوری')
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
خط ۲۷: خط ۲۷:
ابی بن کعب دیگر [[مفسر]] برجسته از میان [[صحابه]] است که به سال ۳۰ قمری در [[مدینه]] [[وفات]] یافت. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۸۱؛ الاصابه، ج ۱، ص۱۸۱ - ۱۸۲.</ref> وی از [[اصحاب عقبه]] دوم بود و در همه [[جنگ‌های پیامبر]] {{صل}} حضور داشت. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۷۸؛ الاصابه، ج ۱، ص۱۸۱.</ref> نخستین کاتب [[پیامبر]] {{صل}} در مدینه بود <ref> تاریخ قرآن، ص۳۴۱.</ref> و به سبب جایگاه ممتازش در [[دانش]] و کمال و فضل و [[شرف]] به «[[سید المسلمین]]» مشهور بود. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۷۹ - ۳۸۱؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص۳۳۹.</ref> [[مسلمانان]] او را «[[سید]] القراء» نیز [[لقب]] داده بودند؛ زیرا پیامبر فرمود: برجسته‌ترین [[قاریان]] اُبیّ بن کعب است. <ref>الطبقات الکبری، ج ۳، ص۳۷۸.</ref> وی همه وقت خود را صرف [[تعلیم]] [[قرائت قرآن]] کرد <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۷.</ref> و شاید به همین سبب بود که بنابر [[نقلی]] [[ریاست]] گروه یکسان‌سازی مصاحف در [[زمان عثمان]] به او واگذار شد. <ref>تهذیب التهذیب، ج ۱، ص۱۶۹ - ۱۷۰؛ التمهید، ج ۱، ص۳۴۰.</ref> در منابع و [[تفاسیر]]، [[روایات تفسیری]] زیادی از ابیّ نقل شده است که بیشتر آنها را دارای سندهای معتبر دانسته‌اند. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۷؛ مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۲۳.</ref> او را پایه‌گذار [[مکتب تفسیری]] مدینه دانسته‌اند. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۱۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۶.</ref> بسیاری از [[مفسران]] از جمله [[ثعلبی]]، [[زمخشری]] و [[واحدی نیشابوری]] برای هریک از [[سوره‌های قرآن]] [[حدیثی]] در [[فضیلت]] آن [[سوره]] از ابیّ بن کعب نقل کرده‌اند که به [[حدیث]] [[فضایل]] سُوَر مشهور است. <ref> مقدمة فی اصول التفسیر، ص۷۵ - ۷۶.</ref> این حدیث با سه سند نقل شده است؛<ref>نک: الموضوعات، ج ۱، ص۲۳۹ - ۲۴۲؛ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۶۴ - ۷۴.</ref> ولی بعضی از محققان این [[روایات]] را هم از نظر سند و هم از جهت متن، [[تضعیف]] کرده‌اند. <ref> الموضوعات، ج ۱، ص۲۳۹ - ۲۴۲؛ اللآلی المصنوعه، ج ۱، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ مقباس الهدایه، ج ۱، ص۴۱۱.</ref> اُبیّ بن کعب مصحفی ویژه خود گرد آورده بود <ref> المصاحف، ج ۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲؛ تاریخ قرآن، ص۳۴۰ - ۳۵۳.</ref> و [[شامیان]] مطابق [[مصحف]] او قرائت می‌‌کردند؛ گویا مصحف او در [[دمشق]] رایج بوده یا [[ابو درداء]] که متولّی [[تعلیم]] [[قرآن]] به شامیان بوده، قرآن را بر قرائت ابیّ می‌‌خوانده است. <ref> تاریخ قرآن، ص۳۴۲ - ۳۴۳.</ref> به [[نقلی]] مصحف وی حاوی دو [[سوره]] اضافی به نام‌های «[[خلع]]» و «حفد» یا «جیّد» بوده است <ref> الفهرست، ص۲۹ - ۳۰؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۴۲ - ۱۴۳؛ التمهید، ج ۱، ص۳۲۲ - ۳۲۳.</ref> که به فرض صحّت اسناد این دو سوره به او دعاهایی بوده‌اند که وی از [[پیامبر]] {{صل}} آموخته بود و نه سوره‌ای از قرآن؛<ref>مقدمتان فی علوم القرآن، ص۷۵؛ تاریخ قرآن، ص۳۴۹ - ۳۵۳.</ref> همچنین افزوده‌هایی [[تفسیری]] در مصحف او گزارش شده است. <ref>المصاحف، ج ۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲؛ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۱۶؛ التمهید، ج ۱، ص۳۲۴ - ۳۲۵.</ref> [[ابوالصلاح حلبی]]، ابیّ بن کعب را نیز همچون [[ابن مسعود]] از [[صحابه]] [[دوستدار]] علی {{ع}} می‌‌شمارد. <ref>تقریب المعارف، ص۱۶۸؛ سفینة البحار، ج ۱، ص۲۳.</ref> ابیّ نیز یکی از ۱۲ نفری بود که [[ابوبکر]] را به سبب [[پیشی گرفتن]] بر [[امام علی]] {{ع}} [[نکوهش]] کرده بود<ref>الخصال، ج ۲، ص۴۶۱.</ref>.<ref>[[سید حبیب دشتی|دشتی، سید حبیب]]، [[تفسیر صحابه (مقاله)|مقاله «تفسیر صحابه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
ابی بن کعب دیگر [[مفسر]] برجسته از میان [[صحابه]] است که به سال ۳۰ قمری در [[مدینه]] [[وفات]] یافت. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۸۱؛ الاصابه، ج ۱، ص۱۸۱ - ۱۸۲.</ref> وی از [[اصحاب عقبه]] دوم بود و در همه [[جنگ‌های پیامبر]] {{صل}} حضور داشت. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۷۸؛ الاصابه، ج ۱، ص۱۸۱.</ref> نخستین کاتب [[پیامبر]] {{صل}} در مدینه بود <ref> تاریخ قرآن، ص۳۴۱.</ref> و به سبب جایگاه ممتازش در [[دانش]] و کمال و فضل و [[شرف]] به «[[سید المسلمین]]» مشهور بود. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۷۹ - ۳۸۱؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص۳۳۹.</ref> [[مسلمانان]] او را «[[سید]] القراء» نیز [[لقب]] داده بودند؛ زیرا پیامبر فرمود: برجسته‌ترین [[قاریان]] اُبیّ بن کعب است. <ref>الطبقات الکبری، ج ۳، ص۳۷۸.</ref> وی همه وقت خود را صرف [[تعلیم]] [[قرائت قرآن]] کرد <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۷.</ref> و شاید به همین سبب بود که بنابر [[نقلی]] [[ریاست]] گروه یکسان‌سازی مصاحف در [[زمان عثمان]] به او واگذار شد. <ref>تهذیب التهذیب، ج ۱، ص۱۶۹ - ۱۷۰؛ التمهید، ج ۱، ص۳۴۰.</ref> در منابع و [[تفاسیر]]، [[روایات تفسیری]] زیادی از ابیّ نقل شده است که بیشتر آنها را دارای سندهای معتبر دانسته‌اند. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۷؛ مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۲۳.</ref> او را پایه‌گذار [[مکتب تفسیری]] مدینه دانسته‌اند. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۱۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۶.</ref> بسیاری از [[مفسران]] از جمله [[ثعلبی]]، [[زمخشری]] و [[واحدی نیشابوری]] برای هریک از [[سوره‌های قرآن]] [[حدیثی]] در [[فضیلت]] آن [[سوره]] از ابیّ بن کعب نقل کرده‌اند که به [[حدیث]] [[فضایل]] سُوَر مشهور است. <ref> مقدمة فی اصول التفسیر، ص۷۵ - ۷۶.</ref> این حدیث با سه سند نقل شده است؛<ref>نک: الموضوعات، ج ۱، ص۲۳۹ - ۲۴۲؛ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۶۴ - ۷۴.</ref> ولی بعضی از محققان این [[روایات]] را هم از نظر سند و هم از جهت متن، [[تضعیف]] کرده‌اند. <ref> الموضوعات، ج ۱، ص۲۳۹ - ۲۴۲؛ اللآلی المصنوعه، ج ۱، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ مقباس الهدایه، ج ۱، ص۴۱۱.</ref> اُبیّ بن کعب مصحفی ویژه خود گرد آورده بود <ref> المصاحف، ج ۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲؛ تاریخ قرآن، ص۳۴۰ - ۳۵۳.</ref> و [[شامیان]] مطابق [[مصحف]] او قرائت می‌‌کردند؛ گویا مصحف او در [[دمشق]] رایج بوده یا [[ابو درداء]] که متولّی [[تعلیم]] [[قرآن]] به شامیان بوده، قرآن را بر قرائت ابیّ می‌‌خوانده است. <ref> تاریخ قرآن، ص۳۴۲ - ۳۴۳.</ref> به [[نقلی]] مصحف وی حاوی دو [[سوره]] اضافی به نام‌های «[[خلع]]» و «حفد» یا «جیّد» بوده است <ref> الفهرست، ص۲۹ - ۳۰؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۴۲ - ۱۴۳؛ التمهید، ج ۱، ص۳۲۲ - ۳۲۳.</ref> که به فرض صحّت اسناد این دو سوره به او دعاهایی بوده‌اند که وی از [[پیامبر]] {{صل}} آموخته بود و نه سوره‌ای از قرآن؛<ref>مقدمتان فی علوم القرآن، ص۷۵؛ تاریخ قرآن، ص۳۴۹ - ۳۵۳.</ref> همچنین افزوده‌هایی [[تفسیری]] در مصحف او گزارش شده است. <ref>المصاحف، ج ۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲؛ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۱۶؛ التمهید، ج ۱، ص۳۲۴ - ۳۲۵.</ref> [[ابوالصلاح حلبی]]، ابیّ بن کعب را نیز همچون [[ابن مسعود]] از [[صحابه]] [[دوستدار]] علی {{ع}} می‌‌شمارد. <ref>تقریب المعارف، ص۱۶۸؛ سفینة البحار، ج ۱، ص۲۳.</ref> ابیّ نیز یکی از ۱۲ نفری بود که [[ابوبکر]] را به سبب [[پیشی گرفتن]] بر [[امام علی]] {{ع}} [[نکوهش]] کرده بود<ref>الخصال، ج ۲، ص۴۶۱.</ref>.<ref>[[سید حبیب دشتی|دشتی، سید حبیب]]، [[تفسیر صحابه (مقاله)|مقاله «تفسیر صحابه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
=== [[عبدالله بن عباس]] ===
=== [[عبدالله بن عباس]] ===
[[ابن عباس]] <ref> تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۸۷؛ الاصابه، ج ۴، ص۱۳۱.</ref> مشهورترین [[صحابی]] [[مفسر]] [[قرآن کریم]] است که به سبب [[دانش]] فراوانش به «بحر» و «[[حبر]] الأُمّه» [[لقب]] یافته <ref>الاصابه، ج ۴، ص۱۲۵، ۱۲۸، ۱۳۰؛ الاتقان، ج ۲، ص۴۱۳؛ التفسیر والمفسرون ذهبی، ج ۱، ص۶۹.</ref> و در دانش [[تفسیر]] به پایه‌ای رسیده بود که او را «ترجمان القرآن» و «ربانی [[امت]]» می‌‌خواندند. <ref> الاصابه، ج ۴، ص۱۲۶ - ۱۲۷، ۱۳۰.</ref> پیامبر {{صل}} بارها او را [[دعا]] کرده و از جمله فرموده‌اند: خدایا! او را [[فقیه]] در [[دین]] و [[عالم به تأویل قرآن]] گردان. <ref> مسند احمد، ج ۱، ص۲۶۶؛ اسدالغابه، ج ۳، ص۲۹۲ - ۲۹۳؛ الاصابه، ج ۴، ص۱۲۴ - ۱۲۵.</ref> پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} در حالی که حدود ۱۳ سال سن داشت <ref> الاصابه، ج ۴، ص۱۲۲؛ تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۸۵؛ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۸۵.</ref> در پی جبران اموری برآمد که در [[زمان حیات پیامبر]] {{صل}} به علت کمی سن از دست داده بود <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۶۹.</ref> و با کوششی [[تحسین]] برانگیز به کسب [[علوم]] و [[معارف اسلامی]] و [[قرآنی]] از محضر [[صحابه]] بزرگ پرداخت؛<ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۲۵.</ref> اما بیشترین بهره [[علمی]] را از محضر [[امام علی]] {{ع}} برد و اساس و پایه‌های [[تفسیر]] را از آن [[حضرت]] آموخت و همان گونه که خود گفته است باید او را [[تربیت یافته]] [[مکتب]] علی {{ع}} دانست. <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۷؛ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۲۶۳.</ref> [[امام علی]] {{ع}} او را در تفسیر ستوده <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۷؛ المحرر الوجیز، ج ۱، ص۴۱؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۱.</ref> و [[ابن مسعود]] او را «ترجمان القرآن» می‌‌خوانده است. <ref> الاصابه، ج ۴، ص۱۲۶؛ الاتقان، ج ۲، ص۴۱۳؛ مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۸.</ref> بسیاری از صحابه در [[تفسیر قرآن]] به او مراجعه می‌‌کردند <ref> الاصابه، ج ۴، ص۱۲۸؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۰، ۷۴.</ref> و حتی [[خلیفه دوم]] در مجالس خود با بزرگان از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} او را شرکت و گاهی نظرهای [[تفسیری]] وی را بر آرای دیگران ترجیح می‌‌داد. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۳ - ۴۱۴؛ الاستیعاب، ج ۳، ص۶۷ - ۶۸.</ref> [[ابن عباس]] پیوسته ملازم [[اهل بیت]] {{ع}} <ref> تفسیر و مفسران، ج ۱، ص۲۰۸.</ref> و در جنگ‌های [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در کنار امام علی {{ع}} بود. <ref> تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۸۵؛ الاستیعاب، ج ۳، ص۷۰.</ref> وی از [[شیعیان]] برجسته و خاص آن [[حضرت]] شمرده می‌‌شد <ref> قاموس الرجال، ج ۶، ص۴۱۸ - ۴۹۳؛ خلاصة الاقوال، ص۱۹۰.</ref> و همواره با سخنان خویش از [[حریم]] [[ولایت]] [[دفاع]] می‌‌کرد. <ref>سعد السعود، ص۵۹۵ - ۵۹۶؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص۲۴۳ - ۲۸۵، ۲۸۷ - ۲۸۸؛ الغدیر، ج ۱، ص۴۹ - ۵۲.</ref> پس از ماجرای [[صلح امام حسن]] {{ع}} با [[معاویه]]، به [[مکّه]] عزیمت کرد <ref> قاموس الرجال، ج ۶، ص۴۳۵ - ۴۳۶.</ref> و با تشکیل جلسات [[تفسیری]]، [[مکتب تفسیری]] مکّه را بنیان نهاد. <ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۰۷؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۶.</ref> [[مفسران]] [[تابعی]] بزرگی چون [[سعید بن جبیر]]، [[مجاهد]]، طاوس، [[عکرمه]]، [[عطاء بن ابی رباح]] و [[ابوشعثاء ازدی]]، [[دست]] پروردگان مکتب تفسیری اویند. <ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۶۱؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۰۷.</ref> [[ابن عباس]] با استناد به روایتی از [[پیامبر]] {{صل}}، [[آیات قرآن]] را به ۴ بخش قسمت می‌‌کند:
[[ابن عباس]] <ref> تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۸۷؛ الاصابه، ج ۴، ص۱۳۱.</ref> مشهورترین [[صحابی]] [[مفسر]] [[قرآن کریم]] است که به سبب [[دانش]] فراوانش به «بحر» و «[[حبر]] الأُمّه» [[لقب]] یافته <ref>الاصابه، ج ۴، ص۱۲۵، ۱۲۸، ۱۳۰؛ الاتقان، ج ۲، ص۴۱۳؛ التفسیر والمفسرون ذهبی، ج ۱، ص۶۹.</ref> و در دانش [[تفسیر]] به پایه‌ای رسیده بود که او را «ترجمان القرآن» و «ربانی [[امت]]» می‌‌خواندند. <ref> الاصابه، ج ۴، ص۱۲۶ - ۱۲۷، ۱۳۰.</ref> پیامبر {{صل}} بارها او را [[دعا]] کرده و از جمله فرموده‌اند: خدایا! او را [[فقیه]] در [[دین]] و [[عالم به تأویل قرآن]] گردان. <ref> مسند احمد، ج ۱، ص۲۶۶؛ اسدالغابه، ج ۳، ص۲۹۲ - ۲۹۳؛ الاصابه، ج ۴، ص۱۲۴ - ۱۲۵.</ref> پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} در حالی که حدود ۱۳ سال سن داشت <ref> الاصابه، ج ۴، ص۱۲۲؛ تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۸۵؛ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۸۵.</ref> در پی جبران اموری برآمد که در [[زمان حیات پیامبر]] {{صل}} به علت کمی سن از دست داده بود <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۶۹.</ref> و با کوششی [[تحسین]] برانگیز به کسب [[علوم]] و [[معارف اسلامی]] و [[قرآنی]] از محضر [[صحابه]] بزرگ پرداخت؛<ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۲۵.</ref> اما بیشترین بهره [[علمی]] را از محضر [[امام علی]] {{ع}} برد و اساس و پایه‌های [[تفسیر]] را از آن [[حضرت]] آموخت و همان گونه که خود گفته است باید او را [[تربیت یافته]] [[مکتب]] علی {{ع}} دانست. <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۷؛ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۲۶۳.</ref> [[امام علی]] {{ع}} او را در تفسیر ستوده <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۷؛ المحرر الوجیز، ج ۱، ص۴۱؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۱.</ref> و [[ابن مسعود]] او را «ترجمان القرآن» می‌‌خوانده است. <ref> الاصابه، ج ۴، ص۱۲۶؛ الاتقان، ج ۲، ص۴۱۳؛ مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۸.</ref> بسیاری از صحابه در [[تفسیر قرآن]] به او مراجعه می‌‌کردند <ref> الاصابه، ج ۴، ص۱۲۸؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۰، ۷۴.</ref> و حتی [[خلیفه دوم]] در مجالس خود با بزرگان از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} او را شرکت و گاهی نظرهای [[تفسیری]] وی را بر آرای دیگران ترجیح می‌‌داد. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۳ - ۴۱۴؛ الاستیعاب، ج ۳، ص۶۷ - ۶۸.</ref> [[ابن عباس]] پیوسته ملازم [[اهل بیت]] {{ع}} <ref> تفسیر و مفسران، ج ۱، ص۲۰۸.</ref> و در جنگ‌های [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در کنار امام علی {{ع}} بود. <ref> تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۸۵؛ الاستیعاب، ج ۳، ص۷۰.</ref> وی از [[شیعیان]] برجسته و خاص آن [[حضرت]] شمرده می‌‌شد <ref> قاموس الرجال، ج ۶، ص۴۱۸ - ۴۹۳؛ خلاصة الاقوال، ص۱۹۰.</ref> و همواره با سخنان خویش از [[حریم]] [[ولایت]] [[دفاع]] می‌‌کرد. <ref>سعد السعود، ص۵۹۵ - ۵۹۶؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص۲۴۳ - ۲۸۵، ۲۸۷ - ۲۸۸؛ الغدیر، ج ۱، ص۴۹ - ۵۲.</ref> پس از ماجرای [[صلح امام حسن]] {{ع}} با [[معاویه]]، به [[مکّه]] عزیمت کرد <ref> قاموس الرجال، ج ۶، ص۴۳۵ - ۴۳۶.</ref> و با تشکیل جلسات [[تفسیری]]، [[مکتب تفسیری]] مکّه را بنیان نهاد. <ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۰۷؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۶.</ref> [[مفسران]] [[تابعی]] بزرگی چون [[سعید بن جبیر]]، [[مجاهد]]، طاوس، [[عکرمه]]، [[عطاء بن ابی رباح]] و [[ابوشعثاء ازدی]]، دست پروردگان مکتب تفسیری اویند. <ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۶۱؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۰۷.</ref> [[ابن عباس]] با استناد به روایتی از [[پیامبر]] {{صل}}، [[آیات قرآن]] را به ۴ بخش قسمت می‌‌کند:
# [[آیات]] مربوط به [[حلال و حرام]] که هیچ کس در ندانستن آن معذور نیست؛
# [[آیات]] مربوط به [[حلال و حرام]] که هیچ کس در ندانستن آن معذور نیست؛
# آیاتی که [[عرب]] به کمک زبان خود آنها را [[درک]] می‌‌کند؛
# آیاتی که [[عرب]] به کمک زبان خود آنها را [[درک]] می‌‌کند؛
# آیاتی که فقط [[دانشمندان]] [[توانایی]] [[تفسیر]] آن را دارند.
# آیاتی که فقط [[دانشمندان]] [[توانایی]] [[تفسیر]] آن را دارند.
# [[آیات متشابه]] که جز [[پروردگار]] کسی تفسیرشان را نمی‌داند. <ref>جامع البیان، ج ۱، ص۵۴.</ref>
# [[آیات متشابه]] که جز [[پروردگار]] کسی تفسیرشان را نمی‌داند. <ref>جامع البیان، ج ۱، ص۵۴.</ref>
[[تفسیر قرآن به قرآن]]، توجه به [[اسباب نزول]] و تکیه بر تفسیر منقول از پیامبر {{صل}} را از مؤلّفه‌های روش ابن عباس در تفسیر به شمار آورده‌اند. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۳۴ - ۲۴۰.</ref> از دیگر شاخصه‌های مهم در روش تفسیری وی [[استشهاد]] به اشعار [[فصیح]] [[دوران جاهلیت]] و سخنان بلند و [[بدیع]] عرب برای [[فهم]] معانی واژگان [[قرآن]] است. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۷ - ۷۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۴۰ - ۲۴۵.</ref> او [[شعر]] را [[دیوان]] عرب و منبعی [[غنی]] برای آشنایی با [[زبان عربی]] می‌‌دانست <ref>الاتقان، ج ۱، ص۲۵۵؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۹.</ref> و به [[حفظ]] اشعار [[فصیح]] [[عرب]] و [[شناخت]] [[ادبیات]] [[قبایل]] مختلف عرب اهتمامی وافر داشت و از همین رو به توان بالایی در شناخت [[ادبیات عرب]] [[دست]] یافته بود. در [[روایات تفسیری]] منقول از [[ابن عباس]] موارد فراوانی از [[استشهاد]] به [[شعر]] عرب به چشم می‌‌خورد. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۴۰ - ۲۴۱.</ref> بزرگ‌ترین اثری که از وی در این زمینه بر جای مانده و اطلاعات گسترده ادبی او را به خوبی نشان می‌‌دهد، مجموعه پرسش‌های [[نافع بن ازرق]] (از [[خوارج]]) از اوست که به مسائل نافع بن ازرق مشهور است. <ref>نک: الاتقان، ج ۱، ص۲۵۵ - ۲۸۲؛ اعجاز بیانی، ص۳۰۷ - ۶۳۰.</ref> ابن عباس برای [[تفسیر]] دقیق [[قرآن]]، اطلاعات جغرافیایی، شناخت [[تاریخ]] و [[آداب و رسوم]] عرب و آشنایی با واژه‌ها و آداب و رسوم ملت‌های دیگر را نیز به [[دانش]] خویش افزوده بود. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۴۸ - ۲۵۰.</ref> [[اجتهاد]] شخصی از دیگر ویژگی‌های روش [[تفسیری]] ابن عباس است. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۲.</ref> [[آیة الله]] [[محمد هادی معرفت]] اجتهاد وی را مبتنی بر مقدمات صحیح و آن را [[ممدوح]] شمرده است. <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۶۷.</ref> گلدزیهر و به تبع او [[احمد امین مصری]] مراجعه به [[اهل کتاب]] در [[تفسیر قرآن]] را از ویژگی‌های مهم تفسیر ابن عباس شمرده و در این زمینه [[مبالغه]] کرده‌اند. به [[اعتقاد]] آنها عموم [[صحابه]] و به ویژه ابن عباس در تفسیر قرآن به علمای اهل کتاب از جمله [[کعب الاحبار]] و [[عبدالله بن سلام]] مراجعه می‌‌کردند. <ref>مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۸۵ - ۸۹؛ فجر الاسلام، ص۱۶۰، ۲۰۱.</ref> در مقابل، [[ذهبی]] همچون [[ابن تیمیه]] با رد این [[اتهام]]، مراجعه ابن عباس و دیگر صحابه به اهل کتاب را عالمانه و با رعایت [[عقل]] و [[شرع]] دانسته و به بعضی [[قصص]] و تاریخ پیشینیان که در کتب [[تورات]] و [[انجیل]] به صورت تفصیلی ذکر شده محدود کرده است؛<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۶۴ - ۶۶، ۷۴ - ۷۷.</ref> اما [[آیة الله]] [[محمد هادی معرفت]] با ذکر شواهد و ادله‌ای این [[اتهام]] را از اساس رد کرده و هرگونه مراجعه صحابه‌ای چون [[ابن عباس]] به [[اهل کتاب]] را [[نفی]] کرده است. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۵۶ - ۲۶۷.</ref> [[روایات تفسیری]] ابن عباس به طرق و سندهای مختلفی نقل شده‌اند. کثرت [[روایات]] منقول از او به گونه‌ای است که کمتر آیه‌ای از [[قرآن]] یافت می‌‌شود که روایتی از ابن عباس درباره آن نقل نشده باشد، حتی در بعضی موارد در اقوال [[تفسیری]] منسوب به وی تناقض دیده می‌‌شود. <ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۸۰، ۸۶.</ref> این مسئله [[دانشمندان]] [[علوم قرآنی]] و [[محدّثان]] را به این [[باور]] رسانده که بسیاری از روایات تفسیری منقول از ابن عباس مجعول‌اند،<ref>مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۹؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۸۰ - ۸۱؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۳۲، ۲۶۵.</ref> به طوری که [[بخاری]] در صحیح خود تنها ۲۱۷ [[حدیث]] در زمینه [[تفسیر]] و غیر آن از ابن عباس نقل کرده <ref>مقدمه فتح الباری، ص۴۷۶.</ref> و به گفته [[شافعی]]، از ابن عباس بیش از حدود ۱۰۰ حدیث در تفسیر[[ثابت]] نشده است. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۷.</ref> به نظر می‌‌رسد [[خلافت]] [[عباسیان]] و تلاش برخی در نسبت دادن [[احادیث]] ساختگی به ابن عباس برای [[تقرّب]] به [[دستگاه خلافت]] <ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۸۶؛ دراسات و مباحث فی تاریخ التفسیر، ص۴۰.</ref> افزون بر [[بزرگواری]] و رواج [[علمی]] وی <ref>مناهج فی التفسیر، ص۴۱.</ref> در این امر نقش داشته است. وجود روایات مجعول بسیار، در میان روایات تفسیری وی، محققان را به کنکاش در سند آنها واداشته است. [[سیوطی]] ۹ طریق برای روایات تفسیری او ذکر و برخی از آنها را [[ضعیف]] دانسته است؛<ref>الاتقان، ج ۲، ص۴۱۴ - ۴۱۷؛ ر. ک: التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص۲۶۸.</ref> امّا از دیدگاه [[آیة الله]] معرفت همه طرق نُه‌گانه معتبرند و علت [[تضعیف]] بعضی از این طرق از جانب علمای [[اهل]] [[سنّت]] از جمله [[سیوطی]]، [[شیعی]] و [[کوفی]] بودن [[راویان]] آن هاست. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۶۸ - ۲۹۴.</ref> با وجود کثرت [[روایات تفسیری]] [[ابن عباس]]، وجود [[تفسیری]] مکتوب که خود نگاشته باشد محل تردید است. درباره کتب تفسیری منسوب به او گفته‌اند که پس از [[وفات]] وی روایات تفسیری او را به صورت مکتوب جمع‌آوری کرده‌اند. <ref>ر. ک: سه مقاله در تاریخ تفسیر، ص۱۲۳ - ۱۲۷.</ref> یکی از آنها [[صحیفة علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیرالقرآن الکریم]] است که به صورت صحیفه‌ای مدوّن در میان [[محدّثان]] [[مصری]] رواج داشته و چنان معتبر بوده که [[احمد بن حنبل]] [[سفر]] به [[مصر]] را برای به دست آوردن آن [[نیکو]] می‌‌شمرده است. <ref>الاتقان، ج ۲، ص۴۱۵؛ تفسیر ابن عباس، ص۵.</ref> طریق [[روایات]] این [[تفسیر]] طریق [[معاویة بن صالح]] از [[علی بن ابی طلحه]] از ابن عباس است که از صحیح‌ترین طرق شمرده شده است. <ref> الاتقان، ج ۱، ص۲۴۵؛ ج ۲، ص۴۱۵.</ref> برخی سماع علی بن ابی طلحه از ابن عباس را [[انکار]] کرده و گفته‌اند که وی این روایات را از [[مجاهد]] یا [[سعید بن جبیر]] فرا گرفته و مستقیماً به ابن عباس نسبت داده است. <ref>تهذیب التهذیب، ج ۷، ص۲۸۸ - ۲۸۹.</ref> با وجود این به نظر [[ابن حجر]] در صورت [[ثقه]] بودن [[راوی]]، ذکر نکردن واسطه به [[حجیّت]] سند زیان نمی‌رساند. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۵.</ref> روایات تفسیری [[علی بن ابی طلحه]] از ابن عباس را اخیراً [[راشد عبدالمنعم رجّال]] گرد آورده و چاپ شده است. <ref> ر. ک: تفسیر ابن عباس. </ref>
[[تفسیر قرآن به قرآن]]، توجه به [[اسباب نزول]] و تکیه بر تفسیر منقول از پیامبر {{صل}} را از مؤلّفه‌های روش ابن عباس در تفسیر به شمار آورده‌اند. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۳۴ - ۲۴۰.</ref> از دیگر شاخصه‌های مهم در روش تفسیری وی [[استشهاد]] به اشعار [[فصیح]] [[دوران جاهلیت]] و سخنان بلند و [[بدیع]] عرب برای [[فهم]] معانی واژگان [[قرآن]] است. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۷ - ۷۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۴۰ - ۲۴۵.</ref> او [[شعر]] را [[دیوان]] عرب و منبعی [[غنی]] برای آشنایی با [[زبان عربی]] می‌‌دانست <ref>الاتقان، ج ۱، ص۲۵۵؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۹.</ref> و به [[حفظ]] اشعار [[فصیح]] [[عرب]] و [[شناخت]] [[ادبیات]] [[قبایل]] مختلف عرب اهتمامی وافر داشت و از همین رو به توان بالایی در شناخت [[ادبیات عرب]] دست یافته بود. در [[روایات تفسیری]] منقول از [[ابن عباس]] موارد فراوانی از [[استشهاد]] به [[شعر]] عرب به چشم می‌‌خورد. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۴۰ - ۲۴۱.</ref> بزرگ‌ترین اثری که از وی در این زمینه بر جای مانده و اطلاعات گسترده ادبی او را به خوبی نشان می‌‌دهد، مجموعه پرسش‌های [[نافع بن ازرق]] (از [[خوارج]]) از اوست که به مسائل نافع بن ازرق مشهور است. <ref>نک: الاتقان، ج ۱، ص۲۵۵ - ۲۸۲؛ اعجاز بیانی، ص۳۰۷ - ۶۳۰.</ref> ابن عباس برای [[تفسیر]] دقیق [[قرآن]]، اطلاعات جغرافیایی، شناخت [[تاریخ]] و [[آداب و رسوم]] عرب و آشنایی با واژه‌ها و آداب و رسوم ملت‌های دیگر را نیز به [[دانش]] خویش افزوده بود. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۴۸ - ۲۵۰.</ref> [[اجتهاد]] شخصی از دیگر ویژگی‌های روش [[تفسیری]] ابن عباس است. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۷۲.</ref> [[آیة الله]] [[محمد هادی معرفت]] اجتهاد وی را مبتنی بر مقدمات صحیح و آن را [[ممدوح]] شمرده است. <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۶۷.</ref> گلدزیهر و به تبع او [[احمد امین مصری]] مراجعه به [[اهل کتاب]] در [[تفسیر قرآن]] را از ویژگی‌های مهم تفسیر ابن عباس شمرده و در این زمینه [[مبالغه]] کرده‌اند. به [[اعتقاد]] آنها عموم [[صحابه]] و به ویژه ابن عباس در تفسیر قرآن به علمای اهل کتاب از جمله [[کعب الاحبار]] و [[عبدالله بن سلام]] مراجعه می‌‌کردند. <ref>مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۸۵ - ۸۹؛ فجر الاسلام، ص۱۶۰، ۲۰۱.</ref> در مقابل، [[ذهبی]] همچون [[ابن تیمیه]] با رد این [[اتهام]]، مراجعه ابن عباس و دیگر صحابه به اهل کتاب را عالمانه و با رعایت [[عقل]] و [[شرع]] دانسته و به بعضی [[قصص]] و تاریخ پیشینیان که در کتب [[تورات]] و [[انجیل]] به صورت تفصیلی ذکر شده محدود کرده است؛<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۶۴ - ۶۶، ۷۴ - ۷۷.</ref> اما [[آیة الله]] [[محمد هادی معرفت]] با ذکر شواهد و ادله‌ای این [[اتهام]] را از اساس رد کرده و هرگونه مراجعه صحابه‌ای چون [[ابن عباس]] به [[اهل کتاب]] را [[نفی]] کرده است. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۵۶ - ۲۶۷.</ref> [[روایات تفسیری]] ابن عباس به طرق و سندهای مختلفی نقل شده‌اند. کثرت [[روایات]] منقول از او به گونه‌ای است که کمتر آیه‌ای از [[قرآن]] یافت می‌‌شود که روایتی از ابن عباس درباره آن نقل نشده باشد، حتی در بعضی موارد در اقوال [[تفسیری]] منسوب به وی تناقض دیده می‌‌شود. <ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۸۰، ۸۶.</ref> این مسئله [[دانشمندان]] [[علوم قرآنی]] و [[محدّثان]] را به این [[باور]] رسانده که بسیاری از روایات تفسیری منقول از ابن عباس مجعول‌اند،<ref>مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۹؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۸۰ - ۸۱؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۳۲، ۲۶۵.</ref> به طوری که [[بخاری]] در صحیح خود تنها ۲۱۷ [[حدیث]] در زمینه [[تفسیر]] و غیر آن از ابن عباس نقل کرده <ref>مقدمه فتح الباری، ص۴۷۶.</ref> و به گفته [[شافعی]]، از ابن عباس بیش از حدود ۱۰۰ حدیث در تفسیر[[ثابت]] نشده است. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۷.</ref> به نظر می‌‌رسد [[خلافت]] [[عباسیان]] و تلاش برخی در نسبت دادن [[احادیث]] ساختگی به ابن عباس برای [[تقرّب]] به [[دستگاه خلافت]] <ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۸۶؛ دراسات و مباحث فی تاریخ التفسیر، ص۴۰.</ref> افزون بر [[بزرگواری]] و رواج [[علمی]] وی <ref>مناهج فی التفسیر، ص۴۱.</ref> در این امر نقش داشته است. وجود روایات مجعول بسیار، در میان روایات تفسیری وی، محققان را به کنکاش در سند آنها واداشته است. [[سیوطی]] ۹ طریق برای روایات تفسیری او ذکر و برخی از آنها را [[ضعیف]] دانسته است؛<ref>الاتقان، ج ۲، ص۴۱۴ - ۴۱۷؛ ر. ک: التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص۲۶۸.</ref> امّا از دیدگاه [[آیة الله]] معرفت همه طرق نُه‌گانه معتبرند و علت [[تضعیف]] بعضی از این طرق از جانب علمای [[اهل]] [[سنّت]] از جمله [[سیوطی]]، [[شیعی]] و [[کوفی]] بودن [[راویان]] آن هاست. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۶۸ - ۲۹۴.</ref> با وجود کثرت [[روایات تفسیری]] [[ابن عباس]]، وجود [[تفسیری]] مکتوب که خود نگاشته باشد محل تردید است. درباره کتب تفسیری منسوب به او گفته‌اند که پس از [[وفات]] وی روایات تفسیری او را به صورت مکتوب جمع‌آوری کرده‌اند. <ref>ر. ک: سه مقاله در تاریخ تفسیر، ص۱۲۳ - ۱۲۷.</ref> یکی از آنها [[صحیفة علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیرالقرآن الکریم]] است که به صورت صحیفه‌ای مدوّن در میان [[محدّثان]] [[مصری]] رواج داشته و چنان معتبر بوده که [[احمد بن حنبل]] [[سفر]] به [[مصر]] را برای به دست آوردن آن [[نیکو]] می‌‌شمرده است. <ref>الاتقان، ج ۲، ص۴۱۵؛ تفسیر ابن عباس، ص۵.</ref> طریق [[روایات]] این [[تفسیر]] طریق [[معاویة بن صالح]] از [[علی بن ابی طلحه]] از ابن عباس است که از صحیح‌ترین طرق شمرده شده است. <ref> الاتقان، ج ۱، ص۲۴۵؛ ج ۲، ص۴۱۵.</ref> برخی سماع علی بن ابی طلحه از ابن عباس را [[انکار]] کرده و گفته‌اند که وی این روایات را از [[مجاهد]] یا [[سعید بن جبیر]] فرا گرفته و مستقیماً به ابن عباس نسبت داده است. <ref>تهذیب التهذیب، ج ۷، ص۲۸۸ - ۲۸۹.</ref> با وجود این به نظر [[ابن حجر]] در صورت [[ثقه]] بودن [[راوی]]، ذکر نکردن واسطه به [[حجیّت]] سند زیان نمی‌رساند. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۵.</ref> روایات تفسیری [[علی بن ابی طلحه]] از ابن عباس را اخیراً [[راشد عبدالمنعم رجّال]] گرد آورده و چاپ شده است. <ref> ر. ک: تفسیر ابن عباس. </ref>


برخی تفسیر [[مجاهد بن جبر]] را روایتی از تفسیر ابن عباس دانسته‌اند؛<ref> الفهرست، ص۳۶.</ref> ولی با توجه به [[اختلافات]] موجود میان روایات تفسیری ابن عباس و آنچه در متن چاپ شده تفسیر [[مجاهد]] آمده است، باید گفت که [[تفسیر]] مجاهد صرفاً گردآوری [[روایات]] [[ابن عباس]] نیست، اگرچه [[مرجع]] اصلی مجاهد در تفسیرش ابن عباس بوده است. <ref>مجاهد المفسر والتفسیر، ص۲۸۸ - ۲۹۴.</ref>
برخی تفسیر [[مجاهد بن جبر]] را روایتی از تفسیر ابن عباس دانسته‌اند؛<ref> الفهرست، ص۳۶.</ref> ولی با توجه به [[اختلافات]] موجود میان روایات تفسیری ابن عباس و آنچه در متن چاپ شده تفسیر [[مجاهد]] آمده است، باید گفت که [[تفسیر]] مجاهد صرفاً گردآوری [[روایات]] [[ابن عباس]] نیست، اگرچه [[مرجع]] اصلی مجاهد در تفسیرش ابن عباس بوده است. <ref>مجاهد المفسر والتفسیر، ص۲۸۸ - ۲۹۴.</ref>
۲۱۷٬۶۰۶

ویرایش