جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
* هرچند [[قرآن کریم]] به روشهای گوناگون [[انسانها]] را به [[تفکر]] صحیح فرا خوانده است؛ ولی به طور مشخص بیان نکرده که طریق [[فکر]] [[راستین]] چگونه است و در این باره امر را به [[عقل]] [[فطری]] [[انسانها]] و [[ادراک]] ارتکازی [[نفوس]] واگذارده که همه بیاستثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند. | * هرچند [[قرآن کریم]] به روشهای گوناگون [[انسانها]] را به [[تفکر]] صحیح فرا خوانده است؛ ولی به طور مشخص بیان نکرده که طریق [[فکر]] [[راستین]] چگونه است و در این باره امر را به [[عقل]] [[فطری]] [[انسانها]] و [[ادراک]] ارتکازی [[نفوس]] واگذارده که همه بیاستثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند. | ||
* توضیح آنکه ما اگر در هر چیزی [[شک]] کنیم در این معنا [[شک]] نداریم که بیرون از ذات ما حقایقی است مستقلّ از وجود و [[اعمال]] ما؛ نظیر مسائل مربوط به [[مبدأ و معاد]] یا مسائل ریاضی و طبیعی که اگر بخواهیم به طور قطع و [[یقین]] آنها را دریابیم ابتدا به قضایای [[بدیهی]] غیر قابل تردید و لوازم آنها [[پناه]] میبریم. سپس آنها را به ترتیب [[فکری]] خاصّ مرتّب کرده، سرانجام، مطلوب خود را [[استنتاج]] میکنیم؛ مثلا میگوییم: [[زید]] ممکن است و هر ممکنی معلول است، پس [[زید]] معلول است یا میگوییم: اگر [[زید]] ممکن باشد باید معلول باشد و اگر باید معلول باشد باید علّتی داشته باشد، پس اگر [[زید]] ممکن باشد باید علّتی داشته باشد یا میگوییم: اگر [[زید]] ممکن باشد باید معلول باشد؛ لکن [[زید]] ممکن است، پس باید معلول باشد. این چند شکل که بدانها اشاره شد و نیز قضایایی که به صورت مقدمه بدان استناد شد همه از اموری است که [[انسان]] دارای [[فطرت]] [[سلیم]] محال است در آنها [[شک]] کند. حتّی در تشکیکها و شبهههایی که بر این راه و طریقه منطقی وارد شده نیز شکّاکان ندانسته یا دانسته همه اعتمادشان در [[استنتاج]] دعاوی و مقاصد خود بر همان چیزی است که از آن میگریزند؛ مثلا میگویند: اگر [[منطق]] و براهینِ منطقی راه دستیابی به واقعیّت باشد باید در بین خود [[اهل]] [[منطق]] ـ که همه [[اهل]] برهاناند ـ هیچ اختلافی رخ ندهد، در حالی که میبینیم خود آنان در آرایشان با هم [[اختلاف]] دارند. | * توضیح آنکه ما اگر در هر چیزی [[شک]] کنیم در این معنا [[شک]] نداریم که بیرون از ذات ما حقایقی است مستقلّ از وجود و [[اعمال]] ما؛ نظیر مسائل مربوط به [[مبدأ و معاد]] یا مسائل ریاضی و طبیعی که اگر بخواهیم به طور قطع و [[یقین]] آنها را دریابیم ابتدا به قضایای [[بدیهی]] غیر قابل تردید و لوازم آنها [[پناه]] میبریم. سپس آنها را به ترتیب [[فکری]] خاصّ مرتّب کرده، سرانجام، مطلوب خود را [[استنتاج]] میکنیم؛ مثلا میگوییم: [[زید]] ممکن است و هر ممکنی معلول است، پس [[زید]] معلول است یا میگوییم: اگر [[زید]] ممکن باشد باید معلول باشد و اگر باید معلول باشد باید علّتی داشته باشد، پس اگر [[زید]] ممکن باشد باید علّتی داشته باشد یا میگوییم: اگر [[زید]] ممکن باشد باید معلول باشد؛ لکن [[زید]] ممکن است، پس باید معلول باشد. این چند شکل که بدانها اشاره شد و نیز قضایایی که به صورت مقدمه بدان استناد شد همه از اموری است که [[انسان]] دارای [[فطرت]] [[سلیم]] محال است در آنها [[شک]] کند. حتّی در تشکیکها و شبهههایی که بر این راه و طریقه منطقی وارد شده نیز شکّاکان ندانسته یا دانسته همه اعتمادشان در [[استنتاج]] دعاوی و مقاصد خود بر همان چیزی است که از آن میگریزند؛ مثلا میگویند: اگر [[منطق]] و براهینِ منطقی راه دستیابی به واقعیّت باشد باید در بین خود [[اهل]] [[منطق]] ـ که همه [[اهل]] برهاناند ـ هیچ اختلافی رخ ندهد، در حالی که میبینیم خود آنان در آرایشان با هم [[اختلاف]] دارند. | ||
* این گفتار خود یک [[برهان]] منطقی است و گوینده آن به اقتضای فطرتش صحّت راه [[منطق]] و [[برهان]]را پذیرفته و به اصول و چارچوب آن اعتراف کرده، بلکه آنها را به کار گرفته است؛ ولی بر اثر یک [[اشتباه]] به نتیجهای [[نادرست]] | * این گفتار خود یک [[برهان]] منطقی است و گوینده آن به اقتضای فطرتش صحّت راه [[منطق]] و [[برهان]]را پذیرفته و به اصول و چارچوب آن اعتراف کرده، بلکه آنها را به کار گرفته است؛ ولی بر اثر یک [[اشتباه]] به نتیجهای [[نادرست]] دست یافته است؛ او [[گمان]] برده استعمال [[منطق]] به نحو درست یا [[نادرست]] [[فکر]] را از [[خطا]] [[حفظ]] میکند، در صورتی که چنین نیست، زیرا [[منطق]] ابزاری است قانونی که بهکارگیری درست آن [[بشر]] را از خطای در [[فکر]] باز میدارد، پس اگر اختلافی در میان [[مدعیان مشاهده]] میشود برای آن است که یکی از دو طرف به طور صحیح [[منطق]] و [[برهان]] را به کار نبرده است؛ نه آنکه [[برهان]] و [[منطق]] طریقه قابل اطمینانی نیست<ref>المیزان، ج۵، ص۲۵۴، ۲۵۷.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | ||
== گستره [[برهان]] == | == گستره [[برهان]] == | ||
* [[برهان]] در [[منطق]] [[قرآن]]، به خصوص گفتار واضح و سخن روشنی که [[یقینی]] و ملاک رسیدن به واقع است محدود نمیگردد، بلکه با توجّه به موارد استعمال آن میتوان مطلق چیزهای روشن و واضحی را که حقّانیت امری را به طور [[یقین]] ثابت میکنند و جای هیچگونه تردیدی باقی نمیگذارند [[برهان]] شمرد؛ خواه آن چیزها از سنخ قضایای [[ذهنی]] و گفتارهای منطقی باشند که در بیشتر موارد چنین است یا از قبیل موجودات [[عینی]] و حقایق خارجی، چنانکه مثلا [[خدای سبحان]] در داستان [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[بعثت]] وی پس از [[فرمان]] انداختن [[عصا]] و تبدیل آن به اژدها به [[موسی]] فرمود: | * [[برهان]] در [[منطق]] [[قرآن]]، به خصوص گفتار واضح و سخن روشنی که [[یقینی]] و ملاک رسیدن به واقع است محدود نمیگردد، بلکه با توجّه به موارد استعمال آن میتوان مطلق چیزهای روشن و واضحی را که حقّانیت امری را به طور [[یقین]] ثابت میکنند و جای هیچگونه تردیدی باقی نمیگذارند [[برهان]] شمرد؛ خواه آن چیزها از سنخ قضایای [[ذهنی]] و گفتارهای منطقی باشند که در بیشتر موارد چنین است یا از قبیل موجودات [[عینی]] و حقایق خارجی، چنانکه مثلا [[خدای سبحان]] در داستان [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[بعثت]] وی پس از [[فرمان]] انداختن [[عصا]] و تبدیل آن به اژدها به [[موسی]] فرمود: دست خود را به گریبانت ببر و بیرون آور تا بدون هیچ [[عیب]] و [[مرضی]] چون ماه تابان سفید و روشن گردد، آنگاه با اشاره به اژدها شدن [[عصا]] و سفیدی و روشنی دست افزود: این دو نشانه دو [[برهان]] هستند که تو را در ایفای رسالتی که به سوی [[فرعون]] و [[پیروان]] [[فاسق]] وی داری کمک میکنند: {{متن قرآن|فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ }} <ref> دو [[برهان]] از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بیگمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه: ۳۲.</ref>. در [[آیه]] ۱۷۴ [[سوره نساء]] نیز بنابر بعضی از [[تفاسیر]] [[برهان]] بر امری [[عینی]] و موجودی خارجی اطلاق شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا }} <ref> ای مردم! به راستی [[برهان]] از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۴.</ref>. | ||
* برخی از [[مفسران]] به طور قطع و برخی دیگر به صورت احتمال گفتهاند: مراد از [[برهان]] در این [[آیه]] شخص [[رسول الله]] {{صل}} است که وجودش یگانه [[برهان]] و [[دلیل]] قاطعی بر [[حقانیّت]] [[پروردگار]] عالم است<ref>دائرةالفرائد، ج۳، ص۱۶۵؛ المیزان، ج۵، ص۱۵۲.</ref>. البته محتمل است مراد از [[برهان]] در [[آیه]] خود [[قرآن]] باشد که بزرگترین [[معجزه]] [[پیامبر]] {{صل}} و اساسیترین [[برهان]] بر حقّانیت وی است<ref>دائرةالفرائد، ج۳، ص۱۶۵.</ref>. در [[آیه]] ۲۴ [[سوره یوسف]] نیز بر اساس برخی احتمالها [[برهان]] بر امری جز گفتار منطقی اطلاق شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref> و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر [[برهان]] پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود؛ سوره یوسف، آیه: ۲۴.</ref>. در بیان مراد از [[برهان]] در این [[آیه]] آرایی مطرح شده است که عمده آنها عبارت است از<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>: | * برخی از [[مفسران]] به طور قطع و برخی دیگر به صورت احتمال گفتهاند: مراد از [[برهان]] در این [[آیه]] شخص [[رسول الله]] {{صل}} است که وجودش یگانه [[برهان]] و [[دلیل]] قاطعی بر [[حقانیّت]] [[پروردگار]] عالم است<ref>دائرةالفرائد، ج۳، ص۱۶۵؛ المیزان، ج۵، ص۱۵۲.</ref>. البته محتمل است مراد از [[برهان]] در [[آیه]] خود [[قرآن]] باشد که بزرگترین [[معجزه]] [[پیامبر]] {{صل}} و اساسیترین [[برهان]] بر حقّانیت وی است<ref>دائرةالفرائد، ج۳، ص۱۶۵.</ref>. در [[آیه]] ۲۴ [[سوره یوسف]] نیز بر اساس برخی احتمالها [[برهان]] بر امری جز گفتار منطقی اطلاق شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref> و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر [[برهان]] پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود؛ سوره یوسف، آیه: ۲۴.</ref>. در بیان مراد از [[برهان]] در این [[آیه]] آرایی مطرح شده است که عمده آنها عبارت است از<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>: | ||
# [[علم]] به [[حرمت]] [[زنا]] و [[عقوبت]] آن<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳۰، ۱۳۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | # [[علم]] به [[حرمت]] [[زنا]] و [[عقوبت]] آن<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳۰، ۱۳۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
== [[دعوت به دین]] با [[برهان]] و مطالبه آن از مدعیان == | == [[دعوت به دین]] با [[برهان]] و مطالبه آن از مدعیان == | ||
* در [[حیات]] طیّبه [[انسانی]] [[برهان]] استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاینرو [[قرآن کریم]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را موظّف میکند تا در مسیر [[دعوت]] [[انسانها]] به [[دین خدا]] در رأس همه راههای ممکن و قابل [[دفاع]] از [[برهان]] استفاده کند: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref> مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>. در این [[آیه شریفه]] برای [[دعوت به دین]] [[خدا]]، سه راه مطرح گردیده تا درخور استعداد افراد و بر حسب نیاز از آنها استفاده شود: [[حکمت]]، [[موعظه]] [[حسنه]] و [[جدال]] احسن. [[حکمت]]، | * در [[حیات]] طیّبه [[انسانی]] [[برهان]] استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاینرو [[قرآن کریم]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را موظّف میکند تا در مسیر [[دعوت]] [[انسانها]] به [[دین خدا]] در رأس همه راههای ممکن و قابل [[دفاع]] از [[برهان]] استفاده کند: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref> مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>. در این [[آیه شریفه]] برای [[دعوت به دین]] [[خدا]]، سه راه مطرح گردیده تا درخور استعداد افراد و بر حسب نیاز از آنها استفاده شود: [[حکمت]]، [[موعظه]] [[حسنه]] و [[جدال]] احسن. [[حکمت]]، دست یافتن به [[حق]] از راه [[علم]] و [[عقل]]، [[موعظه]]، تذکّر دادن به [[کار خیر]] در اموری که [[قلب]] در آنها [[رقت]] مییابد و [[جدال]]، [[برابری]] کردن با دیگران بر اساس برتریجویی و [[غلبه]] است. از [[تأمّل]] در این معانی چنین برمیآید که [[حکمت]] حجّتی است که بدون تردید، [[سستی]] و ابهام [[انسان]] را به [[حق]] نایل میکند و [[موعظه]] بیانی است که [[دل]] را نرم میسازد و [[جدال]] حجتی است که با تکیه بر مسلمات برای [[سست]] کردن مبانی [[خصم]] به کار میرود، بنابراین [[حکمت]] و [[موعظه]] و [[جدل]] مطرح در [[آیه]] به ترتیب بر [[برهان]] [[خطابه]] و [[جدل]] مصطلح در [[منطق]] منطبق میشود، جز آنکه [[خداوند]] [[موعظه]] را به «[[حسنه]]» و [[جدال]] را به «احسن» مقیّد ساخته است<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۷۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | ||
* [[حکمت]] به امور دیگری نیز [[تفسیر]] شده<ref>الکاشف، ج۴، ص۵۶۴؛ مواهب علیّة، ج۲، ص۴۰۳؛ تقریب القرآن الی الاذهان، ج۱۴، ص۱۶۸.</ref> که برخی از این [[تفسیرها]] با [[تفسیر]] [[حکمت]] به [[برهان]] قابل جمع است. برخی [[آیه]] یاد شده را همافق با [[آیه]] ۱۰۸ [[سوره یوسف]]: {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا میخوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۸.</ref>. دانسته و افزودهاند: اینکه [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[پیامبر]] [[فرمان]] میدهد تا بگوید راه من این است که با [[بصیرت]] کامل [[مردم]] را به [[خداوند]] فرا میخوانم، اشاره به این نکته است که [[دین اسلام]] [[دین]] [[حجّت]] و [[برهان]] است و هرگز نمیخواهد [[مردم]] ندانسته به آن بگروند. این [[دین]] [[نظام هستی]] را با همه [[اتقان]] و [[استحکام]] فرا روی عقلها مینهد تا در آن بیندیشند و بدین وسیله به صحت دعویهایش [[یقین]] کنند<ref>تفسیر مراغی، ج۱۳، ص۵۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | * [[حکمت]] به امور دیگری نیز [[تفسیر]] شده<ref>الکاشف، ج۴، ص۵۶۴؛ مواهب علیّة، ج۲، ص۴۰۳؛ تقریب القرآن الی الاذهان، ج۱۴، ص۱۶۸.</ref> که برخی از این [[تفسیرها]] با [[تفسیر]] [[حکمت]] به [[برهان]] قابل جمع است. برخی [[آیه]] یاد شده را همافق با [[آیه]] ۱۰۸ [[سوره یوسف]]: {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا میخوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۸.</ref>. دانسته و افزودهاند: اینکه [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[پیامبر]] [[فرمان]] میدهد تا بگوید راه من این است که با [[بصیرت]] کامل [[مردم]] را به [[خداوند]] فرا میخوانم، اشاره به این نکته است که [[دین اسلام]] [[دین]] [[حجّت]] و [[برهان]] است و هرگز نمیخواهد [[مردم]] ندانسته به آن بگروند. این [[دین]] [[نظام هستی]] را با همه [[اتقان]] و [[استحکام]] فرا روی عقلها مینهد تا در آن بیندیشند و بدین وسیله به صحت دعویهایش [[یقین]] کنند<ref>تفسیر مراغی، ج۱۳، ص۵۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | ||
* [[قرآن کریم]] نه تنها خود [[برهان]] است و به [[پیامبر]] [[فرمان]] میدهد تا در رأس شیوههای [[تبلیغی]] خویش از [[برهان]] استفاده کند، بلکه در مواضع گوناگون و به مناسبتهای مختلف از دیگر مدّعیان [[برهان]] میطلبد و توقّع بیجای قبول هر ادّعایی گرچه بی[[برهان]] باشد را مردود میداند، ازاینرو در برابر ادعای کسانی که [[بهشت]] را ویژه [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] میدانند: {{متن قرآن|وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref> و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر [[برهان]] دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۱.</ref> یا در برابر کسانی که غیر [[خدا]] را [[پرستش]] میکنند پس از اشاره به [[برهان]] تمانع: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }} <ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۱.</ref> به [[پیامبر]] میفرماید: به اینان بگو: اگر درباره ادّعای خویش [[برهان]] دارید بیاورید: {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ }} <ref> یا به جای او خدایانی برگزیدند؟ بگو دلیلتان را بیاورید، این یادکرد همراهان من و یادکرد کسان پیش از من است؛ بلکه بیشتر آنان حق را نمیشناسند بنابراین (از آن) رو گردانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۴.</ref>؛ و نیز پس از آنکه خود از راه [[نشانهها]] و [[آیات]] روشن، براهینی محکم بر حقّانیت و [[استحقاق]] و [[لزوم]] [[پرستش خدای یکتا]] اقامه میکند از [[پیامبر]] میخواهد تا به [[مشرکان]] بگوید: اگر شما نیز راست میگویید [[برهان]] خود را بیاورید: {{متن قرآن|أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }} <ref> یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید [[برهان]] ان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | * [[قرآن کریم]] نه تنها خود [[برهان]] است و به [[پیامبر]] [[فرمان]] میدهد تا در رأس شیوههای [[تبلیغی]] خویش از [[برهان]] استفاده کند، بلکه در مواضع گوناگون و به مناسبتهای مختلف از دیگر مدّعیان [[برهان]] میطلبد و توقّع بیجای قبول هر ادّعایی گرچه بی[[برهان]] باشد را مردود میداند، ازاینرو در برابر ادعای کسانی که [[بهشت]] را ویژه [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] میدانند: {{متن قرآن|وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref> و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر [[برهان]] دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۱.</ref> یا در برابر کسانی که غیر [[خدا]] را [[پرستش]] میکنند پس از اشاره به [[برهان]] تمانع: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }} <ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۱.</ref> به [[پیامبر]] میفرماید: به اینان بگو: اگر درباره ادّعای خویش [[برهان]] دارید بیاورید: {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ }} <ref> یا به جای او خدایانی برگزیدند؟ بگو دلیلتان را بیاورید، این یادکرد همراهان من و یادکرد کسان پیش از من است؛ بلکه بیشتر آنان حق را نمیشناسند بنابراین (از آن) رو گردانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۴.</ref>؛ و نیز پس از آنکه خود از راه [[نشانهها]] و [[آیات]] روشن، براهینی محکم بر حقّانیت و [[استحقاق]] و [[لزوم]] [[پرستش خدای یکتا]] اقامه میکند از [[پیامبر]] میخواهد تا به [[مشرکان]] بگوید: اگر شما نیز راست میگویید [[برهان]] خود را بیاورید: {{متن قرآن|أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }} <ref> یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید [[برهان]] ان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
== آثار [[پیروی]] از [[برهان]] == | == آثار [[پیروی]] از [[برهان]] == | ||
# ''' دستیابی به [[حقیقت]]: ''' کسی که از [[برهان]] [[پیروی]] کند حقیقتاً به عالم واقع و [[حقیقت]] امور دست مییابد. [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که [[ملکوت]] عالم به وی ارائه شد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ }} <ref> و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.</ref>. و حجّتهای [[قاطع]] و [[براهین]] روشن [[خداوند]] را دریافت کرد: {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ }} <ref> و این [[برهان]] ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم؛ سوره انعام، آیه: ۸۳.</ref> بر اثر [[پیروی]] از آن حجّتها، با وجود گرایشهای [[انحرافی]] فراوان موجود و [[تبلیغات]] گسترده و وسوسهانگیز [[بت پرستان]]، به واقع و [[حق]] | # ''' دستیابی به [[حقیقت]]: ''' کسی که از [[برهان]] [[پیروی]] کند حقیقتاً به عالم واقع و [[حقیقت]] امور دست مییابد. [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که [[ملکوت]] عالم به وی ارائه شد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ }} <ref> و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.</ref>. و حجّتهای [[قاطع]] و [[براهین]] روشن [[خداوند]] را دریافت کرد: {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ }} <ref> و این [[برهان]] ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم؛ سوره انعام، آیه: ۸۳.</ref> بر اثر [[پیروی]] از آن حجّتها، با وجود گرایشهای [[انحرافی]] فراوان موجود و [[تبلیغات]] گسترده و وسوسهانگیز [[بت پرستان]]، به واقع و [[حق]] دست یافت و در میان [[قوم]] [[بت]] پرست خود ندا در داد: من با [[ایمان]] [[خالص]] رو به سوی خدایی آوردم که [[آفریدگار]] همه [[آسمانها]] و [[زمین]] است و هرگز با [[پندار]] جاهلانه [[مشرکان]] موافق نخواهم بود: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }} <ref> من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۷۹.</ref> [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} این جمله را هنگامی گفت که با دیدن افول [[خورشید و ماه]] و سیّاره زهره بر عدم صلاحیت آنها برای [[ربوبیّت]] تصریح کرد و به [[پیروی]] از این استدلال[[برهان]] بر [[شرک]] و [[اعتقاد]] به [[خدایان دروغین]] خط بطلان کشید<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | ||
# '''[[رهایی]] از [[شکّ]]: '''تکیه بر [[براهین]] روشن و [[پیروی]] از آنها [[شک و تردید]] را، که آفت حرکت تکاملی [[انسان]] است، از بین میبرد، ازاینرو [[خداوند]] در [[آیه]] ۱۷ [[سوره هود]] پس از تأکید بر همانند نبودن کسی که دارای بیّنه و [[حجّت]] است و شاهدی نیز بر حقّانیت او [[گواهی]] میدهد با کسی که هیچیک از امور یاد شده را ندارد خطاب به [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: تو با داشتن بیّنه و [[برهان]] نباید در [[حقانیت قرآن]] تردید کنی: {{متن قرآن|أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ}} <ref> پس آیا کسی که از سوی پروردگارش [[برهان]] دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند؛ سوره هود، آیه: ۱۷.</ref>. برخی ذیل این [[آیه]] تأکید کردهاند که [[قیام]] بیّنه و [[گواهی]] دادن [[شاهد]] و... اسبابی است که [[شکّ]] را میزداید<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۹۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | # '''[[رهایی]] از [[شکّ]]: '''تکیه بر [[براهین]] روشن و [[پیروی]] از آنها [[شک و تردید]] را، که آفت حرکت تکاملی [[انسان]] است، از بین میبرد، ازاینرو [[خداوند]] در [[آیه]] ۱۷ [[سوره هود]] پس از تأکید بر همانند نبودن کسی که دارای بیّنه و [[حجّت]] است و شاهدی نیز بر حقّانیت او [[گواهی]] میدهد با کسی که هیچیک از امور یاد شده را ندارد خطاب به [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: تو با داشتن بیّنه و [[برهان]] نباید در [[حقانیت قرآن]] تردید کنی: {{متن قرآن|أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ}} <ref> پس آیا کسی که از سوی پروردگارش [[برهان]] دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند؛ سوره هود، آیه: ۱۷.</ref>. برخی ذیل این [[آیه]] تأکید کردهاند که [[قیام]] بیّنه و [[گواهی]] دادن [[شاهد]] و... اسبابی است که [[شکّ]] را میزداید<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۹۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | ||
# ''' برخورداری از [[امنیّت]]:''' [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} هنگامی که [[مشرکان]] بر اساس [[جهل]] و [[غرور]] خود میپنداشتند که در [[امنیّت]] قرار دارند و او را از زیان رساندن بتها میترساندند فرمود: شما بدون هیچ [[برهان]] [[بت]] میپرستید و در عین حال میپندارید که در [[امنیت]] قرار دارید و نمیترسید. آیا من که در [[یکتاپرستی]] خود [[برهان]] دارم باید [[احساس امنیت]] کنم یا شما که در [[شرک]] و [[بتپرستی]] خویش هیچ [[برهان]] ندارید: {{متن قرآن|وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ }}<ref> و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که [[برهان]] بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟؛ سوره انعام، آیه: ۸۱.</ref>، کسی که با تکیه بر [[برهان]] موضع معیّنی اتخاذ میکند و بر آن پای میفشارد به [[احساس امنیت]] سزاوارتر است؛ همچنین [[حضرت سلیمان]] {{ع}} چون سراغ مرغان را گرفت و «هُد هُد» را در جمع آنها نیافت فرمود: همانا او را به عذابی سخت [[کیفر]] کنم یا آنکه سر از بدنش جدا سازم، مگر آنکه برای [[غیبت]] خویش [[برهان]] قانع کننده و روشن داشته باشد: {{متن قرآن|لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ }} <ref> او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد؛ سوره نمل، آیه: ۲۱.</ref> [[حضرت سلیمان]] {{ع}} در این واقعه به طور ضمنی اشاره میکند که [[برهان]] و [[پیروی]] از [[دلیل]] روشن شخص را از [[احساس]] [[ناامنی]] و [[دلهره]] [[عذاب]] و... رهانیده، او را در دژ [[امن]] [[اطمینان]] مستقر میسازد<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. | # ''' برخورداری از [[امنیّت]]:''' [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} هنگامی که [[مشرکان]] بر اساس [[جهل]] و [[غرور]] خود میپنداشتند که در [[امنیّت]] قرار دارند و او را از زیان رساندن بتها میترساندند فرمود: شما بدون هیچ [[برهان]] [[بت]] میپرستید و در عین حال میپندارید که در [[امنیت]] قرار دارید و نمیترسید. آیا من که در [[یکتاپرستی]] خود [[برهان]] دارم باید [[احساس امنیت]] کنم یا شما که در [[شرک]] و [[بتپرستی]] خویش هیچ [[برهان]] ندارید: {{متن قرآن|وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ }}<ref> و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که [[برهان]] بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟؛ سوره انعام، آیه: ۸۱.</ref>، کسی که با تکیه بر [[برهان]] موضع معیّنی اتخاذ میکند و بر آن پای میفشارد به [[احساس امنیت]] سزاوارتر است؛ همچنین [[حضرت سلیمان]] {{ع}} چون سراغ مرغان را گرفت و «هُد هُد» را در جمع آنها نیافت فرمود: همانا او را به عذابی سخت [[کیفر]] کنم یا آنکه سر از بدنش جدا سازم، مگر آنکه برای [[غیبت]] خویش [[برهان]] قانع کننده و روشن داشته باشد: {{متن قرآن|لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ }} <ref> او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد؛ سوره نمل، آیه: ۲۱.</ref> [[حضرت سلیمان]] {{ع}} در این واقعه به طور ضمنی اشاره میکند که [[برهان]] و [[پیروی]] از [[دلیل]] روشن شخص را از [[احساس]] [[ناامنی]] و [[دلهره]] [[عذاب]] و... رهانیده، او را در دژ [[امن]] [[اطمینان]] مستقر میسازد<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. |